موانع تولید علم

مهم ترین موانعی که انجام تحقیقات را در دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی کشورهای در حال پیشرفت و تحقق اهداف توسعه ملی را کند و چه بسا غیر ممکن می سازد می توان به شرح زیر خلاصه نمود:

کمبود اعتبارات تحقیقاتی:سرمایه­گذاری هر چه بیش تر در امر پژوهش، علاوه بر کمک به رشد توان علمی و عملی متخصصان و پژوهشگران، عاملی کلیدی در انجام تحقیقات محسوب می گردد. هر چه کشور پیشرفته تر باشد میزان اعتبارات تخصیصی به امر پـژوهش افزون تر می گردد. بر عکس، هر چه جامعه عقب مانده تر باشد توان پرداختن و توجه به لزوم سیاستگذاری و در مواردی عدم درک اهمیت این امر کمتر است .

منابع و ابزار تحقیق:در این باره باید به ضعف بنیادهای علمی فن آوری جوامع در حال پیشرفت، کمبود کتب و مجله های علمی کافی، ضعف کتابخانه ها در پاسخ گویی به نیازهای پژوهشگران، کمبود وسایل و تجهیزات نوین اطلاع رسانی و ناتوانی علمی و تجربی کادر کتابخانه در کار با این وسایل، کمبود رایانه و سایر وسایل و ابزار آزمایشگاهی و تحقیقاتی، ناتوانی این ممالک در انتشار نتایج تحققات احتمالی انجام شده و ترجمه و چاپ آخرین منابع علمی و درسی و بالاخره ضعف نظام پستی در عرضه خدمات سریع و مطمئن و ارزان برای بخش پژوهش، عدم وجود فضای مناسب تحقیق، عدم توجه به نوسازی تجهیزات خاص تحقیقاتی، عدم وجود بانک­های اطلاعاتی علمی ملی و مجهز به آمار و اطلاعات مربوط به کشور اشاره نمود .

ساختار دانشگاه ها:موارد مهم زیر در ساختار دانشگاه که به نحو بارزی بر انجام پژوهش علمی تاثیر می گذارد و تحقق یا عدم تحقق اهداف توسعه ملی را متاثر می سازد، به شرح زیر خلاصه می شود:

عدم انطباق ساختار، فعالیت و عملکرد دانشگاه ها در کشورهای در حال توسعه با آنچه که انجام پژوهش های علمی می طلبد:

  1. در اولویت قرار ندادن پژوهش و غفلت از این وظیفه حساس و حیاتی دانشگاه
  2. عدم وجود کادر علمی صرفا پژوهشی
  3. تنگ نظری و اهمال در پرورش و تربیت نیروی تحقیقاتی کارآمد
  4. تظاهر به توانایی انجام تحقیقات و شکوه مستمر از عدم وجود امکانات تحقیق و بدین وسیله پنهان کردن ضعف و ناتوانی قابلیت های پژوهشی
  5. انجام پژوهش های نظری و بنیادی صرف به منظور اخذ ترفیع
  6. اولویت دادن به انتشار مقالات و نتایج کار تحقیقاتی در مجلات خارجی و انجام و گزارش این پژوهش ها در زمینه ها و شیوه های مورد نظر آنها
  7. عدم پویایی برنامه های آموزشی و پژوهشی و خدماتی دانشگاه و استمرار شیوه های سنتی در عمل
  8. تقلید کورکورانه از کشورهای دیگر در ایجاد رشته های تحصیلی و تدوین برنامه های درسی فارغ از ملاحظات مربوط به نیازمندهای کشور و اهداف برنامه های توسعه ملی
  9. ساختار عمودی و واحدهای از بالا به پایین در دانشگاه ها و عدم وجود سازکاری برای ارتباط بین واحدهای مربوط مختلف، که انجام تحقیقات چند زمینه ای مثل تحقیقات زیست پزشکی و تحقیقات در نظام های بهداشتی را غیر ممکن می سازد.
  • عدم آشنایی با مفاهیم، روش­ها و مشکلات تکنیکی زمینه های علمی مجاور به منظور انجام کار تحقیقاتی گروهی و بالنتیجه کاهش انگیزه و تمایل به فراگیری و افزایش قابلیت های چندزمینه ای
  • نداشتن وقت کافی اعضای هیات علمی دانشگاه ها برای انجام تحقیقات یا توسعه مهارت شان در پژوهش، به زغم ضرورت انجام تحقیق برای ترقی وتعالی هر رشته و بخش در سایه نیروی تولیدی تحقیق
  • خودکامگی کادر اجرایی و اعمال حاکمیت کادر اداری و بیگانگی هیات علمی با مدیریت دانشگاه
  • سرگردانی، بی تفاوتی و سرخوردگی دانشجویان در اثر عدم ارضای انتظارات علمی و تجربی و رفع مسایل معیشتی آنان
  • عدم وجود سازکار هماهنگ و نظارت کننده و ارزیابی عادلانه و علمی فعالیت های پژوهش

نظام آموزشی جامعه:ناهماهنگی برنامه های آموزشی دوره دبیرستان با تحولات سریع فن آوری و حداقل با روند فعالیت دانشگاه و برنامه های توسعه ملی، عدم توجه به آشناسازی محصلان با مهارت های مطالعه و مبانی تحقیق در کشورهای در حال توسعه موجب بیگانگی این دانش آموزان از تحقیق و تحلیل و اهمیت تحقق آرمان­های توسعه ملی می گردد. نظام های آموزشی در واقع بازتاب ماهیت اصلی هر جامعه است و رابطه بین آموزش و توسعه را نمی توان بدون ارتباط روشن بینی ساخت نظام آموزشی و خصوصیات اجتماعی و سیاسی جامعه بررسی کرد .بهر حال، اصلاحات آموزشی و شیوه های تربیت نوجوانان می تواند به نحو بارزی در شکل و جهت تحقیقات و توسعه جامعه موثر واقع گردد.

طبیعت تحقیقات:از آنجا که انجام تحقیات تجربی و نیمه تجربی که مبنای تحقیقات بنیادی، کاربردی و توسعه ای را تشکیل می دهند، به مراتب مشکل تر از تحقیقات مروری و تاریخی است، و انجام چنین تحقیقات نیاز به توانایی­های علمی و تجربی بیش تر، وسایل و تجهیزات پیشرفته و صرف زمان و اعتبارات زیادتری دارد، در جوامع در حال توسعه غالب تحقیقات انجام شده جنبه مروری و تاریخی داشته و بیش تر ملهم از شیوه ها، معیار ها و دستاوردهای برون مرزی است تا مبتنی بر اطلاعات و نیازهای ملی.به علاوه، به ندرت تحقیقات انجام شده همراه با ابتکارات و نوآوری و خلاقیت های بدیع است، و اغلب تکرار پژوهش های انجام شده در سایر کشورهاست. نتیجه آنکه بخش های دولتی و خصوصی و در نهایت کل جامعه از سرمایه گذاری های به عمل آمده، بهره ای نمی­گیرند.

نیروهای پژوهشگر:کمبود نیروهای پژوهشگر کارآمد در کشورهای در حال توسعه و عدم برنامه ریزی جامع و علمی جهت تربیت چنین نیرویی در زمره مهم ترین عوامل بازدارنده انجام تحقیقاتی و مانعی بزرگ در راه دستیابی به اهداف برنامه های توسعه ملی محسوب می گردد. عدم تامین زندگی پژوهشگر و عدم اطمینان خاطر وی از حاصل کارو تلاش، فقدان عوامل مشوقه و نداشتن انگیزه اقدام به کار تحقیقاتی و همچنین نبودن رقابت سازنده بین پژوهشگران در اینجا قابل ذکر است. در جوامع درحال توسعه به ندرت کسی روی توان و قابلیت­های دانشجویان و اهمیت آماده سازی آنان برای انجام فعالیت های تحقیقاتی حساب می کند و حال آنکه تجربه کشورهای پیشرفته موید این واقعیت است که سرمایه گذاری علمی و تحقیقاتی برای دانشجویان و تربیت آنان در امر تحقیق هم فراگیری آنان را در دروس مربوطه افزایش می بخشد و سهل تر می سازد و هم مایه دلگرمی و انگیزش آنان به انجام کارهای تحققاتی می گردد و بالاخره در جامع جهان سومی، محققان بخش خصوصی و اصولاً موسسات تحقیقاتی غیر دولتی یا وجود ندارند ویا فعالیت آنها بسیار محدود است. در ضمن نداشتن فرهنگ کارگروهی و وجود فردگرایی و کار انفرادی به خود بینی بی منطق و عدم انجام پروژه های تحقیقاتی بزرگ منجر می شود .

ارتباطات داخلی و بین المللی:عدم ارتباط بین دانشگاه و موسسات تحقیقاتی با سایر بخش های جامعه و عدم پیوند علمی و تحقیقاتی بین دانشگاه و مراکز تولیدی و خدماتی، زمینه های مناسب برای حمایت از دانشگاه و وظایف تحقیقاتی آن فراهم نمی سازد و مانع رشد و ترغیب نیروهای دانشگاهی در کشورهای جهان سوم در پرداختن به تحقیق می شود. از سوی دیگر، بیگانگی دانشگاه ها، و کادر های علمی با دیگر دانشگاه ها و همتایان خود در کشور و همچنین غافل ماندن از پیشرفت­های شگرف و دستاوردهای ارزنده تحقیقاتی سایر ممالک و دانشگاه­های پیشرفته، از جمله عوامل بازدارنده تحقیقات علمی در دانشگاه های کشورهای در حال توسعه است.

نگرش جامعه:اعتماد مردم به دانشگاه و امر پژوهش تا حد زیادی به عملکرد دانشگاه و میزان پاسخگویی مثبت به انتظارات آنان، و حل مسایل مبتلا به جامعه و همچنین اهمیت و اعتباری که دولت برای دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی کشور قایل است، بستگی دارد. عدم آگاهی کافی توده های مردم از اهمیت انجام تحقیقات و نداشتن سازکاری کارآمد برای مطلع ساختن جامعه از ارزش پژوهش و نتایج ارزنده ای که می تواند برای آنان به بار آورد، و تاثیر عوامل فرهنگی و سنتی که می تواند عامل رشد یا کاهنده فعالیت های تحقیقاتی و بالنتیجه رسیدن به اهداف برنامه های توسعه میل باشد، از دیگر عوامل قابل ذکر در این مورد است .

سیاست:دولت در مراحل گوناگون رشد، با توجه به اهداف رشد و توسعه و انتخاب بهترین راه­های مطلوب برای رسیدن بدان هدف ها، نقشی قاطع بر عهده دارد. به عنوان مثال، تصمیم کره جنوبی در انتخاب مسیر فن آوری پیشرفته، قبول این واقعیت بود که حل مسایل موجود در کشورهای در حال توسعه، نیاز به راهبردهای جسورانه و ابتکاری دارد. دولت کره با دست زدن به اقداماتی حمایتی ابتکاری تدابیر و راهبردهای عمیقی در جهت پیشبرد علم و فن آوری اتخاذ کرد. از جمله ابتکارات دولت کره جنوبی در این زمینه، توجه به توسعه علوم پایه، حمایت از فعالیت های اساسی و تحقیقاتی و دانشگاه ها و بر پایی بنیاد علوم و مهندسی کره، گسترش همکاری منظم مقابل میان دولت، دانشگاه ها، صنعت و موسسه های تحقیقاتی بود. مساله اصلی در مورد سیاستگذاری علمی برای توسعه، این است که کشور در راستای توسعه ملی باید منابع کافی جهت بهره گیری ا ز علم و فن آوری نوین اختصاص دهد و با برنامه ریزی علمی به ایجاد موسسات تحقیقاتی پویا اقدام ورزد. یکی از مشکلات اساسی که در این خصوص در کشورهای در حال توسعه ظاهر می شود، چگونگی و کیفیت موسسات تحقیقاتی است که به منظور تامین زیر بنای علمی و تحقق اهداف توسعه ای تاسیس می گردند، ولی این نقش را به خوبی ایفا نمی کنند. زیرا این موسسات بیش تر به صورت واحدهایی جدا و بی خبر از آنچه که در اطرافشان می گذرد، و یا مراکزی صرفاً برای به کارگیری فارغ التحصیلان دانشگاهی در می آیند. یکی از دلایل پدید آمدن چنین وضعی فقدان تقاضای اجتماعی برای خدمات آنهاست، زیرا بخش های تولیدی ترجیح می دهند از راه ورود فن آوری خارجی که هم مطمئن و شناخته شده تر و هم مقرون به صرفه تر است، عمل کنند .

ساختار خاص این گونه موسسات علمی و تحقیقاتی بیشتر تقلید از الگوهایی است که با شرایط جوامع کشورهای در حال توسعه تناسب چندانی ندارند و نوعی انگیزه انجام تحقیق برای تحقیق را در جهت ارضای علاقه شخص القا می کنند. لذا، کار افراد و محققان در این موسسات نیز عموماً بر حسب اهداف و هنجارهای اجتماع علمی بین المللی جهت یافته است تا برحسب نیازهای واقعی جامعه. بدیهی است که تحقیقات در چنین ساختار و گرایش هایی بسیار مشکل می تواند در مسیر توسعه کشور قرار گیرد .

عدم هماهنگی در سیاست گذاری، و هم هماهنگی بین سیاست گذاری و اجرا، عدم درک صحیح از لزوم اولویت بخشیدن به تلاش تحقیقات ملی، نادیده انگاشتن و غفلت ورزیدن در حمایت از پژوهش در حل مسایل و طرح های صنعتی، اقتصادی و فرهنگی باعث کاهش انگیزه در نوآوری و ارائه نظرات سازنده می گردد. حال آنکه با کمک به انجام طرح های تحقیقاتی و پژوهشی مراکز تخصصی و دانشگاهی می توان به خود کفایی مطلوب نایل گشت . همچنین در سیاست گذاری و اداره جامعه، عدم رعایت قانون یا کم توجهی بدان، نظم و کنترل و هماهنگی و ارزیابی فعالیت ها منجمله امور تحقیقاتی را بی اثر می کند و مجموعه این عوامل، تحقیق را بی محتوا و سرمایه گذاری­های کشور را در این زمینه بی حاصل می سازد. متفکران و اندیشمندان ممالک توسعه یافته در کنار و همگام با سیاستگذاران و دولتمردان با وقوف و آگاهی کامل از این معضل به طرح و اجرای شیوه هایی می پردازند که چاره ساز مشکلات و درمان درد جامعه است.

مدیریت:عدم وجود یک سازمان مرکزی قوی که فعالیت های تحقیقاتی دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی و امور پژوهشی وزارت خانه ها و سازمان های مختلف دولتی و بخش خصوصی را در راستای اهداف برنامه های توسعه ملی هماهنگ نموده و با شیوه های آزادانه ارزیابی نماید، در عداد مهم ترین موانع و عوامل بازدارنده تحقیقات پیشرفته در جهان سوم است. در واقع، چنین سازمان و تشکیلاتی مغز متفکر و طراح سیاست های تحقیقاتی کل جامعه محسوب می شود و می تواند به صورت بازوی توانا و نیرومند دولت در سرعت بخشیدن به اجرای برنامه های توسعه ملی عمل نماید. در غالب کشورهای پیشرفته چنین سازمانی وجود دارد و به دور از شکل و نوع حکومت به صورت وزارت تحقیقات یا سازمان ملی تحقیقات کلیه فعالیت های فوق الذکر را عهده دار است. برای مثال، در آلمان وزارت فدرال تحقیقات و فن آوری وجود دارد. در ایتالیا از هفت سال قبل به منظور توجه بیش تر به امر تحقیق، وزارت خانه ای با نام وزارت تحقیقاتی علمی ایجاد گردیده است. چنین سازمانی، در کنار سایر فعالیت ها می باید اولویت خاصی به تربیت و پرورش نیروی محقق و همچنین بازآموزی و تقویت توان تحقیقاتی موجود کشور بدهد و بخصوص تربیت مدیران تحقیق برای سطوح مختلف تشکیلات خود و در دانشگاه ها جهت عهده داری مسوولیت و هماهنگی پروژه های تحقیقاتی را وجهه همت قرار دهد.

خود باختگي :گروهي از مردم جهان در اثر تبليغات کشورهاي قدرتمند دچار باورهاي غلطي گشته‌اند که نتيجه آن چيزي جز عقب ماندگي و فقر نيست. خود باختگي در برابر کشورهاي توسعه يافته، يکي از باورهاي نادرست است. خود باختگان مي‌پندارند که از نوآوري، نبوغ و استعداد بي‌بهره­اند و هميشه بايد منتظر بمانند تا نظريه‌هاي علمي، اختراعات و اکتشافات کشورهاي توسعه يافته به سمت کشورهاي آنها سرازير شود. ناگفته پيداست اين باور با واقعيت بسيار فاصله دارد و خودباوري و تلاش بسياري از کشورهاي توسعه يافته امروزي که تا نيم قرن پيش بسيار عقب افتاده بوده­اند دليل بر اين مدعاست .

منبع

احمدی،حسن(1390)، بررسی عوامل موثر بر تولیدات علمی اعضای هیات علمی، پایاننامه کارشناسی ارشد،رشته کتابداری واطلاعات عمومی،دانشکده علوم تربیتی وروانشناسی شیراز

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0