چهار اشتباه مهلک

اولین نشانه های شادمان نبودن در زندگی مشترک زمانی بروز پیدا می کند که زوج ها، چهار اشتباه مهلک را انجام دهند:

  1. همسرم را مجبور به انجام کاری که دوست ندارد، می کنم
  2. همسرم من را مجبور به کاری که دوست ندارم، می کند؛
  3. خودم مجبورم کاری را که دوست ندارم، انجام دهم و
  4. هر دو در حال مجبور کردن همدیگر به کاری که دوست نداریم، هستیم.

آقایی را در نظر آورید که بدون مشورت با همسر اما در حضور او با خانواده خودش قرار مسافرت می گذارد. همسر آقا که از عادات منفی مثل غر زدن، انتقاد کردن و غیره استفاده می کند، شروع به اعتراض می کند و همین قضیه به یک معضل جدی در زندگی آن ها تبدیل می شود. در واقع آقا می خواهد همسرش را به انجام کاری که دوست ندارد، مجبور کند. پس از مشاوره مشخص می شود که خود آقا هم در واقع مجبور به پذیرش قرار مسافرت شده است. در واقع خودش را به انجام مسافرت مجبور کرده است و سپس همسرش را. می بینید که مجبور شدن به انجام کاری چطور می تواند شادمانی را از زندگی مشترک بگیرد و یک اجبار ساده به یک مشکل بزرگ تبدیل شود.

پنج سئوال اساسی

طبق نظریه انتخاب، تلاش درمانگر این است که مشکل را ریشه یابی کند، هدف زوج ها را از آمدن به مشاوره دریابد و توانایی آن ها را برای برطرف کردن مشکل از زبان خودشان بشنود. این سوال و جواب کوتاه و مختصر مسیر حل مشکل را بسیار ساده می کند و تا حدود زیادی راه را برای درمانگر راحت می کند. اولین سوال این است که آیا می خواهید به بهبود روابطتان کمک کنید. پاسخ آن ها باعث می شود، درمانگر یک قدم دیگر به جلو بردارد. اکثر زوج ها می گویند، می خواهیم روابطمان بهبود پیدا کند.

سوال دوم این است که هر کدام از ما چه کسی را می توانیم کنترل کنیم؟ حتی زوج ها به شدت کنترل گر پاسخ می دهند خودمان؛ اما وقتی می پرسیم پس چرا برای همسرتان محدودیت ایجاد می کنید، نمی دانند. زیرا فقط به احساسات خود واقف هستند و از نیازهای اساسی خود بی خبرند.
ممکن است برخی تصور کنند کنترل خوبی روی همسر و فرزندانشان دارند اما بی گمان دچار سوء تفاهم شده اند زیرا همسر و فرزندان یک فرد کنترل گر خودشان تصمیم گرفته اند برای برآورده شدن یکی از نیازها چنین رفتار کنند.بنابراین ما مشکل زوج ها را به هم نسبت نمی دهیم. آن ها متوجه می شوند که خودشان مسئولیت رفتارهایشان را به عهده دارند. سپس آن ها باید مشکل شان را در چند جمله و بدون اشاره به گذشته و مشکلاتی که داشته اند، بگویند.

دکتر پژوهنده، تاکید می کند: در نظریه انتخاب حل مشکل به گذشته ربط ندارد، بنابراین گذشته و اتفاقاتی که رخ داده است، اهمیتی ندارد و حال حاضر مهم است. پاسخ به این سوال برای زوج هایی که اختلافات زیادی با هم دارند و خود را آماده کرده اند تا از اختلاف نظرهای دیرینه خود سخن بگویند، بسیار سخت است. آن ها گذشته را پیش چشم می آورند و حال را نمی بینند، اکثر آن ها شوکه می شوند و می گویند، نمی توانیم در چند جمله بگوییم. بیان مختصر مشکل به آن ها کمک می کند، حس خوبی داشته باشند و احساس کنند مشکل بزرگی ندارند زیرا در چند جمله خلاصه شده است.
شوک بعدی با سوال چهارم زوج ها وارد می شود. وقتی از آن ها پرسیده می شود آیا می توانید یک یا ۲ ویژگی مثبت رابطه تان را بگویید.

این سوال باعث می شود حس بد ناشی از طرح مشکل از بین برود و آن ها تلاش کنند مثبت فکر کنند. گاهی زوج ها برای پاسخ مکث زیادی می کنند و بعضی که دچار تحریف شناختی موسوم به تعمیم بیش از حد هستند، بلافاصله می گویند: زندگی ما هیچ نکته مثبتی ندارد» یا «هیچ چیز این زندگی من را راضی نمی کند» در حالی که این طرز تفکر فقط به ناامیدی و یاس و دلمردگی در زندگی مشترک می انجامد. اما به هر حال به اصرار درمانگر به وجوه مثبت زندگی فکر می کنند.بعنوان آخرین سوال درمانگر می پرسد، هر کدام از شما اگر بخواهید کاری را در هفته آینده انجام دهید که زندگی تان را ۵ درصد بهتر کند، آن کار چیست؟

پاسخ به این سوال بسیار مهم است زوج ها باید دو کاری که حتما انجام می دهند و برای آن ها امکان پذیر است، ذکر کنند و فارغ از واکنش همسر فقط به انجام آن فکر کنند. وقتی زوج ها تصمیم می گیرند کاری بکنند یعنی می خواهند خودشان را کنترل کنند. ذکراین سوالات وطرح این شیوه درمانگری به این مفهوم نیست که تمام مشکلات ارتباطی زن و شوهردریک جلسه مشاوره قابل حل است،نباید انتظار داشت حتی با یک تا ۲ جلسه مشاوره،تمام تعارضات زناشویی را حل کرد بلکه زوجها نیاز به تمرین و تکرار دارند. آموزش درباره نیازها، دیدگاه های همسروشرح عادت های منفی و مثبت موثر در رابطه، از دیگر اقدامات درمانگر طبق نظریه انتخاب است.

کمک به زوج ها به چه قیمتی
پاسخ های غیرقابل پیش بینی همیشه وجود دارد؛ اما شیوه برخورد درمانگر با آن ها این است که درمانگر از سوال اول شروع می کند و با پاسخ آن ها ادامه می دهد. اگر فردی در پاسخ به این سوال که آیا می خواهید به بهبود روابط تان کمک کنید، بگوید به شرطی که همسرم دست از فلان رفتار بردارد یا تغییر رفتار بدهد درمانگر از آن ها قول می گیرد فقط با کنترل خودشان، می توانند شاهد حل شدن مشکلاتشان باشند. اگر زوجی متقاعد نشدند باید به مشاوره حقوقی مراجعه کنند.وقتی زوجی از نداشتن عشق و محبت بین یکدیگر و یا از وجود نفرت و کینه در روابطشان صحبت می کنند، مشاور کاری نمی تواند بکند. به عبارت دیگر طبق این نظریه، ادامه زندگی به هر قیمتی مثل دیگر نظریه ها مردود است.

گاهی زوج ها برای حفظ سلامت روانی خود و فرزندان باید طلاق بگیرند. زوج درمانگر مشهوری مثل آرنولد لازاروس ، که سابقه ۵۰ سال زوج درمانی داشت، توصیه می کرد اگر می بینید زوجی نمی توانند با هم زندگی کنند و هیچ علاقه ای به ادامه زندگی ندارند و تنها برای بچه ها دارند ادامه زندگی می دهند، باید به آن ها گفت به خاطر بچه ها از هم جدا شوید زیرا فرزندان این خانواده ها دچار مشکلات ارتباطی و روانی شدیدی می شوند. طبق تحقیقات بچه هایی که در خانواده های پرتنش زندگی می کنند، از نظر سلامت جسمی و روانی از دیگر همسالان خود عقب تر هستند.

منبع

فرضیان پور،محمد(1393)، روشهای حل تعارض زناشویی و شیوه­های فرزندپروری در پرستاران،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی پردیس هرمزگان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0