منابع سرمایه فرهنگی

سه منبع سرمایه فرهنگی از نظر بوردیو ، عبارتند از: خانواده، طبقات اجتماعی و آموزش و پرورش. انباشت سرمایه فرهنگی در افراد از طریق این سه منبع سبب بروز تفاوت­هایی در دارندگان سرمایه فرهنگی و کسانی که فاقد آن هستند، می­شود. بحث اصلی بوردیو در مورد سرمایه فرهنگی، در ارتباط با طبقات اجتماعی است. به عقیده بوردیو این طبقات اجتماعی بالا هستند که سرمایه فرهنگی خاصی را در سلسله مراتب قشربندی اقتصادی به خود اختصاص داده­اند، به­ نحوی که افرادی که در سلسله مراتب اجتماعی و اقتصادی بالاتر قرار دارند، نوع مصرف کالاهای فرهنگی، ارائه روش­ها، منش­ها و الگوهای متفاوتی دارند و از نظر تحصیلی نیز، فرزندان طبقات بالا هستند که بیشتر به سرمایه فرهنگی دست می­یابند. افراد این طبقات به واسطه­ی برخورداری از امکانات بیشتر، نوع سلیقه و ذائقه­های متفاوت در بازدید از نمایشگاه­های فرهنگی، خرید کتاب، مسافرت­ها، و به طور کلی، دستیابی به امکانات و لوازم فرهنگی، از منزلت برتری برخوردارند. بوردیو معتقد است که طبقه و فرهنگ، به صورت عمودی رتبه­بندی شده و یکدیگر را تقویت می­نماید. فرهنگ طبقات بالا، در ظاهر، به خاطر برتری خود و در واقع به خاطر تسلط طبقه حاکم، فرهنگی متمایز و قابل تشخیص می­گردد. از طرف دیگر، فرهنگ به ایفای تمایزات طبقاتی کمک کرده و همانند سرمایه­های مادی و اقتصادی، به فرصت­های زندگی افراد شکل می­دهد.

به اعتقاد اریکسون ، تحلیلی که بوردیو، درباره فرهنگ و طبقه انجام داده است تحلیل کاملی نیست، چون وی به دو بعد مهم ساختار اجتماعی یعنی شبکه اجتماعی و ارتباطات اجتماعی موجود در محیط­­های کار توجه نکرده است . اریکسون، معتقد است بوردیو ،در مدلی که درباره­ی طبقه در کتاب تمایز ارائه داده است تنها از سرمایه اقتصادی و سرمایه فرهنگی استفاده کرده است و شکل سوم سرمایه یعنی سرمایه اجتماعی را از قلم انداخته است. اریکسون برای سرمایه اجتماعی ارزش زیادی قائل است، از نظر وی این سرمایه، سرمایه­ای است راجع به اعتبار، احترام و پیوندهای اجتماعی. وی با اشاره به تحقیقات قبلی نشان می­دهد که شبکه­های اجتماعی در مقایسه با طبقه تأثیر بیشتری بر فرهنگ دارند . علاوه بر این به نظر اریکسون، مسئله دیگری که در کار بوردیو وجود دارد مربوط به سرمایه فرهنگی است. بوردیو، استدلال کرده است که ژانرهای (دسته­های) فرهنگی و محتوایشان از نظر منزلت دارای تمایز سلسله مراتبی هستند و افراد طبقه بالا، فرهنگ طبقاتی بالاتری دارند. اما اریکسون با مثال آوردن از کارهایی که در آمریکای شمالی توسط پژوهشگران مختلف از جمله لامونت ، انجام شده است، نشان داده است که بدون شک افراد دارای منزلت بالا نسبت به افراد دارای منزلت پایین از فرهنگ متعالی بیشتری استفاده می­کنند، اما واقعیت این است که این افراد ذائقه­هایشان را تنها به فرهنگ متعالی محدود نمی­کنند، بلکه از ژانرهای فرهنگی متنوعی استفاده می­کنند. نوع ژانرها و تمایز دقیق میان ذائقه­ها نیست که ذائقه­های طبقات بالا و پایین را از هم جدا می­کند بلکه تنوع و تعداد ذائقه­هاست که چنین می­کند. با الهام از این کارهای انجام شده، اریکسون، معتقد است که نابرابری فرهنگی بیش از آن که به شکل سلسله مراتبی باشد، داشتن آگاهی درباره­ی ژانرهای فرهنگی است. در واقع کسانی که از نظر فرهنگی در سطح بالایی هستند از آگاهی مناسبی درباره­ی ژانرهای گوناگون برخوردارند .

هایس، اصطلاح سرمایه­ی فرهنگی را بازنمای جمع نیروهای غیر اقتصادی مانند زمینه­ خانوادگی، طبقه اجتماعی سرمایه­گذاری­های گوناگون و تعهدات نسبت به تعلیم و تربیت، منابع مختلف و مانند آنها دانسته که بر موفقیت آکادمیک ؛ علمی یا تحصیلی تأثیر می­گذارد. تمرکز اصلی تئوری سرمایه فرهنگی این است که فرهنگ از طریق سیستم آموزشی که بازتاب فرهنگ طبقه حاکم است، انتقال می­یابد و تشویق می­شود و در نهایت موجب بازتولید همان فرهنگ خواهد شد.

به اعتقاد تراسبی ، یکی از ابزارهای پرکردن شکاف میان علم اقتصاد و فرهنگ، مطرح نمودن رهیافتی برای بازنمایی پدیده­های فرهنگی است که ویژگی­های ذاتی این پدیده­ها را طوری در بر می­گیرد که هم در گفتمان اقتصادی و هم در گفتمان گسترده فرهنگی قابل درک است. وی معتقد است که چنین ابزاری به وسیله مفهوم سرمایه­ی فرهنگی فراهم می­شود. وی سرمایه­ی فرهنگی را نوعی دارایی تعریف کرده است که مجسم کننده، ذخیره کننده یا تأمین کننده­ی ارزش فرهنگی علاوه بر هرگونه ارزش اقتصادی است که می­تواند داشته باشد . تراسبی، میان سرمایه فرهنگی و سرمایه معمولی تمایز قایل می­شود و معتقد است که سرمایه فرهنگی، هم ارزش فرهنگی می­آفریند و هم ارزش اقتصادی، اما سرمایه معمولی تنها ارزش اقتصادی می­آفریند. از سوی دیگر وی معتقد است که سرمایه فرهنگی می­تواند به دو شکل وجود داشته باشد:

سرمایه فرهنگی ملموس: چنین سرمایه­ای شاید واجد همان ویژگی­های ظاهری سرمایه مادی یا انسانی باشد. مثل سرمایه فیزیکی (مادی) که به وسیله فعالیت­ انسانی به وجود می­آید، در دوره­ای از زمان می­پاید، اگر دوام نیابد می­تواند از بین برود، به مرور زمان موجب جریانی از خدمات شود، می­تواند از طریق سرمایه­گذاری منابع جاری در تولید آن افزایش یابد، معمولأ می­تواند خرید و فروش شود و دارای ارزش مالی قابل اندازه­گیری است. ارزش فرهنگی آن خواه به صورت موجودی، یا جریان را می­توان نیز با استفاده از انواع شاخص­ها یا ضابطه­های ارزش فرهنگی تعیین کرد. سرمایه فرهنگی در این شکل می­تواند به صورت بناها، مکان­ها، مناطق، آثار هنری مثل نقاشی­ها و مجسمه­ها، مصنوعات و نظایر آن باشد.

سرمایه فرهنگی ناملموس: این نوع از سرمایه به صورت سرمایه معنوی و به شکل ایده­ها، اعمال، عقاید و ارزش­هایی است که در یک گروه مشترک است. این صورت از سرمایه فرهنگی به شکل آثار هنری از قبیل موسیقی و ادبیات نیز وجود دارد که کالاهای عمومی هستند. در این معنا موجودی سرمایه معنوی می­تواند بر اثر بی­توجهی از بین برود یا از طریق سرمایه­گذاری جدید افزایش یابد. این موجودی هم به مرور زمان موجب پیدایش جریانی از خدمات می­شود، و هم حفظ سرمایه معنوی موجود و هم آفرینش سرمایه جدیدی از این نوع، نیازمند منابع است . تراسبی، سعی دارد که با ارائه مثال­های مختلفی به ارزش اقتصادی و فرهنگی و رابطه میان آنها در زمینه­ی سرمایه­های ملموس و ناملموس بپردازد. یکی از مثال­هایی که در زمینه­ی رابطه­ی ارزش اقتصادی و فرهنگی ارائه می­دهد، مثال یک بنای تاریخی است. به نظر وی یک بنای تاریخی می­تواند دارای ارزش اقتصادی باشد که وجود فیزیکی آن به عنوان یک بنا، صرفأ از ارزش فرهنگی آن ناشی می­شود. ولی ارزش اقتصادی این دارایی می­تواند تا حد زیادی، به دلیل ارزش فرهنگی آن افزایش یابد. بنابراین میان این­دو یک رابطه علی برقرار است. ممکن است ارزش فرهنگی موجب ارزش اقتصادی شود. بنابراین، ممکن است یک بنای تاریخی ارزش فرهنگی را مطابق یک یا تعداد بیشتری از معیارهای پیشنهادی قبلی مجسم کند و در عین حال به عنوان یک دارایی واجد ارزش اقتصادی باشد که هم از محتوای فیزیکی آن ناشی می­شود و هم از محتوای فرهنگی آن. از طرف دیگر سرمایه فرهنگی ناملموس، رابطه­ی متفاوتی میان ارزش فرهنگی و اقتصادی دارد. برای مثال موجودی موسیقی و ادبیات، یا موجودی اداب و رسوم و عقاید، یا موجودی زبان، ارزش فرهنگی زیادی دارند ولی هیچ­گونه ارزش اقتصادی ندارند، زیرا نمی­توانند به عنوان دارایی داد و ستد شوند، مگر زمانی که حقوق مربوط به عایدات آتی ؛برای مثال حق امتیاز ادبی یا موسیقیایی خرید و فروش شود. در عوض، این موجودی­ها موجب پیدایش جریان­های خدمات می­شوند که هم ارزش اقتصادی و هم ارزش فرهنگی دارایی­ها را به وجود می­آورند. در اینجا هم، بخشی از ارزش اقتصادی چنین جریان­هایی در چارچوب­هایی کاملأ فیزیکی یا مکانیکی وجود دارد، یعنی در قالب کالاهای عمومی که بنا به دلایل کاملأ اقتصادی تقاضا می‌شوند.

بنظر تراسبی ، سرمایه فرهنگی در جاهایی دیگر نیز کاربرد دارد: مثلأ در زبان عامیانه، این مفهوم عبارت است از اشاره به ادعاهای شهرهای گوناگون درباره­ی برتری در جایگاه فرهنگی عام یا خاص. به نظر وی تثبیت شده­ترین کاربرد مفهوم سرمایه فرهنگی به احتمال زیاد در جامعه­شناسی و مطالعات فرهنگی متأثر از بردیو است که بعدأ ایده­هایش به حوزه­های دیگری مثل نقد ادبی، اقتصاد سیاسی و مردم­شناسی و آموزش و پرورش گسترش یافته است. هنگام استفاده از سرمایه فرهنگی در آموزش و پرورش این مفهوم با مفهوم سرمایه اجتماعی در هم تنیده می­شود که کسانی مثل خود بوردیو، کلمن و پاتنام،  به آن پرداخته­اند. تراسبی ،کاملأ معتقد است که هم مفهوم بردیو، راجع به سرمایه فرهنگی و هم حداقل برخی تصاویر سرمایه اجتماعی، به ویژگی­های افراد مربوط می­شوند و به معنای دقیق کلمه به ایده­ی سرمایه­ی انسانی که در علم اقتصاد به کار می­رود، نزدیک می­شوند .

نظریه­پرداز دیگری به نام استونز، معتقد است که سرمایه فرهنگی، شامل انباشت ارزش­ها و نمودهای فرهنگی و هنری ارزش­مند، صلاحیت­های تحصیلی و آموزش رسمی، تمایلات و عادات دیرینی است که در فرآیند جامعه­پذیری و فرهنگ­پذیری حاصل می­شوند. در مواردی نیز، سرمایه فرهنگی را مجموعه نمادها، منشأها و شیوه­های زبانی، مدارک آموزشی، ذوق و سلیقه­ها تعریف کرده­اند. علاوه بر این سرمایه فرهنگی به شیوه­های زندگی خاصی که در روند آموزش­های رسمی و خانوادگی در افراد تثبیت می­یابد، اشاره دارد. همچنین، ظرفیت شناخت افراد در کاربرد لوازم فرهنگی را در بر می­گیرد. کاربرد ابعاد گوناگون سرمایه فرهنگی موجب تفاوت در نحوه زندگی و بروز سلیقه­های گوناگون می­شود و به تبع آن تفاوت در کسب موقعیت­های برتر اجتماعی و استفاده از انواع امکانات از قبیل کتاب، روزنامه، سینما و انواع ورزش­های خاص طبقات بالای اجتماعی مانند اسب­سواری، گلف و مانند آن را موجب می­شود. در واقع، استفاده کنندگان از سرمایه­ی فرهنگی در قشربندی اجتماعی، در طبقه­ی بالای اجتماع قرار می­گیرند و دارندگان امتیازات اقتصادی که در طبقه­ی بالای جامعه قرار دارند، به راحتی به ابعاد گوناگون سرمایه­ی فرهنگی دسترسی دارند .

بنظر دیماجیو، علی­رغم تأکید وبر بر تمایز بین طبقه و گروه منزلتی، تا کنون درباره­ی فرهنگ پایگاهی کمتر تحقیق شده است. در واقع بیشتر تحقیقات، پایگاه منزلتی را با پرستیژ شغلی و پایگاه اجتماعی-اقتصادی اندازه گرفته­اند. دیماجیو به منظور بررسی سرمایه­ی فرهنگی، بازگشتی به نظریه­­ی اولیه­ی وبر درمورد طبقه و پایگاه منزلتی را پیشنهاد می­کند. طبقه در نظر وبر یک گروه به معنای واقعی و شامل روابط شخصی نیست، برعکس، پایگاه از مشارکت افراد در گروه و فرهنگ آن و یا به­ عبارت دیگر از انتظارات رفتاری پذیرفته، قابل تفکیک نیست. فرهنگ پایگاهی سبب پیوستگی گروهی و تمایز آن از سایر گروه­ها در جامعه میگردد. اما وبر مشخص نمی­کند گروه منزلتی دارای ساختاری به هم پیوسته و متراکم و یا گروهی بی­شکل و در نهایت یک شبکه­ی اجتماعی غیر محدود است.

سرمایه اجتماعی

کلمن ، اولین محققی بود که به بررسی تجربی مفهوم سرمایه اجتماعی پرداخت. به نظر او، سرمایه اجتماعی بخشی از ساختار اجتماعی است که به کنشگر اجازه می‌دهد تا با استفاده از آن به منابع خود دست یابد. این بعد از ساختار اجتماعی شامل تکالیف و انتظارات، مجاری اطلاع‌رسانی، هنجارها و ضمانت اجرایی است که انواع خاصی از رفتار را تشویق کرده یا منع می‌کنند . کلمن ، سپس اضافه می­کند که ساختار اجتماعی سرمایه اجتماعی را پدید می­آورد. از نظر کلمن، سرمایه اجتماعی نمایان­گر منبعی از انتظارات دو طرفه است. بنابراین با شبکه­های گسترده­تر ارتباطات، اعتماد و ارزش­های مشترک، بالاتر از افراد قرار می­گیرد . در واقع کلمن ، سرمایه اجتماعی را بر مبنای کارکرد آن تعریف می‌کند، از نظر او سرمایه اجتماعی ذات واحدی نیست، بلکه مجموعه‌ای از ذات‌های گوناگون است که دو عنصر مشترک دارد؛ اولأ همه آنها مشتمل بر جنبه‌ای از ساختارهای اجتماعی‌اند، ثانیأ، برخی کنش‌های خاص کنشگران در داخل محدوده ساختار تسهیل می‌کنند. سرمایه اجتماعی مانند دیگر اشکال سرمایه مولد است.

پیر بوردیو، سرمایه اجتماعی را سرمایه‌ای از روابط اجتماعی می‌داند که در صورت لزوم حمایت‌های مفید را تأمین می‌کند، سرمایه‌ای منبعث از افتخار و احترام است . برای فهم نظریه بردیو درباره سرمایه اجتماعی، لازم است به خاطر داشته باشیم که توجه اصلی او بر فهم سلسله مراتب اجتماعی است که او هم از جهات مختلف تحت‌تأثیر جامعه‌شناسی مارکسیستی است. همانند نظریه اقتصادی مارکس، بوردیو هم معتقد است که سرمایه اقتصادی ریشه تمام انواع سرمایه‌هاست . البته شکل غالب سرمایه از دید بردیو، سرمایه اقتصادی است و انواع دیگر سرمایه که شامل سرمایه فرهنگی و اجتماعی است، به عنوان ابزاری برای حصول سرمایه اقتصادی مفهوم پیدا می‌کند. به هر ترتیب بوردیو، سرمایه اجتماعی را اینگونه تعریف می‌کند که؛ سرمایه اجتماعی، مجموعه منابع بالفعل یا بالقوه‌ای است که حاصل شبکه ای با دوام از روابط کمابیش نهادینه شده آشنایی و شناخت متقابل یا به عبارت دیگر با عضویت در یک گروه است، این شبکه، هر یک از اعضای خود را از پشتیبانی سرمایه جمعی برخوردار و آنان را مستحق اعتبار می‌سازد. به اعتقاد بوردیو ، سرمایه اجتماعی یک ودیعه طبیعی یا اجتماعی نیست بلکه چیزی است که در طول زمان و با تلاش بی وقفه به دست می‌آید. شبکه روابط، محصول راهبردهای سرمایه‌گذاری فردی یا جمعی، آگاهانه یا ناخودآگاه است که هدفش ایجاد یا باز‌تولید روابظ اجتماعی است که مستقیمأ در کوتاه‌مدت یا بلند‌مدت قابل استفاده هستند . بر اساس نظریه بوردیو، می‌توان گفت که تمایلات یا گرایش‌های رفتاری افراد ناشی از موقعیتی است که در روابط اجتماعی دارند. بدین معنی که جایگاهی که در روابط اجتماعی کسب می‌کنند نوع خاصی از عادت‌واره را شکل می‌دهند به‌طوری‌که شرایط زندگی، رفتارهای فرهنگی و سیاسی از نوع خاصی می‌شود. بنابراین رویکرد بوردیو به این مفهوم ابزاری و فرد‌گرایانه است.

رابرت پاتنام ، سرمایه اجتماعی را اینگونه توصیف می‌کند. سرمایه اجتماعی نظیر اعتماد، هنجارها و شبکه‌هاست که می‌توانند با تسهیل اقدامات هماهنگ، کارایی جامعه را بهبود بخشند. سرمایه اجتماعی نیز مانند سایر سرمایه‌ها مولد است و امکان دست‌یابی به اهداف مشخص را فراهم می‌کندکه بدون آن غیر قابل دسترسی خواهند بود . سه مفهوم اساسی، شبکه‌ها، هنجارها و اعتماد، سه پایه‌ی اصلی سرمایه اجتماعی نزد پانتام را تشکیل می‌دهد. در واقع هسته اصلی ایده سرمایه اجتماعی نزد پانتام، همان شبکه‌های باارزش است. ارتباطات اجتماعی بر مولدیت افراد و گروه‌ها تأثیرگذار است . شبکه‌های اجتماعی، بیش‌تر مردم را به همکاری و اعتمادپذیری در برخوردهایشان تشویق می‌کنند و اطلاعات موجود درباره اعتمادپذیری افراد دیگر را تقویت می‌کنند، از نظر پانتام خانواده واضح‌ترین نمونه سرمایه اجتماعی درون گروهی و سازمان جامعه مدنی نمونه ناب سرمایه اجتماعی میان گروهی است .

پانتام ، معتقد است در جوامعی که از سطح بالای سرمایه اجتماعی برخوردارند، شهروندان نسبت به کارهای جامعه احساس تعهد می‌کنند و مشارکت مدنی از ویژگی‌های این جوامع است و اثرات نیرومندی بر بسیاری از ابعاد گوناگون زندگی ما دارد.برخی ازاثرات عبارتند از: میزان پایین جرم و جنایت،بهداشت بهتر،طول عمر بیشتر ، موفقیت تحصیلی بیشتر، رفاه بیشتر برای کودکان و سوء استفاده کمتر از آنها، فساد اداری کمتر و عملکرد بهتردستگاههای دولتی،عملکرد اقتصادی بهترازطریق اعتماد بیشتر وکاهش هزینه های‌ معامله با یکدیگر .

صاحب‌نظر دیگر در زمینه سرمایه اجتماعی فرانسیس فوکویاما است. فوکویاما بر وجود هنجارها و ارزش‌های غیر رسمی در یک گروه تأکید می‌کند. تعریف او از سرمایه این‌گونه است: سرمایه اجتماعی را به سادگی می‌توان به عنوان مجموعه معینی از هنجارها و ارزش‌های غیر رسمی تأکید کرد که اعضای گروهی که همکاری و تعاون میان‌شان مجاز است، در آن سهیم هستند. مشارکت در ارزش‌ها و هنجارها، به خودی خود باعث تولید سرمایه اجتماعی نمی‌گردد، زیرا که این ارزش‌ها ممکن است ارزش‌های منفی باشد. مباحث و مطالعات فوکویاما پیرامون سرمایه اجتماعی نیز مانند پاتنام ، در سطح کلان دنبال شده است. او سرمایه اجتماعی را در سطح کشورها و در ارتباط با رشد و توسعه اقتصادی آنها  مورد بررسی قرار داده است. همچنین مانند پانتام هنجارهای همیاری را شالوده سرمایه اجتماعی معرفی می‌کند و مفهوم شبکه را در ارتباط با سرمایه اقتصادی مطرح می‌کند : از دیدگاه سرمایه اجتماعی، شبکه به عنوان نوعی سازمان رسمی به تعریف در نیامده، بلکه بصورت یک ارتباط اخلاقی مبتنی بر اعتماد تعریف می‌شود. شبکه گروهی از عاملان منفردی است که در هنجارها یا ارزش‌های فراتر از ارزش‌ها و هنجارهای لازم برای داد و ستدهای متداول بازار مشترک هستند. هنجارها و ارزش‌هایی که در این تعریف جای می‌گیرند از هنجار ساده مشترک بین دو دوست گرفته، تا نظام‌های ارزشی پیچیده که مذاهب سازمان‌یافته ایجاد کرده‌اند، ادامه می‌یابد.پژوهش‌گر دیگری که از سرمایه اجتماعی سخن به میان آورده است، نان‌ لین است. لین ،مفهوم سرمایه اجتماعی را برای طرح نظرات پیشین خود برگزیده و آن را به مثابه منابع نهفته در ساختار اجتماعی تعریف می‌کند که با کنش‌های هدف‌مند قابل دسترسی یا گردآوری است. به این ترتیب، از نظر لین سرمایه اجتماعی از سه جزء تشکیل شده است : منابع نهفته در ساختار اجتماعی، قابلیت دسترسی افراد به این‌گونه منابع اجتماعی و استفاده یا گردآوری این‌گونه منابع اجتماعی در کنش‌های هدف‌مند . مفهوم سرمایه‌ی اجتماعی توسط جامعه‌شناسان برجسته یعنی کلمن، پاتنام،‌ فوکویاما و بوردیو ، مطرح شده است؛ از دیدگاه کلمن،‌ مفهوم سرمایه‌ی اجتماعی نشان‌دهنده‌ی آن است که چگونه ساختار اجتماعی یک گروه می‌تواند به عنوان منبعی برای افراد آن گروه عمل کند. کلمن سرمایه‌ی اجتماعی را در اعتماد، اطلاع‌رسانی و ضمانت اجرای کارآمد، رابطه‌ی اقتدار و میزان تکالیف در گروه می‌داند . جیمز کلمن ، معتقد بود سرمایه اجتماعی هنگامی ایجاد می‌شود که روابط میان اشخاص به شیوه‌ای تغییر یابد که کنش را آسان سازد. بر این اساس سرمایه اجتماعی جنبه‌های متفاوت ساختار اجتماعی را در بر می‌گیرد تا کنش جمعی و فردی را گسترش دهد و آسان نماید . بوردیو ، نیز سرمایه اجتماعی را حاصل جمع منابع بالقوه و بالفعلی می‌دانست که نتیجه مالکیت شبکه پایداری از پیوندهای نهادی شده در میان افراد است که در یک گروه گرد آمده‌اند. میزان سرمایه اجتماعی هر فرد، بستگی به شمار پیوندها و میزان سرمایه ؛ فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی  به دست آمده توسط هر پیوند دارد. پانتام ، نیز معتقد است که سرمایه اجتماعی نظیر اعتماد، هنجارها و شبکه‌ها هستند که می‌توانند با آسان‌سازی کنش‌های هماهنگ، کارایی جامعه را بهبود بخشند. سرمایه اجتماعی اشاره به منابعی دارد که افراد به واسطه‌ی حضور یا تعلق به یک گروه اجتماعی به آنها دسترسی دارند، این گروه می‌تواند به بزرگی ملت و یا به کوچکی خانواده باشد. منابع نیز می‌توانند پدیده‌های ملموسی همچون پول، مسکن، شغل، حمایت اجتماعی و یا امکانات غیر ملموس همچون اطلاعات مفید، مشاوره فکری و آرامش روحی باشند. فرد دارای سرمایه اجتماعی زیاد، کسی است که دارای روابط وسیع‌تر، صمیمیت و اعتماد قابل توجه و عمیق است با توجه به آنچه گفته شد، می‌توان گفت: سرمایه اجتماعی از تجمع و تعامل سرمایه فیزیکی، انسانی و فرهنگی، زاده و بارور می‌شود و بستر حرکت جامعه را به سوی آینده می‌‌‌سازد.

منبع

درفشان،مریم(1392)، پیش­بینی خودکارآمدی و رضایت از زندگی دانش‌آموزان دبیرستانی ، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی شیراز

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0