ملاکهای تشخیصی اختلال بدشکلی بدن چیست ؟
برخی افراد اشتغال ذهنی مداومی درباره ظاهر جسمانی خویش دارند و علیرغم ظاهر طبیعی، نگران این هستند که بعضی از جنبههای ظاهرشان معیوب است و ترس مفرط و نگران کنندهای را درباره وضعیت ظاهر جسمانی خود ابراز میکنند. آنها ممکن است قسمتی از بدن خود را زشت غیر جذاب، نقص دار بدشکل و حتی عجیب، ترسناک، تنفر آور، توصیف کنند. اگرچه این نقص برای دیگران قابل توجه نیست، ولی آنها از آن رنج میبرند و فکر میکنند که نقص آنها خیلی بارز و برای دیگران روشن وقابل رویت است. این ترس افراطی میتواند تبدیل به احساس وجود نقص خیالی در بدن گردد. و فرد ساعات بسیاری از روز را در حال فکر کردن و رنج بردن از این نقص یا عیب به سر برد . به طور متوسط بین 3 تا ۸ ساعت در روز یا حتی بیشتر و معمولا نمیتوانند در مورد آن بخش خاصی از بدن خود فکر نکنند. این افراد مشکلات مربوط به ظاهرشان را به روشهای گوناگونی توصیف میکنند. آنها مثلا میگویند که قسمتهای مورد تنفر زشت، نامجذوب، یا نابهنجار هستند. یا قیافه خود را مشکل دار، نادرست و عجیب و غریب میدانند. بعضی از آنها از لغات بدشکل و بدریختیا غول پیکر استفاده میکنند.
اختلال بدشکلی بدن که گاهی اختلال بدریختی بدن ترجمه میشود و برخی اختلال خود زشت انگاری یا بدریخت انگاری هم آنرا مینامند، درDSM-IV جزءگروه اختلالات جسمانی شکل طبقه بندی میشد و بر اساس طبقه بندی جدید DSM-V در گروه اختلالات وسواس فکری – عملی و اختلالات مرتبط با آن قرار گرفته است.
مهمترین تظاهر اختلال بدشکلی بدن اشتغال ذهنی مفرط به وجود نقصی خیالی یا بزرگ نماییشده در ظاهر است. فردی که تشخیص اختلال بدشکلی بدن به او نسبت داده میشود باید حداقل یک ساعت در روز نگرانی در مورد ظاهر خود داشته باشد و برای کسی که کمتر از این زمان نگرانی داشته باشد باید در تشخیص اختلال بدشکلی بدن احتیاط لازم را داشت چون اشتغال ذهنی آنها به اندازه کافی افراطی نیست که حکم یک تشخیص روانپزشکی داده شود. شرایط لازم دیگری برای اختلال بدشکلی بدن وجود دارد و آن این است که شدت نگرانی مربوط به ظاهر و اشتغال ذهنی درباره نقصهای جسمی آنقدر شدید است که باید آسیب معناداری در عملکرد اجتماعی- شغلی یا سایر زمینههای زندگی فرد ایجاد کند اکثر افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن هر دو را تجربه میکنند.و اینکه اشتغال ذهنی را اختلالات روانی دیگر مانند ناخشنودی از شکل و اندازه بدن در بی اشتهایی روانی بهتر توجیه نکند. به طور خلاصه، افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن درجهای از اشتغال ذهنی، پریشانی و آسیب در عملکرد را تجربه میکنند که به روشنی از تجربه اکثر افراد جامعه بیشتر است .
معمولا اختلال بدشکلی در اوایل نوجوانی و اوایل بزرگسالی شروع میشود . شیوع این اختلال در سنین جوانی و در دهههای دوم و سوم زندگی نیز شایع است . و احتمال بروز آن در کودکی و بزرگسالی هم وجود دارد چون معمولا بیماران ۱۰تا ۱۵ سال بعد از سن نوجوانی نیز تشخیص داده میشوند. . در DSM-IV سن شروع از نوجوانی تا دهه سوم عمر برآورد شده است. به طور کلی براساس پژوهشهای روانپزشکی منتشر شده ، سن شایع اختلال بدشکلی بدن از ۱۵ تا ۳۰ سالگی است.دریک مطالعه گسترده نتایج نشان داد که متوسط سن افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن ۱۶ سالگی بود. سن دو سوم از مبتلایان وقتی که اختلال بدشکلی بدن آنها آغاز شد بین ۹تا۲۳ سالگی بود و شایعترین سن شروع اختلال بدشکلی بدن ۱۳و کمترین سنی که اختلال بدشکلی بدن بروز کرده بود، ۴ سالگی و بالاترین سن۴۹ سالگی بود .
افراد مبتلا به این اختلال، به علت نقص مفروض خود دچار احساس درماندگی آشکار میشوند و دلمشغولی خود را بسیار دردناک، عذاب آور و ویران کننده توصیف میکنند. بسیاری از این بیماران، مهار کردن دلمشغولیهای خود را مشکل میدانند و مقاومت آنها در برابر این نگرانیها، کم یا هیچ است.و معمولا”نمی توانند در مورد آن بخش خاصی از بدن خود فکر نکنند.به طور متوسط بین 3 تا 8 ساعت در روز یا حتی بیشتر نتیجه اینکه، چندین ساعت از روز را درباره نقص خود فکر میکنند .
هر قسمت بدن میتواند عامل نگرانی برای فرد باشد و اختلال بدشکلی بدن میتواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد. حتی در میان افرادی که نگرانی مشترکی در مورد یک قسمت بدن دارند چیزی که آنها از آن متنفر هستند میتواند متفاوت باشد. دلمشغولیهای مرتبط با اختلال بدشکلی بدن میتوانند بر همه بخشهای بدن متمرکز شوند. گاهی موضوع اصلی نگرانیها را اندام یا حالت بدن به طور کلی (چاقی، لاغری، قد) و گاهی بخش خاص بدن (پا، دست، سر، گوشها، لب، بینی، دهان، چشمها، موها، دندانها، جوشهای صورت و کک و مک و غیره) و شکایتهایی درباره بزرگ، کوچک و یا بدشکل بودن آنها عنوان می شوند. یا آنکه متوجه یک عضو خاص نبوده، وجنبه پراکنده و مبهم داشته باشند و فهم آن دشوار است، مثل نگرانی در مورد چانهای مچاله. با این حال ممکن است هیچ قسمتی را به تنهایی شامل نشود بلکه اشتغال ذهنی بطور همزمان متمرکز بر چندین قسمت از بدن میباشد. بعضی از افراد هم از همه قسمتهای ظاهر خود متنفر هستند. آنها چیزهایی از این قبیل میگویند: کل ظاهر من زشت است، یا ظاهر من به طور کل نفرت انگیز به نظر میرسد.
عدهای دیگر ممکن است از گفتن اینکه از همه قسمتهای بدن خود متنفر هستند خجالت بکشند. در عوض، آنها برای بحث در مورد نگرانیهای مربوط به ظاهرشان، از اصلاحات کلی استفاده میکنند. یعنی دقیقا نمیگویند از چه چیزی ناراحتند و ممکن است همیشه از خود با عنوان زشت یاد کنند.بعضی افراد نقص ظاهری خود ساخته خود را با اصطلاحات خاصی مثل گوشهایم تیز و نوک دار شده، خط موهایم عقب رفته، دور کمرم پهن شده، یا کلا از قیافه افتادهام یا چهرهام رو به افول است، توصیف میکنند.در یک تحقیق بزرگ معلوم شد که برخی مناطق شایعتر برای نقایص تصوری عبارتند از پوست (۷۳ درصد)، مو (۵۶ درصد)، بینی (۳۷درصد)، چشمها (۲۰ درصد)، پاها (۱۸ درصد)، گونه (۱۱ درصد)، پستانها/ سینه/نوک پستانها (۲۱درصد)، شکم (۲۲درصد)، لبها (۱۲درصد)، جثه بدن (۱۶درصد)، و اندازه/شکل صورت (۱۲درصد) .
کمتر مطالعه پیگیرانه منظمی درباره اختلال بدشکلی بدن انجام شده است. اشتغالات ذهنی در اختلال بدشکلی بدن در طول عمر تغییر میکند، در یک مطالعه میانگین اشتغالات ذهنی در طول عمر ۴ مورد گزارش شده است . در برخی موارد هم اشتغالات ذهنی تغییر نمیکند، در برخی دیگر توجه به بدشکلیهای دیگر به اشتغال اولیه افزوده میشود و در باقی مبتلایان، نشانهها جایگزین هم میشوند. معمولا بدشکلی چهره، شایعترین شکایت مبتلایان به اختلال بدشکلی در سیر بیماری است. در یک مطالعه بر روی شکایات مبتلایان به اختلال بدشکلی بدن، ۴۰% آنها درباره یکی از اجزاء بدنشان در سیر اختلال نگران بودند، تقریبا ۳۷%، نگران یکی از اجزاء بدن خود بودند، سپس با گذشت زمان، دچار نگرانیهای دیگری میشدند و در ۲۱% از مبتلایان با گذشت زمان، از توجه به یک یا چند جز از بدن کاسته میشد و پس از مدتی نگرانیها دوباره عود میکردند . سطح نگرانی در مورد مسئله ممکن است با گذشت زمان کاهش یا افزایش یابد . ومیزان بینش بیمار در نوسان است.
اختلال بدشکلی بدن یک اختلال شدیدا ناتوان کننده است که اغلب درمان آن مشکل است و بر اثر اختلال بدشکلی بدن، فعالیتهای اجتماعی و شغلی آسیب میبینند، یک سوم مبتلایان خانه نشین میشوند. برخی دیگر به دلیل شرم از بدشکلی، فعالیتهایشان را محدود میکنند و زمان زیادی را به اشتغال ذهنی با محتوی بدشکلیها میگذرانند. تعداد مبتلایانی که جراحی یا درمانهای طبی دریافت میکند، معلوم نیست. دورههای افسردگی، افکار خودکشی و اقدام به خودکشی نیز متداول است ولی خطر خودکشی واقعی، مشخص نیست . در یک مطالعه مشخص شد که اختلال با گذشت زمان بدتر میشود و فقط دو درصد مبتلایان بهبود مییابند . پس به طور کلی اختلال بدشکلی بدن بیماری مزمنی است که شدت آن نوسان دارد، اما به ندرت بهبود مییابد و اگر بطور موفق درمان نشود، ادامه مییابد .
منبع
جمالی ، سمیه (1393) ، اختلال بدشکلی بدن و میزان همایندی آن با اختلالات روان شناسی ،پایان نامه کارشناسی ارشد ، روانشناسی بالینی ،دانشگاه شیراز
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید