منشأ خلاقیت

یکی از مهم ترین موضوعاتی که می توان در زمینه خلاقیت مطرح نمود،این است که خاستگاه و منشأ خلاقیت چیست؟ براین اساس مهمترین منابع منشأ خلاقیت از دیدگاه صاحب نظران مورد بررسی قرار می گیرد:

اطلاعات ذهنی:

بنابر نظر افلاطون، هر یک از اعضای جهان مادی دارای یک همتای انتزاعی تحت عنوان ایده یا اندیشه است که علت آن شی به حساب می آید. مثلاً اندیشه انتزاعی صندلی با ماده کنش متقابل می کند تا آنچه را که ما صندلی می نامیم بوجود آورد. همه اشیاء مادی دارای چنین سر چشمه ای هستند بنابراین آنچه ما از حواسمان تجربه می کنیم یک صندلی یا درخت است نه صندلی یا درخت به معنی مطلق. همه انسانها در ذهن خود دانش کاملی از همه اندیشه هایی که جهان را می سازند در اختیار دارند بنابراین ذهن انسان تصویری از جهان است وتمامی دانش وافکارجدید یادآوری تجاربیست که روح ما درآسمانی که فراسوی آسمانهاست داشته است. به پیروی ازافلاطون، فلاسفه ای چون رنه دکارت و ایمانوئل کانت معتقدند منشا ایده های تازه ذهن میباشد:

اطلاعات حسی:

ارسطو یکی از شاگردان افلاطون بود که ابتدا نظرات او را دقیقاً پذیرفت اما بعدها به مخالفت با آنها برخاست. بر عکس نظر افلاطون ،ارسطو بر این عقیده است که منبع افکار و اندیشه های جدید اطلاعات حسی است که از طریق حواس پنجگانه به واسطه تعامل با محیط تجربه و کسب می شوند. به پیروی از ارسطو فیلسوفانی چون هابز و برکلی معتقدند که منشا ایده های جدید اطلاعات حسی و تجربه می باشد.

تعارض:

زیگموند فروید، از دو نوع فرآیند اولیه فکر یا ناخود آگاه و فرآیند ثانویه فکر یا خودآگاه نام می برد. او معتقد است که خلاقیت از تعارض درون شخصی خصوصا فرآیندهای ناخودآگاه برانگیخته می شود. فرد خلاق از تفکر نوع اولیه جهت تولید ایده های تازه استفاده کرده و فرآیند ثانویه را جهت تحقق ایده های حاصل از تفکر اولیه بکار می گیرد. درنتیجه خلاقیت باعث کاهش اضطراب ناشی از تعارض می شود. پس با این وجود از دیدگاه روانکاوان می توان نتیجه گیری کرد:

  1.  منبع خلاقیت ناشی از تعارض درون فرد خصوصاً ضمیر ناخودآگاه است.
  2.  ناخودآگاه باعث تولید ایده ها وراه حلهای بدیع و تازه شده وخودآگاه باعث عملیاتی شدن این ایده ها می شود.
  3.  تولید ایده های تازه و جامه عمل پوشاندن به آنها باعث کاهش اضطراب ناشی از تعارض می شود.

 افرادسالم و محيط سالم:

روانشناسان انسان گرا نظير مازلو، فروم و راجرز، عقيده دارند كه زماني خلاقيت بروز مي كند كه هيچ تعارضي در درون شخص وجود نداشته و محيط مناسب فراهم باشد.

  • ژنتيك:

از ديدگاه بعضي از جمله گيلفورد، خلاقيت استعداد طبيعي است كه در محيط مساعد بروز مي نمايد . اما ميزان اين استعداد بستگي به ويژگيهاي ژنتيكي دارد.

  • معصوميت و اشتباه:

دبونو،  مهمترين منابع خلاقيت را معصوميت و اشتباه مي داند. منبع معصوميت براي دستيابي به خلاقيت استفاده از افرادي است كه آشنايي و تجربه لازم را با سازمان ندارند.تازگي ايده هاي اين افراد به حدي است كه شايد نتوان آنها را از افراد شاغل در سازمان با هر مقدار تجربه به دست آورد. طبيعي است كه هنگام ورود به حوزه اي جديد،بايد تمام چيزهاي مربوط به آن حوزه را خواند . اگر اين كار را انجام ندهيد نمي توانيد از تجارب ايجاد شده توسط ديگران استفاده كنيد و وقتتان را با دوباره كاري تلف خواهيد كرد. وقتي تمام خواندنيها را مطالعه كرديد ديگر مبتدي نخواهيد بود ودر دوره مطالعه مفاهيم و ادراكات موجود را به دست خواهيد آورد و ممكن است سعي كنيد با اين مفاهيم و ادراكات مخالفت كنيد و حتي به جهت مخالف هم برويد.

بنابراين اگر صلاحيت مي خواهيد همه چيز را بدانيد و بخوانيد ولي اگر تازگي مي خواهيد چيزي نخوانيد و راه خروج از اين دو راهي خواندن رشته جديد تا حد شناخت آن است پس از خواندن دست كشيده و افكار خود را دنبال كنيد و وقتي بعضي از ايده هاي شخصي خود را گسترش داديد مطالب بيشتري بخوانيد و مجدداً از خواندن دست كشيده و ايده هاي خود را مورد بررسي قرار دهيد و آنها را گسترش دهيد. زماني كه فردي براي اولين بار به سازمان وارد مي شود آنجا پنجره كوچكي از تازگي وجود دارد كه شش الي هجده ماه معتبر و باز است در كمتر از شش ماه شخص هنوز اطلاعات كافي براي لمس كار ندارد و پس از هجده ماه اين شخص آنقدر آلوده فرهنگ سازمان و واحد مربوطه و چگونگي برخورد با كار مي شود كه امكان تازگي ناشي از معصوميت ديگر وجود نخواهد داشت.

در نتيجه سازمانها به منظور برخورداري از خلاقيت ناشي از معصوميت مي توانند از افراد خارج از سازمان، استخدام كاركنان جديد و چرخش شغلي استفاده نمايند. دبونو در زمينه منبع بودن اشتباهات براي خلاقيت معتقد است كه اشتباهات، ناهنجاريها و كارهايي كه در مسير نادرست افتاده اند، اغلب باعث پيدايش ايده ها و بينش هاي جديد بوده اند. زيرا اينگونه رويدادها ما را به خارج از مرزهاي معقول بودن مي برند. براي مثال پاستور، واكسن وبا را زماني كشف كرد كه دستيار او باكتري بسيار ضعيف وبا را به اشتباه وارد بدن جوجه ها كرد و اين،بدن آنها را در برابر باكتري بيشتری كه بعداً وارد بدن آن شد حفظ کرد.

  • اتفاق:

بعضي از صاحب نظران معتقدند كه منبع آثار خلاق اتفاق است. به عنوان مثال كمپل و سايمونستون، با تاثير پذيري از تئوري تصادف و نوشته هاي ويليام جيمز بيان مي دارند كه ايده هاي خلاق از منبع و فرآيند هاي تصادفي غير قابل كنترل نوع دارويني که انتخاب طبيعي و تصادفي است، ناشي مي شود. پيشرفتهاي پزشكي مانند كشف فلمينگ مرهون مشاهدات اتفاقي بود.

  • آگاهي از كارهاي گذشته:

ويزبرگ، بيان مي كند خلاقيت در استمرار با گذشته شروع شده و اين بدين معنی است كه خلاقيت با دانسته هاي ما از كارهاي ديگران شروع شده ، اما بر مبناي اطلاعات جديد كه از موقعيت ها نشات مي گيرد فراتر از گذشته مي رود. پيتردراكر، عنوان مي كند بيشتر خلاقيت ها از جستجوي هدفدار منابع خلاقیت ايجاد مي شود.اين منابع را مي توان در قالب وقايع غير منتظره،ناسازگاري،نيازهاي فرايند،تغیير در صنعت،تغیير در بازار،تغیيرات جمعي، تغیير در ادراك و تكوين دانش جديد تقسيم بندي كرد.

ما حصل اين مطالب در نكاتي به شرح زير قابل جمع بندي است: مي توان تمامي منابع و خاستگاه هاي خلاقيت را بر اساس دو جنبه طبقه بندي كرد كه بر اساس نظر انديشمندان خلاقيت مي تواند در درون افراد باشد؛در مقابل بعضي از صاحب نظران خلاقيت را بيرون از انسان مي دانند و بعضي نيز منشأ خلاقيت را هم درون و هم بيرون از انسان مي دانند.بدين معني كه بعضي از منشاهاي خلاقيت فردي بوده وبرخي از آنها محيطي هستند.

منبع

قائدی،وهاب(1388)،رابطه تعهد شغلی بامیزان خلاقیت مدیران مدارس،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت آموزشی،دانشگاه آزاداسلامی بوشهر

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0