نوجوانی و ویژگی‌های این دوره

نوجوانی دوره ای­ است همراه با بروز تغییرات زیستی، بدنی و اجتماعی که از اوایل دهه‌ی دوم زندگی انسان آغاز می‌شود، مدتی طول می‌کشد و با انتظارات، رفتارها، و نگرش‌های خاصی  از سوی اعضای خانواده همراه است .  بسیاری از کارشناسان از جمله جونز، فرهند و بیچ،معتقد ند نوجوانی دوره‌ای از زندگیست که والدین در  تعامل با فرزندان  دچار مشکل بوده و آن را دشوار ارزیابی می­کنند.

به اعتقاد کولمن، هر یک از مشکلات نوجوانان طی یک سن تقویمی خاص به نقطه‌ی اوج تنش خود می‌رسد که با توجه به تفاوت‌های جنسیتی تغییرپذیر است. هر زمان که سن اوج تنش برای چند مسئله یا مشکل هم‌زمان شوند سازگاری نوجوان دچار مشکل می‌شود. در چنین وضعیتی است که مشکلات رفتاری برای آنان بیشتر نمایان می‌شود. در همین راستا اریکسون، دوره‌ی نوجوانی را دوره‌ی هویت یابی در مقابل بی هویتی می‌داند، و با توجه به اینکه هویت­یابی وحدتی است که بین سه سیستم زیستی، اجتماعی، و روانی به وجود می‌آید در صورتی که چنین وحدتی حاصل نشود نوجوانان دچار آشفتگی در روابط و رفتار می‌گردند .

اگر از دید مینوچین، نیز به این موصوع بنگریم می­توان گفت که، استقلال عاطفی و مالی از والدین یکی از اصلی ترین نیازهای نوجوانان برای رشد و رسیدن به هویت مستقل است. با رشد کودک خواسته‌های تکاملی او برای رسیدن به استقلال به زیر منظومه‌ی والدین تحمیل می‌شود. به ویژه در دوره‌ی نوجوانی رفته رفته انتظارات والدین با انتظارات کودکان برای استقلال متناسب با سنشان در تعارض قرار می‌گیرد بدین منظور می‌توان گفت که تعارض در روند رشد و اجتماعی شدن کودکان، به ویژه تعارض با والدین امری اجتناب ناپذیر است .

تعارضات والد- نوجوانی و دیدگاه‌های موجود

دیدگاه‌های نظری متفاوتی در زمینه روابط والدین-نوجوان وجود دارد که به نقش‌ نسبی عوامل زیستی، تعارض، استرس، جستجوی هویت، تمایل برای خودمختاری و شناخت در ارتباط با این روابط اشاره دارند. استینبرگ، یک دیدگاه جامعه شناسی- زیست شناختی ارائه داده است. بر اساس فرضیه‌های او تعارض والدین-نوجوان تحت تأثیر گذشته تکاملی ما است، هنگامی که مجاورت طولانی مدت والدین و فرزندان از طریق نوعی یکپارچگی ژنتیک تهدید می‌شود. وی توضیح می‌دهد که در شخصیت‌های شبیه ما، بیشترین تنش بین والدین-نوجوان وجود داشته و آنان در زمان بلوغ تشویق می‌شدند تا گروه اصلی و زادگاه خود را ترک و مکانی برای خود جستجو نمایند. براساس الگوی استینبرگ با تعارض والدین– نوجوانان خودمختاری شخص و شکل گیری روابط خارج از خانواده پدید می‌آید.

صاحب نظران دیدگاه روان پویایی، به ویژه آنا فروید، معتقداند که بلوغ و بالیدگی جنسی یک دوره طولانی از طغیان و مخالفت را راه اندازی می‌کند. تعارض و گسلش، بطور فرضی مشخص کننده این دوره می‌باشد. بسیاری از فرویدی‌ها معتقدند ناهماهنگی در روابط خانوادگی به تحول خود مختاری نوجوانان صدمه می‌زند. این در حالی است که بسیاری از نظریه پردازان کنونی این دیدگاه را رد می‌کنند.

آنا فروید ، معتقد است که درخواست‌های نهاد در نوجوانی سبب بروز تعارض‌هایی با فرا خود(super ego) می‌شود که خود (self) برای رفع آن تلاش می‌کند. تکلیف خود(self) امکان پذیر کردن ارضای سائق­های غریزی نهاد در چارچوب انتظارات اجتماعی است که در قالب فراخود(super ego) بازنمایی می‌شوند. خود (self) نیروی استدلال فرد است. افزایش سائق‌های غریزی در نوجوانی مستقیماً توانش­های استدلالی و نیروهای وجدان فرد را به چالش می‌طلبد. نهاد و فراخود (super ego) دستخوش تعارضی آشکار می‌شوند و خود برای صلح میان این دو به مخمصه می‌افتد. اگر خود (self) از نهاد طرفداری کند، «اثری از منش قبلی فرد باقی نمی‌ماند و ورود او به دنیای بزرگ‌سالی با طغیان مهار نشده‌ای ارضای غرایز همراه می‌شود».اگر خود (self) از فراخود(super ego) جانب‌داری کند، تکانه­های نهاد در محدوده تنگ مقرر شده برای کودک محصور می‌ماند. سرکوبی مداوم نیروهای غریزی مستلزم اتلاف دایمی انرژی روانی (libido) است، چون ساز و کارهای دفاعی و ابزار مختلف دیگری که برای کنترل نهاد لازمند به صرف انرژی نیاز دارند. اگر تعارض نهاد، خود و فراخود در نوجوانی حل نشود،آشفتگی هیجانی نتیجه می‌شود.

آنا فروید، به شرح روش‌های دفاعی‌ای پرداخت که خود به منظور حفظ کنترل آن‌ها را به کار می‌گیرد.خود (self) با انکار ، دلیل تراشی، با برون­فکنی  غرایز ونسبت دادن آن‌ها به دیگران به نهاد اجازه می‌دهد تا راه خود را برود. اگر تعارض در نحوه‌ی رفتار ادامه یابد، ممکن است اضطراب حاصل و به بروز ترس‌های بیمارگون و نشانه‌های هیستریکی منجر شود. بروز ریاضت­کشی و عقل گرایی در دوره‌ی نوجوانی نشانه‌ی بی­اعتمادی به تکانه های غریزی است. افزایش نشانه‌های روان­نژندانه و بازداری مفرط در نوجوانی ممکن است علامت موفقیت خود (self) و فرا خود(super ego) به بهای از دست رفتن فرد باشد .

رست، نیز برای تشریح تنش‌ها واختلافات نوجوان‌ها با بزرگ‌سالان از رویکردهای رشد قضاوت اخلاقی کلبرگ و پیاژه، بهره گرفته است. از نظر پیاژه قضاوت اخلاقی طی سه مرحله (از کودکی تا نوجوانی) رشد می­یابد.

او آن مراحل را به شرح زیر نام گذاری کرده است:

  1. مرحله ناپیروی
  2. مرحله دگر پیروی ؛ تابعیت
  3. مرحله‌ی خود پیروی؛ استقلال اخلاقی.

 بر اساس نظریه پیاژه، در مرحله تابعیت،کودک از نوعی واقع نگری اخلاقی یا عینی گرایی  پیروی می‌کند. به همین سبب به امر و نهی بزرگ‌سالان را به منزله اصول غیر قابل تردیدی می‌نگرد که در نتیجه آن کمتر با بزرگ‌سالان تنش و تعارض پیدا می‌کند. اما در مرحله خودپیروی،که از ویژگی­های خاص دوره­ی نوجوانی است، فرد به سبب دستیابی به تفکر صوری، مرحله عینی گرایی را پشت سر می‌گذارد و به مرحله تقابل اخلاقی  می‌رسد.

رست ، تأکید می‌کندکه با رسیدن نوجوانان به مرحله خود پیروی، تعارضات آنان با بزرگ‌سالان آغاز می‌شود. از یک سو نوجوانان در تلاش برای اثبات استقلال و کارآمدی خویش،کنش‌های مغایر با کنش‌های سنین قبلی خویش بروز می‌دهند. از سوی دیگر بزرگ‌سالان انتظار دارندکه نوجوانان از هنجارهای مورد تأیید آنان پیروی کنند. گاهی تعارضات و تنش‌های این دو، آن قدر گسترش می‌یابد که گویی هر یک از آنان به دنیایی متفاوت تعلق دارند. همچنین والدینی که از رسیدن به مراحل نهایی رشد قضاوت اخلاقی بازمانده­اند قادر به درک نیازها، نگرش‌ها، مواضع و ترجیحات سیاسی و اجتماعی فرزندان نوجوان خویش نیستند. از این رو چنین والدینی پیوسته با فرزندان خویش درگیر جدالی تمام نشدنی، و چالشی بیهوده و بی­فرجام هستند .

به اعتقاد سلمن، بعضی از نوجوانان نمی‌توانند تأثیر اقدامات خود را درک کنند، زیرا رشد توانایی‌های مربوط به در نظرگرفتن دیدگاه دیگران در آنان به تأخیر افتاده است. بسیاری از نوجوانان در سن 14 یا 12 سالگی می‌توانند دیدگاه­های دیگران را درک کنند ولی بعضی دیگر نمی‌توانند در آن واحد هم دیدگاه خود و هم دیدگاه دیگری را در نظر داشته باشند. این امر نشان دهنده­ی گام لازمی در رسیدن به راه حل مناسبی است که نیازهای هردو طرف را برآورده می‌کند.معمولاً بین والدین و نوجوانان روابط اصولی و بر پایه­ی منطق وجود ندارد. بسیاری از والدین و فرزندان رفتار طرف مقابل را تأیید نمی­کنند .

هیلی ، معتقدست بیشتر این تعارضات ازدور تسلسل وتکرار ارتباط غیرمنطقی بین اعضاء خانواده نشأت می­گیرد .

اسمتانا، نیز یک دیدگاه رفتاری- شناختی را ارائه کرده است. به عقیده او، تعارض بین والدین و نوجوانان نتیجه­ی غیر قابل اجتناب به وجودآمدن تغییرات در استدلال اجتماعی نوجوانان محسوب می‌شود. والدین و نوجوانان درباره چگونگی تحت نفوذ اقتدار والدین بودن حیطه‌های زندگی نوجوانان با یکدیگر توافق ندارند. با این حال، نوجوانان در می‌یابند که باید به داوری والدین، نقش‌ها و انتظارات آنان احترام بگذارند. براساس دیدگاه رفتاری- شناختی تعارض هنگامی ایجاد می‌شود که نوجوانان استدلال نمودن شبیه بزرگسالان را آغاز می‌کنند.

رویکرد انسان شناسان به بررسی عوامل مؤثری می‌پردازند که روند رشد کودک را شکل می‌دهند. انسان‌شناسان بر اهمیت اجتماع در تعیین شخصیت کودک تأکید دارد. نگاه انسان‌شناسان، به نوجوانی تا حدودی متفاوت است.آن‌ها معمولاً نظریه‌های رشد مرحله‌ای و سنی را که بیان کننده‌ی مراحل رشد کودک در سنین مختلف است، قبول ندارند. به جای آن، انسان­شناسان بر تداوم رشد تأکید دارند. برای مثال، مارگارت مید، می‌گوید که رشد کودکان سامورایی از الگوی نسبتاً پیوسته‌ای تبعیت می‌کند که در آن تغییر از سنی به سن دیگر نسبتاً اندک است. کسی انتظار ندارد رفتار کودکان با بزرگ‌سالان متفاوت باشد. سامورایی‌ها هرگز دفعتاً نحوه‌ی تفکر وعمل خود را از کودکی به بزرگ‌سالی تغییر نمی‌دهند، از این رو نوجوانی به عنوان مرحله‌ی گذار از یک الگوی رفتاری به الگویی دیگر، عملاً وجود ندارد.

انسان شناسان معتقدند که از آشوب و استرس در نوجوانی می‌توان اجتناب کرد. برای مثال، این که قاعدگی تجربه‌ای ناراحت کننده است یا نه بستگی به طرز تلقی ما از آن دارد. هر چند انسان­شناسان اجتناب ناپذیری شکاف نسلی را انکار می‌کنند ، اما به توصیف شرایط مختلفی در فرهنگ غرب می‌پردازند که به بروز چنین شکافی منجر می‌شود. این شرایط عبارتند از: تکثرگرایی نظام‌های ارزشی، تغییرات سریع اجتماعی، و تکنولوژی مدرن که سبب می‌شود جهان در چشم نوجوان بیش از آنی پیچیده و ناپایدار بنماید که ملاک قضاوت برای آنان پایداری باشد. علاوه بر این، بلوغ جسمانی زودرس و طولانی شدن نوجوانی، امکان رشد فرهنگ گروه همتایان در سالهای متمادی را فراهم می‌کند،طی آن ارزش‌ها، رسوم واخلاقیات نوجوانان ممکنست درتعارض باجهان بزرگسالان قرار گیرد .

از دیگر دیدگاه‌های مطرح در خصوص تعارضات والدین بانوجوانان می‌توان به نظریه هال اشاره نمود. هال،  از دوران نوجوانی به دوران طوفان و تنش تعبیر می‌کند. بر اساس این دیدگاه نوجوانی توأم با یک سری تغییر و تحولات هورمونی و زیست شناختی است که نتیجه‌ی تغییرات بلوغ است که زمینه ساز برخورد و تضاد نوجوان با محیط اطراف از جمله والدین است. بسیاری از متخصصان سلامت روان به این دیدگاه معتقداند و آشفتگی دوران نوجوانی را پدیده‌ای همگانی می‌دانند. این باور، که آشوب روان شناختی نوجوانی را پدیده‌ای بهنجار می‌داند؛ به پیامدی تأسف بار منجر شده است و آن این است که اغلب تصور می‌شود نوجوانانی که به مشکلات روان‌شناختی گرفتاراند با افزایش تدریجی سن، خود به خود بهبود می‌یابند. در حال حاضر شواهد گواهی می‌دهند که مشکلات روان‌شناختی در نوجوانی معمولاً پایدار بوده و به درمان نیاز دارند و به ندرت ممکن است خود به خود برطرف شوند . این دیدگاه کلیشه‌ای در مورد نوجوانان که آن‌ها را وحشی، یاغی و نافرمان در برابر مراجع قدرت می‌داند؛ ممکن است سبب شود والدین در شرایطی که فرزند آنان را به چالش می‌طلبد، از خود واکنشی افراطی نشان دهند. اعتقاد به اینکه نوجوانان علاقه‌ای به ایجاد ارتباط با آنان ندارند سبب می‌شود که بسیاری از والدین به سرعت عقب نشینی کنند. همین امر نوجوانان را از محبت و هدایتی که نیاز دارند محروم می‌کند. در نتیجه والدین با این کار از ایجاد محیطی ایدئال برای رشد نوجوان در این مرحله از زندگی غافل می‌مانند. نوجوانان نیاز به والدینی دارند که به آنان فضایی کافی بدهند تا بتوانند عواقب تصمیمات خود را تجربه کنند و در ضمن محدودیت‌های معقولی فراهم کنند تا منعکس کننده‌ی محدودیت‌هایی باشد که نوجوان در آینده با آن روبه رو خواهد شد .

بسیاری از والدین به فرزندان بالغ خود آزادی کمتری اعطا می‌کنند به همین دلیل نوجوانان از کنترل والدین در حیطه‌های شخصی آنان شکایت دارند. در قرن حاضر تعارض والدین– نوجوان بیشتر در زمینه‌های موضوعات دنیوی، کار مدرسه، نافرمانی، روابط دوستانه، کارهای روزمره، پول خرج کردن، تعارضات با برادران و خواهران، و چگونگی پوشیدن لباس مناسب می‌باشد. مادران و نوجوانان در مورد مسائل شخصی، لباس‌ها و انتخاب دوستان با یکدیگر بحث می‌کنند.

کوهن، نیز در زمینه تعارض بین مادران و دختران عقیده دارد که در بسیاری از اوقات شکایت نوجوانان به ویژه دختران به دلیل عدم پذیرش دیدگاه‌های آن‌ها از سوی مادران است. در واقع دختران عقیده دارندکه اگر مادرشان به حرف آن‌ها گوش دهند، اجازه می‌دهندکه کاری را که دخترانشان می‌خواهند انجام دهند. این عدم پذیرش دیدگاه از یک طرف، نشانه‌ی شکست مادر در همدلی است، از طرف دیگر نشانه‌ی شکست دختر است؛ زیرا بسیاری اوقات ممکن است مادر به آن‌ها گوش دهد، اما موفق به درک او نشنود. دلیل آن هم این است که بسیاری از مادران غرق سرگذشت خود، حساسیت‌ها، سوگیری‌ها و نگرانی‌هایی می‌شوند که زمانی مانند یک دختر نوجوان تجربه کرده‌اند. وقتی دختر در حال کشمکش یا مسأله‌ای است بعنوان مثال: موضوعی اجتماعی، موقعیتی علمی یا زیبا شناسی و… مادران در بازشناسی احساس و ادراک منحصر به فرد دخترشان در خصوص موقعیت ناتوان­اند؛ زیرا آن‌ها خودشان را زمانی که دختر نوجوانی بودند، فرافکنی می‌کنند و این یکی از سخت‌ترین چالش‌ها برای مادران است. گاهی اوقات مسئله‌ای که برای دختر اهمیت چندانی ندارد به نظر مادر خیلی بزرگ است. همچنین گاهی دختر نسبت به موضوعی شدیداً نگران است و می‌کوشد نگرانی را با مادر در میان بگذارد. چنانچه مسئله‌ی مذکور در تجارب مادر، ارزش ناچیزی داشته باشد،ممکن است مادر نتواند اهمیت موضوع را از دیدگاه دخترش درک نماید. در نتیجه نوجوان این مسئله را به عنوان تعارض ارزش‌ها در نظر می‌گیرد و مسئله‌ی اصلی از موضوع خود منحرف می‌شود.

به اعتقاد هلستلا،  مشکلات شخصی نیز سبب بروز مشکلات رفتاری و تعارض با اطرافیان می‌شود، مشکلات شخصی معمولاً در مواجهه با شرایط جدید دوره‌ی بلوغ و دوران هویت یابی رخ می‌دهد. به بیان دیگر ناتوانی نوجوان درسازگاری با شرایط جدید منجر به پیدایش مشکلات رفتاری میگردد. دستجردی، خزاعی وسعادت جو،  نیز طی پژوهش خود عواملی چون؛ فشار برای ورود به دانشگاه، مراقبت و کنترل بیش از حد اشتباهات، سخت گیری نسبت به پوشش، نحوه‌ی آرایش مو، وضعیت ظاهر، ممانعت از دیدن و شنیدن سی دی‌ها و نوارهای موسیقی، مشاجره در خصوص رفت و آمدها و روابط با دوستان، ممانعت از فعالیت‌های مختلف به خاطر پیشرفت تحصیل، کنترل ارتباط با جنس مخالف و مواردی از این دست را از مهم‌ترین عوامل زمینه ساز تعارضات بین نوجوانان و والدین معرفی نمودند.

منبع

وازپور، شبنم(1392)، اثربخشی آموزش خوددلگرم سازی مادران برتعارض والد-فرزند، پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی مشاوره تحصیلی،دانشکده روانشناسی وعلوم تربیتی علامه طباطبایی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0