استخراج معنا با روش پرسش و پاسخ سقراطي

پرسش هاي سقراطي نياز به بكارگيري تفكر درمانجو دارد. اين كار مستلزم اين است كه به دقت سخنان درمانجو، را گوش دهيم تا حدود تفكر او را مشخص نماييم. گفتگوي سقراطي زماني استفاده مي شود كه درمانگر و درمانجو با هم تلاش مي كنند كه معنايي را در زندگي درمانجو كشف كنند. نكته مهم اين استكه اين معنا تعيين شده نيست ، بلكه بايد از زندگي فرد استخراج شود. براي همين درمانگر تفكر درمانجو را به مبارزه مي طلبد. نكته مهم در اينجاست كه نبايستي پرسش گري به اتلاف درماني لطمه بزند. مرحله.بندي فرايند گفتگوي سقراطي عبارت است از :

  • ابتدا درمانجو مي فهمد كه قرباني شرايط نيست ، هر چند ممكن است علائمي داشته باشد.
  • تلاش در جهت كمك به درمانجو تا درون مثلث معنا ، معناي خود را پيدا كند.
  • به رسميت شناختن استقلال و تماميت درمانجو. اين كار از رهگذر كمك به درمانجو براي يافتن راهنماي دروني اش انجام مي گيرد. فرانكل مثال مراجعي را مطرح مي كند كه از زودگذر بودن زندگي رنج مي برد. فرانكل از اين زن خواست تا مردي را پيدا كند كه موفقيت هايش را ستايش كند و مراجع ازپزشك خانواده نام برد. سپس با استفاده از يك سري پرسشها فرانكل زن را به اين حقيقت رساند كه با اينكه دكتر فوت كرده و بسياري از بيماران خدمات وي را فراموش كرده اند ، باز هم ثمر بخشي زندگي او به قوت خود باقيست .

به كارگيري تشبيهات:تمثيل هايي براي آموزش مراجع به كار مي رود ، مثلاً به مراجع آموزش داده مي شود تا زندگيش را چون فيلم سينمايي كه همين حالا برداشته شده تصور كند. فيلمي كه اجازه قطع آن وجود ندارد و هر طوري كه فيلمبرداري شده به همان صورت مي ماند و هرگز تغيير پيدا نمي كند. بدين ترتيب زندگي برگشت ناپذيري به خانه آورده مي شود كه گفته مي شود آنها تنها چيزي را نمي توانند جدا كنند و هيچ چيز نمي تواند بازنگري و تغيير داده شود. با چنين نمونه هايي مي توان ماهيت تغيير ناپذيري زندگي انسان را به مراجع فهماند. مراجعان خود را مجسمه سازاني مي دانند كه براي اتمام كارشان مدت زمان كمي در اختيار دارند اما از زمان اتمام فرصتشان بي خبرند. در جلسات درماني اين استعارات شرح داده مي شوند .

استخراج معنا از طريق نمايش

فرانكل، مثالي از استخراج معنا از طريق لوگودرام یا نمايش مطرح مي كند كه در يك درمان گروهي صورت گرفت. زني كه پس از اقدام به خودكشي در كلينيك فرانكل بستري شده بود ، پسر 11 ساله اش را از دست داده بود و با پسر بزرگترش كه فلج بود زندگي مي كرد. فرانكل در ابتدا از زن ديگري در گروه خواست تا تصور كند 80 ساله است و به زندگي گذشته ي خود در بچگي فكر كند درحاليكه از موفقيت مالي و پرستيژ اجتماعي برخوردار بوده است. او بلافاصله گفت كه زندگي اش هيچ هدفي نداشته است. فرانكل سپس از مادر كودك فلج خواست تا همين شرايط را براي خود فرض كند و اودريافت كه زندگي بسيار پرمعنايي داشته است چرا كه بهترين شرايط ممكن را براي فرزند خود فراهم آورده است  .

پيشنهاد معنا

معنا درمانگرها مي توانند پيشنهاداتي در خصوص معناي موقعيتهاي مختلف زندگي ارائه دهند. فرانكل، به مثال پزشك مسن و بسيار افسرده اي اشاره مي كند كه نمي توانست بر اندوه از دست دادن همسر عزيزش كه دو سال پيش فوت كرده بود غلبه كند. فرانكل ، در ابتدا از او خواست تا تصور كند اگر او زودتر فوت كرده بود چه اتفاقي مي افتاد ؟ دكتر پاسخ داد: همسرم رنج بسياري مي برد.فرانكل، فوري پاسخ داد : مي بينيد دكتر اين رنج بر همسرتان تحميل نشده و اين شمائيد كه او را از اين زجر رها ساخته ايد و البته لازمه اش اين است كه اين تنهايي و غم از دست دادن او را تحمل كنيد .

تجزيه و تحليل رويا

معنا درمانگرها مي توانند با كاربر روي روياهاي مراجعان آنها را به ضمير هشيارشان نزديك كنند. فرانكل مثال زني را مطرح مي كند كه خواب ديده بود همراه با لباسهاي چرك ، گربه را داخل ماشين لباسشويي انداخته و بعد كه براي گرفتن لباسهاي خود برگشته گربه را مرده پيدا مي كند. اطرافيان به او گفته بودند كه گربه سمبل فرزند و لباس كثيف نشانه شايعاتي است كه در مورد زندگي عاشقانه دخترش وجود دارد ، كه مادر او نيز در اين مورد مشكوك بود. فرانكل، خواب او را هشداري دانست تا مادر باعث آزاردخترش يا ديگران نشود تا در نتيجه آنها را ازدست ندهد.  معنا درمانگران مذهبي نيز ممكن است روياها را طوري تفسير كنند تا آنچه در ضميرناخودآگاه است را به خود آگاه افراد بكشند. فرانكل، معتقد است بسياري از افراد مذهبي خود را به علت ويژگيهاي خاص نهفته در افكار مذهبي سركوب يا انكار مي كنند .

قصد متضاد( متناقض):

قصد متضاد از جمله فنون معنا درماني است كه مطابق آن فرد تشويق مي شود تا درست به انجام رفتارهايي بپردازد كه از آنها مي ترسد و از اين رو سعي مي نمايد از موقعيت هايي كه وحشت دارد ، اجتناب نورزد و بدين ترتيب ترس بيماريزا جاي خود را به آرزوي متضاد مي دهد.قصد متضاد به دنبال غلبه بر قصد مفرط است و قصد مفرط يعني اين كه فرد توجه بيش از اندازه براي رسيدن به بعضي از خواسته هايش داشته باشد.

استفاده از اين روش براي درمان كوتاه مدت بيماران مبتلا به انواع فوبیا؛ ترس و وسواس فكري توصيه ميشود.قصد متضادبر اضطراب انتظاري  فردتأكيد كرده و عكس العمل بيماران به حوادثي كه وقوع مجددشان برايشان ترسناك است را درمان مي كند. اين موقعيتهاي ترسناك باعث توجه بيش از حد فرد مي شود و در نتيجه فرصت انجام كارهاي روزمره را از بيمار مي گيرد.

منبع

بادروزه،معصومه(1392)، معنا درما ني گروهی بر کیفیت زندگی وتغییرسبک دلبستگی ناایمن،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی گیلان

ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0