مقايسه باور ها و عقايد زوج هاي سالم و غير سالم

 آرزو داشتن، ميل داشتن در مقابل اجبار گرايي: زوج هاي سالم از خواسته ها، آرزو ها و تمايلات خود در روابط زناشويي مطلع اند اما اصرار و الزامي در خواسته ها و انتظارات خود ندارند. وقتي اين آرزو ها و اميال برآورده نشوند در آنها احساس نارضايتي و ناخشنودي ايجاد خواهد شد و به دنبال آن هر يك تلاش مي كند فعاليت سازنده اي براي كاهش ناخشنودي به عمل آورند. اما زوجين آشفته اين آرزو ها، اميال و خواسته ها را به قطعيت، الزام و اجبار تبديل مي كنند و با ارضا شدن آنها دچار آشفتگي شديد عاطفي و رفتاري خواهند شد.

ارزيابي در مقابل وحشتناك سازي: زوجين عادي حوادث ناخوشايند را بد تلقي مي كنند و عقيده دارند حادثه بد يا خيلي بد اتفاق افتاده آنها مي گويند: خيلي بد شد و فعالانه در جستجوي راه حل بر مي آيند. اما زوجين غير عادي اگر يك حادثه غير قابل انتظار و خلاف ارزش هاي استبدادي خود بيابند آنرا وحشتناك، خوفناك، مايه آبروريزي و نابود شدن خودشان يا ازدواجشان مي دانند.

پذيرش و تحمل كردن در مقابل غير قابل تحمل بودن: در زوجين سالم وقوع يك حادثه بد يا انجام يك رفتار خلاف انتظار از همسرشان موجب احساس ناخشنودي مي گردد اما حادثه، رفتار و گفتار همسرشان را قابل تحمل مي دانند، گاهي آنرا طبيعي اما بد تلقي مي كنند،  اما زوجين آشفته رفتار خلاف انتظار يا حادثه بد را غير قابل تحمل و غير قابل قبول مي دانند. آنها مي گويند : من اصلاً تحمل اين را ندارم كه ببينم تو اين رفتار را انجام دهي.

 پذيرش در برابر الزام: در زوج سالم هر يك مي دانند طرف مقابلشان يك انسان است و او نيز جايزالخطاست و اين خطاهاي او ممكن و قابل پذيرش است. به طور طبيعي امكان خطا و اشتباه براي هر انساني وجود دارد. آنها اين حالت همسر خود را به طور طبيعي و بدون قيد و شرط مي پذيرند، اگر خطايي يا رفتاري از همسر خود مشاهده كردند سعي مي كنند به همسرشان كمك كنند تا آن رفتار را انجام ندهد و اگر لازم باشد در برداشت هاي خود تجديد نظر مي كنند زيرا احتمال اين را مي دهند كه ممكن است موضوع را اشتباه بفهمند يا اصلاً اين باور كه اين كار و عمل همسر اشتباه است را در صورت لزوم براي خود زير سوال مي برند .

یکی از مهمترین منابع تعارض چه در سطح درون فردی و چه در سطح میان فردی و گروهی ارزش ها هستند. ارزش ها عبارت است از شیوه یا عملی که یک شخص یا یک جمع به عنوان آرمان می شناسد و افراد یا رفتارهایی که بدان نسبت داده می شوند مطلوب و مشخص می سازد. رابینز اشاره می کند که مهمترین متغیر و شاید هم فراموش شده ترین آن در مطالعه تعارض اجتماعی نظامهای ارزشی متمایز از یکدیگر می باشد .شواهد زیادی وجود دارد که مؤید این نکته است که راهبردهای مبتنی بر تشریک مساعی در برابر پدیدة تعارض، عاقلانه ترین و اثربخش ترین راه برای برخورد با آن است. تأکید مکتب روابط انسانی بر جنبه های روان شناختی تعارض می باشد که نتیجة رابطه متقابل غلط بین افراد و یا سوء تفاهمات و ادراکات می باشد و به تعبیری تضاد یک بیماری به حساب می آید که می باید با ارتباطات بهتر و یا وسایل مشابه بهبود یابد .

منبع

چهری،پروین(1394)، رابطه تعارض زناشویی با نگرش دختران به ازدواج،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0