اصول کلی انتخاب فرصت ها و فعالیت های یادگیری
رالف تایلر، مولف کتاب اصول اساسی برنامه ریزی تحصیلی و آموزشی درباره انتخاب فعالیت های یادگیری می نویسد: گرچه فرصت ها و فعالیت های یادگیری مناسب برای رسیدن به هدف ها با نوع آن ها متفاوت می باشند، اما بعضی اصول کلی وجود دارد که در انتخاب تجارب و فعالیت های یادگیری، بدون توجه به نوع هدف، مورد استفاده قرار می گیرند، آن اصول به اجمال از این قرارند:
اصل اول، برای رسیدن به هر هدف تربیتی، فعالیت ها و تجارب یادگیری چنان باید انتخاب شوند که به دانش آموز فرصت انجام دادن نوع رفتار مورد نظر را بدهند. به سخن دیگر ، اگر یکی از هدف های مورد نظر، پرورش مهارت های حل مسأله باشد، در صورتی به این هدف خواهیم رسید که فعالیت های یادگیری فرصت های فراوانی برای حل مسأله به دانش آموزان بدهند. یا اگر هدف، «پرورش و توسعۀ و علاقۀ دانش آموز به خواندن کتاب های گوناگون» باشد، آن گاه این هدف تحقق خواهد یافت که دانش آموز فرصت کافی برای مطالعۀ کتاب های گوناگون، به نحوی که باعث رضایت خاطر او گردد، داشته باشد. بنابراین باید فعالیت های یادگیری خاصی پیش بینی کرد که فرصت انجام دادن و یا بروز نوع رفتار مورد نظر هدف به دانش آموز داده شود.
اصل دوم، این است که فعالیت های یادگیری چنان باید تعیین شوند که دانش آموز از انجام دادن نوع رفتار مورد نظر هدف ها رضایت کسب کند. مثلاً، در مورد تجارب یادگیری مربوط به پرورش و توسعۀ مهارت حل مسائل بهداشتی، نه تنها تجربه یادگیری باید فرصت حل مسائل بهداشتی را برای دانش آموز فراهم کند، بلکه حل مؤثر موجبات رضایت خاطر وی را نیز فراهم آورد. بدیهی است اگر فعالیت های یادگیری برای یادگیرنده رضایت بخش نباشد، یادگیری مطلوب در او ایجاد نمی شود، در نتیجه امکان دارد دانش اموز درست درست عکس رفتار مورد نظر هدف عمل کند.
اصل سوم، با توجه به تجارب یادگیری، بیان گر این نکته است که واکنش های مورد نطر و مطلوب این تجارب و فعالیت ها باید در حیطۀ توانایی و حد امکان دانش آموز باشد. به عبارت دیگر، تجارب و فعالیت های یادگیری باید با رشد، معلومات، استعداد و توانایی کنونی دانش آموز متناسب باشد. البته این مطلب همان بیان ضرب المثل قدیمی به روش دیگری است که می گوید: معلم باید درس خود را از آن جایی شروع کند که دانش آموز می داند.اگر تجربۀ یادگیری شامل نوع رفتاری است که یادگیرنده قادر به انجام دادن آن نیست، رسیدن به مقصود کاری سخت یا غیر ممکن است. پس برای انتخاب تجارب یادگیری متناسب با توانایی دانش آموز، معلم باید اطلاعات کافی دربارۀ دانستنی های کنونی، استعدادها، سوابق و ساختار ذهنی یادگیرندگان داشته باشد.
اصل چهارم، در فضايي منعطف و قابل نفوذ براي نوآوري هاي معلمان در برنامه درسي تدوين شده، رويكرد چندگانه در حكم يك اصل مفهوم پيدا مي كند. اصولاً فعاليت هاي يادگيري مي توانند در كسب همان هدف مورد استفاده و توجه معلم قرار گيرند. همان طور كه مک نیل، مي گويد اين اصل مبین خلاقيت امكان پذير معلمان در طراحي فعاليت هاي يادگيري اين اصل مبين خلاقيت امكان پذيرِ معلمان در طراحي فعاليت هاي يادگيري است كه پاداش دهنده ترين جنبه تدريس است. مطالعات نشان مي دهد كه معمولاً معلمان تمايل به تكيه كردن بر كتاب درسي و فعاليت هاي كاغذ و مدادي دارند ، به جاي آن كه بر مراكز فعاليت، پروژه ها، شبيه سازي ها، بحث و گفتگوها، نمايش نامه ها، پژوهش ها، رسانه ها و تمركز حواس تكيه كنند .احتمالاً اين حالت سنّتي و متكّي بر روش هاي آزمايش شده و تكراري معلمان، ناشي از ديدگاه هاي سنتي رفتارگرا يا موضوع مد ار در حوزة برنامه هاي درسي است. از قبل تعيين شده بودن و منحصر بودن رويكرد معلمان براي آموزش و فضاي بسته به روي رويكردهاي چندگانه در طراحي فعاليت هاي يادگيري، مانعي جدي در راه توجه به فعاليت هاي يادگيري چندگانه و ايجاد تنوع در فرصت هاي يادگيري است . معلمان معمولاً بر فعاليت هاي زباني و منطقي- رياضي تأكيد مي كنند و كمتر به زمينه هاي يادگيري مبتني بر هوش موسيقي، فضايي، جنبشي، ميان فردي و درون فردي توجه دارند . احتمالاً اين نيز تا حدودي ناشي از مديريت و نظام آموزشي است كه بر نظم و ترتيب صوري و آموزش هاي يك طرفه موضوعي تأكيد دارند؛ به جاي آن كه به خلق دانش از سوي دانش آموز، يادگيري هاي معنادار و حمايت از فرايند اصيل ياددهي يادگيري توجه داشته باشند.
اصل پنجم، عبارت ازپيامدهاي چندگانه است، هميشه از يك فعاليت يادگيري نتايج چندگانه به دست مي آيد. زيرا، هر دانش آموز انديشه هاي مطرح شده در كلاس درس را به طريق خودش تفسير مي كند و آن را به گونه اي به كار مي گيرد كه مبتني بر تجربه قبلي است. بدين طريق، براي دانش آموزان سودمند خواهد بود تا نوعي از فعاليت هاي يادگيري در كلاس ترتيب يابد كه در كسب نتايج مورد نظر چندگانه مؤثر باشد . مثلاً يك برنامه درسي كه مطالعه از يك واقعة تاريخي رادربستري از جغرافي، نوشتن،تفكر نقّاد،ادبيات نظاير آن فراهم مي كند، امكان بيشتري براي به حداكثررسيدن نتايج وكسب پيامدهاي چندگانه،براي معلم فراهم ميآورد .
منبع
افراسیاب گوگ تپه،اسماعیل(1393)،مقایسه توانایی حل مسئله دردروس علوم تجربی وادبیات فارسی، پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی اورمیه
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید