ویژگی اصلی انسانهای معنوی

ایمان به حضور خدایی که قادر متعال است و از رگ گردن به ما نزدیکتر است، رکن اصلی معنویت به شمار می رود. افراد معنوی ایمان دارند که خداوند درتمام سختی ها و مشکلات درکنار آنان است و در دشواریها به آنان کمک می کند. ایمان، درهنگام سختی یاور مومنان است، ایمان بدین معناست که باور داشته باشیم که خداوند هرگز درسختی ها و شداید  ما را وقتیکه به او نیاز داریم  تنها نخواهد گذاشت.

امید و اعتماد به خدا: معنویت درامید و اعتماد به رحمت، لطف، عدالت، مودت، حکمت جلوه گر می شود. امیدواری و اعتماد این افراد به خدا به آنان کمک می کند که اجازه دهند از خوشی های گذرای زندگی عبور کنند و زندگی روند عادی خود را طی کند و آنها مشیت و خواست خداوندی را پذیرا باشند دراین انسانها توکل به معنی واقعی خود را نشان میدهد. امید و اعتمادشان به خدا به آنان کمک می کند که مسئولیت خارج از توان خود را به خداوند توانمندی که عهده دار واقعی امور است واگذارکند. این یک نگرش مثبت به زندگی ایجاب می کند که انسان در اداره امورش به جان کندن نمی  افتد و احساس گناه از مافات نمی کند، فقط درحد توان می کوشد و باقی را به خدا وامی گذارد.

عشق و علاقه و نوع دوستی: عشق و علاقه و نوع دوستی یکی از ویژگیهای اصلی افراد معنوی است. افرادی که به دیگران علاقه، محبت ،مهربانی و خوش رویی و جوانمردی نشان می دهند افرادی نوع دوست اند. فراتر از نوع دوستی، افراد معنوی به کل هستی ازجمله به حیوانات و گیاهان و طبیعت علاقه و عشق نشان می دهند.اینها دنیا را زیبا می بینند و زیبایی را گسترش می دهند و برای بهبود زندگی افراد می کوشند این علاقه هم در هدف و هم درروش برخورد افراد معنوی با مردم، خود را به روشنی نشان می دهد .

ابعاد ارادی انسان های معنوی

برای بیان تفاوت انسان معنوی با انسان غیرمعنوی دربعد ارادی لازم است چهار تفاوت عمده ذکر شود. اینکه گفته می شود بعد ارادی، برای این است که هرانسان سه بعد دارد:

  • بعد معرفتی؛ عقیدتی یا شناختی: یعنی مجموعه باورها، عقاید، آرا و افکار، خواه درست و خواه نادرست مجموعه آنچه که فرد می داند یا گمان می کند می داند، مجموعه آنچه که باور دارد.
  • بعد عاطفی  و احساسی: یعنی چیزهایی که فرد ازآن لذت یا رنج می برد. مجموعه احساسات و علایق، عشقها، نفرتها، دوستی ها، و دشمنی ها، امیدها و ناامیدها، خشم ها و ناخشنودی های فرد به بعد عاطفی یا بعد لذات و آلام بستگی دارند.
  • بعد ارادی : یعنی اینکه انسان چه خواسته هایی دارد، احساس نیاز به چه چیزی می کند. طبعا هرچه که خواسته ی فرد باشد و به آن احساس نیاز کند درمقام اراده به سوی او منعطف می باشد یعنی تصمیم بررسیدن به آن چیز دارد.

همه چیز در درون انسان دراین سه حالت قابل رده بندی می باشد: ساحت معرفتی، عاطفی، ارادی. یعنی انسان معنوی چه می خواهد که دیگران نمی خواهند؟ انسان معنوی چهار چیز میخواهد،دربعدارادی این چهارچیز مهمست.انسان معنوی انسانیست که میخواهد:

  • اولا: خودش را بشناسد.
  • ثانیا: خودش باشد.
  • ثالثا: خودش را باشد.
  • رابعا: خودش را بهتر کند.

انسان معنوی یک تفاوت جدی با دیگر انسان ها دارد. انسان ها کمتر درپی این هستند که خود را بشناسند یا ببینند چه نقاط قوت و یا ضعفی دارند. چه امکانها و استعدادهایی دروجودشان هست. تفاوتهایی که با دیگران دارند درچه ناحیه ای است. چون انسانهای عادی درپی شناخت خودشان نیستند انسان معنوی می خواهد خودش را بشناسد. می خواهد بفهمد که من یعنی چه؟ دریک خودشناسی، انسان معنوی باید خیلی چیزها را پس و پیش بگذارد. چون اگر بخواهد خود را بشناسد باید توجه کند که من های دروغین خود را به جای خود گیرد. چون لااقل چهار من درانسان وجود دارد:

  •  من، که واقعا وجود دارد.
  •  من، آنگونه که خودم تصور می کنم. تصوری که ازخودم دارم
  •  من، آنگونه که دیگران تصور می کنند.
  •  من، آنگونه که تصور می کنم دیگران تصور می کنند که من خودم آن تصور را درمورد خودم دارم.

انسان معنوی اصلا کاری به این ندارد که دیگران چه تصوری از او دارند. اصلا کاری به این ندارد خودش چه تصوری ازتصور دیگران درباره ی خودش دارند و باز کاری به این ندارد که دیگران چه تصوری از تصور خودش برخودش دارند. فقط تمام هم و غمش این است که من واقعا چه هستم؟ نقاط قوتم چه هست و نقاط ضعفم چه هست؟ استعدادها و نیروهای من چه هستند؟ امکانهای من چه هست و آنچه می توانم بشوم و هنوز نشده ام چه هست؟ این یک خودکاوی جدی است و این آهنگ نخستین گام انسانهای معنوی است.

 انسان معنوی می خواهد دراین گرد وغبار خودش، خودش را نمی-شناسد، بتواند خودش را بشناسد. و باید این گرد و غبار را فرونشاند. فرو نشاندن این گرد و غبار یعنی اینکه از این به بعد من درباره خودم به هیچ تصوری که دیگران از من دارند توجه نمی کنم و این بدان معنی هست که دیگران برای من بی قدرند. اتفاقا خواهم گفت که نزد انسان معنوی، انسانهای دیگر هم به اندازه خودشان قدر دارند. اما اجازه نمی دهند تصورات دیگران درباره او، جایگزین تصور واقعی که او باید از خودش داشته باشد، بشود.

 بنابراین، خود را بشناس. دعوت به نوعی خویشتن بینی ناشی از خودکاوی است که من ابتدا خودکاوی کنم تا بعد خودم را عریان ببینم؛ بدون گرد و غباری که آثاری از نظرات دیگران درباره من، درمن ایجاد کرده است.بعد از این، انسان معنوی به یک اراده دومی هم می رسد که علاوه براینکه باید خود را بشناسد باید خود باشد و این خود بودن بسیار اهمیت دارد.خود بودن به این معنا که من هرچه که دردرونم تحقق پیدا میکند بایداز بیرون هم درمن جلوه پیدا کند.

یعنی باید بود و من با نمود من مثل این دو دستم با هم ارتباط داشته باشند من در درونم چه هستم، دربیرونم همان را بنایم این فاصله افتادن میان بود و نبود، فاصله افتادن میان باطن من و ظاهر من، فاصله افتادن میان آنچه که من می اندیشم، آنچه احساس می کنم و آنچه می خواهم آنچه که دربیرون یا می گویم یا می نویسم  یا می کنم، این فاصله افتادن سه مهلکی است برای انسان. انسان معنوی ازاین شکاف کاملا دوراست.

انسان معنوی می خواهد خودش باشد و نمی خواهد نقش بازی کند. هرچه می گوید همانی است که به آن اعتقاد دارد و هرچه به زبانش جاری می شود همین است و بنابراین اهل ریا نیست. اهل دروغ نیست، اهل فریب و چاپلوسی نیست؛ انسان معنوی درگام دوم از گامهای ارادی اش اراده می کند که این فاصله را کم کند و اگر بخت یارباشد و خیلی موفق باشد این فاصله را به صفر می رساند و این همان چیزی است که درمعنویت به آن خلوص گفته می شود.

اراده سومی که انسان معنوی را از سایرین جدا می کند این است که انسان معنوی بعد از اینکه  می گوید, من باید خودم را بشناسم و بعد از اینکه می گوید,من باید خودم باشم می گوید ,من باید خودم را باشم غیراز,خود را باشم است و خودم باشم یعنی به هیچ وجه اهل تظاهر نباشد اما خودم را باشم یعنی تمام توجهم معطوف به این باشد که من درچه کارهستم؟ من درچه حالتی هستم؟ من درچه وضعی به سرمی برم؟ ما درواقع اینجور نیستیم؛ ما خودمان را نیستیم، یعنی اینکه درفکر خودمان نیستیم. درفکر خود نبودن همان است که خود را نمی شناسیم. اگر کسی درفکر خودش باشد به هرصورت برمی گردد به اینکه خودش را بشناسد و ما گفتیم که اولین ویژگی یک انسان معنوی این است که خودش را بشناسد و ما در واقع درگیر خودشناسی نیستیم.

یک انسان معنوی فقط با خودش مسابقه می گذارد. یک انسان معنوی همیشه به خودش می گوید آیا من از اینکه هستم بهترمی شوم؟ اگر می توانم بشوم چرا نشدم؟ نمی گوید که من از آنجا که حسن است پیشتر بروم یا ازآنی که حسین است بهتر بشوم!میگوید از آنیکه خودم می توانم بهتر شوم یا نه؟ درواقع هرانسان معنوی درحال کشتی گرفتن با خودش است نوعی خود نقادی دارد خودش را نقادی می کند.

 درواقع می گوید چرا من بیشتر از این نمی دانم؟ نمی گوید چرا ازفلانی عقب افتادم؟ می گوید چرا من بیشتر ندانم؟ حالا می خواهد فلانی درکار باشد یا می خواهد نباشد.اراده ی چهارمی که یک انسان معنوی به آن می رسد این است که من خودم را باید بهتر کنم. این بهترکردن خودم به این دلیل است که درفکر خودم هستم. چون درفکر خودم هستم پس خودم را باید بهتر کنم. انسان می تواند خود را درچهار ساحت بهترکند:

  •  در ساحت دانستنی ها و باورها
  •  در ساحت لذتها و آلام
  •  در ساحت خواسته ها و نیازها
  •  در ساحت عملی

تمام این بهتر کردن درسه بهتر کردن جدی خلاصه می شود انسان معنوی می خواهد درهرلحظه از لحظات زندگی اش نسبت به لحظه قبلش علم هرچه بیشتر، نیت هرچه پاکتر و عمل هرچه بهتر داشته باشد. این درواقع بهبود بخشیدن خود است .

مدل هوش معنوي کینگ:

کینگ، هوش معنوی را مجموعه اي از ظرفيت هاي عقلي می داند كه به آگاهي كامل و كاربرد انطباقي از جنبه هاي معنوي و جهان مافوق وجودي شخص كمك مي كند و منجر به خروجي هايي مانند تفكر وجودي عميق، افزايش معنا، شناسايي عالم مافوق و سلطه حالت هاي معنوي مي شود.کينگ، معتقد است که هوش معنوي، ظرفيت و توانايي منحصر به فردي را در شخص ايجاد مي کند، تا معنا را در زندگي درک کند و به موقعيت هاي معنوي بالاتر راه يابد. او مدلي چهار عاملي از هوش معنوي ارائه مي دهد. عناصر اين مدل عبارتند از:

  • تفکر انتقادي در خصوص مسائل مربوط به هستي: ظرفيت تفکر انتقادي نسبت به مباحث متافيزيکي و مربوط به هستي از جمله حقيقت، جهان، زمان، فضا، مرگ و… .
  • ايجاد معناي شخصي: توانايي استفاده از تجارب فيزيکي وروحي جهت ايجاد معنا و هدف شخصي.
  • آگاهي متعالي: توانايي شناسايي جنبه هاي متعالي خويشتن، ديگران و جهان با استفاده از هوشياري.
  • ايجاد موقعيت هوشياري: توانايي ورود به موقعيت هاي معنوي بالاتر ازجمله تفکر عميق، نيايش و مراقبه و خروج از آن .

منبع

کاشانی مطلق،موژان(1393)، رابطه میان هوش معنوی وخودکنترلی دانشجویان،پایان نامه کارشناسی ارشد، علوم تربیتی،دانشگاه پیام نور تهران

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0