چابکي براي کسب کيفيت، انعطاف پذيري و سرعت

درباره اينکه آيا توليد چابک يک واکنش رقابتي است يا خير، اشلي دو ويژگي را براي توليدکنندگان بيان مي کند: يکي توزيع گسترده جغرافيايي اقدامات و ديگري يکپارچگي تسهيلات و منابع در محدوده هاي نا مشهود. نياز به اشتراک اطلاعات سازمان، تصميم گيري و مسئوليت پذيري در ميان اعضاي تيم پروژه، گزاره جديدي را براي آگاهي از نحوه جريان اطلاعات و روابط شخصي نياز دارد. تکنولوژي به تيمهاي مجازي کمک مي کند تا ارتباط برقرار کرده، نقل و انتقال زير بنايي را هموار کرده، مدل‌سازي کامپيوتري را تسهيل و به عنو ان يک پشتيبان طراحي، عمل کنند . تمامي اين مشابهت‌ها موجب چالاکي و چابکي مي شوند و يک مزيت رقابتي را براي سازمان به ارمغان مي آورند . روابط ميان فردي و کاري از طريق تکنولوژي هموار مي شوند تا منافع داده ها و الکترونيک ادغام شود.

مشتري مداري و کيفيت جامع عرصه هايي هستند که در آنها، محققان مديريت توليد و عمومي مي توانند به دنبال تدوين ديدگاهي جامع از محتوا و فرايند کيفيت آفريني باشند که به وسيله آنها، سازمان به مزيت رقابتي دست مي يابد. در جهت اين يکپارچه سازي، يک مدل کاربردي توسط يوسف ارائه شده است. وي فرض مي کند که سه بخش تکنولوژي، تامين کنندگان و مشتريان ، بر اساس سرعت، کيفيت و حداقل سازي هزينه در پارامترهاي پاسخگويي به مشتريان و انعطاف پذيري، موجب چابکي مي شوند. ما اين مدل را کمي بسط داده و ابعاد انساني و سازماني مشارکت کارکنان در شبکه هاي تامين کنندگان و مشتريان را وارد مي کنيم. نمودار2-4، گوياي اين مدل است.

همچنين براي اجراي چابکي، چهار اصل زيربنايي بيان شده است که عبارتند از:

  • تحويل ارزش به مشتري
  • آمادگي رويارويي با تغييرات
  • ارزش قائل شدن براي مهارتها و دانش انساني
  • تشکيل دادن مشارکت مجازي

يک سازمان، زماني چابک خواهد بود که به واسطه اهرم کردن دانش و همکاري (داخلي و با ديگر سازمانها) قادر به هماهنگي باشد و به صورت سريع و کارا همه منابع مورد نياز را خلق، توليد و پشتيباني کند. بنابراين، سازمان بايد:

  • اطلاعات حساس را با تامين کنندگان، شرکا و مشتريان به اشتراک بگذارد
  • تغييرات بازار و تغييرات در ارزش مشتري را پيش بيني کند
  • با حداقل ذخيره موجودي و توليد مبتني بر تقاضاي کششي به تغييرات پاسخگو باشد
  • توانايي انسجام افراد، فرايندها، و دانش و مهارتها را داشته باشد که اين کار بدون توجه به مکان سازماني در داخل شرکت و يا در داخل شرکتهاي تامين کننده، شرکا و مشتريان انجام خواهد گرفت.

مدل چابکي سازماني

اجزاي اين مدل در زير به تشريح آورده مي شود:

رهبري: شروع مدل با رهبري به عنوان اساس حمايت از کارمندان در ايجاد رابطه با مشتريان و تامين کنندگان است. . اين کار مي‌تواند توانايي درکنترل مداوم تغيير و نيز نظارت بر فرصتها و تهديدها را شامل گردد. شريف و ژنگ اين کار را توانمندي يا توليد چابک مي‌نامند در حالي که يوسف و بقيه ديدگاهي کلي از توليد معرفي مي‌کنند که در آن وضعيت رقابتي از طريق همياري فناوري، ماشين آلات، عمليات، استراتژي، افراد و مديريت حاصل مي‌شود. ما پا را يک گام فراتر گذاشته و اين کار را مديريت چابک مي‌ناميم. ما معتقديم علاوه بر توانايي در بازار و دانش محيطي، چابکي به توانايي رهبري در ايجاد چشم‌انداز و مأموريت چابک نيز بستگي دارد. اين عامل با پاداشهاي سازماني براي کنترل و پذيرش تغيير و سازگاري فوري با آن يا حتي ايجاد تغيير در شرايط بازاري براي کسب مزيت، حمايت و پشتيباني مي‌شود. همچنين، رهبران در پيشبرد سازمان يادگيرنده و پذيرش تحول ضروري و حائز اهميت هستند.

فرهنگ: فرهنگ از تاريخچه تصميمات، اقدامات، نمادها و فلسفه سازمان نشأت مي‌گيرد. فرهنگ، يادگيري سازماني را با گذشت زمان نشان مي‌دهد. رهبر استراتژيک کسي است که مي‌تواند فرهنگي را به منظور ايجاد مزيت رقابتي شکل دهد. نماد فرهنگ سازمان نحوه کنترل تغييرات لازم براي اقتدار و ارتباطات به هنگام اجراي نوآوريها توسط مديريت است. براي مثال، تکنولوژيهاي پيشرفته توليد، اغلب نياز به واسطه‌ها (يعني عمده فروشان يا نمايندگان) را با توليد کنندگان که مستقيماً در تعامل با مشتريان هستند، از ميان برمي دارد. مديريت بايد آماده آموزش مجدد کارکنان، شامل آموزش فني و درون فردي، براي رسيدگي موفق به گونه‌هاي مختلف مشتريان باشد. فرهنگ بيان مي‌کند که با تغيير ماهيت برخي مشاغل، هم مديران و هم ديگران مجبورند که بيشتر سبک تصميم‌گيري مشارکتي را بپذيرند.

 سيستم‌هاي پاداش: براي اينکه فرهنگ نوآوري در سازمان پذيرفته شود، افراد بايد باور کنند که ساخت نظام پاداش سازمان و سيستم‌هاي پشتيبان به بهبود مستمر آنها کمک مي‌کند. يکي از مسئوليتهاي رهبري تعيين يک جو اخلاقي براي سازمان و انتظار يکپارچگي از اعضاي آن است. يک نشانه از اين مسئوليت، آزمون ارتباطات فردي – سازماني و قرارداد اخلاقي است. سيستم بررسي آموزش، دستمزد و پاداش که کارکنان را محترم و توانمند مي کند و آنها را قادر مي‌سازد تا بهتر در شبکه‌هاي فراسازماني کار کنند. به همين علت، بررسي چند هزار توليد کننده نشان داد که سازگاري با فناوريهاي پيشرفته خصوصاً با استفاده از شبکه‌هاي منطقه‌اي موجب دستمزد بالاتر، رشد شغلي و بهره‌وري نيروي کار مي‌شود. مشارکت با مشتريان و تامين کنندگان تنها زماني روي مي‌دهد که اعضاي سازمان براي انجام نوآوريهايي مثل فناوري پيشرفته، از طريق سيستم‌هاي پاداش براي يادگيري انگيخته شده و براي تحول سازماني آماده و حاضر شوند.

عضويتهاي سازماني: براي تغيير و تحول، لازم است که مشتريان، عرضه کنندگان، کارکنان و مقامات سازمان همه با هم همگام و يکصدا شوند. اما گاهي اوقات مشاهده مي‌شود که برخي افراد مايل به مشارکت در بهبود مستمر محصولات يا خدمات سازمان نيستند. عضويت‌هاي سازماني يکي از بخشهاي مهم چابکي سازماني است. رويکرد کار گروهي‌ حد ومرز ميان مديران و کارکنان در محورهاي کاربردي تخصصي‌سازي را درهم مي‌شکند. به وسيله کار گروهي، حس يگانگي و وحدت به افراد دست داده و آنها، خود را در تمامي امور سازمان مسئول و موظف مي‌دانند، از شکستها عبرت گرفته و براي موفقيت سازمان از هيچ کوشش دريغ نمي کنند. به عبارت ديگر، تعلق سازماني موجب مي شود که کارکنان براي نيل به اهداف فردي و سازماني از هيچ کوششي دريغ نکنند و درجهت تامين نيازهاي مشتري بکوشند تا سازمان به يک مزيت رقابتي دست يابد. لذا مي بايست حلقه هاي وفاداري و همياري را در سازمان مستحکم کرد.

 تامين کنندگان: بحث اصلي در اين قسمت از مدل، پيرامون ارتباط ميان عرضه کنندگان و اعضاي سازمان است. اين قسمت به بازاريابي و استراتژي سازمان اشاره دارد. عرضه کنندگان مجبورند که مرتباً مشتريان جديدي را به زنجيره مشتريان اضافه کنند. تامين کنندگان اطلاعات سازماني را اخذ نموده و به موقع پردازش سفارشات و محصولات سازمان را انجام داده و سازمان را در جهت رفع بهينه نيازها و خواسته‌هاي مشتريان،‌ ياري مي‌دهند.

 مشتريان: اين بعد پيرامون نحوه برخورد و رفتار با مشتري است. علاوه بر شناخت مشتريان و ايجاد يک پايگاه بلند مدت براي مشتري، مي‌بايست به ابعاد ميان فردي روابط مشتري و سازمان توجه کرد. گام برداشتن در جهت شناخت مشتري و نيز آگاهي از نيازهاي وي و کوشش در جهت تامين با کيفيت نيازها و خواسته‌هاي او، موجب مي‌شود که مشتري به سازمان وفادار شده و روابط بلند مدت و سودآوري را باسازمان داشته باشد. به عبارت ديگر، مشترياني که از نحوه تامين نيازهاي خود راضي باشند، روابط خود با سازمان را گسترش و خريدهاي بيشتري را از سازمان انجام خواهند داد.

فناوري اطلاعات: سيستم‌ دوستانه و سازگار فناوري اطلاعاتي نيز يک بخش اساسي در مشارکت موثر اعضاي سازمان در شبکه‌هاي مشتريان و تامين کنندگان است. اعضاي سازمان در تهيه داده‌ها، طراحي و دسترسي به سيستمهاي اطلاعاتي يا فناوري پيشرفته سازمان مهم هستند. وجود پايگاه اطلاعاتي آزاد(گشوده) و دقيق به اعضا اجازه مي‌دهد که اطلاعات درست و واقعي را براي مشتريان مهيا سازند. ارتباط فرد با ديگران از طريق اشکال الکترونيک ارتباطات، نوعي از محيط کاري کنوني است. در حالي که فناوري مي‌تواند در انجام و طراحي برخي مشاغل صرفه‌جويي زماني داشته باشد، مهارتهاي شخصي نيز در اکتساب و توزيع اطلاعات، پيش‌بيني و کنترل مشکلات و تسهيل ارتباطات اثربخش با اهميت هستند.

منبع

 رستمی، رسول(1394)، عملکرد تشکیل گروههای کاری رسمی و نقش آن در چابکی نیروی کار، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی ، دانشگاه آزاد اسلامي

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0