کارکردهای خانواده

اگبرن ، در چند دهه پیش هفت  کارکرد برای خانواده درنظر گرفت :

  1. تولید کالای اقتصادی و خدماتی
  2. تعیین پایگاه اجتماعی برای فرزندان
  3. آموزش فرزندان
  4. آموزش مذهب به کودکان و نوجوانان
  5. تولید نسل
  6. حمایت
  7. عطوفت و محبت و روابط اجتماعی خانواده

برخی از این کارکردها قابلیت واگذاری به سازمانهای ارائه دهنده را دارند به جز کارکرد مهر و عطوفت در فضای حاکم به خانواده. البته بسیاری از جامعه شناسان : کونیک، باتامور، کینزلی دیوسیل، ارنست برجس ، کارکرد جامعه پذیری را در مقایسه با کارکرد آموزشی، دارای مفهومی عمیق تر یافتند، زیرا شامل کلیه یادگیری های غیررسمی نیز می شود.

جامعه پذیری

جامعه پذیری فرآیند یادگیری و تمرینی است که از طریق آن فرد یاد می گیرد که چگونه در وضعیت های گوناگون اجتماعی، پاسخگوی انتظارات جامعه باشد. این انتظارات به پایگاه های فرد در گروه های مختلف که متعلق به آن هاست بستگی دارد. بنابراین می توان اظهار داشت که جامعه پذیری، عبارت است از جریان فراگیری رفتارها و قابلیت های لازم ایفای یک نقش اجتماعی خاص.

روند جامعه پذیری

گاهی گروه به عمد و آگاهانه به جامعه پذیری فرد می پردازد؛ مانند خانواده و مدرسه.گاهی زندگی گروهی خود به خود فرد را جامعه پذیر می کند، مانند رفتار پدران و مادران یا معلمان ، بی آنکه خود آنان متوجه باشند سرمشق رفتار فرزندان قرار می گیرند.هدف از جامعه پذیری در نهایت این است که کودک تحت تأثیر عوامل مختلف به گونه ای رشد یابد که آداب و رسوم و همچنین حالات، عواطف، افکار و عقاید صریح و ضمنی افراد جامعه را از آن خود بداند و موافق همین عوامل رفتار کند و این رفتار مورد قبول جامعه باشد.

معرف ها و نمودهای جامعه پذیری

نوع رفتار کودک با بزرگترها و میزان رابطه با خانواده شامل :

  1. میزان احترام
  2. میزان تبعیت
  3. میزان مشارکت داوطلبانه در کارها

سازگاری کودک با همسالان شامل :

  1. میزان همکاری و سازگاری
  2. میزان مشاجره و اختلاف
  3. میزان دعوا و کتک کاری
  4. وضعیت ظاهری کودک.
  5. وضعیت تحصیل کودک و رابطه اش با اولیای مدرسه.
  6. چگونگی استفاده کودک از وقت خود.
  7. میزان رابطه کودک با گروه های بزهکار.

اجتماعي شدن  ،  فرآيندي است كه از طريق آن يك فرهنگ به اعضاي خود مي‌آموزد عملكرد خود را با راه‌هايي كه از نظر اجتماعي مورد پذيرش است، هماهنگ كنند. نوجوان تمايل به اجتماعي شدن دارد و مي‌خواهد موجودي اجتماعي باشد. اجتماعي شدن براي انسان ضروري است چرا كه انسان فاقد غرايزي است كه رفتارهاي خاصي را براي موقعيت‌هاي ويژه‌اي مشخص كند. ما بايد بياموزيم در موقعيت‌هاي مختلف چگونه احساس، انديشه و رفتار كنيم. اين فرآيند از طريق تأثير محيط اطراف و محيطي كه در آن زندگي مي‌كنيم، صورت مي گيرد و البته براي زندگي در اين محيط‌ها دوره زماني خاصي درنظر گرفته نشده است، زیرا حتي یک ساعت از زندگي آدمي مي تواند براي باقي و ادامة زندگي وي تعيين مسير نمايد .

از اين رو فرآيند اجتماعي شدن در نوجوانان اهميت خاصي دارد، زيرا آن‌ها در حال بلوغ جسماني، هوشي و هيجاني هستند و لذا قادر به فراگيري مهارت‌هايي هستند كه آن ها را براي پذيرش نقش‌هاي بزرگسالان مهيا مي‌كند. بيشترين رشد در حوزه شخصيت روي مي‌دهد ، پس با اطمينان مي‌توان گفت بخش اعظم شخصيت نوجوان از طريق تماس‌ها و تعامل او با دنياي خارج، تشكيل مي‌شود.اگر نوجوانان در برقراري ارتباط با دنياي خارج و دوستان خود محدودشوند و زمينه لازم براي فعاليت اجتماعي آن‌ها فراهم نگردد، ياد نمي‌گيرند در موقعيت‌هاي مختلف زندگي چگونه رفتار، عمل و احساس كنند. قادر نيستند نقش‌هاي مرتبط با جنس خود را به عهده بگيرند، در نتيجه دچار تعارض و سردرگمي مي‌شوند و در تأمين نيازهاي عاطفي،‌شناختي و … خود با مشكل روبه‌رو مي‌شوند كه در نهايت به نارضايتي آنها، از زندگي منجر مي‌شود.

منبع

صادقی،سماء(1387)،كيفيت زندگي دختران ساكن در مركز قرنطينه بهزيستي،پایان نامه کارشناسی ارشد،مددکاری اجتماعی،دانشکده علوم اجتماعی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0