مفهوم محوریت کار

اشتغال و درگیری های شغلی، محوریت نقش کار و محوریت کار همه اصطلاحاتی هستند که برای توضیح و توصیف پدیده ای استفاده می شوند که در آن فرد اهمیت زیادی به کار و اشتغال خود قائل می شود .

منهایم، محوریت کار را اینگونه تعریف کرده می کند:  غالبیت نسبی مفاهیم کاری در ذهن فرد را محوریت کاری می گویند که این مفاهیم و اهمیت نسبی در پاسخ های فرد به سوالاتی در مورد میزان دغدغه، علم، و علاقه ای که او در نقش کار  سرمایه گذاری می کند نسبت به امور دیگر انعکاس پیدا می کند و نیز در تاکید فرد بر کار نیز میتوان نشانه هایی از آن را یافت او اساسا از کار دوبین  و لوداهل و کجنر،  برای ایجاد 8 آیتم استفاده کرده که  این 8 آیتم برای اندازه گیری علاقه، دغدغه، خودشناسی، و زمان اختصاص داده شده به کار استفاده می شوند.

هفت آیتم اول از پاسخ دهنده می خواهند توصیفی از فردی را که شباهت بیشتری به او دارند بنویسندمثلا:

  • او فردی است که علاقه­ی زیادی به چیزی ندارد.
  • او فردی است که به کارهایی که بعد از ساعات کاری انجام می دهد علاقه­ی زیادی دارد ولی در رابطه با کارش هیچ علاقه ای نشان نمی دهد
  • او فردی است که بسیار به خانواده­ی خود، کار و سایر امور علاقه­ی کمابیش یکسانی دارد.
  • فردی است که به کار و فعالیت های مربوط به آن علاقه مند بوده ولی بقیه­ی امور علاقه­ی چندانی در او برنمی انگیزد. حرف (ج) نشانگر میزان بالایی از محوریت کار است در حالیکه مورد (الف و ب) از کمترین میزان محوریت کار برخوردار هستند.

بر خلاف علاقه ای که اخیرا در حیطه­ی این موضوع ایجاد شده است تئوری معنای کار هنوز جای کار بسیار دارد تا به گستردگی کامل خود برسد پروژه­ی کلاسیک و قدیمی تیم بین المللی مطالعه کار تنها به یک مدل ذهنی دست یافته اند که آن نیز بر  اساس این است که معنای کار بر اساس انتخاب ها و تجربه های اشخاص و توسط محیط ها و سازمان هایی که در آن مشغول به کار هستیم تعیین می شود این مدل معنای کار را در 5 بخش مفهوم سازی می کند: محوریت کار، هنجارهای اجتماعی در مورد کار، نتایج باارزش کار، اهمیت اهداف کار، نقش هویت کاری، محوریت کار به درجه ای از اهمیت که کار در زندگی یک فرد ایفا می کند. اطلاق داده می شود .این ادعا که کار یک نقش اساسی و بنیادی در زندگی یک فرد ایفا می کند در بسیاری از کارها و پژوهش های انجام شده نیز در مناطق صنعتی مانند ژاپن و آمریکا همخوانی دارد .

محوریت کار یک نگرش مهم مربوط به کار است که بطور عمده از ارزش های اساسی گرفته شده است. به عبارت دیگر، محوریت کار هم  شامل یک ارزشیابی عاطفی و شناختی از کار است و هم شامل یک آمادگی برای عمل مربوط به کار می باشد .تعریف محوریت کار تحت عنوان اعتقاد هنجاری درباره­ی ارزش و اهمیت کار در ساختار زندگی شخصی است و تابعی است از شرایط فرهنگ گذشته­ی شخص یا اجتماع می باشد .

آلسن و زانا، بعد از یک تحقیق روی ماهیت و طبیعت ساختار چندین نتایج درباره­ی نگرش ها ارائه داد آنها اظهار کردند که:

  • یک نگرش به یک هدف و یا شیء خاص و ویژه از قبیل: یک شغل، یک سازمان، یک سرپرست، یا یک عمل مربوط است.
  • اثرات و نتایج گرایش به سمت هدف یا شیء را شامل می شود , مثلا، دوست داشتن یا دوست نداشتن شغل، سازمان و غیره
  • شناخت درباره­ی هدف یا شیء را در بردارد و به ارزیابی در ماهیت تمایل دارد , مثلا، آیا یک شغل جالب است یا خسته کننده
  • چهارم: شامل آمادگی برای رفتار در راه های مشخص با توجه به جوانبی از هدف و شیء ،مثلا تصمیم برای مشارکت در رفتارهای شهروندی یا تصمیم برای ترک شغل و غیره .

محوریت کار بعنوان یک نگرش که یک تعهد کلی برای کار ایجاد می کند در نظر گرفته شده است. محوریت کار عموما به میزان و درجه­ی اهمیتی که کار در زندگی شخص دارد بر می گردد. محوریت کار قادر است که مهارت ها و دانش شخصی را برای بهبود عملکرد مورد استفاده قرار دهد. یک شخص برای چیزیکه برایش با ارزش است کار می کند، با شغل درگیر می شود و سرانجام از مزایای سازمان بهره مند می شود .

محوریت کار یک شاخص مهم از تلاش کارکنان است که می تواند مفهوم رفتار شهروندی سازمانی را پیش بینی کند .محوریت کار باور و اعتقاد در مورد ارزش و اهمیت کار در زندگی یک فرد است .

دو جزء تئوریکی اساسی در مفهوم محوریت کار نهفته است که هر کدام دارای بخش های خاص هستند. اول: محوریت کار مطلق، شامل یک باور یا ارزش مبتنی بر کار در زندگی فرد است. دوم: محوریت کار نسبی، شامل تصمیمی است برای ابعادی از زندگی که برای بروز یک رفتار ترجیح داده می شود. اجزای محوریت کار نسبی با علایق مرکزی زندگی دوبین در سال 1956 و تنظیمات رفتاری بارکر، در سال 1968 موازی است. بصورت کلی کار در مقایسه با سایر بخش های زندگی در افراد از اهمیت و محوریت خاصی برخوردار بوده است .

تیم تحقیقاتی بین المللی در سال 1987 برای محوریت کار نسبی یک اندازه ارائه داده اند که از افراد می خواهد تا 100 نمره را بین پنج بخش اصلی زندگیشان ؛کار، تفریح، جامعه، دین، خانواده تقسیم کنند. و این تقسیم بر اساس محوریت نسبی آنها انجام می شود. بدلیل طبیعت مقایسه ای آن اندازه­ی محوریت کار نسبی می تواند برای اندازه گیری محوریت نسبی هر کدام از چهار بخش دیگر زندگی نیز بکار روند.

افرادی با محوریت کار بالا چنان ادعا می کنند که به کار خود حتی پس از بازنشستگی نیز ادامه خواهند داد. حتی اگر وضعیت مالی آنها امکان یک زندگی مرفه را به آنها بدهد دست از کار نخواهند کشید .

میلر و همکاران، در سال2001 اظهار کردند که محوریت کار یکی از بزرگترین و مهمترین عاملان اساسی در مباحث اخلاقیات کار است. گروه تحقیقی بین المللی محوریت کار را یک عنصر محوری در معنادادن به مفهوم کار می دانند اگرچه زمان و تلاش زیادی برای مطالعه­ی محویت کار صرف شده است ولی همواره مفاهیم متناقض و سختی تمییز بین مفاهیم موجود و مرتبط به این کار را لطمه زده اند از قبیل لاولر و هال، در سال 1970، مارو، در سال 1983، بنابراین بسیاری از کارهای تحقیقی در حوزه­ی محوریت کار همواره به تعریف دقیق درباره­ی مفاهیم مرتبط با اندازه گیری محوریت کار و نیز سایر مفاهیم مانند اخلاقیات پروتستانی، انگیزه و انگیزش درونی و درگیری در کار می پردازد از قبیل مطالعات بلا،  در سال 1985 و لاولر و هال در سال 1970.

کار فراتحلیلی انجام شده توسط نگ و همکاران،  نبود شفافیت در محوریت کار را بارزتر نشان داد. آنها تلاش کردند تا مفهوم محوریت کار را در کار فراتحلیلی شان بگنجانند ولی متوجه آن شدند که کار تحقیقی آنها که متمرکز بر روی مفهوم محوریت کار است هیچگونه تلفیق آماری ندارد. کارهای فراتحلیلی می تواند معیارهایی در سطح جمعیت را نیز از میان معیارهای شبه قانونی دیگری که به محوریت کار مربوط می شوند نیز بسنجد و ارزیابی کند. این معیارهای شبه قانونی می تواند شامل سوابق مانند تحصیلات و عواقب مانند ساعات کاری و سازماندهی های شغلی شود .

تفاوت آماری معنی داری در معانی کار بین نیروی کار آمریکا در سال 1982 و نیروی کار آمریکا در سال 1989 در چند حوزه­ی اصلی معانی کار مشخص شده است: – اهمیت کار و کار کردن در زندگی شخصی. این حوزه محوریت کار نامیده می شود. – باورهای هنجاری و انتظارات درباره­ی آنچه همه­­­­­­ی کارگران از طریق فرایند کار حق دارند و آنچه همه­ی کارگران نسبت به سازمان و جامعه در فرایند کردن، هنجارهای اجتماعی مربوط به کار را می توان بعنوان حقوق و بعنوان وظایف مرتبط با کار نامید. – اهمیت نسبی دستیابی و دریافت اهداف کاری مختلف در زندگی کاری مشخص، این اهداف کار علاوه بر اینکه ارزشهای کاری نامیده شده، نیازهای کاری یا ترجیحات انگیزه هم نام دارد.

منبع

فتاحی،ویدا(1394)،نقش ارزشها ،محوریت کار،تعهد سازمانی برروی رفتارهای شهروندی سازمانی کارکنان دانشگاه،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت آموزشی،دانشگاه ادبیات وعلوم انسانی ارومیه

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0