آموزش انگیزه پیشرفت

مک کللند اعتقاد داشت که انگیزه پیشرفت خصوصیتی است که می شود به وسیله آموزش آن را افزایش داد و تعلیم و تربیت، محیط خانوادگی و اجتماعی در تکوین آن نقش اساسی دارند. بر این اساس به نظر وی انگیزه پیشرفت یک خصوصیت ارثی نیست. آن چه مک کللند را به این دیدگاه رهنمون ساخت تحقیقی بود که وی در سال ۱۹۶۰ برای آموزش انگیزش پیشرفت به صورت دوره های آموزشی برگزار کرد. این دوره های آموزشی در چندین کشور از جمله کشور هندوستان برای مدیران اجرایی برگزار شد. نتایج این بررسی ها نشان داد که همه مدیرانی که دوره های آموزشی را برای ارتقا انگیزه پیشرفت گذارنده بودند، کارهایشان را بهتر از قبل انجام دادند و موفقیت های بیشتری را کسب نمودند.

انگیزه پیشرفت تحصیلی

سازه انگیزش پیشرفت تحصیلی به رفتارهایی که با یادگیری و پیشرفت در مدرسه مربوط است اطلاق می شود. به طور کلی انگیزش پیشرفت تحصیلی، نیرویی درونی است که یادگیرنده را به ارزیابی همه جانبه عملکرد خود با توجه به عالی ترین معیارها، تلاش برای موفقیت در عملکرد و برخورداری از لذتی که با موفقیت در عملکرد همراه است سوق می دهد و با اثر گذاشتن بر انواع مختلف فعالیت های تحصیلی به تمایل فرد برای رسیدن به هدف های تحصیلی اشاره دارد. انگیزش تحصیلی با هدف های ویژه، نگرش ها و باور های خاص، روش های نائل شدن به آنها و تلاش و کوشش فرد در ارتباط است. تحقیقات مختلف بر متمایز بودن جهت گیری انگیزشی دانش آموزان در موقعیت های مختلف تاکید دارند .

انگیزش پیشرفت تحصیلی یکی از ملزومات یادگیری به حساب می آید و چیزی است که به رفتار شدت و جهت می بخشد و در حفظ و تداوم آن به یادگیرنده کمک می کند. با این انگیزه افراد، تحرک لازم را برای به پایان رساندن موفقیت آمیز یک تکلیف، رسیدن به هدف، یا دستیابی به درجه معینی از شایستگی در کار خود دنبال می کنند تا بالاخره بتوانند موفقیت لازم را در امر یادگیری و پیشرفت تحصیلی کسب کنند.

 لوین انگیزش پیشرفت را عالی ترین شاهراه یادگیری دانسته است. بدین معنی که هرچه انگیزه فرد برای دانستن، آموختن و تحصیل بیشتر باشد، فعالیت و رنج و زحمت بیشتری برای رسیدن به هدف نهایی متحمل خواهد شد. وقتی فرد از انگیزه پیشرفت بالایی برخوردار باشد، به تکالیف درسی به خوبی توجه می کند، تکالیف درسی را جدی می گیرد و علاوه بر آن سعی می کند اطلاعاتی بیش از آنچه در کلاس درس به او می آموزند، یاد بگیرد. همچنین برای یادگیری، مهارت های لازم و راهکارهای مناسب را می یابد. بدیهی است که موفقیت در یادگیری نیز، سبب احساس توانمندی بیشتر و افزایش علاقه به موضوع یادگیری می شود.گسین انگیزش پیشرفت را نیاز دانش آموز به دست یابی به موفقیت تحصیلی تعریف می کند. وی معتقد است این نیاز از فردی به فرد دیگر متفاوت است .برای برخی این نیاز بسیار زیاد و برای برخی دیگر بسیار کم است. او اضافه می کند که انگیزش پیشرفت از طریق فرایند های اجتماعی آموخته می شود.

از نظر عابدی انگیزش پیشرفت تحصیلی تمایل فراگیر است به آن که کاری را در قلمرو خاصی به خوبی انجام دهد و عملکردش را به طور خود جوش ارزیابی کند. از این رو غالب رفتارهایی که انگیزش تحصیلی را نشان می دهند عبارتند از پافشاری برانجام تکالیف دشوار، سخت کوشی یا کوششش در جهت یادگیری در حد تسلط و انجام تکالیفی که به تلاش نیاز دارد. بنابراین انگیزش تحصیلی یک حالت روان شناختی است و زمانی حاصل می شود که انسان خود را دارای کفایت لازم و خود کنترلی  بداند. خود کنترلی به دو بخش تقسیم می شود: فرصت کنترل و توانایی کنترل. فرصت کنترل عبارت از فرصتی است که به دانش آموز داده می شود تا برای امر تحصیل خود تصمیم بگیرد و توانایی کنترل عبارت از موقعیتی است که دانش آموز باید در آن احساس کفایت داشته باشد تا بتواند بر آن کنترل و تسلط داشته باشد.

اتکینسون انگیزش پیشرفت را حاصل سه مولفه نیاز به پیشرفت، احتمال دست یابی به موفقیت و ارزش مشوق موفقیت می داند. نیاز به پیشرفت به معنای حالت انفعالی است و تلاش نسبتا ثابت فرد برای کسب موفقیت است که همان حالت احساس غرور برای به اتمام رساندن کار است. احتمال موفقیت یعنی انتظار عملی که باعث دستیابی به هدف می شود و یک امر ذهنی باباور شخصی درباره شانس دست یابی به هدف است. ارزش مشوق موفقیت با احساس غرور در ارتباط با کار معین مشخص می شود، بدین معنا که کسب موفقیت در تکالیف دشوار نسبت به کسب موفقیت در تکالیف ساده احساس غرور پدید می آورد و در نهایت، با کاهش احتمال موفقیت، ارزش مشوق افزایش می یابد. مک کللند، انگیزش پیشرفت را یکی از صفات شخصی و نسبتا ثابت آدمی تعریف کرده است که ریشه های آن را می توان در دوران کودکی جستجو کرد. وی چندین فرضیه را در زمینه انگیزش پیشرفت مطرح می کند:

افراد از نظر درجه ای که پیشرفت را تجربه ای رضایت بخش تلقی می کند با هم تفاوت دارند. افراد با انگیزه پیشرفت بالا در مقابل افرادی که انگیزه پیشرفت کمتری دارند، موفقیت های مشتمل بر مخاطره متوسط و همراه با آگاهی از نتایج و پیامد کار را بیشتر ترجیح می دهند.افرادی که انگیزه پیشرفت بالایی دارند، به انجام دادن کارهای تولیدی و همراه با ابداع و خلاقیت بیشتر تمایل دارند. در آغاز دهه70 هرمنس تلاش کرد تا با جمع آوری منابع ضمن مشخص کردن مولفه های انگیزش پیشرفت، آزمون معتبری برای اندازه گیری آن ارائه کند. وی معتقد است که می توان بر اساس پژوهش های انجام شده در زمینه انگیزش پیشرفت و پاسخ های آزمودنی ها به مواد آزمونها مؤلفه های سازنده انگیزش پیشرفت را مشخص کرد. بنابر دیدگاه وی، انگیزش پیشرفت از مؤلفه های سطح آرزو، رفتار مخاطره آمیز، ارتقا طلبی، مسئولیت پذیری، پشتکار، آینده نگری، رفتار شناختی، انتخاب دوست و رفتار موفق تشکیل شده است .

پژوهش ها نشان می دهند، دانش آموزان تیز هوش و عادی از نظر باور های انگیزشی و بکارگیری راهبردهای خود تنظیمی تفاوت معنا داری با هم دارند و سطح بالای انگیزش درونی باعث کارآیی بالاتر در عملکردریاضی می شود.از طرفی مشخص شده است دانش آموزان تیز هوش از راهبرد “ارتقای علاقه”الگوی انگیزشی بیشتر استفاده می کنند. در این راهبرد، افراد تلاش می کنند تا انجام تکالیف تحصیلی را برای خود جالب و لذت بخش سازند هر چند به بهای دشوار تر شدن و وقت گیر تر شدن تکلیف باشد. در تحقیقی که توسط سبحانی نژاد و عابدی با 180 دانش آموز متوسطه شهر اصفهان انجام شد این نتیجه حاصل شد که بین راهبردهای یادگیری خود تنظیم و انگیزش پیشرفت تحصیلی با عملکرد تحصیلی ریاضی دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد.

راه كارهاي ايجاد انگيزه در دانش آموزان و تاثير آن در پيشرفت تحصيلي

طرح مطالب درسي به صورت پرسش هاي جالب : مطلب يا موضوعي را كه مي خواهيم كودك و نوجوان يادبگيرد ، به صورت پرسش يا پرسش هايي روشن و جالب كه آنها را به فعاليت ذهني و پويندگي ترغيب نمايد ، مطرح كنيم . بايد تلاش نمود تا در دانش آموزان احساس نياز به وجود آيد . دانش آموزان در اثر شكست در درسي نسبت به آن نگرش منفي پيدا مي كنند بايد به آنها كمك كرد تا با كسب موفقيت در درس جديد ، به تصويري مثبت از توانايي خود دست يابند زيرا يادگيري همراه با موفقيت به ايجاد انگيزه منجر مي شود .

جربه و تماس مستقيم با مطالب درسي : سعي نماييد تا دانش آموزان آنچه را كه مي خواهند يادبگيرند با آن تماس پيدا نموده و تجربه مستقيم و عملي داشته باشند . اهداف آموزشي مورد انتظار از دانش آموزان را در آغاز درس براي آنها بازگو نماييد . اهداف بايد روشن و متناسب با توانايي دانش آموزان باشد .جراي نقش : بهتر است در زمينه برخي از موضوعات ازجمله تاريخ ، ادبيات ، ديني و … دانش آموزان را تشويق نماييم تا موضوع مورد نظر را به صورت نمايش در آورند . اجراي نمايش در تفهيم مسائل تربيتي و اخلاقي بسيار مفيد و مؤثر مي باشد .

در شرايط مقتضي و مناسب از تشويق هاي كلامي استفاده كنيد . مثلا“‌ خوب ، آفرين ، مرحبا و …بايد شرايطي فراهم شود تا دانش آموز موفقيت خود را احساس كند زيرا هيچ چيز همانند خود موفقيت به موفقيت كمك نمي كند .كاليف ارائه شده نه بايد بسيار مشكل باشد و نه ساده ، از ارائه تكاليف يكنواخت بايد پرهيز كرد و به عبارتي تكاليف بايد خاصيت برانگيختگي داشته باشند . مشخص كردن نحوه انجام كار براي يادگيرنده : كاري را كه دانش آموز قرار است انجام دهد بايد دقيقا“ مشخص شود .

تبادل نظر با دانش آموزان در باره مشكلات درسي و شركت دادن آنها در طرح نقشه هاي كار و فعاليت .استفاده از نمرات و آزمون ها براي ايجاد انگيزه در دانش آموزان .علاقه مندي ياددهنده به موضوع : دربسياري از مواقع مشاهده مي كنيم كه بي علاقه بودن يادگيرندگان به موضوعي خاص ناشي از علاقه مند نبودن والدين و مربيان آنهاست . معلمي كه در زنگ انشاء ، ورقه هاي رياضي را تصحيح مي كند يا در ساعت ورزش به بافندگي مشغول مي شود ، عملا“ به يادگيرندگان مي گويد كه براي اين فعاليت ارزش قائل نيست .

مطالب آموزشي را بايد از ساده به دشوار ارائه كرد . مي توان با فعال سازي دانش آموز به هنگام تدريس در او ايجاد انگيزه نمود . به وضع جسماني دانش آموزان و وضع ظاهري كلاس بايد توجه نمود . كلاس درس را بايد از نظر ظاهري و رواني تبديل به محيطي امن و آرام نمود . ز مقايسه نمودن دانش آموزان با يكديگر خودداري نماييد . قدرداني از كار دانش آموز او را به كوشش و تلاش بيشتر و دلبستگي به درس وادار خواهد نمود .

برقراري ارتباط بين مطالب درسي با واقعيات زندگي در ايجاد انگيزه مؤثر مي باشد . بلافاصله دانش آموز را از ميزان پيشرفت در كارش مطلع نماييد . آگاهي از نتيجه كار در هر مرحله از آموزش ، دانش آموز را از عملكرد خود آگاه نموده و باعث مي شود تا به تقويت نقاط مثبت و اصلاح نقاط ضعف و منفي خود بپردازد .مقابله با بازدارنده هاي عاطفي و هيجاني كه موجب دلسردي و كاهش علاقه دانش آموز به درس و تحصيل مي شود . مثلا“ معلمي ممكن است از دانش آموز توقع زياد داشته باشد و يا پس از ورود به كلاس به هيچ دانش آموزي اجازه ورود ندهد و يا تكاليف سنگين تعيين كند ، زياد درس بدهد ، سخت نمره دهد و گاهي تبعيض روا دارد .

انگيزش از راه سرمشق گيري : معلم در اين شيوه از شخصيتي خاص تمجيد و تجليل نموده و او را يك نمونه و سرمشق ارزشمند و قابل احترام معرفي مي كند و دانش آموزان نيز از طريق همانند سازي با آن به درس و مدرسه علاقه مند مي شوند. آموزش برنامه ريزي به دانش اموزان از طريق رفتار و گفتار و كردار خود در كلاس درس و ارائه نظرات مشورتي به آنها درتهيه برنامه. در آميختن درس با تفريح و بازي دانش اموزان را به يادگيري بيشتر علاقه مند مي سازد.

منبع

شاهرخی، فرزاد(1393)، تاثیر روش تدریس انعکاسی بر مهارت های تفکر انتقادی و انگیزه پیشرفت، پایان نامه کارشناسی ارشد، تکنولوژی اموزشی، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0