ویژگی­های عاطفی، شناختی، حرکتی کودکان 11-6 ساله

مقطع ابتدایی به حق از حساس ترین مقاطع تحصیلی است. کار کردن با دانش آموزان در این مقطع نیاز به تبحر خاصی دارد. دانش آموزان مقطع ابتدایی در فاصله سنی 11-6 سالگی هستند. معلم برای کار در این مقطع  نیاز به آشنایی با ویژگی های این کودکان دارد. هر چند آشنایی همکاران با این ویژگی ها در سطح بالایی است، اما به منظور آشنایی بیش از پیش ویژگی های کودکان 11-6 ساله ارائه می گردد.

کودکان در سنین 11-6 سالگی: دارای ویژگیهای خاص فکری، روحی،روانی،جسمی و عاطفی هستند.آگاهی از این ویژگیها برای هر نوع مطالعه ای دراین زمینه الزامی است. اینک به بیان این خصوصیات عاطفی وروانشناختی دانش آموزان سنین 11-6 ساله  می پردازیم.  کودکان ابتدای این دوره را با ورود به دبستان آغاز می کنند. در انتهای این دوره نیز تغییرات مهم روانی و جسمانی روی می دهد که نگرش ها، ارزشها و رفتار کودک را به نحوی تحت تأثیر قرار می دهد. این دوره یک مرحله حساس و مهم برای میل به فعالیت و پیشرفت در فرد است، یعنی در این دوره عادت به کم کاری و یا پر کاری و یا کار متناسب در فرد به وجود می آید و در طول زندگی بزرگسالی نیز پابرجا می ماند.

این دوره سن گرایش به گروه است به همین جهت روانشناسان این دوره را سن همانند سازی نامگذاری کرده اند. همچنین این دوره را سن خلاقیت نامگذاری کرده اند، هرچند شالوده خلاقیت در سنین پایین تر شکل می گیرد اما استفاده از آن در فعالیت های ابتکاری در این سنین به وجود می آید.از طرفی این دوره سن بازی نامگذاری شده است. بازی ها در این دوره بسیار گوناگون و متنوعند. بازی های این دوره خصوصیات بازیهای دوره های قبل و بعد را توأمان دارند.دراین دوره ویژگی های عاطفی و شناختی و شناخت این ویژگیها بسیار اهمیت دارد.شناخت این ویژگیها به ویژه در سنین دبستان دارای اهمیتی مضاعف است. رفتارهای ورودی شناختی حدود نصف واریانس پیشرفت تحصیلی را توجیه می کنند. این امر در مورد رفتارهای ورودی عاطفی 25 درصد واریانس پیشرفت تحصیلی است که روی هم رفته حدود75 درصد واریانس پیشرفت تحصیلی را توجیه می کنند.همچنین آگاهی از ویژ گی های حرکتی کودکان ما را در برخوردو راهنمایی بیشتر این عزیزان در دروس مختلف یاری خواهدکرد.

ویژگی­های عاطفی کودکان11-6 ساله

کودک همچنان که رشد می کند در هر دوره ویژگی های عاطفی معینی پیدا می کند که او را با دوره های قبل یا بعد متفاوت می سازد. به طور کلی می توان گفت که واکنش های عاطفی کودکان در این دوره واکنش های خوشایند و مطلوب است. خنده های کودکان در این دوره زیاد می شود و در بیشتر اوقات آنها شاد هستند. کودکان در این دوره مرتب در حال جنب و جوش هستند و گویا لحظه ای آرام و قرار ندارند. این قبیل واکنش های عاطفی اغلب در نزد بزرگسالان به صورت ناخوشایند و نامطلوب تعبیر و تفسیر می شود در حالی که نشانه شادی و سازگاری خوب کودکان می باشد. واکنش های عاطفی کودکان در این دوره به جهاتی با واکنش های عاطفی کودکان در دوره قبل تفاوت دارد:

  • در این دوره فرد یاد می گیرد که چگونه واکنش های عاطفی و هیجانی خود را کنترل نماید، خصوصیتی که در دوره قبل وجود نداشت.
  • در این دوره واکنش ها بیشتر جنبه انسانی و روانی به خود می گیرد در حالی که در دوره قبل حول محور اشیاء و وسایل مادی دور می زد. در دوره قبل واکنش ها بیشتر جنبه عمومی داشت اما در این دوره جنبه اختصاصی پیدا می کند.
  • در دوره قبل واکنش ها بیشتر به صورت عملی و حرکتی ظاهر می شد، در حالی که در این دوره واکنش ها بیشتر زبانی و کلامی می شود. به طور کلی واکنش ها در دوره قبل بیشتر مستقیم و آشکار بود در حالی که در این دوره بیشتر رمزی و غیرمستقیم می شود. کودک در این دوره اگر خشمگین شود ممکن است واکنش عاطفی خود را بیشتر به صورت کج خلقی یا قهر نشان دهد و یا حتی ممکن است رفتاری کاملاً عادی نشان دهد در حالی که در درون خشمگین و ناراحت است

کنترل عواطف درونی از ویژگی های این دوره است. بازی، خنده، گریه و گفتگو با همسالان درباره حوادث و مسائل راههای تخلیه هیجانات در این دوره اند.علت کنترل عواطف انگیزه مورد پذیرش واقع شدن در محیط است که موجب تعدیل رفتار و سازگاری با محیط هم می گردد. گر چه این دوره، کودک نسبتاً آرام و عاطفی است، اما شکست و ناکامی در انجام وظایف و ارضای نیازها، تخلیه نشدن هیجانات در بازیها و یا منع بازی، بیماری، خستگی زیاد، جدایی یا مرگ والدین، مهاجرت و تغییر محل سکونت و تغییر محل مدرسه می تواند آشفتگی کودکان را در پی داشته باشد. علاوه بر اینها ساعات مختلف شبانه روز، به هم خوردن برنامه غذایی، محیط اجتماعی، میزان هوش، روابط خانوادگی و آرزوها و تمایلات و انتظارات کودکان در بروز عواطف آنان مؤثرند.

ویژگی­های شناختی کودکان 11-6 ساله

در سنین دبستان کودک تفکری عینی گرا دارد. در مرحله عملیات عینی بسیاری از محدودیت های تفکر مربوط به مرحله پیش عملیاتی از بین رفته اند. تفکر کودک بیشتر بر اصول منطقی و عینی گرایی استوار است. آنان قادرند به تفکر قیاسی بپردازند. در این مرحله کودکان می توانند مفاهیم کمیت و عدد رادرذهن نگهدارند و قادر به تشکیل مفاهیم فضا و زمان و طبقه بندی اشیاء هستند،اما هنوز وابسته به عملیات عینی بر روی پدیده هایی که باآن سروکار دارند هستند.کودکان همچنین  به دستکاری نشانه ها وعلائم می پردازند.کم کم قادر به استنتاج عینی منطقی می شوند.کودک از طریق دستکاری علائم و نشانه ها به تبیین وضع پدیده ها می پردازد.

هنوز فکر کورک محدود به پدیده های عینی است.او با کمک علائم می تواند به طبقه بندی وردیف سازی اقدام نماید، خواندن و نوشتن و حساب کردن را یاد بگیرد. البته میزان استفاده کودک از روشهای نمادی،کلامی،ریاضی و دیگر چیزها به هوش او هم بستگی دارد.کودک واقعیات را به کمک علائم تفسیر می کند.او به نگهداری ذهنی رسیده است و تغییر ناپذیری محتوا علی رغم تغییر شکل رادرک می نماید.هر چند خودمیان بینی کودک نسبت به قبل کم شده است اماهنوز تفکر اوازواقعیت های محسوس جدا نیست.افزایش ظرفیتهای شناختی کودک منجربه بهبودروابط اجتماعی وی میگرددومی فهمدکه دیگران احساسات،علائق وتفکرات متفاوتی دارند.

کودک می تواند خود را جای دیگران بگذارد و دیگران را درک می کند. در حالی که بزرگترها واقعیات را مبنای آزمون فرضهای خود قرار می دهند کودک دبستانی عکس این عمل را انجام می دهد. او فرض های خودش را صحیح می داند و هر جا تفاوت نظریاتش را با واقعیات احساس کند به تعبیر مناسب دیگری دست می زند.ناتوانی تفکیک فرضیات وواقعیات درکودک یک تفکراسرارآمیزی بوجود می آورد. او واقعیات را براحتی می پذیردوهنوز دست به آزمایش فرضیاتش نمی زند.همچنین کودکان در این سنین حوادث ساده را تعریف می کنند، به توضیحات ساده عملی راجع به حوادث روزانه و معما و طنز علاقه دارند. به نمایشنامه علاقه مندند و مایل به ایفای نقش در نمایشنامه ها هستند.

در نقاشی ها از خلاقیت خود استفاده می کنند.کنجکاو هستندوبه یادگیری علاقه مندند. در بازیهای گروهی شرکت می کنند و در گروههای کوچک می توانند به فعالیت بپردازند. دارای اعتماد به نفس و صمیمیت هستند. مسئولیت های کوچک را قبول می کنند. مقررات بازی را رعایت می کنند.از زورگویی و تحکم بدشان می آید. به فعالیت بیش از نتیجه آن علاقه دارند.به یادگیری شوق دارند.بازی ابداع می کنند و هنگام بازی قوانین آنرا تغییرمی دهند.باآشنایی باخواندن ونوشتن و حساب مفاهیم اوگسترش می یابد،در ابتدا به جنسیت اهمیتی نمی دهد ولی با بزرگتر شدن به بازی با همجنس علاقه مند می شود. ظرفیت حافظه کوک بتدریج افزایش قابل توجهی می کند.

با بزرگتر شدن تفکر کودک هم انتزاعی تر می شود.انگیزه آموزش در بین دانش آموزان دبستانی بسیار نیرومند است و وظیفه معلمان اوج دادن به آن است. بچه های دبستانی گذشته از درستی و یا نادرستی ، پاسخ دادن به پرسش ها را دوست دارند. کم کم در برخورد با دیگران و تواناییهای تحصیلی تفاوتهای جنسیتی نیز نمایان می شود.کودکان و بویژه کودکان سالهای نخستین دبستان از طریق کار با اشیاء، مواد و پدیده های عینی به خوبی فرا می گیرند.دراین سالها بهره گیری از کلمه و دیگر نمادها کارآیی لازم برای بالا بردن درک را ندارد. دادن فرصت هایی برای دستکاری، عمل، لمس و احساس کردن اجسام  به کودکان کمک خواهد کرد تا از مفاهیم و رابطه ها درک بهتری داشته باشند.در این دوره تغییرات مهمی در تکلم کودکان روی می دهد؛ خزانه لغات کودک به سرعت افزایش پیدا می کند، تلفظ کودک اصلاح می شود، جمله سازی ها اصلاح می شود، علاقه به ارتباط کلامی با دیگران افزایش می یابد و همراه با آن درک و فهم کودک هم بهتر می شود، محتوای تکلم کودک از خودمحوری بسمت تکلم اجتماعی پیش می رودو پرگویی های دوره قبل جای خودرابه گفتارانتخابی وگزینشی می دهد.

ویژگی­های حرکتی کودکان 11-6 ساله

کودک با مهارت های حرکتی که در دوره قبل کسب کرده است پا به این دوره می گذارد و در این دوره مهارتهای متنوعی را فرا می گیرد. تفاوتهای جنسی در انواع مهارتهایی که کودکان فرا می گیرند و همچنین در میزان پیشرفت آنها مؤثر است. دختران در مهارتهایی که دربرگیرنده ماهیچه های ظریف تر است نظیر نقاشی، خیاطی، بافندگی و … بر پسران برتری دارند، در حالی که پسران در مهارتهایی که در برگیرنده ماهیچه های درشت و سفت می باشد مانند پرش، پرتاب توپ، شوت زدن با توپ و… بر دختران برتری دارند.در اواسط کودکی، کودکان در پریدن، لی لی کردن و مهارتهای پرتاب توپ بهتر می شوند.

کودکان پایه سوم و چهارم هنگام مسابقه دو، به سرعت دور میدان می دوند، از روی طناب ها به سرعت می پرند، حرکات ظریف و دشوار لی لی کردن را به خوبی انجام می دهند، توپ فوتبال را لگد می زنند و دریبل می کنند و هنگامی که با نوک پا از لبه های باریک رد می شوند به خوبی می توانند تعادل خود را حفظ نمایند. این مهارتهای گوناگون حاصل پیشرفت در چهار مهارت اساسی انعطاف پذیری، تعادل، چالاکی و نیرو است. رشد حرکات ظریف نیز در سالهای دبستان بهبود می یابد. در سال اول دبستان اغلب کودکان می توانند بنویسند اما اندازه نوشته های آنان کاملاً بزرگ است و این بدان جهت است که به جای مچ و انگشتان از کل دست استفاده می کنند. نقاشی های کودکان نیز در اواسط کودکی پیشرفت زیادی می کند. کودکان در پایان سالهای پیش دبستانی می توانند خیلی از شکل های دو بعدی را کپی کنند. کم کم نشانه هایی از عمق در نقاشی های آنان دیده می شود. مثلاً اشیای دور را کوچکتر از اشیای نزدیک می کشند.درحدود 9 تا 10 سالگی بعد سوم نیز در نقاشیهای آنان دیده می شود.

مهارتهای حرکتی رااینجا به چهارنوع میتوان تقسیم نمود:

  • مهارت های فردی: منظور از مهارتهای فردی، فعالیت هایی است که هدف آنها کمک به خود فرد باشد. این مهارتها نباید مانند سنین قبل از دبستان به کمک دیگران انجام شود.
  • مهارت های اجتماعی: مقصود از مهارت های اجتماعی، آن دسته از فعالیت هاست که هدف آنها کمک به دیگران است. نمونه این مهارت ها در مدرسه شامل تمیز کردن محیط کلاس و مدرسه، پاک کردن تخته، کمک به مربیان و مسئولین مدرسه در برگزاری برنامه ها و همچنین فراهم نمودن مقدمات بازی های گروهی است.
  • مهارت های تحصیلی: منظور مهارتهایی است که یادگیری آنها در آینده شغلی فرد تأثیر گذار است. نمونه این مهارت ها نقاشی، خیاطی، ترسیم، طراحی و … می باشد.
  • مهارت های بازی: در این دوره کودکان باید در بازیهایی نظیر انداختن و گرفتن توپ، شنا، دوچرخه سواری و … مهارت یابند. البته باید خاطر نشان کرد این مهارت ها در همه دوره ابتدایی اهمیت یکسانی ندارند.برای مثال مهارت بازی در ابتدای این دوره دارای اهمیت زیادست درحالیکه درانتهای این دوره تفریحات وسرگرمیها جای آنرا می گیرد.

کودکان در سنین 11-6 سالگی دارای ویژگیهای خاص فکری، روحی، روانی، جسمی و عاطفی هستند. آگاهی از این ویژگی ها برای هر گونه مطالعه ای در مورد کودک الزامی است. در بالا بطور مبسوط به این ویژگی ها پرداخته شد؛ اینک به جمع بندی این ویژگی ها می پردازیم:

  • این دوره سن گرایش به گروه است.سن همانند سازی است،سن خلاقیت است،سن بازی است.
  • کودکان شادند. کودکان پر جنب و جوشند.
  • دارای کنترل درونی عواطف و هیجانات می شوند.
  • واکنش ها زبانی و کلامی است. واکنش ها رمزی و غیر مستقیم است.
  • بازی، خنده، گریه و گفتگو با همسالان درباره حوادث و مسائل راههای تخلیه هیجانات در این دوره اند. علت کنترل عواطف انگیزه مورد پذیرش واقع شدن در محیط است.
  • در سنین دبستان کودک تفکری عینی گرا دارد.
  •   آنان قادرند به تفکر قیاسی بپردازند.
  • در این سن کودکان وابسته به عملیات عینی بر روی پدیده هایی که با آن سروکار دارند هستند.
  • کودک از طریق دستکاری علائم و نشانه ها به تبیین وضع پدیده ها می پردازد. کودک واقعیات را به کمک علائم تفسیر می کند.
  • کودک به نگهداری ذهنی رسیده است و تغییر ناپذیری محتوا علی رغم تغییر شکل را درک می نماید.
  • تفکر او از واقعیت های محسوس جدا نیست.
  • افزایش ظرفیت های شناختی کودک منجر به بهبود روابط اجتماعی وی می گردد. او می فهمد که دیگران احساسات، علائق و تفکرات متفاوتی دارند. کودک می تواند خود را جای دیگران بگذارد و دیگران را درک می کند.
  • کودکان در این سنین حوادث ساده را تعریف می کنند، به توضیحات ساده عملی راجع به حوادث روزانه و معما و طنز علاقه دارند.
  • به نمایشنامه علاقه مندند و مایل به ایفای نقش در نمایشنامه ها هستند.
  • در نقاشی ها از خلاقیت خود استفاده می کنند. کنجکاو هستند و به یادگیری علاقه مندند.
  • در بازیهای گروهی شرکت می کنند و در گروههای کوچک می توانند به فعالیت بپردازند.
  • دارای اعتماد به نفس و صمیمیت هستند. مسئولیت های کوچک را قبول می کنند.
  • مقررات بازی را رعایت می کنند. از زورگویی و تحکم بدشان می آید.
  • به فعالیت بیش از نتیجه آن علاقه دارند.
  • به یادگیری شوق دارند. بازی ابداع می کنند و هنگام بازی قوانین آنرا تغییر می دهند.
  • کودکان در ابتدا به جنسیت اهمیتی نمی دهد ولی با بزرگتر شدن به بازی با همجنس علاقه مند می شود.
  • ظرفیت حافظه کوک بتدریج افزایش قابل توجهی می کند. با بزرگتر شدن تفکر کودک هم انتزاعی تر می شود.
  • انگیزه آموزش در بین دانش آموزان دبستانی بسیار نیرومند است.
  • بچه های دبستانی گذشته از درستی و یا نادرستی، پاسخ دادن به پرسش ها را دوست دارند.
  • کودکان و بویژه کودکان سالهای نخستین دبستان از طریق کار با اشیاء، مواد و پدیده های عینی به خوبی فرا می گیرند. دادن فرصت هایی برای دستکاری، عمل، لمس و احساس کردن اجسام به کودکان کمک خواهد کرد تا از مفاهیم و رابطه ها درک بهتری داشته باشند.
  • خزانه لغات کودک به سرعت افزایش پیدا می کند، محتوای تکلم کودک از خودمحوری به سمت تکلم اجتماعی پیش می رود و پرگویی های دوره قبل جای خود را به گفتار انتخابی و گزینشی می دهد.
  • در سال اول دبستان اغلب کودکان می توانند بنویسند اما اندازه نوشته های آنان کاملاً بزرگ است و این بدان جهت است که به جای مچ و انگشتان از کل دست استفاده می کنند.
  • بازی، گروههای همسالان وروابط خانوادگی نقش مهمی در اجنماعی شدن کودک در این دوره بر عهده دارند. کودک در اثر بازی با همسالان حالات خودخواهی را از دست می دهد با سازگاری با گروه دوستی، مشارکت و تشریک مساعی را فرا می گیرد و از طریق تقلید حرکات و گفتار دیگران خود را با موازین اجتماعی منطبق ساخته و می کوشد همانند دیگر مردم باشد.
  • دراین دوره میل به گروه همسالان به شدت افزایش می یابد.اعضای گروهها معمولاً از میان همسالان وهمجنسان انتخاب می شوند.جنس، شخصیت، مدرسه،معاشرت خانواده و ترتیب تولد در انتخاب همبازی و رفیق مؤثرند.
  • تمایل به همانند سازی با اعضای گروه معمولاً در ده و یازده سالگی به اوج خود می رسد اعضا باید رفتار جامعه پسندی داشته باشند.
  • در این سن کودکان به دلیل داشتن اخلاق واقع گرا ممکن است به قواعد بازی بیش از حد اهمیت بدهند و درک اینکه قواعد بازی چرا و چگونه باید با موارد خاص انطباق یابد برایشان دشوار است.
  • دراین سن رقابت،لاف زدن ودعوافراوان است.
  • اصولاً سازگاری با محیط مدرسه برای کودک بسیار دشوار است؛ عدم اعتدال در رفتار در کودکانی که برای اولین بار به مدرسه گام می گذارند ناشی از تغییر ناگهانی محیط است.

 منبع

اللهیاری،مریم(1392)، بررسی میزان انطباق محتوای کتابهای فارسی دوره دوم ابتدایی ،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی وعلوم اجتماعی،دانشگاه آزاداسلامی تهران

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0