گروه درمانی مبتنی بر رویکرد انسانگرایی

گروه درمانی عظیم ترین بخش از سومین انقلاب روانپزشکی است. اولین انقلاب آزادکردن دیوانگان از غل و زنجیر توسط دکتر پینل  در 1793 رخ داد. دومین انقلاب در قرن نوزدهم بود که با پیدایش روان درمانی همراه بود. انقلاب سوم که هم اکنون در جریان است متاثر از نیروهای اجتماعی بوده و هدف آن جامعه درمانی است. در لغت نامه روانشناسی گروه درمانی چنین تعریف شده است : درمان جمعی مشکلات روان شناختی که در آن دو یا تعداد بیشتری از افراد در یک یا دو درمانگر؛رهبر به تعامل به هم می پردازند. نقش درمانگر در جریان گروه تسهیل، تسریع و تفسیر می باشد. عامل مهم در تمام گروه ها ارتباط بین اعضا است. به این ترتیب که هر عضو دو نقش بیمار و درمانگر را به طور همزمان در برابر سایر اعضاء گروه ایفا می کند. گروه های درمانی معمولاشش تا دوازده  عضو دارند. جلسات نیز یک یا دو بار درهفته تشکیل می شوند . هدف گروه درمانی تخفیف علائم، اصلاح روابط بین فردی و اصلاح وضعیت پویش های مخصوص خانواده یا زوجین است.

امتیازات گروه درمانی :

مزیت عمده ای که گروه درمانی نسبت به روان درمانی فردی داراست این است که افراد در جلسات گروهی بیشتر مشابه موقعیت های واقعی رفتار می کنند و واکنش نشان می دهند. در گروه درمانی در نتیجه عضویت خود در گروه معنای خاصی از هویت و پذیرش اجتماعی بدست می آورند. آنها دیگر تنها نیستند و در میان افرادی قرار دارند که همان اضطراب ها و مسائل عاطفی را تجربه می کنند. مشاهده چگونگی مقابله اعضا دیگر با مشکل راه های جدید مقابله را به فرد می آموزد. بازخورد سایر اعضا گروه باعث ایجاد یک آگاهی منحصر به فرد در مورد رفتار به او ارائه می دهد. گروه محل امنی برای تمرین رفتارهای جدید ایجاد می کند. اعضا با کمک همدیگر در گروه عزت نفس خود را تقویت کرده و بهتر به حل مشکلات خود نائل می آیند. از طرفی گروه درمانی تجارب خانوادگی و ارتباطات فرد با سایر اعضا خانواده را منعکس می کند و به مسایل پویای خانوادگی اجازه ظهور می دهد.گروه درمانی، فرصتی فراهم می کند تا شخص نگرش ها و رفتار خود را ضمن تعامل با مردمان دیگری که دارای مشکلات و اختلالاتی همانند خود وی هستند، وارسی کند.

 در گروه درمانی اصل مساوات به خوبی رعایت می شود که  ممکن است در درمان انفرادی تجلی نیابد. در گروه درمانی تمام اعضا و گاهی درمانگر در یک سطح قرار می گیرند و به خود افشایی می پردازند. در حالیکه در درمان انفرادی بین مراجع و درمانگر رابطه هم سطحی شکل نمی گیرد. در درمان انفرادی درمانگر بیش از آنکه یک همراه باشد یک مربی است. گروه درمانی با فراهم آوردن فرصتی برای مشاهده تعامل اعضا گروه با یکدیگر اطلاعات درمانگر را در مورد مراجعان افزایش می دهند. اعضا نیز با گوش دادن به اظهارات دیگران در مورد مسایل خود که گاهی شدیدتر از مشکلات خودشان است و پی بردن به اینکه تنها نیستند، احساس بهتری پیدا می کنند . آنها با دیدن پیشرفتهای سایر اعضا امیدوار می شوند و از مفید بودن به حال دیگران احساس رضایت می کنند . اعتماد به نفس و مهارت های بین فردی افراد به واسطه شرکت در گروه ارتقا می یابد. و بالاخره اینکه گروه درمانی مقرون به صرفه است و هزینه و وقت صرف شده برای درمان را کاهش می دهد.در شکل های گروهی، درمان بیشتر اتفاق می افتد؛ چون در طی گروه درمانی، انسان ها به زندگی که سفر طولانی خود کاوی است متعهد می شوند.

یالوم؛  ادعا می کند که گروه قادر است شرایط مطلوبی را برای کار درمانی بر روی مسئولیت فردی مهیا کند. اگر گروه بر حالا و اینجا تمرکز کند، اعضا می توانند خود پیشنهاد بدهند که چطور به مشاهده ی بوجود آمدن یک احساس قربانی شدن بپردازند. بر طبق نظر یالوم اعضا مسئول احساسات بین فردیشان در گروه هستند. احساساتی که در گروه به معرض نمایش در می آید، اشاره ای گذرا از چگونگی رفتار آن ها در موقعیت های واقعی زندگی است. اعضا خودشان را به عنوان کسی که قربانی شرایط بیرونی شده، در نظر می گیرند. این باور از طریق باز خورد دیگران به زیر سؤال می رود. اعضاء یاد می گیرند خودشان را از دید دیگران ببینند و راه هایی که بازخورد رفتارشان بر دیگران تأثیر می گذارد را می آموزند. به علاوه آن ها یاد می گیرند که در شرایط گروهی چگونه موقعیت های زندگی روزمره شان را بازسازی کنند. این اکتشافات می تواند در بوجود آمدن حس مسئولیت برای تغییر مؤثر واقع شود. بر اساس دیدگاه یالوم رهبر گروه اگزیستانسیالیست باید به اعضا پیشنهاد کند که یک مسئولیت اصیل و حقیقی در حال کار کردن به عنوان یک گروه، برای در نظر بگیرند. در این روش تک تک اعضای گروه روش هایی برای کسب مسئولیت بزرگتری برای دوران زندگیشان می آموزند :

گروه درمانی همراه با عملکرد و تأثیر متقابل اعضاء، مسئولیت پذیری را تسهیل می کند. این فرض نه تنها به وسیله آگاه کردن اعضا از همکاری شخص خودشان در نارضایتی از موقعیت های زندگی خود، بلکه به وسیله ی تأکید بر نقش هر عضو در هدایت گروه تحقق می یابد: این اصل بیان می کند که اگر اعضا هنگام کار کردن در گروه مسئول باشند. به این آگاهی دست پیدا خواهند کرد که قدرت و توانایی؛ حتی وظیفه و تعهد  دارند که در تمام محیط ها و فعلیت های زندگیشان مسئول باشند .

منبع

مشتاقی،مرضیه(1390)، آموزش انسان گرایی بر باورهای ارتباطی ، رضایت زناشویی و شادکامی زوجین،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0