ارتباطات ها به لحاظ سطح

یکی از دسته بندی از رتباط، تقسیم آن به سبب فردی، بین فردی، گروهی، شبکه ای، سازمانی، بین (برون) سازمانی، نهادی و بین المللی است. …. بی شک تمامی افراد جامعه از نسبت خاصی از تمایلات و انگیزه های فردی و حتی گروهی درهنگام بر قراری ارتباط با دیگران بر خوردارند و تحت تاثیر آن قرار دارند. این بدان معناست که پلیس نیز به عنوان یکی از اعضای جامعه، بالقوه با تمایلات شخصی، گروهی، سازمانی در عرصه ارتباطات بین فردی حضور می یابند، اگر چه که به آنها گفته شده یا آموزش داده شده چنین نباشد. اگر چنین پیش فرضی در ارتباط بین فردی را بپذیریم که البته چندان پر بیراه هم نیست، وجود یا پرهیز از پیچیدگی ها، ابهامات و تناقضات رفتاری در ارتباطات پلیس با مخاطبان اجتناب ناپذیر است و آنها در این مواقع با وضعیت دشواری روبرو هستند؛ چرا که تمایلات فردی و گروهی معمولا با تمایلات سازمانی , مبتنی بر قوانین و مقررات، که همه چیز را در قالب قانون و تعهد به سازمان می بیند همسان نیستند و این خود از جمله موانعی است که در برقراری ارتباطات با مخاطبان، پلیس را دچار مشکل می سازد.

در فرهنگ سازماني پليس، ماموران عموماًدچار نوعي تعارض اند، چرا كه آنان اساساً ميان جدايي و انزواي از مردم از يك سو و با آنها بودن از سويي ديگر قرار دارند. آن ها هميشه در برزخي كه يك سوي آن قانونگرايي صرف و حفظ صداقت در شغل است و در طرف ديگر زندگي خصوصي، قرار دارند. هنگامي كه يك داوطلب جديد به استخدام سازمان پليس در مي آيد، اعم از اينكه مرد و يا زن باشد، اغلب دوستان خود از وی انتظاراتی دارند که ممکن است قابل انجام نباشد و در مواقعی رو در روی دوستان خود قرار بگیرد به همین خاطر ممکن است بسیاری از دوستان خود را از دست بدهد.ازسوی دیگر پلیس ها به جهت صنفی و شغلی دارای برخی ویژگی ها متفاوت : مانند شهرت طلبي، خود نمايي، سخت گیری، پنهان كاري، خشن و بدبین  با مشاغل دیگر هستند، که خود شرایط و وضعیت های ویژه ای در برقراری ارتباطات با مخاطبان فراهم می آورد. در فرهنگ سازماني پليس، با این که ماموران عمدتاً نفع شخصي خود را در ارتباطات دنبال مي كنند، لكن هواي همديگر را هم خوب دارند. در نظر سنجي هايي كه ترومپنرز، از برخي مديران سطوح عالي و مياني كشورهاي اسكانديناوي انجام داد، دريافت كه نه نفر از هر ده نفر آنان حاضر نيستند تا به نفع دوستان و همكاران خود دروغ بگويد. اين در حالي است كه ماموران ادارات پليس براي حمايت از رفقاي همكار خود به راحتي حتي حاضرند سوگند پليسي خود را شكسته، شهادت دروغ بدهد.

وفاداري پليس ها نسبت به يكديگر به عنوان نوعي حميت صنفي، در مطالعات گروهي از محققان فرهنگ سازماني افسران برخي كشورها در قالب شكلي از پيوند وفاداري و پنهان كاري و يك احساس به اصطلاح ما بر عليه ديگران لااقل در دهه 1980 نمود داشته است. برهمین اساس اگر فردي قواعد و روش هاي عادي و روابط مرسومي كه در بين همكاران معمول است، را بشكند: از بين دوستان طرد می شود؛ از برقراري ارتباط با وی خود داری مي گردد؛ همه خود را از او كنار مي كشند تا در رويارويي با مشكلات و مخاطرات تنبيه گردد؛ از جانب هيچكس جريان كارها و اخبار به او گزارش نمي شود؛ و …. به اين ترتيب مامورين پليس نه تنها در امور شغلي، بلكه در امور اجتماعي و حتي زندگي خصوصي خود كاملاً به يكديگر متكي اند . در نتیجه ارتباطات و علایق درون گروهی شدید پلیس ها به همدیگر گاه موجب اختلال در ایجاد ارتباطات برون گروهی با دیگر گروه ها و صنوف می گردد؛ به قسمی که گاه پلیس ها اعتمادشان نسبت به سایر مشاغل کم می شود.تحقيقات ديگر حاكي از وجود ستيزه جويي، شكاكيت و سوء‌ظن به مردم در فرهنگ شغلي پليس است. مشاهدات آدلم،  در خصوص افزايش تدريجي خصيصه سوء ظن و بدبيني در افسران پليس پس از سپري شدن سال هاي اولیه خدمت، آئينه تمام نمايي از يافته هاي منتقدان آمريكايي و كانادايي است. اين بدبيني و سوظن ها به گونه اي شدت دارد كه ليرخام ، پليس خوب را پليسي مي داند كه خصيصه سوء ظن شديد ناشي از كار را به عمل در نياورد و شب ها كه به خانه باز مي گردد آن را بيرون از خانه بگذارد . نتيجه آن كه افسران بدبين پس از مدتي، نه تنها به اصول اخلاقي اي كه در بدو امر، محركي براي خدمت آن ها در سازمان پليس محسوب مي شد، اهميتي نمي دهند، بلكه بالعكس ارزش هايي چون خدمت به مردم، عدالت ورزي، اصلاح جامعه و پاك سازي جامعه از جرايم و مجرمان را، به ديده تحقير مي نگرند. آنچه بيش از همه در خصوص سطوح ارتباطات پلیس در سطح صنفی با سایر مخاطبان اهميت دارد، همچنان كه كاتر و هسكت ، پس از تحقيق بر روي علل موفقيت دويست سازمان و شركت مهم دنيا دريافتند، آن است كه فرهنگ سازمانی اثري غیر قابل انکار بر كاركرد سازمان و عملكرد كاركنان داشته، به احتمال زياد، در دهه آينده نقشي تعيين كننده در ميزان موفقيت هاي سازمان ها خواهد داشت .

ارتباط بادیگران

این ارتباط، فراگرد تفهیم وتسهیم معنی بین یک شخص وانسانهای دیگر، حداقل یک نفر دیگر است .این ارتباط نیز مانند ارتباط باخود به دلایل گوناگون به وقوع می پیوندد: برای حل مسایل ومشکلات خود با دیگران ،رفع تضادها و تعارضات ردوبدل کردن اطلاعات ،درک بهتر خود، رفع نیاز های اجتماعی همانند نیاز تعلق به گروه وجمع ودوست داشتن ودوست داشته شدن .علاوه برموارد فوق، موارد بسیار زیاد دیگری وجود دارندکه لزوم ارتباط بادیگران رابرای هرانسانی محقق می سازند .این ارتباط باصور مختلف درزندگی روزمره هرانسانی خودرانشان می دهد .در مصاحبه با مدیر ما فوق یا استاد،گفتگو با والدین،گفت و شنود با همسر و فرزندان و یا گفتگو با همکاران وهم قطاران و نیز قرار گرفتن درگروه های شغلی واجتماعی و تفریحی وغیره وایجاد ارتباط با اعضای این گروه ها،همه وهمه نشان دهنده ارتباط بادیگران است.

آمدن فرد دیگری به محدوده ارتباطی هرانسان، فراگرد ارتباطی راه پیچیده تر می کند. هرانسان با خود مسایل و پیچیدگی های زیادی را به همراه خواهد آورد و در تقابل با دیگران این پیچیدگی ها به مراتب وسیع تروگاه به گونه ای مساله سازجلوه گر می شوند. هر چند هر انسانی دارای ادراکات متفاوت نسبت به پدیده ای می باشد و هر چندکه باورها، ارزش ها و نگرش های او در شرایط متفاوت به گونه ای متفاوت متجلی می شوند , این ها مقوله های هستند که در ارتباط با خود مورد بحث واقع می شوند, تفاوت های میان انسان ها، حتی دو نفر بایکدیگر، معمولاً بسیار شدیدتر از این ها می باشد. به علاوه هر انسانی راهی متفاوت، خاص خود او، برای بیان احساسات و عواطف خود دارد و این راه در بیشتر موارد با راه دیگران نزدیکی نداشته، بلکه کاملاً مغایر است بنابراین، احتمال وقوع ارتباط موثر و موفق کاهش می یابد.

پس از ارتباط باخود، ارتباط با دیگران به گونه ای جدّی و برانگیزانده برای هرانسانی مطرح می شود. ارتباط با دیگران در بیشتر موارد در شرایط رسمی برگزار می شود و شامل ارتباط چهره به چهره  بوده که خودازطریق کلامی و غیرکلامی انجام شدنی است دراین ارتباط نقش فرستنده وگیرنده پیام ،آن طورکه بعداً خواهد آمد، جا به جا می شود. هرگز یک نفر به عنوان فرستنده علی الدوام و نفر دیگر به عنوان شنونده و یا دریافت کننده  پیام باقی نمی ماند. بلکه به گونه ای مداوم جای آن دوبایکدیگرعوض می شود. فرستنده پیام می شودگیرنده وگیرنده پیام درجای خود، به فرستنده پیام تبدیل می شود ، در برخی موارد دراین نوع ارتباط برنامه ریزی از پیش انجام گرفته ای وجودندارد و بر اساس شرایط حاکم بر فراگرد ارتباطی، ارتباط شکل می گیرد .

منبع

کشتکار،رسول(1392)، نقش تعامل برون سازمانی روسای کلانتری در پیشگیری از جرائم ،پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم انتظامی، دانشکده فرماندهی وستاد مجتمع تحصیلات تکمیلی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0