هوش هیجانی؛ مهارت‌های اجتماعی- هیجانی

واژه هوش هیجانی (EI)‌ و بهره هیجانی (EQ) به ‌عنوان پرکاربردترین لغات ومفاهیم جدید درسال 1869 از سوی جامعه دیالکت امریکا انتخاب شدند.ازآن پس تاکنون نیز تحقیقات درموردهوش هیجانی رو به افزایش است.درسال 1365میلادی رون بار- آن، برای اولین بار مخفف بهره هیجانی یا “EQ” را برای این دسته توانایی‌ها به کار برد و اولین آزمون دراین موردرا ساخت.در سال ۱۹۹۰ پیترسالوی ، استاد دانشگاه ییل و جان مایر، مفهوم اساسی تئوری خود را برای اولین بارتحت عنوان “هوش هیجانی” به چاپ رساندند. در سال ۱۹۹۵ این مفهوم در پرفروش‌ترین کتاب سال 1980 نوشته دانیل گلمن، تحت عنوان هوش هیجانی ظاهر شد وعمومیت یافت.

سالوی و مایر، هوش هیجانی را بعنوان توانایی درکاحساسات در خود و دیگران معرفی نمودند.مایر و سالوی،اظهار می‌دارند: ‌گرچه بعضی اوقات درکاربرد عملی، لازم‌ است که هوش هیجانی به عنوان یک سازه واحد محسوب شود، اما در بیشتر کارهای ما پیشنهاد می‌شود که هوش هیجانی می‌تواند به چهارشاخه تقسیم گردد:

  • اولین شاخه، احساس و بیان هیجان، شامل بازشناسی و واردکردن اطلاعات کلامی وغیرکلامی ازسیستم هیجانی است.
  • شاخه دوم تسهیل تفکر به‌وسیله هیجان،بعضی اوقات به کارگیری هوش هیجانی نامیده می‌شود،وعبارتست از به کارگیری هیجان‌ها در تکالیف شناختی مانند خلاقیت و حل مساله.

هوش از نظر ترستون، ترستون اظهارداشت که هوش ازشش عامل تشکیل شده است عبارتنداز :

  1. عامل عددی:توان انجام عملیات ریاضی باسرعت وبطورصحیح.
  2. عامل کلامی: توان انجام آزمون های درک کلامی.
  3. عامل فضایی: توان کاربردماهرانه اشیادرفضای تخیلی.
  4. عامل روانی کلمات: توان تفکرسریع درباره کلمات.
  5. عامل استدلال:توان کشف قواعازطریق تفکرقیاسی،استقرایی.

طبق نظرترستون،این شش عامل توانایی های اولیه مغزاست . باتوجه بنظرات صاحب نظران :یچون، گاردنر،گلمن ،وترستون، نمیتوان استعداد و هوش کسی را فقط محدود درمهارت انجام عملیات ریاضی دانست که اگرکسی دراین مهارت موفقیت پندارم، آدمیک ما ستعداد وکم هوش است و لذا در فراگیری مهارت های دیگرمانند یادگیری زبان دوم دچارمشکل می شود. دراثبات این ادعانگاهی به دور و اطراف خود بیندازید. آیا فقط کسانی که توانسته اند تحصیلات عالی داشته باشند صاحب مهارتهای زندگی شده اندوبقیه افراد جامعه ازهوش واستعداد تهی وخالی هستند؟ درصورتیکه چنین نیست هرکسی باتوجه به علایق فردی وشخصی توانسته مهارتی رافراگیردودر زندگی به کار ببندد . بنابرین این وظیفه مربیان است تا فراگیران را به استعداد و علایق وتوانمندی های خودشان آشنا سازند.

منبع

مطهری،هدایت(1392)، رابطه هوش هیجانی مدیران با پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه،مدیریت آموزشی،دانشگاه آزاداسلامی کرمان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0