ابعاد یادگیری سازمانی

ابعاد یادگیری سازمانی از نظر نیف عبارت اند از : چشم انداز مشترک : این چشم انداز مشترک بیانگر آینده مطلوب و به طور کامل در راستای جذب و حفظ بهترین و خلاق ترین کارکنان دانشی، برانگیزنده و چالشی است. اهمیت چشم انداز مشترک برای تبدیل شدن به سازمان یادگیرنده ؛ اول اینکه چشم انداز مشترک ، تمرکز و انرژی برای یادگیری را فراهم می سازد، دوم اینکه چشم انداز، افراد را به سمت عمل سوق می دهد، بدین معنی که چشم انداز بیانگر آمال و رؤیا های آن ها است و به آنها معنی می بخشد. سوم اینکه کشش به سمت هدف مطلوب بالاتر ، با نیروی حاکم بر وضع موجودمقابله می کند، بدین معنی که چشم انداز مشترک هدف نهایی را ایجاد کرده و خطر پذیری و نوآوری را تشویق می کند، چهارم اینکه ارزش ها و معانی مشترک در تعیین نوع دانشی که سازمان ذخیره و منتقل می کند مهم هستند.

فرهنگ یادگیری سازمانی : ارزش ها نیروی پیش برنده سازمان هستند که به سازمان برای دستیابی به آن چشم انداز کمک می کنند. هنگامی که اعضای سازمان یا گروه برای انطباق با محیط خارجی و حل مشکلات به صورت جمعی تلاش می کنند، ناخودآگاه به یادگیری کمک کرده و اقدام کرده اند. به این دلیل که از جهت نظریه پردازی ، یادگیری و حل مسأله نه تنها متفاوت نیستند بلکه باید گفت که دیدگاه های متفاوت فرآیند یکسانی دارند. هنگامی که اعضای هر جامعه ، سازمان یا گروه برای انطباق محیط خارجی و حل مشکل داخلی تلاش می کنند ناخودآگاه به یادگیری اقدام کرده اند.

کار و یادگیری گروهی : گروه متعهد می تواند در صدد حرکت سریع برای دستیابی به مقصد یادگیری باشد. یکی از استراتژی های مهم برای یادگیری سازمانی این است که برای یادگیری در سازمان باید تیم ایجاد کرد. در کار و یادگیری گروهی، تأکید به اهمیت هم راستایی نیرو ها و کارکنان سازمان است تا از هدر رفتن انرژی جلوگیری شود. یادگیری جمعی عبارت است از فرآیندی که طی آن ظرفیت اعضای گروه توسعه داده شده و به گونه ای همسو شود که نتایج حاصل از آن، چیزی باشد که همگان واقعا طالب آن بوده اند.

به اشتراک گذاشتن دانش : انتقال و توزیع دانش، انتقال سازمانی فناورانه داده ها، اطلاعات و دانش را در بر می گیرد. ظرفیت سازمان برای جابجایی دانش، بیانگر قابلیت انتقال  و به اشتراک گذاشتن قدرت است که لازمه موفقیت نیز هست. دانش باید به وقت و به سرعت در سراسر سازمان یا حوزه های شرکت توزیع شود.

تفکر سیستمی : تفکر سیستمی یعنی استفاده از روش سیستمی در تحلیل و اداره امور سازمان و توجه به تأثیر عوامل سازمانی بر یکدیگر. با تفکری کل نگرانه ، تمام تلاش های انسان، همگی سیستم هستند. آن ها از سوی فعالیت های مرتبط با یکدیگر محدود شده اند، فعالیت هایی که معمولاً نیاز به سال ها زمان دارند تا به طور کامل بر یکدیگر اثر گذارند. از آنجا که ما خود نیز جزئی از این مجموعه هستیم برای پی بردن به الگوی تغییر با دشواری بیشتری مواجه هستیم.

منبع

شمشادی، صادق(1394)، رابطه توانمندسازی روانشناختی با اعتماد و یادگیری سازمانی، پايان‌نامه کارشناسي‌ارشد، مدیریت آموزشی، دانشگاه بوعلی سینا

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید

0