پیامدها و صورت‌‌های مثبت اهمال کاری

هرچند اهمال کاری  بامضاميني منفي در ذهن همراه است ولي در بعضي شرايط مي‌تواند يک انتخاب مثبت و قابل قبول باشد. مثل زمانيکه احتمال آسيب رسيدن به ديگران در اثر اقدام سريع وجود داشته باشد. استیل و همکاران ، بیان ‌مي‌‌کند اهمال کاری  ‌مي‌‌تواند به عنوان تمرد و عدم پذيرش در تکاليفي سطحي که به صورت همه جانبه ما را احاطه کرده مطرح شود که فرصت تمرکز بر روي تکاليف مهم‌تر ديگر  را فراهم ‌مي‌‌کند. در زمينه تحصيلي نيز بعضي دانشجويان ادعا مي‌کنند به تأخير انداختن تکاليف و مطالعه براي امتحان تا آخرين لحظات و در فشار قرار گرفتن در ضرب العجل‌‌ها به آنها اخطار مي‌دهد که بایدبه صورت متمرکز و در حد بالايي تلاش کنند. درحقیقت یافته‌‌هایی که در اینجا ذکر خواهد شد در تناقض با هدف پژوهش حاضر و پژوهش‌‌هایی است که اهمال کاری  را به علت نقصان در مهارت‌‌های سازگارانه مقابله و کمبود مهارت‌‌های یادگیری  ‌مي‌‌دانند.

هر چند اهمال کاری  به طور کلي اثرات منفي بر عملکرد دارد ولی در بعضی شرایط ‌مي‌‌تواند به عنوان يک استراتژي تسهيل‌کننده موجب بهبود عملکردشود، چون به فرد امکان اين را مي‌دهد که منابع در دسترسش را جهت مقابله با پيش‌آمدها آماده و ارزيابي کند .

تورنس وسافر، نشان دادند که اهمال کاری  با سبک تفکر خلاقانه در ارتباط است. اهمال کاری  مي‌تواند در تکاليف خلاقانه عملکرد را بهبود بخشد يا تکاليفي که نيازمند جستجو جهت کسب اطلاعات بيشتر باشد. در اين صورت تأخير مي‌تواند به خلق ايده‌هاي جديد يا افزايش آنها و تفکر واگرا منجر شود  اهمال کاری  در آغاز کار و به تاخیر انداختن آن را از ویژگی‌‌های افراد دارای سبک خلاق حل مسأله میداند.

فراري ، مشاهده کرد که دانش‌آموزاني که توانايي بالاتري دارند نسبت به آنهايي که توانايي تحصيلي پايين‌تري دارند، رفتارهاي اهمال‌کاري بيشتري نشان مي‌دهند و اين در شرايطي که نياز به خودتنظيمي جهت اجراي تکاليف است شدت مي‌يابد.

واچا و مک براید، در مطالعه‌اي دريافتند که اهمال کاران بيشتر تمايل به استفاده راهبردهاي مطالعه برتر و فوق العاده اثربخش دارند تا با شتاب ياد بگيرند و بدین وسیله خود را به سرعت براي امتحان آماده مي‌‌کنند. تا حداکثر اثربخشي را بدست آورند. دانش‌آموزاني که توانايي تحصيلي بالا دارند عادات وساعات مطالعه‌شان را با انجام دوره‌دقيق و هماهنگ ومتناوب ازمسامحه وبا شتاب وقدرت يادگيري،به حداکثراثربخشي ميرسانند.

مورالز، اظهارکرده است که اهمال کاری ، یادگیری با شتاب و آمادگي براي امتحان و غوطه‌ور شدن در جريان مطالعه  و در اوج فرايند مطالعه قرار گرفتن را افزايش مي‌دهد.در اوج جريان مطالعه قرار گرفتن -که به عنوان شمول کلي در يک فعاليت و صرف تمام توجه و منابع فرد بطور کامل روي انجام کار تعريف مي‌شود- از طريق افزايش سطوح چالش‌انگيزي تکاليف سطوح بالاتري از عملکرد را از فرد درخواست مي‌کند . اهمال کاری  از طريق چالش برانگيز کردن و افزايش تجارب در اوج و جريان مطالعه قرار دادن کارآمدي شناختي را بهبود مي‌بخشد و شکلي انطباقي مي‌يابد. همانطور که ذکرشد تأثير اهمال کاری  بر عملکرد به چالش‌برانگيزي آنها مرتبط است. اگر تکاليف به حد کافي چالش‌ برانگيز باشد، قر ار دادن فشارهاي زماني توسط ضرب‌العجل‌ها مي‌تواند با افزايش احساس کفايت فرد برعملکرد فرد تأثير مثبت نيز داشته باشد.درحقيقت اين حالت دراوج مطالعه قرار داشتن بعلت تطبيق يافتن ميان سطح چالش ‌برانگيزي ومهارتهاي فرد روي مي‌دهد.

بطور مشابه  پری، در سودمندي‌هاي اهمال کاری  بحث مي‌کند و با ذکر اهمال کاری  ساختار يافته آن رايک نوع استراتژي درجهت برنامه‌ريزي براي استفاده کارآمد اززمان وسازمان دهي اهداف مي‌داند.مورالز، معتقد است اهمال کاری  بمعناي هيچ کاري انجام دادن نيست که آنها دراين فاصله وظايف وتکاليفي که دراولويتهاي پايينتر قرار دارند را انجام مي‌دهند.براين اساس دو نوع اهمال کاری  سازگارانه و ناسازگارانه وجود دارد.

تيک و با یوميستر، با مقايسه افراد اهمالکار و غير اهمالکار برخي از سودمندي‌هاي اهمال کاری  را اين‌گونه بيان کرد: اهمال کاران در کوتاه مدت وضعيت سلامت بهتر و استرس کمتري را نسبت به غير اهمال کاران گزارش مي‌دهند. در نتيجه اهمال کاری  به عنوان يک استراتژي مقابله‌اي جهت کاهش و تنظيم هيجانات و عواطف منفي در کوتاه مدت عمل مي‌کند تا بدان وسيله فرد احساس بهتري داشته باشد.اهمال کاری  لزوما روي تکاليف عملکردي اثر منفي ندارد، به خصوص اگر اهمال کاری  به جهت جمع‌آوري اطلاعات و برنامه‌ريزي باشد . از طرف ديگر بعضي از اهمال کاران ادعا مي‌کنند در آخرين لحظات از زمان تعيين شده مي‌توانند بصورت مطلوبي وظايف خود را تکميل کنند و حتي تحت فشار زماني ايده‌هاي خلاقانه بيشتري بوجود مي‌آورند . در نتيجه مي‌توان دو نوع اهمال‌کاري را از يکديگر متمايز کرد.

در تبيين اين يافته‌‌ها چو و چوی ، بيان کردند که اهمال کاری  صورت‌هاي مثبتي نيز دارد. آن‌ها 2 نوع متفاوت از اهمال کاران را مشخص کردند :

  • منفعل
  • فعال

برحسب عقايد خود کارآمدي، جهت‌گيري انگيزشي، استراتژي‌هاي مقابله‌اي و پيامدها مي‌توان 2 نوع اهمال کاران فعال و منفعل را تفکیک نمود که اين دو گروه از نظر شناختي با يکديگر تفاوت دارند. اهمال کاران فعال تمايلي به اهمال کاری  ندارند ولي منفعلان به عمد اهمال کاری  مي‌کنند. هنگام فرا رسيدن لحظات آخر زمان تعيين شده اهمال کاران منفعل به علت احساس خودکارآمدي پايين و عدم اطمينان به خود احساس فشار و نابسندگي مي‌کنند که احتمال اضطراب و افسردگي و در نهايت شکست در انجام تکاليف را افزايش مي‌دهد. ولي اهمال کاران فعال در اين لحظات احساس برانگيختگي و چالش‌انگيزي و خودکارآمدي مي‌کنند. در زمينه خودکارآمدي برخلاف منفعلان اهمال کاران فعال مانند:غيراهمال کاران عقايد نيرومندي درحيطه خودکارآمددارند وآنان عمداً  بعضي تکاليف رابه تأخير مي‌اندازند تا تکاليف ضروري‌تري را انجام دهند.

در نوع منفعلانه فرد انجام تکاليفش را به علت ناتواني در تصميم‌گيري و اجراي آن در زمان مقرر و تعيين شده، به تأخير مي‌اندازد. برعکس اهمال کاران فعال به اين علت از انجام تکاليف طفره مي‌روند چون کار کردن تحت فشار زماني در آخرین لحظات زمان تعيين شده، برایشان لذت‌بخش تراست، و نتايج مطلوب ‌تري کسب مي‌کنند,شيوه‌هاي مقابله ، عملکرد و استعدادهايي مشابه با افرادي که اهمالکار نيستند نشان مي‌دهند.

در اهمال کاران فعال بر خلاف منفعلان با توجه به سطوح بالاي خودکارآمدي ادراک شده و واکنش‌هاي واقع‌گرايانه آنها در رويارويي با مشکلات و عوامل استرس‌زا  اينکه مي‌توانند شرايط را بهبود بخشند جهت‌گيري مقابله‌اي تکليف (مسأله) مدار است. اهمال کاران منفعل به جاي درگير شدن و رويارويي با مشکلات به رفتارهاي اجتنابي و خود ناتوان‌سازي رو مي‌آورند در نتيجه ممکن است حواسشان را با تکاليف نامربوط و ناچيز پرت کنند، ناله و غرولند و مدام شکايت کنند و يا از تکميل تکاليف چشم‌پوشي کنند.

درک و استفاده از زمان: بين اهمال کاران منفعل و فعال در اين زمينه نيز تفاوت وجود دارد. اهمال کاران فعال مشابه غيراهمال کاران درک واقع ‌بينانه‌اي از زمان و کنترل بيشتري بر آن دارند ولي منفعلان در تخمين زمان لازم جهت انجام تکاليف شکست مي‌خورند .

در زمينه انگيزش اهمال کاران منفعل انگيزه دروني و بيروني کمتري دارند ولی فعالان انگيزه دروني کمتر و انگيزه بيروني بيشتري دارند چون جهت‌گيري آنان به سمت دريافت امکانات و حداکثر سودمندي در حداقل زمان ممکن است که اين بيشتر با انگيزه بيروني صدق مي‌کند. در نتيجه اهمال کاری  فعال يک پديده چند بعدي شامل اجزاي شناختي ؛تصميم به تأخير انداختن, عاطفي ؛ تمايل به کار تحت فشار و رفتاري ؛ تکميل تکاليف با تأخير و نتايج متفاوت است.به بیان دیگر بين اين دو گروه تفاوت‌هاي بنيادي رواني و پيامدهاي متناوبي مورد انتظار است . دراین پژوهش اهمال کاری  از نوع منفعل مورد هدف است.

منبع

خیامی آبیز،حمزه(1394)، اثربخشی آموزش خودکارآمدی بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان متوسطه،پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی ومشاوره مدرسه،دانشکده روانشناسی وعلوم تربیتی علامه طباطبایی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0