نظریه های روابط میان فردی مرتبط با ازدواج

نظریه­ی یادگیری

بایرن  و کلر ، در تئوری اثر تقویت خود اظهار داشتند که شرطی سازی کلاسیک و شرطی سازی عاملی در شکل گیری دوستی ها و روابط عاشقانه تأثیر می گذارند. شرطی سازی کلاسیک از طریق تداعی موجب یادگیری می شود و در شرطی سازی عاملی، یادگیری از طریق پیامدهاست .

اثر شرطی سازی کلاسیک بر دوست داشتن

براساس شرطی سازی کلاسیک، ما به افرادی علاقه مند می شویم که خشنودی و رضایت را در ما تداعی می کنند. نتایج حاصل از پژوهش ها حاکی از آن است که موقعیتهای مثبت و منفی گوناگون مانند نوع فیلم یا میزان نور می تواند بر روابط ما تأثیرگذار باشند. کلر و بایرن ، اظهار داشتند هنگامی که ما فعالیت های مشترک لذت بخشی را با دیگران تجربه می کنیم، پاسخ هیجانی مثبتی در ما ایجاد می شود، که تمایل ما را به ادامه رابطه، با آنها افزایش می دهد، و چنانچه این تجربه در آن افراد نیز متقابلاً رضایت بخش بوده باشد، پاسخ هیجانی مثبت و تمایل به ادامه دوستی دوجانبه خواهد بود .

 اثر شرطی سازی عاملی بر دوست داشتن:

طبق این نظریه ما به افراد پاداش دهنده علاقه مند می شویم، و از افراد تنبیه کننده دوری می جوییم. پاداش ممکن است شامل یک همراهی و برخورد دوستانه یا خوشرویی، و تنبیه به شکل عدم تأیید ارزشها و یا یک رابطه کسل کننده باشد. و در زیر نیز به تفسیر سه عامل مجاورت، شباهت و جذابیت فیزیکی براساس شرطی سازی کلاسیک و شرطی سازی عاملی می پردازیم:

  • مجاورت: هنگامی که ما با افرادی به دلیل شرایط زندگی یا شغلی به طور مرتب تعامل داریم، فرصتهای بسیاری جهت تعاملات اجتماعی مثبت فراهم می شود. به عبارت دیگر تعاملات منفی موجب ایجاد نفرت شدید می گردد.
  • شباهت: شباهت افراد به ما موجب ارائه پاداش مؤثر می گردد. به عبارت دیگر تأیید نگرشها و ارزشها موجب افزایش اعتماد به نفس ما می شود و بالعکس ارتباط با اشخاصی که عقاید ما را مورد انتقاد یا مخالفت قرار می دهند موجب کاهش عزت نفس ما می شوند که بسیار ناخوشایند است.
  • جذابیت فیزیکی: جذابیت جسمانی موجب پاداش مستقیم زیبایی و پاداش غیر مستقیم تداعی خود با افراد خوش سیما می شود.

 نظریه ی تبادل اجتماعی:

نظریه ی تبادل اجتماعی یک مدل اقتصادی از رفتار انسان ارائه می دهد و بر پایه یک فرض بنیادی بسیار ساده استوار است. بر اساس این نظریه روابط براساس تبادل پاداش ها، هزینه ها بین افراد شکل می گیرد و رضایت بخش ترین و طولانی ترین رابطه، مستلزم بیشترین پاداش و کمترین هزینه است. عوامل مهم در این نظریه عبارتند از:

منافع: قبل از شروع یک رابطه، هزینه ها و منافع گذشته، حال و احتمالاً آینده مورد ارزیابی قرار می گیرند و چنانچه قضاوت ما این باشد که چنین رابطه ای دارای منفعت است، آن را گسترش خواهیم داد. و برعکس اگر تشخیص دادیم رابطه به ضرر ما تمام خواهد شد، از ایجاد رابطه دوستی امتناع می ورزیم. پاداش می تواند شامل تعریف و تمجید، مصاحبت سرگرم کننده و یا هدایای مادی شود. هزینه ها می توانند به هر شکلی باشند و شامل چیزهایی شود که برای فرد ناخوشایند است، از قبیل جر و بحث، احساس اجبار در مهیا ساختن شام به طور دائم، یا یک عادت آزار دهنده. راس بالت، هزینه ها و پاداش ها را در روابط صمیمانه مورد تحلیل قرار داد و به این نتیجه دست یافت که در طول دورانی، مانند ماه عسل هزینه ها در نظر گرفته نمی شوند و تقریباً تا سه ماه اول زندگی مشترک هزینه ها نادیده گرفته می شوند و تأثیری بر رضایت مندی از رابطه ندارند، اما پس از گذشت زمان افزاتیش هزینه ها موجب کاهش رضایت مندی می شوند. براساس پیش بینی این نظریه در روابط زناشویی پاداش زیاد و هزینه کم با بیشترین رضایت از روابط همکراه است .

جایگزین ها: در یک رابطه نه تنها پاداش ها و هزینه های واقعی را مبنا قرار می دهیم، بلکه آن را با پاداش ها و هزینه ها در سایر روابط نیز مورد مقایسه قرار می دهیم.

سرمایه گذاری: تعهد به یک رابطه تنها به پیامدها و انتخابهای موجود بستگی ندارد، بلکه به میزان سرمایه گذاری انجام شده نیز مرتبط است. اگریک رابطه مستحکم تبدیل به یک رابطه کسل کننده و یکنواخت می شود، می توانیم آن را ترک کنیم اما  به آسانی امکانپذیر نیست، زیرا ما در روابطمان وقت و انرژی صرف کرده ایم، سرمایه و دوستان مشترک داشته و شاید بسیاری از فرصت ها و موقعیت های خود را وقف شریک زندگی مان کرده ایم و اکنون تمایلی به ایجاد رابطه با فرد دیگر نداریم.

 نظریه ی برابری:

نظریه ی برابری والستر از نظریه تبادل اجتماعی هومانس نشأت گرفته است. اصل برابری بیان می کند، چنانچه پاداشی که افراد از یک رابطه بدست می آورند، انعکاسی از آن چیزی باشد که در آن رابطه صرف کرده اند، رابطه رضایت بخش و مطلوب است. برابری به معنای تساوی نیست. چنانچه یک طرف سهم بیشتری در یک رابطه بگذارد باید میزان بیشتری از آن رابطه بدست آورد. بنابراین نظریه تساوی پیش بینی می کند در روابطی که یکی از طرفین سود فراوان یا اندکی بدست می آورد، آن رابطه رضایت بخش نیست. فردی که در رابطه سود نمی برد به سمت عصبانیت، بی میلی و محرومیت سوق داده می شود و در افراد منفعت طلب نیز ممکن است احساس گناه و ناراحتی پدید آید. اگرچه هر دو حالت عدم توازن نامطلوب است، جای تعجب نیست که زیان و خسارت بیشتر از منفعت طلبی و سودجویی، نارضایتی به بار می آورد. مطالعات نشان میدهد که رضامندی زناشویی به سازگاری کلی فرد کمک می کند؛ یعنی همسرانی که از سازگاری زناشویی بالایی برخوردارند، عزت نفس بیشتری دارند و در روابط اجتماعی سازگارترند.

سازگاری زناشویی نتیجه ی فرآیند زناشویی و شامل عواملی مانند ابراز محبت و عشق همسران، احترام متقابل، روابط جنسی، تشابه نگرش، چگونگی ارتباط و حل مسئله است. عوامل متعددی رضامندی زناشویی زوجین را تحت تأثیر قرار می دهند که از آن جمله می توان به رضایت از خلق و خوی همسر، اعتماد، وفاداری و  عشق و درآمد و اشتغال همسر اشاره کرد.بایستی توجه داشت که رضامندی زناشویی می تواند دامنه ای از مطلوب تا نامطلوب را در برگیرد . اینکه افراد در کدام قسمت این دامنه قرار می گیرند بایستی عواملی که در رضایت مندی زناشویی نقش دارند مورد بررسی قرار گیرد . محققانی مانند کلارک، فیتنس و بریستی، معتقدند که سازه هوش هیجانی، یا لااقل برخی از جنبه های آن ظرفیت غنی سازی یک ازدواج توأم با سازگاری و رضایت مطلوب و با ثبات را داراست. آنان بر این باورند که توانایی درک و پذیرش افکار، احساسات و عواطف یکدیگر در زندگی زناشویی، با احساس رضامندی بیشتری همراه است.یکی از عوامل مؤثر در رضامندی زناشویی اعتماد نسبت به محبت همسر و رضایت خاطر از توجه و محبت وی باید دانست .

منبع

چهری،پروین(1394)، رابطه تعارض زناشویی با نگرش دختران به ازدواج،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید

0