آموزش ابتدایی در سند تحول بنیادی

در 290 اقدام انجام شده برای تحول بنیادین مقطع ابتدایی آموزش و پرورش بند125اهمیت پرداختن این مقطع رااینچنین بیان می کند: نظر به اهمیت دوره ابتدایی در شکل گیری شخصیت و تکوین باورها، اعتقادات، نگرش ها و خودپنداره‌ی دانش آموزان از یک سو و حضور قریب نیمی از جمعیت دانش آموزی کشور در دوره ی ابتدایی، از سوی دیگر می طلبید تا نظارت بر عملکرد مدارس ابتدایی کشور توسط حوزه مشخصی در ساختار وزارت آموزش و پرورش مدیریت شود. بررسی ساختار اداری وزارت آموزش و پرورش طی سال های بعد از انقلاب اسلامی نشان می دهد که بارها مدیریت حوزه آموزش ابتدایی با دوره ی راهنمایی و سایر بخش‌ها ادغام و جدا شده است که در دولت دهم، با عنایت به اهمیت این دوره سرنوشت ساز برای اولین بار در تاریخ آموزش و پرورش ایران، معاونت مستقلی با عنوان معاونت آموزش ابتدایی با سه دفتر؛آموزش دبستانی، آموزش پیش دبستانی و مناطق کمتر توسعه یافته و عشایرآغاز به کار کرد.

اهداف آموزش ابتدایی

کار اصلی مدارسی که با اطفال سنین دبستانی سروکار دارند این است که در رفع هر گونه احتیاج تربیتی دوران طفولیت بکوشند، درست به همان نحو که وظیفه مهد کودک ها و کودکستان هاست که به احتیاجات دوران کودکی و دوران بعد از دبستان توجه نموده به مسائل و احتیاجات دوران بلوغ آگاهی داشته باشند. دقت مخصوص ما باید متوجه آن باشد که برای کودکان بین7 تا 11 ساله آن چه برای رشد منظم آن ها از لحاظ جسمی، فکری و اخلاقی اساسی و حیاتی است ودر این مرحله مخصوص پیشرفت و تکامل بدان نیازمندند برایشان فراهم سازیم. این اصلی که به آن در این جا اشاره شد هرگز با این که معتقد باشیم زندگی یک رشد تدریجی است و در آن مراحل متنوعی به چشم می خورد که هر کدام احتیاجات مخصوص به خود دارند معارضه ندارد، با وجود این نمی توان منکر شد که در دستگاه فرهنگی بعضی از کشورها (انگلستان) مواردی دیده می شود که برنامه ها ناقص بوده و تدریس از روش صحیح خود دور افتاده است چون به غلط تصور می شودکه احتیاجات تربیتی یک مرحله بالای تحول و رشد باید در دوره ای زودتر و قبل از موعد خود ارضاء گردد.

از این رو باید در اعتقاد به این اصل راسخ بود و تأکید کرد که یاد دادن چیزهایی که ارزش فوری و فایده مستقیم برای اطفال نداشته باشند بیهوده است، هرچند کودکان استعداد های عالی بالقوه برای آن ها را داشته باشند. برای این که به واقع نزدیک تر گردد یادآور می شویم که چیز های بی فایده ای که به زور تکرار در خاطر اطفال می مانند خطرناکند. پرفسور وایت هد،این نوع مطالب را که عارض ذهن شده اند، تصورات بی جان می نامد یعنی تصوراتی که موقع رسیدن به ذهن هیچ گونه اثری روی فعالیت های طبیعی بدن و ذهن کودک ندارند و نمی توانند تجربه ی شخصی کودک را راهنمایی کرده و یا مدلل سازند. تعلیم وتربیت باید کودکان را مستقیماً در جهت نیرو بخشیدن و رشد دادن میل طبیعی و غرائز شان برای سازش با اوضاع و احوال زندگی کمک کند. این کمک به وسیله رشد دادن، روشن گردانیدن و راهنمایی کردن کودکان در تجارب تازه شان صورت می گیرد.

برنامه ی تحصیلات حتماً باید بر اساس فعالیت و تجربه ی خود طفل تعیین گردد نه این که معلوماتی مجرد و حقایقی وارسی نشده در ذهن طفل انباشته گردند. هدف های برنامه در دبستان باید توسعه دادن علاقه های اساسی زندگی متمدنانه امروزی در طفل باشد. کودک را باید طوری پرورش داد تا به تدریج که این کشش ها و علائق در دوره ی طفولیت بروز و ظهور می کنند کودک را برانگیزند تا تدریجاً به کنترل و اداره کردن نیروها، محرکات و عواطف خود که اساس انضباط اخلاقی و فکری او هستند نائل آمده، وی را در کشف این که وظیفه چیست و نتایج اخلاقی آن کدام است کمک کنند. هم چنین دبستان باید تخیل و همدردی را در کودک چنان بپروراند که او را آماده گرداند تا برای سال های آینده ای که در پیش دارد نمونه‌های عالی را در زندگی عمومی و رفتار خصوصی سرمشق خود قرار دهد.

در دبستان ها نظر به این که معلمان همه‌ی دروس یک کلاس را تدریس می نمایند و از جهات مختلف مسئول آموزش و پرورش اطفال هستند، کیفیت تربیت هر معلم در درجه ی اول اهمیت قرار دارد. جمعیت کم دانش آموز در هر کلاس، ساختمان مدرسه؛ نور و فضا، دسترسی به هوای آزاد، تسهیلات و سازمان‌های بهداشتی مطبوع، میز و نیمکت وسایل قابل حرکت و فضای کافی برای انبار کردن وسایل باغچه و گل کاری و زینت های دلکش , همه طرح هایی هستند که به عنوان چهره های مدارس بسیار جدید پذیرفته شده‌اند. هر چند آموزش و پرورش خوب در مدارس قدیمی و نامناسب هم می تواند ادامه یابد ولی جای هیچ گونه شکی نیست که ساختمانی که به خاطر احتیاجات تربیتی اطفال طرح و بنا شده اند بسیار مفیدتر و مناسب‌تر برای فرصت های پرورشی و بهداشتی بوده و موهبتی بزرگ برای کارکنان مدرسه و اطفال به شمار می آیند.

یکی از خصایص درخشان آموزش و پرورش ابتدایی امروز، علاقه ی عمیق به آن دسته کودکانی است که به تدریج از دوره های مهد کودک ها و کودکستان ها گذشته و به دبستان ها راه یافته اند. امروزه آگاهی از رشد کلی اطفال و ارتباط آن در زمینه های روحی، عاطفی، هوشی، جسمی و احتیاجات مربوط به آن‌ها وجود دارد و اطلاعاتی که از درک و فهم استعدادها، توانایی‌ها و روحیات گوناگونی که هر دسته از اطفال آشکار می سازند همه مبین توجه و علاقه ای است که نسبت به آموزش و پرورش کودکان مبذول می شود.

یکی دیگر از چهره های آموزش و پرورش ابتدایی که اهمیتش از آن چه ذکر شد کمتر نیست، توجه روز افزونی است که معلمان به ارزرشیابی کیفیت آن چه که تدریس می شود و آن چه که اطفال یاد می‌گیرند دارند. به همین نحو، این طرز فکر که استعدادهای تمام اطفال کند ذهن و باهوش مثل یکدیگر باید به نحو اکمل پرورش یابد تدریجاً طرفدارانی پیدا می کند و برای رسیدن به این هدف پسندیده لازم است که برای کودکان کار جالب توجه تدارک شود و احساس یگانگی و اتحاد شکل بین آن ها حکم فرما گردد.

منبع

باقری،بابک(1391)،بررسی کارآیی درونی آموزش ابتدایی،پایان نامه کارشناسی ارشد،برنامه ریزی آموزشی،دانشگاه آزاداسلامی دزفول

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0