ابعاد سلامت

دانشمندان معتقدند که سلامت داراي ابعادي به شرح زير مي‌باشد:

سلامت جسماني

سلامت جسمانی عبارت است از سلامت بدن که ‌اين سلامت از طريق خوردن و آشاميدن صحيح، ورزش منظم، اجتناب از عادات مضر، آگاهي يافتن و احساس مسئوليت در قبال سلامت و تندرستي، بدنبال مراقبت‌‌هاي پزشکي بودن در صورت نياز و شرکت کردن در فعاليت‌هايي که به پيشگيري از بيماري کمک مي کند، محقق مي‌شود .

سلامت جسماني به منزله ادراک و انتظار مثبت از وضعيت جسماني مناسب است. پديده‌‌هاي غير قابل تبييني مانند اثر دارونما  و بيماري‌هايي که خودبخود بهبود مي‌يابند از اين عقيده حمايت مي‌کنند که برخي از عواملي که بر روي سلامت از جمله سلامت جسماني تأثير مي‌گذارند، ناشناخته هستند. از طرف ديگر اين يک واقعيت است که ما فاقد ابزار‌هايي هستيم که بتوانيم بطور کامل سلامت بويژه سلامت مثبت را توصيف و پيش بيني کنيم. در اين خصوص اخيرا برخي الگو‌ها توسعه يافتند تا ماهيت متغير‌هايي را که بر سلامت تأثير مي‌گذارند بهتر فهميده شود.

محققاني که در زمينه تنيدگي فعاليت مي کنند ابراز مي دارند که محرک‌هاي تنيدگي زافقط زماني در مقابل تنيدگي پاسخ ايجاد مي کنند که شخص آن را تهديدکننده  درک کند. همينطور، تحقيقات همه‌گيرشناسي  نشان داده است که ادراک سلامت از جمله قويترين پيش بيني کننده سلامت در آينده است. اين متغير بطور غير قابل انکاري بر سلامت جسماني و رواني تأثير قابل توجهي مي‌گذارد.

همان اندازه که تأثير عوامل خطرآفرين بر سلامت غير قابل انکار است، نحوه ادراک فرد نيز مهم مي‌باشد زيرا ممکن است زمينه ساز علائم آشکار بيماري يا سلامت باشد و لذا مي‌تواند بستر مناسبي براي انجام کار‌هاي مداخله‌اي و درماني باشد.

سلامت اجتماعي

سلامت اجتماعی يعني توانايي انجام موثر و کارآمد نقش‌هاي اجتماعي بدون آسيب رساندن به ديگران. سلامت اجتماعي در واقع همان ارزيابي شرايط و کار فرد در جامعه است. اين بعد از سلامت به طور مشترک توسط روانشناسان و جامعه شناسان مورد بررسي قرار گرفته است.

رخي از چالش‌هاي اجتماعي ابعاد مختلف سلامت اجتماعي را تشکيل مي‌دهند که عبارتند از:

يکپارچگي اجتماعي: عبارت است از ارزيابي کيفيت رابطه فرد با جامعه. يکپارچگي اجتماعي کميتي است که فرد احساس مي کند که به ‌اندازه لازم با ديگران وجوه مشترک دارد، همچنين کميتي است که فرد به ‌اندازه لازم احساس مي کند به جامعه خود تعلق دارد. اين امر واقعيت زندگي افراد را تشکيل مي‌دهد. افراد سالم احساس مي کنند که به جامعه تعلق دارند و بخشي از جامعه هستند ،يعني يکپارچگي اجتماعي در بين آنها زياداست.

پذيرش اجتماعي : يعني تعبير و تفسير جامعه از منش و صفات افراد به عنوان يک مقوله تعميم يافته. افرادي که پذيرش اجتماعي را به منزله اعتماد به ديگران تعبير مي‌کنند، عقيده دارند که با ديگران مهربان هستند. اين افراد معتقدند که انسانها فعال بوده و توانايي سعي و کوشش را دارند. افرادي که از نظر اجتماعي پذيرفتني هستند ديدگاه مطلوبي درباره ماهيت انسان دارند وبا ديگران احساس راحتي مي کنند. پذيرش اجتماعي شبيه به پذيرش فردي است، افرادي که درباره شخصيت خود احساس خوبي دارند و جنبه‌‌هاي مثبت و منفي زندگي خود را مي پذيرند از سلامت رواني خوبي برخوردارند .

مشارکت اجتماعي: اين عقيده را در بر مي‌گيرد که شخص عضو حياتي جامعه است. مشارکت اجتماعي شبيه به مفاهيم کارآمدي و مسئوليت پذيري است. خودکارآمدي يعني اين عقيده که فرد مي‌تواند برخي رفتار‌ها را انجام دهد و مي‌تواند به بعضي از هدف‌ها برسد.

مسئوليت پذيري اجتماعي به معني تعهد فرد به مشارکت با اجتماع است. مشارکت اجتماعي منعکس کننده ‌اين نکته است که آيا افراد احساس مي کنند آنچه در دنيا انجام مي‌دهند، بوسيله جامعه ارزشمند محسوب مي‌شود يا نه؟ انگيزه‌ها و رفتار‌هاي مولد از مفاهيم تحولي مشابه با مشارکت اجتماعي است. بر اساس نظريه اريکسون.

شکوفايي اجتماعي: اين بعد از سلامت اجتماعي به معني ارزيابي توان و مسير جامعه است. افرادي که سالم هستند درباره وضعيت و آينده جامعه اميدوار بوده و مي‌توانند توان جامعه را بشناسند.

افرادي که از نظر سلامت اجتماعي در سطح مطلوبي هستند مي‌توانند اين عقيده را داشته باشند که آنها و افراد شبيه آنها بالقوه در رشد و تحول اجتماعي ذي نفع هستند. شکوفايي اجتماعي مفهومي مشابه با خودمختاري دارد، توان شکوفايي اجتماعي شبيه به توان و تحول خودشکوفايي در نظر مازلو ، شادي  و رضايت خاطر در نظريه واترمن، و رشد شخصي در نظريه رايف،مي‌باشد.درتمامي اين موارد گشاده رويي به تجربه و تمايل وتلاش به رشد وتحول ممتددعملکرد بهينه را رقم ميزند .

برخي عوامل با سلامت اجتماعي در ارتباط است پار‌ه‌اي از اين عوامل عبارتند از: وضعيت اقتصادي- اجتماعي، سطح تحصيلات، سن، ميزان دريافت حمايت اجتماعي و وضعيت تأهل. وضعيت اجتماعي- اقتصادي پايين با ميزان سلامت جسماني، رواني و اجتماعي ارتباط دارد، زيرا به نظر مي رسد که زندگي با چنين وضعيتي تا حدي به ادراک خود در جهت افزايش سلامت آسيب مي زند . سطح بالاي تحصيلات و همچنين افزايش سن، ميزان سلامت اجتماعي را افزايش مي‌دهد. برخي از تحقيقات نشان داده است که وقتي سن افزايش مي‌يابد افراد احساس خوشحالي بيشتر کرده و از زندگي خود رضايت بيشتري داشته و سلامت رواني آنها افزايش مي‌يابد . ميزان سلامت رواني با افزايش تحصيلات بيشتر مي‌شود اما ممکن است برخي از تنيدگي‌هاي تحصيلي تأثير معکوس بگذارند.

منبع

افضلان،مریم(1393)، اثر تعدیل کنندگی راهبردهای مقابله ای و حمایت های اجتماعی دررابطه با کیفیت زندگی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی خوارزمی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0