در تحليل عوامل موثر بر تعهد سازماني و هم چنين اثرات و پيامدهاي آن، بطور خاص از دو مدل نظري مي توان بهره گرفت. مودي و همكاران در مدل نظري خود، چهاردسته و گروه از پيش شرطهاي تعهد سازماني را بيان نموده اند.

الف) ويژگي هاي شخصي و فردي، هم چون سن، جنس، ميزان تحصيلات، نژاد، سابقه خدمت، تأثي قابل توجه اي در ميزان تعهد فرد به سازمان متبوعش دارد. ب) ويژگي هاي مرتبط با نقش، هم چون حيطه شغل يا چالش شغلي، تضاد نقش و ابهام نقش از يگر عوامل مرتبط با تعهد سازماني تلقي مي شوند. ج) ويژگي هاي ساختاري، هم چون بعد و اندازه سازمان، ميزان تمركز و رسميت سازماني، حيطه كنترل و نظارت، معرف عوامل موثري هستند كه موجب تعهد سازماني پرسنل مي شوند. د) تجربيات كاري كه در طول زندگي كاري فرد در سازمان رخ مي دهد بعنوان عامل عمده اي است كه بر ميزان وابستگي رواني كاركنان به سازمان مهم باشند، وقتي كاركنان نسبت به شغل خود احساس مثبت و خشنودي و رضايت داشته باشند و زماني كه پرسنل احساس اعتماد واطمينان نسبت به سازمان داشته باشند به همان نسبت بر ميزان تعهد سازماني پرسنل افزوده مي شود. براساس مدل فوق، رضايت شغلي بلافاصله پس از ورود در سازمان شكل مي گيرد در حالي كه تعهد سازماني به كندي توسعه مي يابد لذا رضايت شغلي پيش شرط تعهد سازماني است. در مدل نظري فوق،‌تعهد سازماني موجب حضور فعال فرد در سازمان مي شود؛ ميزان تمايل به ادامه فعاليت فرد در موسسه افزايش يافته و در نهايت عملكرد شغلي او بيشتر مي شود.

ريچرز،‌ نتيجه گرفته كه رضايت شغلي تأثير مثبت و تضاد حرفه اي و تضاد نقش تأثير منفي در تعهد سازماني دارند. ديكوتيز و سامرز معتقدند كه افراد بيشتر متأثر از عوامل محيطي نسبت به سازمان متعهد مي شوند تا عوامل شخصي و فردي نتايج پژوهش آنها معرف آن است كه ساختار، فرآيند و جو سازماني ادراك شده در پيش بيني تعهد سازماني تأثير دارند كه البته تأثير رضايت شغلي بر تعهد سازماني نسبت به ساير متغيرهاي محيطي بيشتر مي باشد. كهن دريافته كه بين رضايت شغلي و تعهد سازماني همبستگي وجود داشته و همبستگي فوق براي كارگران خيلي قوي تر از كارمندان است. در تحقيق فوق رضايت شغلي يكي از پيش شرطهاي تعهد سازماني در نظر گرفته شده بود.

به نظر آنان کارکنان با تعهد عاطفی قوی به این خاطر در سازمان می مانند که آن تمایل دارند؛ افرادی که تعهد مستمر یا عقلانی بالایی دارند به خاطر نیاز خود و آن دسته که تعهد تکلیفی و یا هنجاری قوی دارند به خاطر مسئولیتهای فردی خود در سازمان می مانند. در این حالت افراد احساس می کنند باید بمانند و در واقع احساس مسئولیت و دین و تکلیف به ماندن در سازمان می کنند. تمهیدات یاد شده بیانگر تأثیر عوامل سه گانه شخصی، سازمانی و محیطی بر تعهد سازمانی است.

منبع

 خدادادهمداني، مهدي(1394)، رفتار شهروندي سازماني با توانمندسازي و تعهد سازماني كاركنان اداري، پايان‌نامه كارشناسي ارشد، مديريت دولتي،دانشگاه پیام نور

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0