اشکال تعارض
تعارض در اشکال مختلفی وجود دارد و میتوان آن را به دو دسته کلی تقسیمبندی کرد:
تعارض سازنده : تعارض سازنده یا کارکردی افراد را برای تلاش کاری بیشتر، همکاری و خلاقیت بیشتر تحریک میکند . تعارض میتواند سازنده باشداگر نتایج آن باعث روشنی موضوعات، حل مشکلات و کمک به رشد شخصی شود. تعارضهایی که در خانواده بهطور سازنده هستند میتواند منجر به رشد شخصی فرزندان و همچنین افزایش همکاری، همدلی و نیز توجه به یکدیگر شود .
تعارض مخرب : تعارض در سطح خیلی کم و خیلی زیاد، غیر سازنده و غیر کارکردی است. تعارض خیلی زیاد منحرفکننده است و در وظایف اختلال ایجاد میکند. تعارض خیلی کم ممکن است تلاش را افزایش دهد، ولی خلاقیت و سطح عالی عملکرد را کاهش میدهد .تعارض زمانی مخرب است که باعث نابودی ارزش فردی و دوقطبی شدن افراد در حوزه همکاری بین فردی و منجر به افسردگی در والدین و فرزندان، خشونت، درخودماندگی اجتماعی، مصرف مواد مخدر و الکل، پرخاشگری در خانواده، عزت نفس پایین در فرزندان و کاهش توانایی سازگاری در مدرسه شود.
رویکردهای نظری به رابطه و تعارض والد – فرزند
تعدادی رویکردهای نظری وجود دارد که در فهم کاملترتعارض والد – فرزند به ما کمک میکند که در ادامه به بررسی آنهامیپردازیم:
رویکرد اریک اریکسون
از دیدگاه روان شناسان من؛ مانند اریکسون، نوجوانان از 12 تا 19 سالگی در وضعیت دستیابی به هویت در مقابل سرگشتگی قرار دارد. در این دوره معنای خود، از محدوده والدین به دنیای دوستی گسترش مییابد و این امر بهنوبه خود بر تعامل والد و نوجوان تأثیر میگزارد. بنابراین موضوعاتی چون خودمختاری و استقلال باید در تمام سطوح مجدداًً موردگفتگو قرار گیرند و مسئله اساسی در دوره نوجوانی سازماندهی مجدد رابطه والد – فرزندی است.
نظریه روانشناسی فردی
آلفرد آدلر ، بر بینظیری انسان، درماندگی و وابستگی طفل به بزرگسالان و بهویژه والدین تأکید میکند. عقده حقارت ناشی از جبران حقارتها است و میتواند در کودکی و در اثر شیوههای تربیتی والدین نیز به وجود آید. آدلر، عقیده دارد سبک زندگی که فرد برای خود میسازد به تعاملات اجتماعی فرد و بهویژه ترتیب تولد فرد در خانواده و ماهیت رابطه والد – فرزند بستگی دارد. آدلر، به اهمیت نقش مادر بهعنوان اولین شخصی که کودک با او در تماس قرار میگیرداشارهکرده است. رفتار مادر میتواند پرورشدهنده یا مانعی برای رشد علاقه اجتماعی در کودک باشد. مادر باید همکاری، مصاحبت وجرأت را به کودک بیاموزد تا کودک بتواند در تلاش برای کنار آمدن با درخواستهای زندگی جرأتمندانه عمل نماید .
نظریهی سیستمی
برخلاف صورتبندیهای اولیه خانوادهدرمانی سیستمی که عقیده داشت خانواده در برابر تغییر مقاومت میکند و میکوشد که به حالت قبل بازگردد، در حال حاضر خانواده نظامی درنظر گرفته میشود که به خاطر حفظ تداوم خویش میتواند تغییرات مربوطه را تحمل کند. در حقیقت استواری خانواده وابسته به تغییر آن است. یعنی خانواده تا زمانی که کارکرد خود را بهدرستی انجام میدهد، میتواند نظم وتوازن کافی را برای حفظ انطباقپذیری خویش به دست آورد و درعینحال، احساس نظم و یکسانی محیط را حفظ نماید .
تعارضات والدین و نوجوان غالباً هنگامی پدیدار میشود که در خانواده کشمکش درگرفته است بر سر اینکه تا چه حد میتوان تغییر قواعد را تحمل کرد، که در عین ثبات، تداوم هم حفظ شود. توافق مسالمتآمیز درباره تغییرات باعث میشود تا نظام خانواده از استواری و نیرومندی بیشتری برخوردار شود . تعارضات در روابط بین اعضای خانواده اجتنابناپذیر است و شیوههایی که برای حل آن انتخاب میشود، میتواند تعیین کند که روابط افراد درست است و یا اینکه ارتباط با مشکل مواجه است .
رویکرد چرخه زندگی
به نظر هیلی ، وقتی کودکان به سن نوجوانی میرسند، خانواده با چالشهای سازمانی جدیدی دستبهگریبان میشوند، بهویژه راجع به موضوعاتی چون خودپیروی و استقلال. امکان دارد والدین دیگر نتوانند اقتدار کامل خود را حفظ کنند، اما درعینحال نمیخواهند اقتدار خود را از دست بدهند. لذا مواردی مثل تغییر مقررات، محدودسازی و بازنگری در نقشها که همگی ضروری نیز هستند، غالباً روابط بین دو یا چند نسل را بهشدت دگرگون میسازند. نوجوانان باید بدون کمک دیگران به تعادل دست یابند، هویت خود را شکل دهند و از خانواده مستقل شوند .
دیدگاه هال
از دیگر دیدگاههای مطرح در خصوص تعارضات والدین با نوجوانان میتوان به نظریه هال، اشاره نمود. او از دوران نوجوانی به دوران طوفان و تنش یاد میکند. بر اساس این دیدگاه نوجوانی توأم با یک سری تغییر و تحولات هورمونی و زیستشناختی است که نتیجه تغییرات بلوغ است که زمینهساز برخورد و تضاد نوجوان با محیط اطراف ازجمله والدین است. بسیاری از متخصصان سلامت روان به این دیدگاه معتقدند و آشفتگی دوران نوجوانی را پدیدهای همگانی میدانند.این باور که آشوب روانشناختی نوجوانی را پدیدهای بهنجار میداند؛ به پیامدی دردناک منجر شده است و آن این است که اغلب تصور میشود نوجوانانی که به مشکلات روانشناختی گرفتارند با افزایش تدریجی سن، خودبهخود بهبود مییابند. در حال حاضر شواهد گواهی میدهد که مشکلات روانشناختی در نوجوانی معمولاً پایدار بوده و به درمان نیاز دارد و بهندرت ممکن است خودبهخود برطرف شود.
منبع
جوانی،لیلا(1393)، رابطهی تعارض والد- فرزند و خودپندارهی تحصیلی دانشآموزان با رضایت از زندگی،پایان نامه کارشناسی ارشد،مشاوره مدرسه، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی علامه طباطبایی
ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید