مهارت های مورد نیاز مدیران

از نظر هوی و میسکل ، رفتار در سازمان ها به طور ساده، تابعی از انتظارات فردی و اهداف سازمانی نیست، بلکه نتیجه روابط پویای این عناصر است. شرکت کنندگان. در یک سازمان، مجموعه ای صفات منحصر به فرد، احساسات، ارزش ها، نیازها و انگیزه ها را با خود به محل کار می آورند. این خصوصیات شخصی در جنبه های منطقی و برنامه ریزی شده زندگی سازمانی دخالت میکنند. به علاوه یک نوع احساس هویت جمعیت ظاهر می گردد که تجمع ساده افراد را به شخصیت متمایز محل کار تبدیل میکند .

به نقل از کاتز ، پژوهش ها نشان می دهد که قضاوت درباره مدیران بر اساس نتیجه کار آنها صورت پذیرد، بهتر است از اینکه بر پایه صفات ویژه ظاهری آن ها، تشخیص مهارت ها در مقایسه با صفات ویژه آسانتر است و ضمناً به ندرت مورد سوء تعبیر قرار می گیرد. به علاوه برای آموزش و پرورش مدیران، مهارت ها ضوابط قابل لمس تری دراختیار ما قرار می دهد. زیرا هر گوه بهبود و پیشرفت در مهارت های مدیران، الزاما موجب انعکاس آن در نحوه انجام وظایف آنها خواهد شد.

از آنجا که مسئولیت های مدیران متنوع و پیچیده است، اندیشمندان مدیرت هر کدام مهارت های خاصی را پیشنهاد میکنند.رابینز  به نقل از کاتز ، مهارت های مورد نیاز مدیران را به صورت مهارت فنی، انسانی وادراکی طبقه بندی نمود .کونتز و دیگران ، علاوه بر مهارت فنی، انسانی و ادراکی، مهارت توانایی طرح ریزی را برای حل دشواری ها عنوان کرد.میر کمالی  به نقل از انجمن ملی مدیران دبیرستان آمریکا ، در کتاب مدیریت و رهبری آموزشی  ویژگی هایی را برای مدیران در چهار موضوع مهارت های مدیریت به شرح ذیل مطرح می کند:

  1. مهارت های مدیریتی: شامل تجزیه و تحلیل مسائل، قضاوت، توانایی سازمان و مصمم بودن
  2. مهارت های بین فردی: شامل رهبری، حساسیت داشتن نسبت به نیازها، خواسته ها و مشکلات شخصی ااعضای سازمان، تحمل فشار
  3. ارتباط: شامل ارتباط شفاهی و ارتباط کتبی
  4. سایر جنبه های مدیریتی: شامل علایق مختلف، انگیزه شخصی، ارزش های آموزشی

در طبقه بندی دیگری میرکمالی ، مهارت های مورد نیاز مدیران را به صورت زیر طبقه بندی می کند:

  • مهارت علمی: یعنی از نظریه ها، دانش ها و اصول علمی بهره گرفتن
  • مهارت فنی: منظور از فن توانایی کاربردی است و فنون بیشتر به جنبه های محیطی و اختصای شغل بر می گردد.
  • مهارت هنری: هدف از مهارت هنری درمدیریت رعایت ظرافت ها و نکات حساس است که مدیر باید آنها را در عمل به کار گیرد
  • صافی ، مهارت های لازم برای مدیران آموزشی را این چنین دسته بندی میکند:
  1.  مهارت در برقراری روابط صحیح انسانی
  2.  مهارت در هدایت و رهبری گروهی
  3.  مهارت در سازماندهی و انتخاب همکاران مناسب آموزشی
  4.  مهارت در آموزش و پرورش (فنی)
  5.  مهارت در امور اداری و مالی و تدارکاتی
  6.  مهارت در نظارت و ارزشیابی

هرسی و بلانچارد ، معتقدند در کارهای رهبری و مدیریت سه مهارت یا شایستگی کالی وجود دارد:

  • تشخیص: یعنی توانایی فهم موقعیتی که شخص می خواهد در آن نفوذ کند.
  • تطابق: یعنی توانایی تطابق رفتار خود و دیگر منابع در دسترس شخص برای روبرو شدن با شرایط احتمالی
  • برقراری ارتباط: یعنی توانایی ایجاد ارتباط به شیوه ای که مردم به آسانی آن را بفهمند و بپذیرد

جوام ، نیز مهارت های مورد نیاز مورد آموزشی را موارد زیر می داند:

  1.  مهارت در هدایت دیگران
  2.  مهارت در استقرار روابط انسانی در محیط آموزشی
  3.  مهارت در برقراری روابط گروهی
  4.  مهارت درانتخابات همکاران مناسب آموزشی
  5.  مهارت در ارزشیابی

کامیل، طی تحقیقی  مهارتهای  مدیریتی از مدیریت موفق را مشخص نموده که شامل:

  •  تاثیرات
  •  امکانات اداری
  •  فصاحت و روانی کلام
  •  دانش و علم درباره وظایف گروه
  •  رویه و روش دیپلماسی
  •  مهارت اجتماعی
  •  خلاقیت
  •  مهارت های مفهومی
  •  زیرکی و هوشیاری در جهت ایجاد صنعت پایدار

قابل ذکر است که از میان دسته بندی های فوق، طبقه بندی مهارت های مورد نیاز مدیران که توسط کاتز ارائه گردید اساس بررسی فرضیات پژوهش حاضر می باشد. در ذیل به شرح این مهارت ها می پردازیم.

مهارت فنی(عملکرد) مدیران

علاقه بند ، به نقل از کاتز ، یکی از مهارت هایی که تضمین کننده موفقیت مدیران مدرسه است را مهارت فنی می داند. مهارت فنی، دانایی و توانایی در انجام دادن وظایف خاصی است که لازمه آن ورزیدگی درکاربرد فنون و ابزارهای ویژه و شایستگی عملی در رفتار و فعالیت است .

علاقه بند ، مهارت های فنی را اینگونه توصیف میکند:

مهارت های فنی از طریق تحصیل، کارورزی و تجربه حاصل می شود. مدیران معمولاً این مهارت ها را طی دوره های آموزشی یا کار آموزی فرا می گیرند. نظیر دانش، فنون و روش های برنامه ریزی، بودجه بندی، کنترل، حسابداری، حسابداری، امور مالی، کارگزینی، کارپردازی و غیر. ویژگی بارز مهارت فنی آن است که به بالاترین درجه شایستگی و خبرگی در آن میتوان دست یافت؛ زیرا این نوع مهارت، ماهیتاً دقیق، مشخص، دارای ضوابط عینی و قابل اندازه گیری است. مهارت های فنی مورد نیاز مدیران آموزشی، علاوه بر موارد فوق شامل مهارت و تبحر در برنامه ریزی آموزشی، ارزشیابی آموزشی، راهنمای آموزشی، فنون و روش تدریس و فنون اداری و مالی آموزش و پرورش است .

اقتداری ،به نقل از فایول، بر این باور است، که برای مدیریت سه دسته توانمندی های عام که شامل امور مالی، بازرگانی، حسابداری، تإمینی، تولیدی و اداری است. توانمندی های فنی و توانمندی های خاصی که مدیریت، قدرت برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی، فرماندهی و کنترل است و وظایف خاص مدیر یا عناصر مدیریت نامیده می شود .کونتز و دیگران ، مهارت فنی را عبارت از دانش و فن موجود در فعالیت ها در ارتباط با فرآیندها، روش ها و رویه ها می داندو. بدین ترتیب نحوه کار کردن با ابزارها و تکنیک ها مشخص می گردد. بعنوان مثال، سرپرست قسمت مکانیک باید کار کردن با ابزار را به زیردستان خود یاد دهد و حسابدارها روش های مشخص حسابداری را در کارشان مورد استفاده قراردهند.

بخشی  به نقل از گریفیث، مهارت فنی را توانایی و کارآیی در نوع مخصوصی از فعالیت که با روش های معین، فراگردها، رویه ها و تکنیک های مربوط به آن فعالیت همراه باشد، می داند. این مهارت به اطلاعات تخصصی، استعداد تحلیلی آن تخصص، خلق و استفاده از وسایل کار نیاز دارد.در جای دیگر شیرازی  به نقل از فیبر و شبرون،  معتقد است که مهارت فنی به معنای درک و تسلط در انجام فعالیت های شخصی است. خصوصاً آن هایی که در ارتباط با روش ها و فرآیندها، روندها یا تکنیکی می باشد. آنان برخی از مهارت های فنی که یک مدیر مدرسه نیاز دارد رابه شرح ذیل مطرح نمودند:

  • مهارت مورد نیاز درزمینه پرسنل آموزشی: مانند مهارت در بیان نیازهای معلمان، مهارت در مصاحبه و تعبیر توصیه نامه های شغلی ، مهارت در تحلیل داده های پرسنل آموزشی.
  • مهارت های مورد نیاز در زمینه پرسنل دانش آموزی: شامل مهارت درحضور و غیاب دانش آموزان، مهارت درتحلیل نمره های دانش آموزان، مهارت در تطبیق برنامه های آموزشی با تغییرات جامعه.
  • مهارت های مورد نیاز در زمینه توسعه آموزش و درس.
  • مهارت های مورد نیاز در زمینه ساختمان مدرسه،‌همچون: مهارت در توسعه استفاده از معیارهای مناسب برای انتخاب سرایدار، مهارت در سرپرستی از طرح های نگهداری متعلقات مدرسه، مهارت در هماهنگی بین یک طرح فضای آموزشی پیشنهادی و ساختمان مورد نیاز، مهارت در سازماندهی به فضای آموزشی.
  • مهارت های مورد نیاز در زمینه سازمان و ساختار: شامل مهارت در تفویض اختیار، مهارت در پیش بینی وقایع یاری دهنده و اخلال گرد در برنامه ریزی، مهارت در تغییر نیازهای آموزشی، مهارت در تطبیق برنامه آموزشی در تسهیلات سازمان.
  • مهارت در مدیرت مالی– اداری مدرسه: مانند مهارت در بودجه بندی، مهارت در معامله و خرید مهارت در سرمایه گذاری و کسب درآمد برای مدرسه

از نظر سید عباس زاده ، مهارت فنی به معنای، داشتن اطلاعات و کارورزی عملی در موارد زیر می باشد:

  •  توانایی برنامه ریزی و شناخت فنون و روش های آن
  •  توانایی سازماندهی و شناخت فنون و روش های آن
  •  انجام امور مربوط به حسابداری
  •  انجام امور مربوط به ارزشیابی عملی کارکنان
  •  کاربرد روش های کنترل دانش آموزان اعم از مدرسه و کلاس
  •  کاربرد روش های تدریس مختلف
  •  توانایی کنترل و نظارت کارکنان
  •  توانایی هماهنگی فعالیت های درون سازمانی و برون سازمانی

مهارت انسانی(عملکرد) مدیران

ماهیت مفاهیم روابط انسانی از اجتماعی بودن انسان بر می خیزد. با سیری در تاریخ زندگی بشر این واقعیت را به طور یقین می توان دریافت که انسان از بدو پیدایش به منظور رشد و نیل به کمالات انسانی ضرورت اجتماعی زیستن را مسلم دانستهودر هر برههٰ روابط انسانی آنها متناسب با شیوه زندگیشان بوده است. از جمله نقاط عطف در این سیر و تحول، وقوع انقلاب صنعتی در قرن هیجدهم بود که در جامعه صنعتی مسائل عجیب بغرنجی در محیط کار ایجاد کرد. جنبش مدیریت علمی و طرح تیلور، نیز علیرغم بی توجهی به مناسبات بین سازمان و افراد، حداقل نگرش را متوجه اهمیت یکی از مهمترین منابعی که تا کنون به آن عنایتی نشده بود، کرد.

یکی دیگر از این جریان ها در سیر تحول روابط انسانی، مطالعات و بررسی های هائورن بود که طی سال های 1932- 1924 میلادی به رهبری التون مایو، در کارخانه هائورن شرکت وسترن الکتریک، در شیکاگو انجام شد شکل گرفت .کونتز و دیگران ، مهارت انسانی عبارت از: توانایی کار با افراد، مهارت انسانی تلاش مشترکی است، کار تیمی است، مهارت انسانی عبارت از ایجاد یک محیطی که افراد در  آن احساس امنیت و آزادی برای اظهار نقطه نظراتشان کنند .رابینز ، اعتقاد دارد: از آنجایی که مدیران کارها را از مجرا و بوسیله دیگران انجام می دهند، آنان باید از نظر ایجاد ارتباط، ایجاد انگیزه و تفویض اختیارات، از مهارت انسانی بالایی برخوردار باشند .

شیرازی ، اعتقاد دارد، مهارت انسانی به توانایی های یک مدیر اشاره می کند که در ارتباط با مؤثر کار کردن او به عنوان یک عضو و ایجاد تلاش و همکاری در گروهی که او نقض رهبری را به عهده دارد می باشد. درک برانگیختن افراد و گروه ها یکی از مهارت های مهم مورد نیاز مدیران مدارس است که در ارتباط با مهارت انسانی است .سید عباس زاده ، مهارت انسانی مدیران آموزشی در عمل را به شرح زیر آورده است:

  •  توجه به نیازهای شغلی و حرفه ای کارکنان
  •  رعایت مجموعه موازین اخلاقی و ارزشی در برخورد با دانش آموزان
  •  ایجاد محیط کار مساعد و مطلوب
  •  تقویت و حمایت ازامنیت شغلی کارکنان
  •  توجه به نیازهای شخصی کارکنان
  •  ایجاد جو اعتماد و اطمینان در مدرسه
  •  استفاده صحیح و حساب شده از تشویق و تنبیه
  •  حمایت از کارها و فعالیت های گروهی
  •  کمک به برقراری روابط حسنه ودوستانه بین کارکنان
  •  پذیرش و احترام به ویژگی های افراد
  •  توجه به شکایات و مراجعات والدین
  •  کمک به ترفیع عملی کارکنان
  •  کمک به ارتقای بلوغ فکری کارکنان
  •  شناخت نقاط قوت و ضعف خود و دیگران .

سلطانی ، درمورد مهارت انسانی در مدارس چنین بیان می کند که: مدرسه از نهادهایی است که به سبب ماهیت کار، مهارت انسانی و برقراری روابط عاطفی و دوستانه در آن از ضروریات اجتناب ناپذیر است و همانطور که شرط اول رانندگی احتیاط است، شرط اول تعلیم و تربیت نیز برقراری روابطانسانی در شأن فراگیران و معلمان است. بنابراین اگر مدیران مدارس به مهارت در روابط انسانی به معنای علمی آن مجهز شوند، بسیاری از تضادها و نارسائی ها و درگیری هایی که بخشی از انرژی مدیر و معلمان را به خود اختصاص می دهد از بین میرود.

سلطانی ، در جای دیگر بیان می کند: مدیران برای اینکه ازمهارت انسانی بهره مند باشند مستلزم آن است که از ویژگی های ذیل برخوردار باشند:

  • تا حد زیادی انعطاف پذیر باشند، که مشخصه اصلی آن عبارت است از: نظریات منطقی دیگران را به راحتی بپذیرد، ازتحمیل نظرات خود به دیگران دوری کند. برای روشن شدن منظور معلمان موضوع را از ابعاد گوناگون مورد سؤال و پرسش قرار دهد. صحبت های مثبت و منفی معملان را درکنار هم قراردهد وقضاوت کند.
  • به خود و دیگران نگرشی مثبت داشته باشد، که مشخصه ی اصلی این ویژگی بدین شرح است: در برقراری روابط انسانی نه تنها کنترل و تهدید راکار ساز نداند بلکه بلکه آن را مخرب بداند، معلمان و دانش آموزان را دوست بدارد، معلمان را بدون قید و شرط بپذیرد و …
  • گوش شنوا داشته باشد. هنگام گوش دادن به گوینده نگاه معنی دار بکند.
  • باوالدین دانش آموزان به خوبی ارتباط برقرارکند : برخی ازمشخصه های این ویژگی به شرح زیر است: برقراری روابط با والدین را زمینه پویایی مدرسه بداند، فرصت اظهار نظر و انتقاد از مدرسه را به والدین ودانش آموزان بدهد، ارتباطات را متناسب با سطح سواد و آگاهی والدین تنظیم کند و …
  • گروهی کار کند، که مؤلفه های اصلی عبارتند از، صحبت کردن در گروه را دوست بدارد، از گسترش روابط با افراد جدید لذت ببرد، مشکلات مدرسه را از طریق روابط دوستانه حل و فصل کند و …
  • شایعات را به حداقل برساند،بعضی از شاخصه های آن عبارتند از:

 از طریق جلسات گوناگون به اطلاع رسانی بپرذازد،از بیان چهره به چهره زیاد استفاده کند با ایجاد روابط دوستانه سازمان غیر رسمی را با سازمان رسمی یکی کند،از ارتباط غیر کلامی زیاد استفاده کند.

سلطانی ، معتقد است پایه هایاساسی مهارت روابط انسانی ازدو مقوله تشکیل می شود:مقوله انسان و مقوله ارتباط است. مدیران مدارس باید انسان را خوب بشناسند. اما شناخت انسان مشکلی راحل نمی کند. زیرا به دنبال شناخت باید تجویز و درمان باشد. پس از شناخت ویژگی های جسمانی، روانی، اجتماعی انسان ها و شناخت الگوها و عناصرارتباط و … آنچه که روابط انسانی را غنی و معنی دار می کند.

هماهنگ سازی در شناخت لازم است. بدین معنی که مدیران مدارس توانایی و استفاده از مهارت های ارتباطی شناخته شده را در برخورد با انسان هایی با زمینههای متفاوت پیدا کند و وقتی این توانمندی ومهارت ایجاد شد حاصل آن شکل گیری، تقویت وکاربردی شدن روابط انسانی در خودمدرسه و نظام آموزشی است .

علاقه بند ، مهارت انسانی را چنین تعریف میکند: مهارت انسانی یعنی داشتن توانایی و قدرت تشخیص در زمینه ایجاد محیط تفاهم و همکاری و انجام کار بوسیله دیگران، فعالیت مؤثر به عنوان عضو گروه، درک انگیزه های افراد و تإثیر گذاری بر رفتار آنها می باشد. داشتن مهارت انسانی مستلزم آن است که شخص بیش از هر چیز خود را بشناسد، به نقاط قوت و ضعف خود آگاه باشد، از تاثیر گفتار و کردار خویش بر دیگران آگاه باشد و بتواند محیط امن و قابل قبولی برای جلب همکاری دیگران فراهم سازد. مدیر آموزشی برای اینکه بتواند در شمار یکی از اعضای موثر محیط آموزشی در آمده و بین اعضای تحت رهبری خود، همکاری و تفاهم بوجود آورد، باید به حد کافی از مهارت انسانی بهره مند باشد .

مهارت ادراکی(عملکرد) مدیران

ضرورت واهمیت این مهارت هنگامی آشکار می شود که بدانیم نحوه طرز فکر مدیران در نحوه تفکر کارکنان، کاملاً اثر دارد و اینکه مهارت های ادراکی موجب می شود که مدیران مدارس در تصمیم گیری های مربوط به مقوله های آموزشی کمترین خطا را مرتکب شوند، ظرافت ها و پیچ و خم های مدیریت را بهتر درک کنند و ترکیب مناسب و معقولی بین عوامل آموزشی برقرار سازند.

کونتز و دیگران : مهارت اداری را عبارت از توانایی دیدن “تصویر بزرگ” برای شناختن عناصر و اجزاء مهم در یک موفقیت و درک روابط بین عناصر می داند. طوسی  به نقل از کیت دیویس ، مهارت ادراکی را این چنین تعریف می کند: مهارت ادراکی عبارت ازتوانایی تفکر در قالب مدل ها، چهارچوب ها و روابط گسترده (مانند برنامه های بلند مدت) که در سطوح بالای سازمانی اهمیت زیاد دارند، می داند و اظهار می دارد که مهارت ادراکی با ایده ها سر و کار دارند .

رضائیان ، مهارت ادراکی را شامل،‌قدرت درک پیچیدگی های تمام سازمان و درک جایگاه عملیات خود فرد در سازمان می داند. این دانش به فرد اجازه می دهد تا مطابق با اهداف کلی سیستم عمل کند . عباس زادگان ، معتقد است: مدیران هنگامی که می توانند وظایف خود را به خوبی انجام دهند که درک کاملی از عواملی بیرونی، مانند عوامل اقتصادی، تکنولوژی، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی که در عملکردشان تاثیر خواهد گذاشت داشته باشند .

شیرازی ، اعتقاد دارد که هماهنگی و ترکیب تمام فعالیت ها و علایق معلمین، متخصصین و پرسنل غیر آموزشی در جهت اهداف مشترک نیاز به مهارت ادراکی مدیر مدرسه دارد. تصور روابط مدرسه و سیستم آموزشی، مردم و تحتی نیروهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی کشور همگی از مهارت ادراکی مدیر محسوب می شود .

میرکمالی، مهارت ادراکی راتحت عنوان دانش عمومی بیان می کند و منظور از دانش عمومی را برای مدیر داشتن اطلاعات لازم برای درک مسائل و فهم کل آن می داند و اظهار می دارد که مدیر با دانش عمومی فردی است که می تواند مسائل فردی زندگی اجتماعی، عوامل مؤثر بر آن ها و مسائل مربوط به محیط را تجزیره و تحلیل و درک کند و بالاخیره قادر است راه حل یا راه حل های مناسبی را برای آن پیدا کند.

گریفیث ، به نقل از چستر بارنارد مهارت ادراکی را چنین تعریف می کند: مهارت ادراکی که یکی از جنبه های مهم و ضروری مدیریت است عبارت از شناخت سازمان به عنوان یک مجموعه واحد وشناختن تمام موقعیت هایی که سازمان با آنها در ارتباط است . مهارت ادراکی را نمی توان با طی کردن یک دوره آموزشی کسب کرد، زیرا فکر مدیران باید تغییر کند و در واقع ادراکی فکری کردن به ادراکی عمل کردن تبدیل شود.

سلطانی ، معتقد است:

برای اینکه مدیران مدارس به مهارت های ادراکی مجهز شوند. لازم است در دو زمینه فکری کار کنند:

  1.  تفکر سیستمی داشته باشند.
  2. به ذهنیت فلسفی مجهز شوند. تفکر سیستمی:

یکی از پایه های اساسی مهارت های ادراکی این است که مدیر با مدرسه و عناصر و عوامل تشکیل دهنده آن به صورت یک سیستم برخورد کند. زیرا دیدگاه سیستمی روابط و مناسبات متقابل و پیوندهای موجود در بین واحدهای مدرسه و نیز مناسبات مدرسه را با پیرامون وسیعش مد نظر قرار دهد. دومین زیربنای مهارت های ادراکی ذهنیت فلسفی است. برای اینکه مدیران مدرسه به ذهنیت فلسفی مجهز شوند باید ویژگی های ذهن فلسفی را بدانند. به طور کلی فردی با ذهن فلسفی خصوصیاتش در سه بعد: جامعیت، تعمق و قابلیت انعطاف پذیری نشان می دهد.

بعد جامعیت، مدیر مدرسه زمانی دارای جامعیت فکری است که چهار نشانه در او باشد:

  •  نگرش به موارد خاص زمینه های وسیع
  •  ارتباط دادن مسائل آنی به هدف های دراز مدت
  •  داشتن قوه تعمیم
  •  شکیبائی در تفکرات عمیق نظری

بعدتعمق، شامل  موارد زیر می باشد:

  •  موردتردید قرار دادن آنچه که بایدمسلم یا بدیهی تلقی شود.
  •  کشف امور اساسی و بیان آنها در هر موقعیت
  •  توجه به اشارات و امورمربوط به جنبه های اساسی درهر موقعیت
  •  قضاوت و حکم را به روش فرضیه ای – قیاسی قرار دادن

بعد انعطاف پذیری: مدیر مدرس هنگامی دارای انعطاف پذیریاست که این نشانه های دراو باشد:

  •  رها ساختن خود از جمود روانشناختی
  •  ارزش سنجی رفتار و نظریات جدا از منبع آن
  •  دیدن مسائل از جهات متعدد
  •  شکیبائی در قضاوت های موقتی و مشروط و علاقه به اقدام در موقعیت مبهم.

علاقه بند، مهارت ادراکی را چنین توصیف می کند:

مهارت ادراكي يعني، توانايي درك پيچيدگي‌هاي كل سازمان و توصر همه عناصر و اجزاي تشكيل دهنده كار و فعاليت سازماني به صورت يك كل واحد (سيستم). به عبارت ديگر، توانايي درك و تشخيص اينكه كاركردهاي گوناگون سازمان به يكديگر وابسته بوده، تغيير در هر يك از بخش‌ها، الزاماً بخش‌هاي ديگر را تحت تاثير قرار مي‌دهد. مدير اموزشي براي اينكه بتواند محيط اموزشي را شناسايي بكند، روابط متقابل ميان عوامل مختلف را درك كند، اولويت‌هاي اموزشي را تشخيص دهد، تصميمات موثر اتخاذ كند و با اقدامات خود بهترين نتايج را عايت نظام آموزشي سازد، بايد از مهارت ادراكي قابل ملاظحه‌اي برخوردار باشد. همه مشاغل مديريت مستلزم كاربرد مهارت‌هاست. گرچه در انجام دادن بعضي از وظايف، مهارت‌هاي سه‌گانه لازم و ملزوم يكديگرند با وجود اين ارزش نسبي انها در سطوح مختلف فرق مي‌كند.

كاتز، نقل مي‌كند جمعي از نويسندگان تحت عنوان مقاله‌هايي درباره مديرت اظهار مي‌دارند: نه تنها هماهنگي قسمت‌هاي مختلف موسسه به مهارت‌ مبتني بر درك كلي مدير مربوط است بلكه رهبري و آهنگ فعاليت‌هاي آينده سازمان بستگي به آن خواهد داشت . در واقع مديريت زمان يك نياز علايه بشري در تمام ابعاد زندگي او مطرح است. مديريت زمان همان مديريت برخويشتن است و مهارتهايي را كه مدير براي اداره كردن ديگران نياز دارد، همان مهارتهايي است كه براي اداه كردن خويش نيازمند است. يكي از بهترين راه‌هاي استفاده از زمان محدود و با ارزش بكارگيري دائمي و هشويارانه از مديريت زمان است. تمام افراد موفق در يك موضوع با هم توافق داشته و بر آن تاكيد درند كه در مقاطع مختلف زندگي به طور جدي روي سرمايه زمان خود و استفاده‌هاي احتمالي و نتايج آن به تفكر پرداخته‌اند و نوعي مديريت زمان را اعمال نموده‌اند.

مدير اموزشي نقش حياتي و حساسي در پيشبرد اهداف تعليم و تعربيت دارد. مدير بايد داراي ويژگي‌ها، توانائي‌ها، مهارت‌هاي خاصي باشد تا بتوان با كمال اطمينان، كودكان، نوجوانان و جوانان را بدست او سپرد. او بايد همه عوامل لازم و موثر در تربيت و اداره آموزشگاه‌ را بشناسد و از همه مهمتر بداند كه چگونه بايد با آنها و روي آنها كار كند. دانش و آگاهي مدير بايد قبل از پرداختن به مديريت در حدي باشد كه نياز به آزمايش و خطاهاي مكرر نباشد. دانشمندان مديريت زمان را به صورت‌هاي مختلفي تعريف كرده‌اند. در مجموع مي‌توان مديريت زمان را چنين تعريف كرد: استفاده بهينه از زمان طبق برنامه‌اي صحيح و درست با تحت كنترل درآوردن آن و تخصيص زمان به فعاليت هاي مختلف براي رسيدن به اهداف بلند.

مديريت وظيفه و رسالتي است بس دشوار و پيچيده و معلومات، توانايي و مهارت‌هاي ويژه خويش را طلب مي‌كند. اگر مدير معلومات و تواناييهاي وسيعي داشته باشد، وظايف و مسئوليت‌هاي شغلي خود را در همان جهت توسعه داده و سبب اثر بخشي سازمان خواهد شد. مطالعات قانع كننده بسياري وجود دارد كه نشان مي‌دهد تا حدودي مي‌توان موفقيت و اثر بخشي مديران را از طريق پرسشنامه مديريت زمان پيش بيني كرد. اما در رابطه با عملکرد مديران (فني، انساني و ادراكي) مدارس مقاطع مختلف تحقيقات زيادي انجام نگرفته، بلكه اكثر تحقيقات انجام شده مرتبط با ويژگي‌هاي وخصوصيات مديريت مديران است .

منبع

اسدی،زهرا(1391)، رابطه میان مدیریت زمان و عملکرد مدیران مدارس،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت آموزشی،دانشگاه آزاداسلامی گرمسار

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0