ارتباط و تعامل بین دانشگاه،صنعت و دولت

تاریخچه

همکاری دانشگاه و صنعت از مصادیق توافقهای قراردادی است که در خصوص فعالیتهای علمی و پژوهشی و شرکتهای تجاری صورت می‎گیرد. این همکاری معمولاً با هدف دستیابی به توان علمی دانشگاه و تجربه‎های صنعت و استفاده از آنها صورت می‌پذیرد. به طورکلی، ارتباط دانشگاه و صنعت شکل توافقهای رسمی و غیررسمی میان این دو نهاد است که با هدف دستیابی به موفقیتهای بیشتر ایجاد می‌شود. در این ارتباط، دانشگاه و صنعت تلاش می‌کنند تا برخی از فعالیتهای علمی خود را به طور مشترک و هماهنگ انجام دهند. به هر حال، همکاری‎های دوجانبه این دو نهاد فعالیتهایی را در بر می‌گیرد که هر یک از آنها به تنهایی قادر به انجام دادن آنها نیستند .

تعامل بین دانشگاه و صنعت

نيم قرن پيش هنوز تعامل سيستماتيك علم، فناوري و سيستم اقتصادي به شكل امروزي آن واضح و روشن نگرديده بود. در آن زمان هنوز توسعه علم و توسعه فناوري به هم وابسته نشده بود و از طرفي تاثير اين دو بر حركت و پويايي اقتصادي جوامع مشخص نگرديده بود. اما ظرف اين نيم قرن اين سه مقوله به شدت در تعامل قرار گرفته‌اند بطوريكه در علوم و فناوري جديد دانشمندان مرز مشخصي قايل نيستند زيرا توسعه فناوري به شدت علم‌گرا شده و سرمايه‌گذاري در علم نيز وابسته به اهداف و مقاصد اقتصاد محور و فناوري گرا شده است. اوايل دهه ۱٩٧٠ ميلادي بحث ارتباط صنعت و دانشگاه بصورت جدي مطرح شد و كماكان بحث جاري در همه كشورهاي دنيا است .

دانشگاه و صنعت به عنوان دو مؤلفه اصلي اثرگذار در فرآيند توسعه موزون و پايدار مي‌توانند در صورت ايفاي نقش فعال، بنيان هاي اساسي توسعه ملي را پي افكنند. با توجه به ويژگي هاي همگاني شدن دانش، توليد اطلاعات در حجم گسترده و باز توليد مستمر دانش و فناوري هاي علمي، بدون شك دانشگاه نقش آفرين اصلي تحولات خواهد بود از آن رو كه توليد مستمر دانش و يافته هاي علمي در دانشگاه متمركز مي‌باشد و صنعت نيز پايگاه كليدي- اجرايي خلق اختراعات و اكتشافات الهام گرفته از ايده هاي نوظهور دانشگاهيان محسوب خواهد شد.

دلایل ایجاد ارتباط بین دانشگاه و صنعت

همکاری‎های دانشگاه و صنعت به دلایل مختلفی صورت می‌پذیرد. دلایل افزایش این همکاری‎ها را می‌توان به شرح زیر خلاصه کرد:

  • کاهش حمایتهای مالی دولتها از فعالیتهای پژوهشی در دانشگاهها. این امر دانشگاهها را بر‌آن داشته‌ است که به دنبال منابع جدیدی برای حمایت از فعالیتهای پژوهشی در دانشگاهها باشند.
  • افزایش هزینه اجرای پژوهش و آسیب‌پذیری آن. این موضوع سبب شده ‌است که صنعت برای اجرای پژوهشها و ارتقای فناوری‎ها از دانشگاهها، که از نزدیک با موضوعهای جدید علمی در ارتباط هستند، مدد جویند و از دوباره‌ کاری‎ها پرهیز شود.
  • ظهور فناوری‎های زیستی، فناوری اطلاعات، مواد و محیطهای جدید. این عوامل موجبات تعامل بیشتر میان کاربرد‌ها و دستاورد‌های فناوری‎های جدید و در نتیجه، لزوم ایجاد ارتباط میان دانشگاه و صنعت را فراهم کرده ‌است.
  • ضرورت همکاری‎های بین رشته‌ای و بین‎المللی. این نوع همکاری‎ها هم‌اکنون به عنوان روشهایی برای یافتن راه‌حلهای پایدار صورت می‌گیرد. این موضوع همچنین، زمینه همکاری میان نهاد‌های اقتصادی و ایجاد شبکه‌های ائتلافی را فراهم کرده ‌است.
  • تلاش برای طراحی ساختار‌های عملیاتی و شبکه‌های جدید. نظر به تغییر و تحولات محیطی، نیاز به همکاری‎های چند جانبه میان سازمانها، که فرایند نوآوری را تسهیل می‌کنند، ضروری شده‌ است.

نقش دانشگاه در توسعه صنعتي

ارتباط مطلوب بين صنعت و دانشگاه به عنوان مقوله اي كارآمد در جهت توسعة اقتصادي  اجتماعي و موفقيت برنامه هاي آتي يك جامعه، ضرورتي انكار ناپذير شده است . ارتباط صنعت با دانشگاه، با توجه به نقشي كه اين دو نهاد در جامعه بازي مي كنند، نيازمند ساز و كارهاي ويژه اي است كه بدون پرداختن به آن ها و نيز بدون ايجاد زمينه هاي مناسب به عنوان حلقه هاي واسط اين ارتباط، نمي توان بركارآمدي آن ها دل خوش داشت .

صنعت براي شكوفايي خود و روي آوري به دانشگاه نيازمند زمينه سازي و بلوغ خاصي است كه بدون آن ، چنين چيزي ممكن نمي شود . دانشگاه نيز براي جذب صنعت، توانمندي هاي خاصي نياز دارد كه در صورت بروز شكوفايي آ ن مي تواند بر رو ي آوري صنعت، اميدوار باشد . در نهايت امر، اتحاد و آميختگي اين دو نهاد است كه به تأثير پذيري و تأثيرگذاري متقابل از همديگر، زمينه هاي رشد خود و توسعه جامعه را به دنبال مي آورد.

بنابراين دانشگاه و صنعت د و ركن اساسي توسعه در هر جامعه اي محسوب مي شوند و همكاري بين اين دو ، شرط لازم براي موفقيت و شتاب بخشيدن به فرآيند توسعه، به ويژه توسعه پايدار است. دانشگاه ها تأمين کننده ي نيروي انساني متخصص و بسياري از توانايي هاي علمي، تحقيقاتي و آزمايشگاهي مورد نياز صنايع اند. مراکز صنعتي نيز که آزمايشگاه هايي عملي براي تجربه ي آموخته هاي دانشگاهي اند، به منظور بهره گيري از فناوري مورد نياز خود، از يک سو به نيروي انساني متخصص براي مشاغل فني و مديريتي و از سوي ديگر به تحقيق و توسعه نياز دارند . بنابراين، نيازهاي متقابل اين دو قطب و در نهايت تسريع فرآيند توسعه ضرورت برقراري ارتباط دانشگاه و صنعت را تعيين مي كند.

براي برقراري و پايداري اين ارتباط، لازم است فعاليت هاي آموزشي و پژوهشي دانشگاه ها براساس نيازهاي حال و آينده ي جامعه، به ويژه نيازهاي صنعتي، تدوين شود . هم چنين بقا و رشد مراکز صنعتي در گرو همگامي با تحولات علمي و فناورانه است . با توجه به روند سريع تحولات علمي و فناورانه، به ويژه در چند دهه ي اخير، اين نکته اهميت خاصي يافته است.

اصولا صنعت کشور از جنبه هاي مختلف وابسته به خارج از کشور است و همين امر با وجود تاسيس مراکز تحقيقاتي مختلف در وزارتخانه ها يا سازمان هاي وابسته به آن ها مانع رشد تحقيقات در صنعت شده است . نکته ي قابل بررسي اين است که دانشگاه هاي ما تا چه حد عهده دار نقش رهبري فعاليت هاي پژوهشي بوده اند و آيا پاسخ گوي نيازهاي تحقيقاتي صنايع بوده اند يا خير؟

نگاهي به پيشينه ي ارتباط دانشگاه و صنعت در ايران نشان مي دهد که تا قبل از تأسيس دفتر مرکزي ارتباط باصنعت در وزارت فرهنگ و آموزش عالي که براساس مصوبه دوم اسفند ۱۳۶۲ هيئت دولت مبني بر طرح زمينه هاي ارتباطي دانشگاه و صنعت صورت گرفت، هيچ گونه ارتباط سازمان يافته اي بين دانشگاه و صنعت وجود نداشته و اگر هم ارتباطي و جود داشته به گونه اي نبوده است که از نزديک با مسايل يکديگر آشنايي پيدا کرده و با هم همکاري مستمر داشته باشند . در حقيقت دانشگاه ها از نظر صنايع فقط تامين کننده ي کادر فني بوده اند.

ايجاد اين دفتر، اگر چه مقدمه ي خوبي براي ارتباط دانشگاه با صنعت به شمار مي رفت، اما به لحاظ اين كه فعاليت آن غالبا اداري بود و کارکنان آن ناکافي بودند و سطح تخصصي بالايي نداشتند، کارايي آن در انجام دادن رسالتش اندک بود . در سال ۱۳۶۵ شورايي نيز تحت عنوان شوراي هماهنگي دفاتر ارتباط دانشگاه با صنعت در همين دفترتشکيل شد . پس از آن د فتر مرکزي ارتباط با صنعت به سازمان پژوهش هاي علمي و

صنعتي ايران انتقال يافت و در حال حاضر در اين سازمان به فعاليت خود ادامه مي دهد. از جمله اقدامات ديگر دولت در زمينه ي ارتباط دانشگاه با صنعت ايجاد شوراي عالي ارتباط صنعت و دانشگاه بود که فعاليت هاي اوليه ي تشکيل آن در وزارت صنايع سنگين صورت گرفت . اين شورا طي سال هاي ١٣٧٤ و ١٣٧٥ فعاليت هايي به شرح زير به مرحله اجرا در آورد.

نگاهي به وضعيت ارتباط دانشگاه با صنعت در كشورهاي مختلف جهان

مطالعه و مقايسة روند ارتباط دانشگاه با صنعت در جوامع مختلف، مسير حركت آن ها، ساز و كارهاي به كار گرفته شده و نتايج حاصل از اين ارتباط براي دستيابي به يك الگوهاي مناسب ارتباط دانشگاه با صنعت از اهميت زيادي برخوردار است . اگر چه الگوهاي پيوند يا ارتباط دانشگاه با صنعت به ميزان زيادي تحت تأثير عوامل دروني كشورها تعيين مي شود و هر يك از كشورها راه هاي مختلفي را مورد آزمايش قرار داده اند، ولي معمولا جريان هاي عامي هم يافت مي شود كه مي توانند مورد توجه و استفاده قرار گيرند.

بررسي هاي به عمل آمده نشان مي دهد كه در جهان توسعه يافته، ارتباط و همكاري بين دانشگاه و صنعت به طور سنتي پشتوانه محكمي داشته است . در اين كشورها دانشگاه ها پيشگام توسعه صنعتي بوده اند . در حالي كه در جهان در حال توسعه اين ارتباط ضعيف است و علت آن هم اين است كه صنعت در اين كشورها درون زا نبوده و انتقال تكنولوژي بدون انتقال دانش فني به صورت كليد در دست يا به صورت هم بست (مونتاژ) گرفته است. بديهي است كه چنين صنعتي نياز چنداني به تحقيق و توسعه ندارد. در جهان توسعه يافته كه در آن پيوندهاي بين دانشگاه و صنعت به طور سنتي قوي است، به كشورهاي آمريكا، سوئيس، ژاپن، چين و كره جنوبي اشاره مي شود:

آمريكا: در آمريكا آزادي دانشگاه ها براي انجام مشورت و رايزني و هم چنين اجراي تحقيقات مشترك با صنعت و يا عقد قراردادهاي تحقيقاتي با صنعت، يك ويژگي مثبت بوده و دولت هم به صورت هاي مختلف، مستقيم و غير مستقيم، اين روند را ترغيب و تشويق مي كند . برنامه همكاري هاي تحقيقاتي صنعت و دانشگاه ابتكاري بود كه در سال ١٩٧٧ توسط بنياد علمي علوم آغاز شد تا حمايت صنايع از تحقيقات دانشگاهي را سازماندهي كند . اين برنامه از طريق ايجاد مراكزي كه همكاري دراز مدت بين دانشگاه و صنعت، در زمينه تحقيقات مورد علاقه دو طرف را موجب شده اجرا مي شود. در آمريكا دير زماني است كه آزمايشگاه هاي تحقيقاتي دانشگاه ها در اختيار جامعه صنعتي قرار گرفته اند تا دوباره كاري ها به حداقل برسند . همكاري هاي مفيد رونق يابند و بهره برداري از تسهيلات گسترده و ارزش مند و منحصر به فرد، به بهترين شكل ممكن حاصل آيد.

سوئيس: در سوئيس، همكاري دانشگاه و صنعت، اساس اقتصاد اين كشور را تشكيل مي دهد . مجاورت دانشگاه ها با شركت هاي توليدي (كارخانه ها ) به ويژه در صنايع شيميايي و صنايع ماشيني و وجود شبكه هاي غيررسمي دانشمندان (دانشگاهيان) و صنعت گران، نمود بارزي از همكاري هاي دانشگاه و صنعت در اين كشور است.

ژاپن: در ژاپن، دانشگاه ها دروازة ورود دانش پيشرفته از كشورهاي اروپايي بوده اند . دانشگاه ها در زمينه تحقيقات مشترك و راهنمايي هاي فني با صنعت نقش كاملاً گسترده اي دارند . در بسياري از موارد، يك دانشگاه انجام تحقيقات بنيادي را تقبل مي كند و صنعت نيز توسعه كار را بر عهده مي گيرد . اغلب شركت هاي توليدي براي انجام كارهاي تحليلي به آزمايشگاه هاي دانشگاه ها مراجعه مي كنند . حتي در مراكز عمده و بزرگ، عمومًا صنعت رهبري مشخص بر دانشگاه هاي مجاور دارد و به طور كلي از ديد دانشگاه ها، ارتباط با صنعت منبع مهم دريافت بودجه هاي تحقيقاتي به شمار مي آيد.

چين: در چين، مؤسسه تحقيقات تكنولوژي صنعتي، نقش رابط دانشگاه با صنعت را عهده دار است و وظيفة آن استفاده از تخصص هاي هر دو گروه، يعني دانشگاه و صنعت، سرمايه گذاري مشترك براي نيروي انساني و امكانات و هزينه ها براي تدوين برنامه هاي تحقيقاتي مشترك است.

در چين، دانشگاه ها از طريق مؤسسه تحقيقات تكنولوژي صنعتي براي توسعه تكنولوژي يا محصول صنعتي خاص، انجام تحقيقات را به طور كارمزدي از جانب شركت ها قبول مي كنند، شركت صاحب منفعت، لوازم موردنياز براي اين تكنولوژي يا محصول صنعتي موردتحقيق را فراهم مي سازد و بر اساس توافق با مؤسسه، پرداخت بررسي موانع و ارايه راه كارهاي توسعه روابط متقابل كارمزد به طور كامل يا به صورت اقساط انجام مي شود نتايج چنين تحقيقاتي به صورت انحصاري براي شركت طرف قرار داد ارسال مي شود به اين ترتيب كه شركت مذكور در زمان هاي معين، يك نسخه منحصر به فرد از نتايج تحقيقات را دريافت مي كند.

كره جنوبي: در جمهوري كره در سال هاي اخير، اقدامات خوبي در جهت همكاري هاي متقابل دانشگاه و صنعت صورت گرفته است . و اين نقش بيشتر بر عهده بنياد ملي علوم و مهندسي كره است كه بودجه تحقيقات مشترك توسط صنايع و دانشگاه ها را براي توسعه تكنولوژي هاي جديد، تأمين مي كند . اين برنامه بنيادي هدفدار، استادان دانشگاه ها و مديران تحقيق و توسعه صنعتي را دور يكديگر گرد مي آورد تا فهرست كاملي از زمينه هاي تحقيقات دانشگاهي را كه از نظر صنايع و براي انجام فعاليت هاي آن ها در راه توسعه تكنولوژي های جديد، ضروري و حياتي است، تهيه و تدارك كنند .

عامل تداوم پیوند دانشگاه و صنعت

شايد تنها عاملي مهمي كه در تقويت و دوام ارتباط صنعت و دانشگاه حائز اهميت است تحقيق و توسعه باشد . امروزه دو واژه ”تحقيق“ و ”توسعه“ به نحو تفكيك ناپذيري به هم پيوند خورده اند و هميشه چنين بوده است. در گذشته تحقيق در ”انحصار“ دانشگاهها و توسعه در ”انحصار“ صنايع بود . پژوهش دلالت بر پژوهش ”خالص“ يا ”بي غرض“ تقريباً بطور كامل در جهت جستجوي چگونگي ماهيت كارها اختصاص يافته بود . هدفش خدمت به جهان علم بدون در نظر گرفتن ملاحظات اقتصادي و صنعتي بود. توسعه از طرف ديگر دلالت بر بهبود فنّاوريهاي موجود داشت.

اگرچه در نتيجه ميزان پيشرفت سرسام آور علم و فنّاوري، پژوهش رسته رسته، تخصصي و گران شد . تحقيق همراه با تفكيك دائمي موضوعها به مسائل خاص تقسيم و در نتيجه، شاخه شاخه شد . دانشمندان مدام به چيزهاي بيشتري در مورد موضوعهاي محدودتري دست يافتند. اين به نيازي فوري براي افراد با توانايي ويژه براي ادغام و كاربرد دانش علمي در كاربردهاي عملي هدايت شد . وقتي علم براي مقاصد عملي بكار برده شد، بطور طبيعي علم فنّاوري شد و نياز به توسعه پيدا كرد. بدين قرار ضروري بود كه پژوهش علمي و توسعه فنّاوري براي نيل به هدف ايجاد ثروت (ساختن صنايع، ايجاد اشتغال، افزايش صادرات و غيره) و بهبود كيفيت زندگي هدايت شود.

در بررسی موضوع جايگاه كشورهاي در حال توسعه در رديابي تحقيق و توسعه بعنوان پيوندي بين دانشگاه و صنعت چيست، چنين برمي آيد كه به سختي پيوندي بين اين دو وجود دارد.در حاليكه در كشورهاي توسعه يافته دانشگاهها برج عاج خود را رها كرده اند و با صنعت و دولت به عنوان شركاي تحقيق و توسعه محسوب مي شوند و بخش اعظم بودجه تحقيقاتيش از طرف صنعت تأمين مي شود، در كشورهاي در حال توسعه دانشگاهها تا آنجا كه مربوط به پيوندشان با صنعت ميشود در انزوا هستند. چندين دليل در اين مورد وجود دارد:

  • كمبود بودجه.
  • ساختارهاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و حتّي سياسي.
  • عدم هرگونه تجربه صنعتي و بنابراين عدم آگاهي از نتايج علمي در تحقيق مستقيم مهندسي در جهت كاربرد آن در صنعت.
  • انتخاب عناوين تحقيق تقريباً بطوركلي توسط سرپرستان مختلف انجام ميگيرد، هركدام بسته به تمايل شخصيشان.
  • هدف اصلي و انگيزه اصلي براي تحقيق، كسب ارتقاء از طريق انتشارات است . در حاليكه در كشورهاي توسعه يافته هدف از تحقيق استفاده از نتايج آن در صنعت يا ”تجاري سازي نتايج تحقيقات“ است.
  • آزمايشگاههاي تحقيق و تسهيلات به اندازة كافي نيست.
  • عدم وجود تجهيزات و امكانات، تحقيق را كامپيوتري كرده. گاهي آنرا ”تحقيق مجازي“ نيز مي گويند.

علي رغم اين موضوع، در كشورهاي در حال رشد تحقيقات فوق العاده اي انجام شده است. مسئله آنست كه يا اين تحقيقات نيازهاي صنعت را برآورده نمي كند يا صنعت از وجود آن بي اطلاع است  و نيز دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي در ”بازاريابي “ توليداتشان خوب عمل نمي كنند. در كشورهاي در حال رشد بيشتر دانشگاهها با توسعه مراكز انتقال فنّاوريشان بر اين نكته غالب شد ه اند.

تمايل صنعت اساساً در تحقيقات كاربردي است در حاليكه تمايل دانشگاهها در تحقيقات بنيادي است . هم دولت و هم صنعت بايد مسائلشان و نيازهاي تحقيقاتي خود را به مركزي كه مناسب ترين جا را براي اجراي تحقيق به بهترين وجهي انتخاب مي كند بسپارند و براي اينكه مؤثر باشد مركز بهترين كاركنان تحقيق را انتخاب كند. تأسيس مراكز تحقيقاتي ويژه مي تواند به عنوان ارزشمندترين پيوند بين دانشگاهها و صنايع باشد . در كشورهاي در حال توسعه بيشتر رشد آتي از صنايع كوچك و متوسط بدست ميآيد و در اين صنايع است كه از چنين مراكز تحقيقاتي بيشترين بهره برداري مي شود.

هيچ ترديدي نيست كه نه علم بدون صنعت (فنّاوري) و نه صنعت بدون پژوهش و توسعه به توليد ثروت يا بهبود كيفيت زندگي مداوم هدايت نمي شود. بدين قرار امروز همكاري نزديك بين دولت، دانشگاه و صنعت در دنيايي كه شديداً رقابتي است بسيار اساسي است . پرسش آنست كه چه كسي در اين سازمانها بايد متقاعد شود و چگونه ميتوان چنين رضايتي از طريق سازمانهاي حرفه اي ايجاد كرد؟ پرسش در ماوراء محدوده اين پروژه است . اما مطمئناً عنواني است براي بحث . اگرچه صنعت است كه سرمايه گذاران آن بايد موضوع اصلي توليد ثروت را بر عهده بگيرند، بدون تحقيق و توسعه تأثيرات بلندمدت آن تعلل ثروت خواهد بود.

منبع

حسام، اسمعیل(1394)، اولویت بندی شاخصهای ارتباط دانشگاه-صنعت-دولت، پايان نامه كارشناسي ارشد،رشته مدیریت دولتی، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0