آموزش ،تفکر وانسان
مبنای ثروت آفرینی در اقتصاد امروز، دانش و تخصص است.آینده از انقلابی خبر می دهد که نیروی حرکت آن از اندیشه های انسان ها سرچشمه می گیرد. بی شک عصر حاضر، عصر سازمان هاست و متولیان این سازمان ها، انسان ها هستند. انسان هایی که خود بواسطه در اختیار داشتن عظیم ترین منبع قدرت یعنی تفکر، می توانند موجبات تعالی، حرکت و رشد سازمان ها پدید آورند.در فضای پرشتاب و سرشار از تحول در رقابت دنیای امروز، آنچه که منجر به کسب مزیت رقابتی سازمان ها می گردد، نیروی انسانی با کیفیت، خلاق و پویاست. از این رو در عصر حاضر، منابع انسانی دانش گر بعنوان مهم ترین قابلیت سازمان در کسب مزیت رقابتی و عمده ترین دارایی نامشهود قلمداد میشود وباید کارکنان را کلید طلایی بهبود کیفیت و بهره وری کلیه فرایندهای سازمانی دانست .
از آنجا که نیروی انسانی کارآمد، با ارزش ترین منبع هر سازمانی به حساب می آید قسمت اعظم سرمایه گذاری ها معطوف به نیروی انسانی گردیده است. مهم ترین ابزاری که در این منظور مورد استفاده قرار می گیرد آموزش است که با هدف ارتقاء کیفی سطح مهارت ، دانش و نگرش موجب توانمندی افراد در ایفای وظایف خود و کامیابی سازمان ، مورد استفاده قرارمی گیرد.
فاکتور مهمی که باید در آموزش مورد توجه قرار گیرد، اثربخشی آموزش است. اگر آموزش بتواند ضعف ها و نیازهای سازمان را تشریح کند و ابزاری برای رفع کاستی ها و نواقص و کمبودهای کارکنان باشد، می توان گفت که آموزش اثربخش است .
حال این سوال پیش می آید که چگونه می توان پی برد نتایج بدست آمده از اجرای دوره های آموزشی در راستای تحقق اهداف مورد نظر بوده است؟ جواب این سوال را بیشتر صاحب نظران به صراحت داده اند:یک ارزشیابی جامع و کامل میتواند ما را از اثربخش بودن آموزش ها آگاه کند . ارزشیابی بازخوردی را ایجاد می کند که می توان با توجه به آن فهمید آموزش های داده شده در رسیدن به اهداف مورد نظر اثربخش بوده اند یا خیر.اما به این امر مهم کمتر توجه شده است، دلیل عمده این بی توجهی یا کم توجهی، آن است که روش یا ساز و کاری معتبر و واحد وجود ندارد که تاثیر برنامه های آموزشی را ارزیابی کند.اینک به مفهوم آموزش و خاصه آموزش ضمن خدمت که اصل این پژوهش می باشد ، می پردازیم.
تعریف آموزش
آموزش از نظر لغوی ، اسم مصدر است به معنی آموختن ، عمل کردن و تعلیم دادن .
آموزش یعنی تغییر نسبتا پایدار دررفتار که ناشی ازتجربیات علمی می باشد. به بیان دیگر آموزش عبارت است از فراگیری نظام دار مهارت ها ، دانش و نگرش که دارای قابلیت کاربردی خاصی در یک محیط شغلی می باشد. در واقع آموزش به معنای تغییر آنچه کارکنان می دانند و نحوه عملکرد و نگرش آنان نسبت به کار خود و تعاملاتشان با همکاران و سرپرستان است، بطوریکه از طریق آن سطوح شایستگی کارکنان و عملکرد سازمان بهبود یابد.
بنابر تعریف یونسکو، آموزش و پرورش عبارت است از تمام کنش ها، اثرات ، راه ها و روش هایی که برای رشد و تکامل و توانایی های مغزی، معرفتی و همچنین مهارت ها ، نگرش ها و رفتار انسان به کار می روند، البته به طریقی که شخصیت انسان را تا ممکن ترین حد آن تعالی بخشد و یکی از ارزش های مثبت جامعه ای که در آن زیست می کند، باشد.
بنابر نظر نوی و همکاران ،آموزش مجموعه تلاش های برنامه ریزی شده یک سازمان برای سهولت یادگیری کارکنان، در مورد شایستگی های شغلی آنهاست. این شایستگی ها ، دانش ، مهارت و رفتارهایی را که برای عملکرد شغلی موفق حیاتی اند، در بر می گیرد.
جان دیویی ، در تعریف آموزش و پرورش می گوید، آموزش و پرورش ضرورتی اجتماعی است که باید به انتقال تجربیات نسل های قبل و فراهم کردن شرایط رشد نسل های جدید بپردازد .
فیوضات، دراین باره می گوید، آموزش و پرورش فعالیتی است مداوم، جامع و برای همه ، برای رشد و تکامل انسان ، غنای فرهنگ و تعالی جامعه .
آموزش فرایندی است که پیشرفت را به طور پیوسته از طریق بهبود توانایی های افراد و گسترش علایق و تمایلات افراد تشدید می کند .
سینگر، آموزش را عبارت از فراگیری دانش های جدید ، مهارت ها و توانایی هایی که مستلزم بهبود در اجرای شغل است، می داند.
آموزش عبارت است از اشتغال عملی فراگیران با فرصت های یادگیری طرح ریزی شده است.
بعقیده دولان و شولر،آموزش تجربه ای است مبتنی بر یادگیری که به منظور تغییرات نسبتا پایدار در فرد صورت می گیرد تا او بتواند توانایی خود را برای انجام دادن کار یا وظایف محوله بهبود بخشد. آموزش می تواند تغییر مهارتها،دانش، نگرشها ورفتارهای اجتماعی را دربرداشته باشد .
بعقیده آدام اسمیت ، انسان ها با آموزش به سرمایه تبدیل می شوند و جامعه می تواند از توان تولیدی آنها به صورت بهتری بهره مند گردد. آدام اسمیت سپس اشاره می نماید، از آنجا که کسب دانش مستلزم انجام هزینه هایی است و این هزینه جنبه سرمایه ای و نه مصرفی دارند، دریافت کنندگان آموزش بهر صورت به سرمایه های ثابتی تبدیل می شوند که در فرایندتولید،قدرت تولید فرد و درآمد جامعه را ارتقا خواهند بخشید .
در تمامی این تعاریف ، آموزش عامل اساسی تعالی انسان هاست و این تعالی می تواند در تلطیف روابط کارکنان و مدیریت نیز اثربخش باشد. فردی که کار خود را خوب بداند از کار کردن لذت می برد و برایش ایجاد رضایت می کند و ناخودآگاه این رضایت را ناشی از محیط کار می داند. آموزش به خوبی ای هدف را تحقق می بخشد .
با توجه به تعاریف ارایه شده و اهداف آموزش سازمان ها ، می توان تعریف آموزش و بهسازی در سازمان را اینگونه بیان کرد: فرایندی هدفمند، جهت ارتقای سطح دانش، نگرش و مهارتها وایجاد رفتار مطلوب در کارکنان بر انجام وظایف و مسئولیت های شغلی فرد در سازمان.
منبع
فلاح باسخاوت،سمیه السادات(1391)، ارزشیابی دوره های ضمن خدمت معلمان مشمول ارزشیابی توصیفی، پایان نامه کارشناسی ارشد،رشته سنجش واندازه گیری،دانشگاه روانشناسی وعلوم تربیتی علامه طباطبایی
ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید