اختلال شخصیت وجراحی زیبایی
زیبایی نه برای همه، بلکه در نزد اکثر افراد جامعه از اهمیت زیادی برخوردار است. بسیاری شاید به اهمیت زیبایی در جامعه پی برده باشند، اما واقعیت این است که زیبایی برای زنان نماینده بسیاری از چیزها نظیر پایگاه اجتماعی، باز تولید مطلوبیت، درآمد، هوش و احتمال دریافت کمک از دیگران است. در واقع مردم برای افراد جذاب ویژگیهای مثبتی را بر می شمرند، در حالی که برای افراد غیر جذاب چنین حالتی تصور نمیشود. جراحی زیبایی میتواند یک فرد را با تغییر شکل بدنش، شکل دهد. از طرف دیگر، جراحی زیبایی میتواند در راستای نزدیک شدن به ارزشهای پدرسالارانه باشد، یعنی با توسل به جراحی زیبایی زنان تصویر مورد علاقه و ایده آل مردان را فراهم میسازند.جراحی زیبایی پدیده ای آشنا در کشور ایران میباشد که به تدریج در طی زمان به وقوع پیوسته است، ولی آنچه اهمیت دارد این است که این پدیده به تمام اقشار جامعه سرایت کرده و همه گیر و بدل به عرف شده است. افزایش شمار افرادی که با بینی های چسب خورده دیده میشوند، نشان میدهد که این روند شتاب چشمگیری یافته است.
ایران از نظر تعداد جراحیهای زیبایی در دنیا مقام اول را دارد و پایتخت جراحی بینی در جهان نامیده شده است. طی چهار دهه پس از ورود جراحی پلاستیک به ایران متقاضیان جراحیهای زیبایی محدود به زنان و دختران طبقه متوسط به بالای جامعه میشد، اما در حال حاضر افزایش تعداد متقاضیان جراحی زیبایی و صرف هزینههای هنگفت برای زیبایی اندام از سوی متقاضیان و تعارض صرف چنین هزینههای با سطح در آمد طبقه متوسط جامعه، علامت سؤالهای زیادی در ذهن ایجاد می کند.واقعیت این است که زیبایی گرایش کاملاً طبیعی و مشترک بین تمامی انسانهاست، اما امروزه گرایش به زیبایی به مرحله ظاهر پرستی و خودنمایی رسیده است. جوانان و نوجوانان و حتی میانسالان به تبع گرایشها و اقتضای سنی خود با صرف هزینههای گزاف و قبول عواقب جسمی روانی و حتی جانی، در صدد کسب سهم بیشتری از زیبایی و به دنبال زیباتر شدن هستند. زیبایی تصنعی شاید بهترین عبارت برای این قبیل دستکاری ها باشد. دست کاریهای مانند برجسته کردن لب، کاشت گونه، کوچک کردن بینی، کاشت نگین در داخل چشم و روی دندان و سوراخ کردن اعضای مختلف بدن برای آویزان کردن حلقههای فلزی.
اختلال شخصیت عبارت است از الگوی منحصر به فرد و دائمی تجارب درونی و رفتار بیرونی که ویژگی خاص هر فرد است. اکثر افراد به طور نسبتاً قابل پیش بینی و منحصر به فردی به پدیدهها واکنش نشان میدهند، ولی در عین حال نوعی انعطاف پذیری سازگارانه و ویژه دارند. شخصیت ما ثابت و ایستا نیست. ما از تجارب گذشته درس میگیریم و سعی میکنیم در موقعیتهای مختلف، پاسخهای مختلف و متنوعی نشان دهیم تا بتوانیم به خوبی از عهده کارها برآییم. این یادگیری و انطباق چیزی است که مبتلایان به اختلال شخصیت ،غالباً از عهده آن بر نمیآیند .اختلال شخصیت یک الگوی فراگیر ؛ نافذ ، بادوام و غیر قابل انعطاف از تجارب درونی و رفتار بیرونی است که به طرز مشخصی با انتظارات فرهنگی از فرد تفاوت دارد و به درماندگی یا اختلال منجر میشود. طیف محدود تجارب و پاسخهای مبتلایان به این اختلالات اغلب منجر به بروز مشکلات روانشناختی، اجتماعی یا شغلی میشود. این اختلالات معمولاً در نوجوانی یا اوایل بزرگسالی آغاز میشوند ؛یا حداقل در این سنین قابل تشخیصاند ، گرچه در بعضی از موارد نیز اختلال در دوران کودکی آغاز میشود. اختلال شخصیت، و درماندگی و مشکلات ناشی از آن مادام العمر دامنگیر فرد میشود، ولی انواع آن از نظر میزان فروپاشی زندگی فرد متفاوت است. با این حال، اختلال چه خفیف باشد و چه شدید، تمام جنبههای وجود فرد را متأثر میکند. درمان این اختلالات از دشوارترین انواع درمانهای اختلالات روانشناختی است. تخمین زده میشود که شیوع اختلالات شخصیت در بین بزرگسالان چهارتاپانزده درصد باشد .
اختلالات شخصیت از مهمترین مشکلات اجتماعی و پزشکی است. روانپزشکان، متخصصان بهداشت روان، جامعه شناسان، مسئولان بهداشت عمومی، سیاستمداران، صاحبان مشاغل خیریه، رهبران جامعه، تحلیلگران خبری و … به این اختلالات توجه جدی نشان دادهاند. شیوع این اختلالات در جمعیت عادی بین یازده تابیست ودو درصد تخمین زده شده که رقمی هشدار دهنده است، یعنی از هر چهارتا ده نفر ازآشنایان و همسایگان ما بدون توجه به وضعیت اقتصادی, اجتماعی یا محل زندگی آنها، یک نفر مبتلا به اختلال شخصیت است. این افراد در توان کار کردن و عشق ورزی و دوستی دچار مشکلات مزمن هستند، معمولاً سطح تحصیلات پایین تری دارند، مجردند، اعتیاد به دارو دارندو مبتلا به نابهنجاریهای جنسیاند. آنان مشکلات زناشویی و خانوادگی دارند و غیر شاغل هستند.
انجمن روانپزشکی آمریکا ده نوع اختلال شخصیت تعریف کرده و آنها را در سه طبقه قرار میدهد. طبقه اول با رفتار عجیب و غریب مشخص شده و مرکب از اختلالات شخصیت پارانوئید، اسکیزوئید و اسکیزوتایپال است. طبقه دوم که با رفتار هیجانی و نمایشی مشخص شده مرکب از، اختلالات شخصیت ضد اجتماعی، نمایشی، مرزی و خود شیفته است. طبقه سوم، که با رفتار اضطرابی مشخص میشود، شامل اختلالات شخصیت اجتنابی، وابسته و وسواسی, جبری است. بررسی اختلالات شخصیت نشان میدهد که علائم و نشانههای هر یک از این ده اختلال با یکدیگر همپوشی فراوان دارند. بنابراین، تمایز قائل شدن بین آنها دشوار است. حتی تشخیص این اختلالات برای متخصصان هم دشوار است و در بسیاری از موارد، برای یک فرد بیش از یک اختلال مشخص میکنند.یکی از موضوعات مرتبط با اختلالات شخصیت انجام انواع جراحیهای پلاستیک ،توسط افراد مختلف است. در همین زمینه در سال 1997 یک بررسی در آمریکا نشان داد که پنجاه وشش درصد زنان و چهل وسه درصد مردان از ظاهر خود ناخشنود بودهاند. برپایه گزارش انجمن جراحی پلاستیک و زیبایی آمریکا، جراحیهای زیبایی در سالهای 1997 تا 1999 با 19 درصد افزایش، به بیش از 6/4 میلیون جراحی در سال 1999 رسیده است.
دانشمندان علوم اجتماعی دریافتهاند که ،مردم زیبایی ظاهری را با ویژگیهای شخصیتی پسندیده هم چون شایستگی و پذیرش اجتماعی، ربط میدهند. از آنجا که جراحیهای زیبایی، برای تغییر ظاهر افراد و افزایش خشنودی و بهبود اعتماد به نفس آنها انجام میشود، جراحی زیبایی را میتوان پیامد یک الگوی روان شناختی معین دانست. گفتنی است درباره وضعیت روانشناختی افرادی که درصدد جراحی بر میآیند، یا تغییرات روانشناختی که به دنبال آن چنین تصمیمی گرفته میشود، اطلاع کمی در دست است. بیشتر پژوهشهای که از روش مصاحبه استفاده کرده اند، آسیب شناسی روانی درخور توجهی را در متقاضیان جراحی زیبایی گزارش نمودهاند ؛نزدیک به هفتاد درصد. بیشتر آنها مبتلا به افسردگی نوروتیک و شخصیت منفعل,پرخاشگر گزارش شدهاند . این ویژگیهای آسیب شناختی در بررسیهای دیگر نیز تکرار شدهاند .
در سال 1994 انجمن جراحی پلاستیک و ترمیمی آمریکا گزارش داد که، اعضای آن بیش از 390000 جراحی زیبایی از جمله لیپوساکشن، برداشتن چربی از نواحی مختلف بدن ، بزرگ کردن پستان، جراحی بینی و کشیدن صورت انجام دادهاند. با توجه به اینکه پژوهش درباره ویژگیهای روانپزشکی مراجعه کنندگان برای جراحی زیبایی بسیار اندک است و بیشتر شامل گزارشهای بالینی میشود و با توجه به شمار بسیار زیاد جراحیهایی که سالیانه انجام میگیرد و پیامدهای روان شناختی آن، انجام پژوهش در این زمینه ضروری به نظر میرسد. ارزش یابی های روانپزشکی بر روی کسانی که خواهان جراحی زیبایی بودند نخستین بار در دهههای 1940 و 1950 گزارش شدند. این گزارشها بیشتر بازتاب دهنده گرایشهای روانکاوی در روانپزشکی آمریکا بودند و این افراد را روان نژند و یا خودشیفته میپنداشتند.
در دهههای 1970 و 1980 ارزیابیهای روان شناختی پیش از جراحی زیبایی بیماران و پس از آن مورد توجه قرار گرفت. پژوهشهایی که به بررسی وضعیت روانشناختی پیش از جراحی زیبایی پرداختهاند، یا به مصاحبه بالینی بسنده کرده و یا مقیاسهای روانشناختی برای ارزیابی آسیب شناسی روانی بهره بردهاند ،آسیب شناسی روانی چشمگیری را در بیماران جراحی زیبایی گزارش نمودهاند. در گروهی از افراد که داوطلب کشیدن صورت ، درخواست کننده جراحی بینی، داوطلب بزرگ کردن پستان ، و داوطلب جراحی تغییر اندازه صورت و شکل جمجمه ، ویژگیهای آسیب شناختی یکسانی گزارش شده است. با وجود این، نارساییهای روش شناختی از جمله ابهام در چگونگی مصاحبههای بالینی، به کار نبردن ملاکهای تشخیصی یکسان و نبود گروه گواه یا مقایسه در بررسیهای گذشته، تعمیم یافتهها را محدود میکند.
منبع
کریمی،سپیده(1394)، مطالعه میزان شیوع اختلالات شخصیت در متقاضیان جراحی زیبایی بینی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید