نقش واسطه‌گری ابعاد الگوهای ارتباطات

خانواده و دانشجو- استاد در رابطه بین ارزش‌های فرهنگی و گرایش‌های تفکر انتقادی

متخصصان فرهنگی- اجتماعی بر این باور هستند که فرهنگ یک کشور رشد شناختی اعضای جامعه را از طریق تجارب اجتماعی شدن آنها تحت تأثیر قرار می‌دهد . به اعتقاد آنها تمام فرایندهای شناختی وابسته به بافت فرهنگی- اجتماعی است و از طریق تعاملات و ارتباطات بین فردی ایجاد و درونی می‌شود. بنظر می‌رسد این موضوع در مورد گرایش‌های تفکر انتقادی دانشجویان نیز صادق است. فرهنگ ارزش‌های خود را با تعیین رفتارهای ارتباطاتی قابل قبول و غیرقابل قبول والد- فرزندی و شاگرد- استادی اعمال و حفظ می‌کند و از این طریق بر گرایش‌های تفکر انتقادی دانشجویان که تحت تأثیر این ارتباطات است، تأثیر می‌گذارد. اگر فرهنگ، مطابق با ارزش‌های خود، رفتارهای ارتباطاتی‌ای را قابل قبول بداند که تسهیل‌کننده رشد گرایش‌های تفکر انتقادی هستند، این گرایش‌ها رشد پیدا خواهد کرد. در غیر این صورت، فرهنگ از طریق تأیید رفتارهای ارتباطاتی ناسازگار با گرایش‌های تفکر انتقادی مانع از رشد این گرایش‌ها خواهد شد.

از ویژگی‌های رفتارهـای ارتباطاتی تسهیل‌کننده رشد گرایش به تفکـر انتقـادی اهل بحث بودن در محیط خانواده و دانشگاه که می‌تواند متناظر با بعد جهت‌گیری گفت و شنود الگوهای ارتبـاطات در نظـر گرفتـه شود و جرأت‌مندی در برخورد با مراجع قدرت همچـون والدیـن و استادان که می‌تواند در ارتباط با بعد جهت‌گیری همنوایی الگوهای ارتباطات در نظر گرفته شود است. اهل بحث بودن و جرأت‌مندی به فرد کمک می‌کنند تا عقاید شخصی خود را بیان کند و در مقابل اظهاراتی که از نظر منطقی ضعیف هستند، به بحث و گفتگو بپردازد. روشن است که اگر فرهنگی نشان دادن این ویژگی‌ها را در ارتباطات والد- فرزندی و شاگرد- استادی مطابق با ارزش‌های خود بداند، این ویژگی‌ها مجال بروز و تسهیل رشد گرایش به تفکر انتقادی را خواهند یافت. کیم، آن، کیم و واتانیب ، با استفاده از گروه نمونه‌ای متشکل از دانشجویان سطح کارشناسی در کره، هاوایی و مین‌لند امریکا نشان داده‌اند که تلقی از خود وابسته که بیشتر در فرهنگ‌های جمع‌گرا دیده می‌شود با اهل بحث بودن رابطه منفی دارد. مقایسه‌های بین‌ فرهنگی دیگر نشان داده است که ژاپنی‌ها تمایل به اجتناب از بحث دارند و بحث را چیزی منفی و مختل‌کننده روابط می‌دانند. این در حالی است که آمریکایی‌ها بحث را لزوماً چیزی منفی نمی‌دانند . کیم ، با مرور تحقیقات پیشین بیان می‌کند که تمایل به اجتناب از بحث در جوامع جمع‌گرا می‌تواند ناشی از این امر باشد که این جوامع با در نظر داشتن زمینه اجتماعی و نظرات دیگران توجه زیادی دارند. می‌توان به تمایل به اجتناب از بحث در جوامع جمع‌گرا به صورت یک ویژگی مثبت نگاه کرد و نه به صورت یک نقص. در همین راستا، نتایج مطالعه‌ای که توسط توبین، وو  و دیویدسون، انجام شده است، نشان می‌دهد مراکز پیش دبستانی در ژاپن بر اهمیت یادگیری همدردی، همدلی و نگران دیگران بودن توسط کودکان تأکید دارند. به این کودکان آموزش داده می‌شود تا نسبت به بیانات کلامی‌ و غیرکلامی‌ دیگران حساس باشند. تحقیقات دیگری در مورد تأثیرپذیری ارتباطات افراد از زمینه‌های فرهنگی نشان داده‌اند که آمریکایی‌های آسیایی‌تبار از آمریکایی‌های اروپایی‌تبار جرأت‌مندی کمتری دارند. با توجه به چنین یافته‌هایی انتظار می‌رود که نگرش‌های متفاوت زمینه‌های فرهنگی فردگرا و جمع‌گرا نسبت به رفتارهای ارتباطاتی بر گرایش‌های مختلف تفکر انتقادی تأثیرات متفاوتی داشته باشد. تأکید متفاوتی که فرهنگ‌های عمودی و افقی بر اطاعت از مراجع قدرت و افراد صاحب‌نظر و خشوع در برابر آنها و یا برابری افراد و آزادی بیان آنها دارند ، باعث می‌شود که این فرهنگ‌ها بر رفتارهای ارتباطاتی‌ای همچون اهل بحث بودن و جرأت‌مندی اثر تسهیل‌کننده یا بازدارنده داشته باشند. این در حالی است که این رفتارهای ارتباطاتی به نوبه خود بر گرایش‌های تفکر انتقادی تأثیردارند.

منبع

کورش نیا،مریم(1390)، ارایه مدلی علّی برای گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان،پایان نامه دکترا،روانشناسی تربیتی، دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي شیراز

ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0