کیفیات زیبایی شناسی
جستجوی شرایط لازم و کافی زیبایی و دیگر کیفیات زیبایی شناختی در نیمه دوم قرن هجدهم با همان شور و شوق دنبال شد. در این بحث اثر دوران جوانی ادموند برک با عنوان پژوهشي فلسفي در اصالت عقايد و زيبايي پژوهشی فلسفی در خاستگاه تصورات ما از زیبا اهمیتی بسزا داشت. استدلال ادموند برک در دو سطح پدیدار شناختی و شناختاندام حسی پرورده میشود. وظیفه نخست تبیین این امر که اشیاء به وسیله چه کیفیاتی احساسات زیبایی و والایی را در ما برمی انگیزد. او میپرسد که چه چیزی کیفیات حسی را قادر به برانگیختن احساسات زیبایی و والایی میسازد و پاسخ میدهد که آنها با ایجاد تاثیرهای محسوس دراندامهای حسی مانند تاثیرهای عشق و وحشت واقعی این کار را انجام میدهند.
افلاطون
افلاطون، تقریبا همه مسائل زیبایی شناسی را مطرح کرد و برخی از آنها را عمیقا مورد بررسی قرار داد. پرسشهایی که او مطرح کرد و استدلالهایی که او آورد به نحو حیرت آوری متنوع و عمیقاند. امروز وقتی از زیبایی شناسی افلاطون سخن میگوییم مقصودمان نظرهای فلسفی او در خصوص هنرهای زیبایی است که او بحث میکند: هنرهای بصری : نقاشی، پیکر سازی، معماری هنرهای ادبی : حماسه، غزل، شعر نمایشی, هنرهای آمیخته با موسیقی: رقص و آواز اگر معمار در مقام سازنده نمودها، واقعیت را تغییر میدهد تا آن را بهتر سازد، چرا این کار را میکند؟ او تصاویری را میجوید که زیبا به نظر میآیند. از نظر افلاطون، این واقعیت اساسی دیگری در خصوص هنرهاست.
آنها میتوانند کیفیت زیبایی را به درجات مختلفی مجسم کنند. زیبایی اشیای انضمامی میتواند تغییر کند یا ناپدید شود، میتواند در برخی پدیدار شود و در برخی دیگر نشود اما در پشت سر این تجسمهای زمانی صورت مطلق و ابدی زیبایی وجود دارد. وجود آن را میتوان به صورت دیالتیکی نشان داد اما آشنایی مستقیم با آن را به گفته افلاطون باید از طریق زیباییهای جزئی و بی فروغ تری که بر حواس آشکار است طلب کرد. این پرسش نیز مهم است که زیبایی چیست؟ یا اگر نمیتوان به طور انتزاعی آن را بیان کرد میتوان پرسید که در چه شرایطی زیبایی در شیء مجسم میشود. در هیپیاس بزرگ این بحث به چند صورت ممکن فرض میشود، به ویژه این امکان که زیبایی یا هست یا منوط به چیزی است که از طریق حواس سمعی و بصری لذت میبخشد. اما در فیلبوس، بحث دقیقی وجود دارد که به این نتیجه منتهی میشود که اشیاء زیبا جزء به جزء و با دقتی ساخته میشود که تناسب صحیح آنها رااندازه گیری ریاضی معلوم میکند کیفیاتاندازه و تقارن همواره قوام بخش زیبایی و کمال است .
هگل
در یک کلام، میانجی امرحس پذیر و امر عقلانی است و به معنای علم دریافته حسی یا احساس است.او معتقد است اصول ارزیابی زیبایی شناختی از محتوا یا ساختار خود آگاهی سرچشمه گرفته باشد.کامل ترین بیان نظام ایده آلیستی از زیبایی شناسی از آن گئورک فریدریش ویلهلم هگل است که در درس گفتارهای او میان سالهای 1820 تا 1829 یادداشتهایی برای اثری از او به نام فلسفه هنر زیبا، مطرح شد. به گفته او در هنر «ایده/صورت معقول» مفهوم عقلی در برترین مرحله گسترش دیالتیکی آن, در صورت محسوس متجسم میشود. این زیبایی است. زیبایی طبیعی قادر است صورت معقول را تااندازهای مجسم کند، اما برترین تجسم در هنر انسان صورت میگیرد .
زیبایی شناسی از نظر جرولد لوینسون
زیبایی شناسی آن شعبهای از فلسفه است که به پژوهش مفهومی و نظری در زمینه هنر و تجربه زیبایی شناختی اختصاص دارد. خصوصیات زیبایی شناختی را میتوان به منزله خصوصیاتی انگاشت که آثار هنری به نحو بارزی از آنها برخوردارند یا خصوصیاتی که تجربه زیبایی شناختی اساسا معطوف به آنهاست.حوزه زیبایی شناختی فلسفی دارای سه کانون تمرکز است:
- نخستین کانون تمرکز مشتمل بر نوعی شیوه عمل یا فعالیت یا موضوع شناسی است. یعنی شیوه پرداختن به هنر یا فعالیتهای مربوط به پدید آوردن و درک هنر یا آن اشیاء گوناگونی که آثار هنری شمرده میشوند؛ هنر.
- مشتمل بر نوعی خصوصیت، ویژگی یا جنبه چیزها، یعنی آنچه مربوط به زیبایی شناسی است. از قبیل زیبایی، ظرافت یا پویایی ؛خصوصیات زیبایی شناسی.
- مشتمل بر نوعی نگرش، ادراک یا تجربه چیزی که باز هم میتوان برچسب زیبایی شناختی بر آن زد؛ تجربه زیبایی شناختی.
ارسطو
شناخت ما از زیبایی شناسی ارسطو عمدتا مبتنی بر مجموعه کوچکی از یادداشتهای درسی اوست که به نام poetics به دست ما رسیده است. متن این اثر مغشوش و بحثها موجز و معما آمیز است و شاید هیچ اثری در تاریخ زیبایی شناسی تا بدیناندازه مسائل پر درد سر و تاویل بردار عرضه نکرده است و شاید هیچ اثری در نقد ادبی، چه در نظر و چه در عمل، تاثیری تا بدیناندازه ژرف ننهاده باشد. یک شیء زیبا یک مخلوق زنده یا هر ساختار دارای اجزایی، نه فقط باید ترتیب منظمی از اجزاء داشته باشد، بلکه بایداندازهای داشته باشد که عارضی نباشد.امر زیبایی خواه موجود زندهای باشد خواه چیزی باشد مرکب از اجزاء ناچار باید که بین اجزاء آن نظمی و ترتیبی وجود داشته باشد. همچنین باید حدی واندازهای معین داشته باشد، چون زیبایی شرطش داشتناندازه معین و همچنین نظم است.چون هنرها نوعی لذت زیبایی شناختی به دنبال دارند از این رو میتوان گفت همان گونه که فیلسوفان در سایه لذت علمی به پی جویی علم میشتابند به همین نحو ایشان با ملاحظه اثر هنری و لذت بردن از آن به ساحتی از دانش دست مییابند.
برودی
برودی، بین حوزههای مختلف تجربه ارزشی متفاوت قائل شده است، به نظر او این حوزها عبارتند از ارزش اقتصادی، سلامت جسمانی و تفریحی و اجتماعی، اخلاقی، زیبایی شناسی و مذهبی. او معتقد است اگرچه بعد زیبایی شناسی به جهات متعدد نیرومندترین عامل در تجربه ارزشی ماست اما در مدارس ما کمترین توجه به آن معطوف شده است .تجربه ناشی از رویارویی با تصویرهای ذهنی که بار ارزشی دارند تجربه زیبایی شناسی نامیده میشوند و نوع ویژهای از تصویرهای ذهنی دخیل در داد و ستد زیبایی شناسی را میتوان تصورات زیبایی شناسی یا اشیاء زیبایی شناسی نامید .
اریک نیوتن
زیبایی خاصیتی باز شناختی است. با این حال هر فردی به سلیقه خود فهرست جداگانهای از اشیاء را زیبا میداند و برای هر قلم آن نیز رقم شاخص یا ارزش هنری متفاوتی قائل میشود. چیزی که دیدارش خوش آیند است زیباست. چون تنها ملاک وجود زیبایی حساسیت افراد آدمی در برابر تاثیر آن است، پس تنها کلید شناسایی بر ماهیت زیبایی را نیز باید در تجزیه هیجانات بشری جستجو کرد.زیبایی شناسی یا خود زیبایی است یا هیجان و واکنش حاصل از آن. هر یک از حواس ما در مجموعه احساس و ادراکمان سهمی جداگانه دارد و نتیجه ترکیب آنها معجونیت خیلی مختلط تر و پیچیده تر از آن چه معمولا حساب میآید.
منبع
محمدی،لیلا(1393)، بررسی عناصر زیبایی شناختی در طراحی فضای آموزشی مراکز پیش از دبستان،پایان نامه کارشناسی ارشد،رشته آموزش وپرورش پیش دبستانی، دانشکده روانشناسی وعلوم تربیتی علامه طباطبایی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید