اثربخشی در آموزش دانش آموزان
آموزش و پرورش یکی از نهادهای اصلی جامعه است که تعلیم و تربیت و ساختن انسان مطلوب و مؤثر را در جامعه به عهده دارد. برای پرورش افراد مطلوب، نیاز به یک نظام آموزشی کارآمد است که اجزاء و عناصر آن اعم از مواد درسی، دانشآموز، معلم، وسایل آموزشی، فضا و غیره با یکدیگر ارتباط متقابل دارند تا اهداف مورد انتظار تحقق یابد. از طرف دیگر، تدریس و آموزش ازنظر ماهیت یک نظام ارتباطی متقابل است و مدرسه بهسان گروه پویایی، درصدد آماده کردن افراد برای ورود به جامعه در سطح بسیار گستردهتری است. مفهوم اثربخشی تدریس، یعنی اینکه تعیین کنیم آموزشهای انجامشده تا چه حد به ایجاد مهارهای موردنیاز سازمان بهصورت عملی و کاربردی منجر شده است.
ارزیابی از اثربخشی آموزش یعنی: تعیین میزان تحقق اهداف آموزشی، تعیین نتایج قابلمشاهده از دانشآموزان در اثر آموزشهای دادهشده، تعیین میزان انطباق رفتار دانشآموزان با انتظارات آموزشوپرورش و تعیین میزان تواناییهای ایجادشده در اثر تدریس برای دستیابی به اهداف موردنظر است. الگوهای تدریس درواقع الگوهای یادگیریاند و معلمان درحالیکه به دانشآموزان خود اطلاعات میدهند نحوه یادگیری درست را نیز به آنها میآموزند. نحوه تدریس، اثربخشی بسیار بر روی توانایی دانشآموزان دارد .
اولین دیدگاهی که راجع به اثربخشی ارائه گردید احتمالاً در طی دهه ۱۹۵۰ بسیار ساده بود. در این دیدگاه اثربخشی بهعنوان میزان یا حدی که یک سازمان اهدافش را محقق میسازد تعریف شده بود؛ اما با گسترش علم مدیریت و سازمان محدودیت این تعریف روشنتر گردید. اگر ما هدفی را که بیشتر محققان سازمانی بر آن اتفاقنظر دارند و شرط ضروری برای موفقیت یک سازمان محسوب میشود مدنظر قرار دهیم، آنوقت نقطه نظرات روشنتر میگردد، آن هدف، بقاست. اگر سازمان به انجام فعالیتهایی مشغول است به علت آن است که حیاتش را تداوم بخشد. بقاء ارزیابی از تکامل حیات و یا پدیده مرگ است و سازمانها دقیقاً شبیــــه انسانها نمیمیرند.
درواقع بیشتر سازمانها نمیمیرند، آنها تجدید ساختار میشوند، گاهی به ادغام با دیگر سازمانها روی میآورند، یا کلاً به حوزه فعالیت جدیدی وارد میشوند و یا در قالب سازمان دیگری شکل میگیرند و این خود تشخیص معادله بقاء را دشوار میسازد. بعلاوه سادهلوحانه است که چنین فرض کنیم سازمانهایی که اثربخش نیستند به دنبال بقاء نیستند. یا فرض نمائیم سازمانهایی که اثربخش هستند عمداً در پی بقاء نیستند. تعداد معدودی از تحقیقات صورت گرفته پیرامون اثربخشی از معیارهای چندگانه استفاده کردهاند و خود معیارها نیز از مقیاسهای عمومی نظیر کیفیت، روحیه و معیارهای تخصصی نظیر نرخهای حوادث و میزان غیبت در کار تشکیلشدهاند و این امر باعث گردیده که اثربخشی برای افراد مختلف معانی مختلفی پیدا کند.
تعریف اثربخشی
اثربخشی عبارت است از میزان موفقیت معلم درزمینه بازدهی و نتایج کاری است که به او محول شده است . تدریس اثربخش به معنی توانایی معلم برای فراهم آوردن تجربه یادگیری جهت کسب نتایج آموزش مطلوب است. برای این منظور تکتک دانش آموزان باید درگیر فعالیت یادگیری شوند. تدریس اثربخش سه جنبه از فعالیتهای یادگیری؛ توجه، پذیرا بودن و تناسب را شامل میشود؛ یعنی دانش آموزان باید انگیزه داشته و مشتاق یادگیری باشند.
در تدریس اثربخش سؤال این است که چگونه میتوان جنبههای تدریس و تجربه یادگیری را طوری ترتیب داد که توجه، تلاش ذهنی و انگیزه دانشآموزان را جلب و حفظ کرده و نوع یادگیری موردنظر را پرورش داد. معلمان در تدریس اثربخش به مدیریت آموزشی کلاس توجه میکنند، یعنی دانشآموزان را بطور فعال درگیر درس کرده و درنتیجه باعث کاهش وقت بیکاری آنان میشوند . تدریس اثربخش باید منظم و برانگیزاننده باشد و موجب ارتقای انگیزه، نشاط، نوآوری و افزایش کار آیی معلم و دانشآموز شود . کیفیت آموزش فرایندی چندبعدی است و دارای پیامدهای کوتاهمدت و طولانیمدت است، لذا اثربخشی آن نیز باید از جنبههای متعددی بررسی شود و این امر مستلزم نگاه جدی به تمام عوامل درگیر با فرآیند یاددهی – یادگیری است .
منبع
منصوری،فرحناز(1394)،بررسی تدریس اثربخش ازدیدگاه معلمان ودانش آموزان مقطع متوسطه،پایان نامه کارشناسی ارشد، روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاداسلامی ایلام
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید