نقش عوامل مربوط به محيط آموزشي در شیوه فرزند پروری
كيفيت در آموزش
كيفيت مفهومي پيچيده وبغرنج و با ابعاد متعدد است . تعريف كيفيت با توجه به انتقادهاي ضمني، مشكل و پيچيده است و به دليل معاني گوناگون آن تعريف مربوط به مشتري محور بودن محصول و خدمات از بين تعاريف و ديدگاه هاي مختلف بيشتر مفيد است .كيفيت يك مفهوم چندشكلي و چند بعدي است. تصورات، ارزشها، مقاصد كلي و اهداف خاص هر فرد يا گروه ذينفع، پايه هاي تعريف كيفيت را تشكيل مي دهد .كيفيت در چشم مشاهده كننده و يا در ذهن مصرف كننده قرار دارد و بر اساس ذهنيت، طرز تلقي، اهداف و تجارب افراد، برداشت هاي متنوعي به خود مي گيرد .
كيفيت را مي توان به عنوان عاملي كه به بهترين نحو مشتري را راضي نموده و فراتر از خواسته ها و نيازهاي مشتريان مي باشد معرفي نمود. گاهي اوقات آن را ” كيفيت ادراك” مي نامند و مي توان گفت كه كيفيت در چشمان بيننده وجود دارد .از نظر سحني كيفيت در آموزش به طريق مختلفي از قبيل برتري در آموزش، ارزش افزوده در آموزش، مطلوبيت تجربه و نتيجه آموزش براي استفاده، مطابقت محصول آموزشي با هدفها، ويژگي ها و نيازهاي برنامه مشخص شده، دوري از عيب و نقص در فرايند آموزش و نهايتا مطابقت با انتظارات مشتريان از آموزش تعريف شده است.
بارنت ميگويد كه آنچه كيفيت در نظر ما معني مي دهد به ارزشها و اهداف بنيادي ما در آموزش عالي بستگي دارد. ما نمي توانيم از كيفيت سخن بگوييم بدون آنكه محك و معياري مستقل به آنچه به نظر ما رسالت عالي است داشته باشيم. از سويي ديگر استنباط ما از آموزش عالي راهنماي ما براي ادراك ماهيت كيفيت، چگونگي دستيابي به آن، ارزشيابي و ارتقاي سطح آن است .
كيفيت آموزشي را مي توان به عنوان مجموعه عناصري در نظر گرفت كه از ورودي، فرايند و خروجي نظام آموزشي تشكيل شده است .
ديل كيفيت آموزشي را معادل استانداردهاي آموزشي مي داند همچون سطح پيشرفت تحصيلي فارغ التحصيلان. اين تعريف از كيفيت آموزشي همخواني كاملي با تمركز به وجود آمده روي يادگيري دانشجويان دارد .
الف: امکانات آموزشي
محيط يادگيري كه گاهي از آن در متون مختلف، تحت عنوان موقعيت يادگيري يا زمينه يادگيري نيز اشاره مي شود، يك اصطلاح كلي است و به جنبه هاي مختلف آموزشگاهي اشاره دارد. محيط يادگيري كلاس اشاره به فضا يا جايي دارد كه فراگيران و معلمان در آن جا با يكديگر تعامل برقرار مي كنند و از ابزارها و منابع اطلاعاتي مختلف براي دنبال كردن فعاليت هاي يادگيري خود بهره ميجويند.در كل مي توان دو جنبه كلي را براي محيط كلاس درس شامل ميز و صندلي، نورپردازي، نحوه مرتب شدن لوازم آموزشي و غيره است و جنبه انساني محيط هم اشاره به جو رواني – اجتماعي كلاس درس دارد .با نگاهي مختصر به متون روانشناسي تربيتي امروزه ميتوان در مورد مولفههاي مختلف يادگيري مانند، نحوه اداره كلاس، نحوه ايجاد انگيزه در دانشجويان، روش هاي آموزشي معلمان در كلاس درس، وضعيت فيزيكي كلاس و صندليها و حتي رنگي كه براي نقاشي كلاس ها استفاده شده است، فصل هايي را پيدا كرد .
بسياري از فضاهاي آموزشي که هم اکنون در مدارس و دانشگاهها مورد بهره برداري قرار مي گيرد داراي استانداردهاي متناسب با فضاي علمي و پژوهشي نيست .امكانات آموزشي عبارتند از كلاس درس، كتابخانه ها، اتاق سمينار، تالار و سالن اجتماعات، سالن هاي سمعي و بصري، آزمايشگاه ها، كارگاهها، فضاي اداري، وسايل و تجهيزات كمك آموزشي، سالن رايانه، فضاهاي باز و سبز جهت ايجاد محيطي آرام و…
ب: ارتباط معلم و دانشآموز
آموزش موثر به استفاده صحيح از مهارت هاي ارتباطي بستگي دارد. معلمها با استفاده از دانسته هاي خود و بكارگيري متون و مهارت هاي تدريس و ايجاد محيط مناسب، موجب يادگيري دانشآموز مي شوند. خصوصيات يك معلم است كه ميتواند موجب تسهيل فرايند آموزش شده و حتي نقص كتب درسي و كمبود امكانات آموزشي را جبران كند يا برعكس، بهترين موقعيت و موضوع تدريس را با عدم توانايي در ايجاد ارتباطي مطلوب به محيطي غيرفعال و غير جذاب تبديل نمايد.
در فرايند ارتباط آموزشي عناصر و متغيرهاي فراواني نظير مربي، فراگير، پيام و عوامل محيطي نقش دارند.ارتباط در فرايند آموزشي به صورت تبادل افكار و اطلاعات در يك تعامل دو طرفه بين معلم و دانشآموز انجام ميگيرد.
برقراري ارتباط دانشآموز با معلم باعث افزايش اعتماد به نفس و انگيزه يادگيري در دانشآموز ميگردد.مدرسان آموزشي بخصوص معلمهاي مدرسه لازمست با عوامل موثر در برقراري ارتباط آشنا باشند تا فرايند ياددهي – يادگيري را تسهيل نمايند. در واقع آموزش موثر بستگي به مهارت هاي ارتباطي معلم دارد.
توانايي برقراري ارتباط موثر يكي از شاخص هاي مهم تدريس اثربخش است و طبعا ميتواند تابعي از ويژگي هاي شخصيتي و علمي معلم باشد. ويژگيهاي متعدد مانند گشادهرويي، برخورد مثبت و انرژي دهنده و ميل به هدايت يك معلم مي تواند در برقراري ارتباط موثر باشد. مطالعات عوامل بي شماري را در تعامل بين مدرس و دانشآموز معرفي نموده اند، مطالعه اي عواملي مانند جنس، توانايي علمي و سبك ارتباطي معلم را در اين تعامل دخيل دانسته است.
آشنا نبودن بسياري از دانشآموزان با محيط مدرسه در بدو ورود، عدم علاقه به رشته قبولي، ناسازگاري با ساير افراد در محيط زندگي و كافي نبودن امكانات رفاهي و اقتصادي و مشكلاتي نظير آنها از جمله شرايطي هستند كه مي تواند مشكلات عاطفي و رواني دانشآموزان را به وجود آورده يا تشديد نمايند. بنابراين دانشآموزان جوانتر انتظار دارند كه معلم آنان نقش حمايتي و هدايتي داشته و بتواند فروتنانه براي حل مشكلات آنان گام بردارد.
منبع
شکاری گیسی، ایوب (1392) ، رابطه بین شیوه های فرزندپروری و درگیری والدین در امور تحصیلی با عملکرد تحصیلی، پاياننامهی كارشناسي ارشد ، روانشناسی تربیتی ، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید