نظریه های مرتبط با خانواده، رضایتمندی و سازگاری زناشویی
دیدگاه کلان
در دیدگاه کلان، دو نوع برخورد با جامعه وجود دارد: یکی از آنها دیدگاه موسوم به کارکردگرایی ساختی است و فرد شاخص آن پارسنز، بشمار میرود. طرفداران این مکتب براین باورند که اجزای متشکل یک نظام اجتماعی(جامعه) آنچنان به یکدیگر وابسته و مرتبط هستند که نتایج و آثار هر یک از اجزاء ضرورتاً موجبات چگونگی دوام و بقای کل جامعه را فراهم می کند و هر نهاد اجتماعی کارکرد معینی دارد که به گونه ای در دوام و بقای جامعه موثر است. برای مثال نهاد خانواده با کارکردهای خود از قبیل تولید نسل و پرورش افراد به دوام و بقای نظام اجتماعی کمک میکند .
از دیدگاه کارکردگرایان، نظام ارزشی مشترک در سطح جامعه و در سطح فردی لازم است و همین است که موقعیت های اجتماعی را استوار با معنی و پیش بینی پذیر می سازد هدف های مشترکی چون خوشبختی در زناشویی، موقعیت فرزندان و دستاورد شغلی، انسجام سطح بالایی را برای جامعه به ارمغان می آورد. یکی از نیازهای دیگر جامعه این است که تظاهرات عاطفی مردمش را تنظیم کند زیرا عواطف افسار گسیخته می تواند سرچشمه هرج و مرج شود.برخی از عواطف آشکارا ضروری اند. برای مثال عشق و وفاداری خانوادگی برای تضمین جمعیت کافی ضرورت دارد . نظریه دوم در دیدگاه کلان، نظریه فمنیسم است که از مکتب تضاد سرچشمه می گیرد و در دوران معاصر بیشتر مطرح شده است.
دیدگاه خرد
در دیدگاه خرد، خانواده به عنوان یک گروه اجتماعی بررسی می شود. از جمله نظریه های مطرح در این دیدگاه نظریه مبادله است. در دیدگاه مبادله واحد تحلیل فرد است و گروهها به منزله پدیده ای که به فرد خدمت می کنند، دیده می شود. برخی از اصول مبادله به قرار زیرند:
- انگیزه، نقشی مهم در مبادله ایفا می کند اما به صورت فردی مطرح است.
- چون انسان ها در جستجوی لذت در رضایت خاطر هستند،بنابراین هر فرد در رویارویی با افراد دیگر باید همانگونه که چیزی را می گیرد چیزی نیز بدهد. آنان بر این باورند که اگر رضایت متقابل بدست نیاید، هیچ نوع کنش متقابلی صورت نخواهد گرفت.
- تأیید اجتماعی می تواند به صورت انگیزه و عامل ایجاد کننده رضایت در نظر گرفته شود. در نظریه مبادله با وجود اینکه به دسته بندی پاداش نمی پردازند، اما پاداش های کلی معینی وجود دارد که قوی ترین آنها تأیید اجتماعی است.
- در گروه، هماهنگی منبع رضایت است. بر اساس این دیدگاه هماهنگی با هنجارها سبب می شود که سودی عاید فرد شود. البته سود برای افراد گوناگون معانی متفاوتی دارد و هماهنگی فرد با گروه، بهترین نشانه تعلق و دلبستگی گروهی است .
کالینز، استدلال میکند که آگاهی دو جانبه، تمرکز بر توجه مشترک، هماهنگی موزون حالات گفتگو، روحیه و نماد مشترک، احساساتی را که انعکاس دهنده و بالابرنده حالت، توجه و هماهنگی مردم است ایجاد میکند. با ایجاد این احساسات که ویژگی مناسک است فرایندهای مبادله شکل می گیرد . کالینز ، دو نوع اساسی منابعی که برای مبادلات و مناسک سرنوشت ساز هستن را مجسم می کند:
- ذخیره فرهنگی
- انرژی احساساتی
ذخیره فرهنگی متشکل از منابعی مانند گفتگوهای قبلی ذخیره شده در حافظه، شیوه و طرح های صوتی، انواع ویژه دانش و مهارت توان تصمیم گیری و استحقاق دریافت افتخار می باشد.انرژی احساساتی متشکل ازسطح و نوع عواطف احساسات وباوریست که افراد را درموقعیت تحریک می کند.گفتگوها شامل استفاده ازذخیره و انرژی است که فرد را به سوی موقعیت هایی که بهترین پاداش قابل دسترسی را به بار می آورند، جذب می کند. کالینز بر این باور است که هر چند افراد سودی را از کنش متقابل دریافت می دارند اما تأکید می کنند احساسات به عنوان نیروی محرک حقیقی کنش متقابل است. افراد در پی انرژی احساسات مثبت رضایت بخش هستند.
از نظر کالینز، آن نوع برخوردهایی که افراد در آن میتوانند، قدرت بیشتری برای وادار کردن افراد به انجام کارها داشته باشند، سود احساساتی را بالا می برد.کالینز ، بر این باور است که انسانها در پی دستیابی به بیشترین حد منزلت ذهنی اند و توانایی آنان در این زمینه بستگی به منابعی دارد که خود در اختیار دارند و نیز منابع آدمهای دیگری که با آنها سر و کار دارند .نظریه نقش از دیگر نظریاتی است که از دیدگاه خرد، مسائل اقتصادی را بررسی کرده است در جامعه شناسی نقش عبارت است از کارکردهایی که یک شخص هنگام اشغال یک پست یا یک مقام در یک زمینه اجتماعی ویژه باید انجام دهد.
مفهوم دیگر در این دیدگاه نقش سازی است. به این معنی که افراد قهرمان داستانی هستند که خودشان نقش خود را می سازند و اجرا می کنند، برای مثال با اینکه بیشتر مردم انتظارات کلی از نقش خود را در ازدواج می آموزند اما زوج های تازه ازدواج کرده معمولاً نیاز پیدا می کنند که با یکدیگر درباره جزئیات مشخصی از ارتباط های خود و برای روشن شدن اینکه چه کسی، چه وقت باید چه کاری کند به توافق برسند. البته در طول زندگی مشترک ممکن است نقش ها برحسب تغییراتی که در زندگی بوجود می آیند دوباره سازی شوند و تغییر کنند. موضوع دیگر اینکه ما وقتی نقش خود را یاد می گیریم، نه تنها سهم خود بلکه بسیاری از وجوه نقش مکمل، نقش خود را نیز فرا میگیریم،برای مثال شوهر بودن مستلزم داشتن دانش شایان توجهی درباره نقش زن است.
نظریه پردازان شبکه ره یافتهای ذره نگرانه را به دلیل خردبینی بیش از اندازه و ندیده گرفتن پیوندهای میان کنشگران رد می کنند. آنان می گویند باید بر الگوهای عینی پیوندهایی تاکید کرد که اعضای یک جامعه را به یکدیگر مرتبط می سازند. تاکید آنان نه بر کنشگران با اختیار بلکه بر الزام ساختاری است .
بات، از نظریه پردازان شبکه است. وی پژوهش جالبی در مورد تقسیم نقش در خانواده انجام داده است. او در سال 1956 پس از بررسی 20 خانواده انگلیسی در لندن کتاب مشهور خود« خانواده و شبکه اجتماعی» منتشر کرد. او پس از بررسی به وجود دو الگوی تقسیم نقش در خانواده پی برد . بات، مشخص کرد که روابط اجتماعی تمامی خانواده ها با جامعه حالت شبکه دارد او سپس این فرضیه را مطرح کرد که درجه جدایی مربوط به نقش های شوهر و زن مستقیماً به تبعیت از اندازه متصلانه بودن شبکه اجتماعی خانواده، تفاوت دارد. زن و شوهری که در یک شبکه اجتماعی پراکنده زندگی می کنند، از محیط و دوستان خارج از خانه حمایتی کسب نمی کنند، پس مجبور به کمک های متقابل به یکدیگر و حتی پذیرش نقش های سنتی یکدیگر می شوند. سپس بات روشن کرد که تقسیم نقش در درون خانواده بیش از آنکه یک پدیده طبیعی یا ضروری, برخلاف نظر پارسنز، برای انسجام خانواده باشد، به رابطه زوج ها با محیط اجتماعی بستگی دارد .
نظریه روان شناسی اجتماعی
در روان شناسی اجتماعی در ارتباط با رضایتمندی دو دسته نظریه وجود دارد:
نظریه انتظار: این نظریه بر این باور است که رضایتمندی با نحوه انطباق کامل امیدها و انتظارات با پیشرفت های فرد تعیین می شود، در حالی که نارضایتمندی معلول ناکامی در رسیدن به انتظارات است.
نظریه نیاز: رضایتمندی را به عنوان تابعی از میزان کامروایی و ارضای نیازهای فرد، شامل نیازهای جنسی و روان شناختی تعریف می کند. نیاز به عنوان احتیاج های عینی انسان که در همه افراد مشابه است، تلقی می شود. در حالی که ارزش ها، آرزوهای ذهنی فرد هستند که از یک شخص به شخص دیگر فرق می کند .
یکی از نظریه های انتظار نظریه ای به نام کامروایی است. این دیدگاه تأکید می کند که محیط در انگیزش نیازها تأثیر بسزایی دارد. میتوان گفت شمار نیازهایی که در محیطی ویژه برانگیخته می شوند، با شمار عامل محیطی، نسبت مستقیم دارند. در محیط متنوع و غنی نیازهای بسیاری برانگیخته می شوند. محیط شخص ممکن است از لحاظ عامل انگیزنده نیازها چندان فقیر باشد که بسیاری از نیازهای شخص نابرانگیخته باقی بمانند، اما اگر نیازی برانگیخته شد، فقر محیط نمی تواند به زودی آن را از فعالیت بیندازد و در اینجاست که اهمیت شناخت شخص، پدیدار می شود.
داینر، نظریات متعددی در مورد سازگاری بیان کرده است و ارتباط آن را با شخصیت مشخص کرده است. برای نمونه، در نظریه میزان سازگاری بالا و پایین، فرض بر این است که یک تمایل کلی ؛ نشئت گرفته از رگه های پایدار شخصیت برای تجربه زندگی در یک حالت مثبت یا منفی وجود دارد. الگوی تعادل پویا نیز نشان داده است که شخصیت در سازگاری نقش حساسی دارد ، هدی و ویرینگ، معتقدند که هر فردی دارای یک سطح به هنجار تعادل سازگاری و آرامش روانی است. به نظر آنان هر چند سطح آرامش روانی و سازگاری می تواند در اثر تغییرات و رویدادهای جدید مثبت و منفی از حالت اعتدال خارج شود، ویژگیهای شخصیت می تواند به عنوان عوامل برقرار کننده سطح تعادل به هنجار نقش مناسب خود را ایفا کند. سازگاری روان شناختی در بعد فردی می تواند سازگاری و روابط زناشویی بهتری را در پی داشته باشد .
نقش سیستم خانواده در ایجاد تعارضات :
زوجین و خانواده ها از دیگر گروه های انسانی از بسیاری جهات، از قبیل مدت، شدت و نوع عملکرد متفاوت هستند. در موجودات انسانی خانواده جایی است که ما بیشترین عشق و یا تنفر را در آن تجربه می کنیم یا از عمیقترین رضایت لذت می بریم و از عمیقترین دردها رنج می بریم در خانواده ها عملکرد یک عضو بر کل خانواده اثر می گذارد خانواده یک سیستم با پویایی متعادل است استرسها و کشمکش های زندگی خانواده بطور اجتناب ناپذیر بر روی تک تک اعضای آن اثر می گذارد وقتی کل سیتسم یا یک قسمت آن با بی تعادلی مواجه می شود سیستم در جهت بازگردادن آن به تعادل قبلی عمل می کند.
منبع
یادگاری،محمدعلی(1393)، ناسازگاری های زناشویی با مشکلات رفتاری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی استان هرمزگان
ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید