اختلال روانی

اختلال روانی را می‌توان یك سندرم یا الگوی رفتاری دانست كه با احساس ناراحتی یا ناتوانی ؛تخریب در یك یا چند زمینه‌ی كاركردی همراه است. همچنین سندرم نباید فقط پاسخی قابل انتظار و تایید شده از نظر اجتماعی نسبت به یك رویداد خاص، نظیر مرگ یك فرد عزیز باشد. مطابق تعریف IRـ IVـ DSM رفتارهای انحرافی مثلا از نظر سیاسی، مذهبی یا جنسی و تعارض‌هایی كه در درجۀ اول بین خود و اجتماع وجود دارد، اختلال روانی شمرده نمی‌شوند.

DSM-V اختلال روانی را بدین گونه تعریف كرده است: «هر اختلال روانی به عنوان نشانگان یا الگوی رفتاری یا روانی قابل ملاحظه بالینی در نظر گرفته شده است كه در یك فرد ظاهر می‌وشد و با ناراحتی فعلی یا ناتوانی و یا از دست دادن آزادی رابطه دارد. بعلاوه این نشانگان یا الگو نباید در واكنش به رویداد خاصی باشد كه از لحاظ فرهنگی موجه و مورد انتظار است مانند مرگ یك فرد محبوب، علت اولیه این اختلال هر چه باشد باید آن را در حال حاضر به عنوان جلوه كژكاری رفتاری-روانی یا زیستی در فرد تلقی كرد. رفتار انحرافی و تعارضهایی كه به طور عمده میان فرد و جامعه بروز می‌كند در صورتی اختلال- روانی تلقی می‌شوند كه همانگونه كه به آن اشاره شد نشانه ای از یك كژ رفتاری در فرد باشند. اختلال روانی سندرم یا مجموعه ای از رفتارهایی نابهنجار كه با ناراحتی، ناتوانی یا افزایش خطر بروز مشكلات همراه است. در این تعاریف چند نكته مهم وجود دارد:

  •  سندرم ،مجموعه ای از رفتارهای نابهنجار باید با ناراحتی، ناتوانی یا افزایش خطر بروز برخی مشكلات توام باشد؛
  •  اختلال روانی معرف بدكاری در فرد است؛
  •  تمام رفتارهای انحرافی یا تعارض‌های فرد با جامعه، علامت بیماری روانی نیستند.

 طبقه بندی اختلال‌های روانی

در DSM-5 دو تعریف تجدید نظر شده از اختلال روانی ارائه شده است، اما تاكنون هیچ یك از این دو تعریف مورد پذیرش گروه كاری DSM-5 قرار نگرفته است. در تعریف نخست اشتین و همكاران ، اختلال روانی را به عنوان الگو یا نشانگان روان‌شناختی یا رفتاری كه در فرد رخ می‌دهد مطرح می‌كنند. این الگو یا نشانگان منعكس كنندۀ یك بدكاركردی روان‌شناختی زیربنایی است و پیامدهای آن ناتوانی برای مثال تخریب در یك یا چند حوزۀ مهم از كاركرد یا پریشانی برای مثال یك نشانۀ دردناك بالینی معنادار است. این نشانگان نباید پاسخی قابل انتظار به یك عامل استرس‌زای عمومی، فقدان برای مثال از دست دادن فرد مورد علاقه یا پاسخ فرهنگی تأیید شده به یك رویداد خاص باشند برای مثال حالت‌های خلسه در آیین‌های مذهبی و اساساً ناشی از انحراف اجتماعی یا تعارض با جامعه نیستند.

در تعریف دوم، گروه مطالعاتی DSM-5 در زمینۀ ارزیابی اختلال و ناتوانی نیز در ملاك اول خود اختلال روانی را الگو یا نشانگان روان‌شناختی و رفتاری معرفی می‌كند كه در فرد رخ می‌دهند. این الگو مبتنی بر نقصان یا مشكل در یك یا چند حوزه از كاركرد روانی شامل كاركرد عمومی برای مثال هشیاری، جهت‌یابی، هوش یا مزاج یا كاركردهای اختصاصی برای مثال توجه، حافظه، هیجان، ادراك و تفك است، اما محدود به این حوزه‌ها نیست. این نشانگان نباید پاسخی قابل انتظار به یك عامل استرس‌زای عمومی، فقدان یا پاسخ فرهنگی تأیید شده به یك رویداد خاص باشند و اساساً ناشی از انحراف اجتماعی یا تعارض فرد با جامعه نیستند. گروه كاری DSM-5، اختلالات روانی را در 20 طبقۀ تشخیصی شامل:

  • اختلالات عصبی, رشدی
  • اختلالات طیف اسكیزوفرنی و سایر اختلالات سایكوتیك
  • اختلالات دو قطبی و اختلالات مرتبط با آن
  • اختلالات افسردگی
  • اختلالات اضطرابی
  • اختلالات وسواسی- عملی و اختلالات مرتبط با آن
  • اختلالات مرتبط با ضربه و عوامل تنش‌زا
  • اختلالات تجزیه‌ای
  • اختلالات علائم بدنی
  • اختلالات تغذیه و خوردن
  • اختلالات دفعی
  • اختلالات خواب, بیداری
  • اختلالات كنشی جنسی
  • ملال جنسی
  • اختلالات رفتار ایذایی، كنترل تكانه و سلوك
  • اختلالات اعتیادی و مصرف مواد
  • اختلالات عصبی, شناختی
  • اختلالات شخصیت
  • –  نابهنجاری‌های جنسی .

منبع

عباسلو،طاهره(1394)، اثربخشی راهبردهای مقابله ای برفشار روانی در مراقبین بیماران اسکیزوفرنی و دو قطبی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0