مفهوم عملکرد سازمانی چیست؟

اثربخشی سازمانی عبارت است از درجه یا میزانی که سازمان به اهداف مورد نظر خود نایل می­آید. عملکرد سازمانی بخشی از مفهوم اثربخشی سازمانی است، عملکرد سازمانی بعد بیرونی متغیر اثربخشی سازمانی و مبتنی بر اهداف ذینفعان می­باشد. دوینی و همکاران عملکرد سازمانی را به عنوان معیاری درونی برای تعیین اثربخشی یک سازمان تعریف می­کنند از این دیدگاه عملکرد سازمانی شامل سه حوزه عملکرد مالی و بازده صاحبان سهام می­باشد. مباحث ارزیابی عملکرد را می­توان از زوایای متفاوتی مورد بررسی قرار داد. دو دیدگاه اساسی سنتی و نو در این باره وجود دارد. دیدگاه سنتی، قضاوت و یادآوری عملکرد و کنترل ارزیابی شونده را هدف قرار داده و سبک دستوری دارد.

این دیدگاه صرفاً معطوف به عملکرد دوره زمانی گذشته است و با مقتضیات گذشته نیز شکل گرفته است. دیدگاه نو، آموزش، رشد و توسعه ظرفیت­های ارزیابی شونده، بهبود و بهسازی افراد و سازمان و عملکرد آن، ارائه خدمات مشاوره­ای و مشارکت عمومی ذینفعان، ایجاد انگیزش و مسئولیت­پذیری برای بهبود کیفیت و بهینه­سازی فعالیت­ها و عملیات را هدف قرار داده و مبنای آن را شناسایی نقاط قوت و ضعف و تعالی سازمان تشکیل می­دهد. خاستگاه این دیدگاه مقتضیات معاصر بوده و به ارزیابی سیستمی عملکرد با استفاده از تکنیک­ها و روش­های مدرن، توسعه پیدا می­کند. حوزه تحت پوشش اندازه­گیری عملکرد می­تواند سطح کلان یک سازمان، یک واحد، یک فرآیند و کارکنان باشد. سطح ارزیابی عملکرد اگر تنها شامل افراد باشد به طوری که امروزه در بخش­های مدیریت منابع انسانی متداول است، ارزشیابی شایستگی کارکنان با معیارهای مختلف در سازمان­ها انجام می­شود.

سازمان، افراد و یا واحد سازمانی گرچه به ظاهر انجام دهنده کار هستند اما تنها جزیی از سیستم کل می­باشند و باید شرایط اجزای دیگر آن نیز مد نظر قرار گیرد. توجه به معیارهای همه جانبه و استراتژی­ها و آرمان­های سازمان از لوازم یک سیستم مدیریت عملکرد جامع می­باشد. چنین رویکردی در ارزیابی عملکرد، یک ارزیابی واقعی، عدالت محور، قابل اعتماد و اتکا و پیش برنده و پویا خواهد بود.برای استقرار نظام مدیریت عملکرد در سازمان­ها طی مراحل مختلفی نیاز است که به صورت خلاصه می­توان مراحل مربوط را به شرح زیر بیان کرد:

  1. بررسی پیش نیازهای نظام مدیریت عملکرد

برای طراحی و اجرای نظام مدیریت عملکرد لازم است ابتدا در مورد پیش نیازهای آن در سازمان بررسی صورت گیرد. به طور کلی و فهرست­وار پیش­نیازهای اصلی نظام مدیریت عملکرد که در عمل تجربه شده و مورد نیاز است را می­توان به شرح زیر بیان کرد:

  • وجود نمودار و ساختار سازمانی مناسب و متعادل در سازمان؛
  • وجود احساس نیاز به نظام مدیریت عملکرد (ارزیابی عملکرد) در سازمان؛
  • حمایت مدیریت ارشد سازمان از نظام مدیریت عملکرد؛
  • بومی­سازی نظام مدیریت عملکرد در سازمان؛
  • تمایز قائل شدن بین نظام مدیریت عملکرد و نظام پاداش­دهی در سازمان؛
  • پذیرفتن این اصل که با استقرار مدیریت عملکرد همه مشکلات سازمان را نمی­توان یکجا حل کرد.
  1. مرحله انتخاب مدل مناسب مدیریت عملکرد برای سازمان

برای استقرار نظام مدیریت عملکرد یک چارچوب نظری و مدل مناسب به عنوان زیربنای کار مورد نیاز است. در این راستا برای انتخاب مدل مناسب عملکرد برای هر سازمان لازم است مدل­های موجود مورد بررسی قرار گرفته و متناسب با شرایط فرهنگی، تولیدی، نیروی انسانی و … سازمان، مدل مناسبی انتخاب و معرفی گردد.

  1. مرحله بومی کردن مدل مدیریت عملکرد در سازمان

برای این­که مدل مدیریت عملکرد بتواند در سازمان اجرا شود، لازم است که بومی شود. منظور از بومی کردن مدل این است که ابعاد مدل با شرایط مختلف انسانی، فرهنگی، و … در سازمان سازگار شده و سازمان آن را بپذیرد. برای بومی کردن مدل، مراحل زیر بایستی طی شود:

توجیه مقدماتی نظام مدیریت عملکرد: در این مرحله با تشکیل جلسات آگاه­سازی لازم است کلیات و مفاهیم اساسی و اهداف و فلسفه نظام مدیریت عملکرد برای کارکنان تشریح شود. در این مرحله باید برای کلیه مدیران عالی و میانی و 20 درصد از کارکنان سطوح دیگر سازمان آموزش و آگاهی­سازی لازم صورت گیرد.

نظرخواهی در مورد کلیات طرح مدیریت عملکرد:در این مرحله با تدوین پرسشنامه­ای که حاوی کلیات و مفاهیم اساسی نظام مدیریت عملکرد است در مورد لزوم و مناسب بودن مدل ارزیابی عملکرد از سطوح مختلف سازمان نظرخواهی صورت می­گیرد. برای انجام این مرحله لازم است از 20 درصد کارکنان سازمان در سطوح مدیران عالی، مدیران میانی و سرپرستان، نظرخواهی صورت گیرد. پس از جمع­آوری اطلاعات در مورد کلیات طرح و لزوم طراحی نظام ارزیابی و تعیین چارچوب و خطوط کلی طراحی، در این مرحله لازم است در مورد جزئیات و ابعاد مدل مدیریت عملکرد از کارکنان سازمان نظرخواهی شده و با مشارکت دادن آن­ها، بومی ساختن مدیریت عملکرد را تضمین کرد.

  1. مرحله شروع طراحی و پیاده­سازی

در این مرحله با توجه به جمع­آوری اطلاعات در مراحل قبلی کار طراحی و تدوین بنیادهای نظام مدیریت عملکرد شروع می­شود. مرحله طراحی نیازمند بررسی دقیق و همه جانبه کارشناسی دارد که بتوان اطلاعات و داده­های جمع­آوری شده را خوب پردازش کرد و آن­ها را با همدیگر ترکیب و به نحو مطلوبی از آن­ها ایده گرفت. در مرحله طراحی و پیاده سازی اقدامات زیر بایستی صورت گیرد:

طراحی فرم­های ارزیابی عملکرد: در این مرحله با در نظر گرفتن شرایط سازمان  و اهداف ارزیابی عملکرد فرم­های مربوطه طراحی می­گردد. طراحی­هایی که در این مرحله لازم است عبارتند از:

  • طراحی فرم ارزیابی عملکرد فردی که در ان عوامل مورد نظر سازمان که بیشترین فراوانی را در نظرخواهی­ها داشته در آن گنجانده می­شود؛
  • طراحی فرم ارزیابی عملکرد واحدی که عوامل آن از بین عواملی که بیشترین فراوانی را داشته در نظر گرفته خواهد شد؛
  • طراحی فرم ارزیابی عملکرد سازمانی که عوامل آن از بین عواملی که بیشترین فراوانی را در نظرخواهی­ها داشته انتخاب می­گردد.

طراحی و تعیین امتیازات: امتیازات مربوط به عوامل ارزیابی در سطوح مختلف با هم متفاوت هستند، در هنگام طراحی فرم­های ارزیابی عملکرد لازم است، اصول زیر مورد توجه قرار گیرد:

  • توزیع مناسب و علمی امتیاز کلی ارزیابی عملکرد در بین عوامل ارزیابی فردی، واحدی و سازمانی؛
  • توزیع مناسب و علمی امتیاز ارزیابی عملکرد فردی در بین عوامل آن؛
  • متفاوت کردن امتیاز عوامل ارزیابی عملکرد افراد در سطوح مختلف؛
  • تعیین سقف امتیاز هر عامل ارزیابی در ارزیابی عملکرد فردی؛
  • متفاوت کردن امتیاز عوامل ارزیابی واحدی در واحدهای مختلف عملیاتی،

طراحی گردش کار اجرایی: برای این که نظام ارزیابی عملکرد پس از طراحی خوب اجرا گردد، لازم است کلیه مراحل با رعایت دو اصل خلاصه نویسی و سادگی تدوین و در اختیار افراد قرار گیرد که این امر نیاز به طراحی کارشناسی دارد. در این مرحله لازم است گردش کارهای زیر طراحی شود:

  • نحوه انجام ارزیابی فردی با تمام جزئیات و مدت و …؛
  • نحوه ارزیابی واحدی با تمام مراحل و ابعاد آن؛
  • نحوه انجام ارزیابی سازمانی با تمام مراحل و ابعاد آن؛
  • نحوه تعیین انتظارات ارزیابی کننده و ارزیابی شونده از همدیگر؛
  • نحوه تعدیل خطاها در ارزیابی عملکرد؛
  • نحوه استفاده از نتایج ارزیابی عملکرد در بهبود کار؛
  • گردش کار مربوط به تعاریف عملیاتی عوامل ارزیابی عملکرد به منظور عینی کردن آن.

مکانیزه کردن نظام مدیریت عملکرد: با توجه به این که انجام ارزیابی عملکرد به صورت رایج موجب اتلاف وقت شده و از دقت آن کاسته می­شود، بهتر است نظام مدیریت عملکرد به سایر سیستم­های مدیریت منابع انسانی وصل شود تا بتوان هم ارزیابی عملکرد را به خوبی انجام داد و هم با یکپارچگی که به وجود می­آید از نتایج ارزیابی عملکرد استفاده کرد، به طور کلی، مزایای مکانیزه کردن نظام مدیریت عملکرد در سازمان را می­توان به صورت فهرست­وار به شرح زیر بیان کرد:

  • جلوگیری از اتلاف وقت و انرژی؛
  • حاکم شدن روش ارزیابی عملکرد با استفاده از فناوری­های نوین ارتباطی؛
  • قابل کنترل شدن نظام ارزیابی عملکرد؛
  • اخذ گزارش­های متنوع و مورد نیاز از نظام رایانه­ای؛
  • تحلیل بهتر نتایج ارزیابی عملکرد؛
  1. مرحله فرهنگ­سازی

مرحله فرهنگ­سازی اساسی­ترین مرحله در طراحی نظام مدیریت عملکرد محسوب می­شود. در فرهنگ­سازی اصلاح ذهنیت افراد نسبت به نظام مدیریت عملکرد از اهمیت ویژه­ای برخوردار است. در صورت پذیرش نظام از سوی سازمان، اجرای خوب طراحی­های انجام شده نتایج و دستاوردهای قابل قبولی برای سازمان به همراه دارد. فرهنگ­سازی برای نظام مدیریت عملکرد مشکل و وقت­گیر است و لازم است که این کار با حوصله پیگیری شود. شروع کار نظام مدیریت عملکرد به دلیل تجارب قبلی افراد و ناقص اجرا شدن نظام­های ارزیابی عملکرد در گذشته سازمان، مقاومت­ها و بعضاً بی­تفاوتی­هایی در سازمان وجود دارد که با فرهنگ­سازی می­توان آن را تبدیل به پذیرش کرد. در فرهنگ­سازی اصلاح ذهنیت افراد نسبت به نظام مدیریت عملکرد از اهمیت ویژه­ای برخوردار است. به طور کلی، با مکانیسم­های زیر می­توان در زمینه نظام ارزیابی عملکرد فرهنگ­سازی معقول و مطلوبی انجام داد.

آموزش توجیهی: در این مرحله لازم است پس از طراحی و آماده شدن طرح در مورد اهداف طرح، چگونگی شکل­گیری نظام مدیریت عملکرد، نحوه اجرای آن، کلاس­های عمومی و خاص در سطوح مختلف سازمان برگزار شود.

تهیه بروشورهای عملی: با تهیه بروشورهای عملی که خلاصه و ساده تهیه شده با توزیع آن در بین کارکنان می­توان به فرهنگ­سازی کمک کرد.

حمایت و تأکید مدیریت ارشد سازمان: در صورتی که مجموعه مدیریت ارشد سازمان از نظام مدیریت عملکرد حمایت کند کمک بسیار زیادی به فرهنگ­سازی و جدی گرفتن نظام مدیریت عملکرد خواهد شد.

اصلاح ساختار شغل: یکی از راه­های مؤثر فرهنگ­سازی جهت اجرای مؤثر نظام مدیریت عملکرد، اصلاح ساختار شغل کارکنان در تمام سطوح سازمانی است. در این زمینه بایستی در شرح وظایف افراد تغییرات لازم صورت گیرد و انجام ارزیابی عملکرد برای سرپرستان و مدیران و … جزو وظایف سازمان محسوب شود تا بخشی از فعالیت­های روزانه و ماهانه خود را به این امر (همانند سایر فعالیت­های اصلی شغل) اختصاص دهند و کارکنانی که قرار است ارزیابی شوند نیز ارزیابی شده و آمادگی جهت ارزیابی در ساختار شغل و وظایف آنان قرار گیرد. با انجام چنین اصلاحاتی ارزیابی عملکرد جزو فرهنگ کاری کارکنان سازمان می­گردد.

  1. مرحله اجرای آزمایشی – نهادی

پس از طی مراحل مختلف ذکر شده لازم است نظام ارزیابی عملکرد به صورت آزمایش به اجرا درآید. در این مرحله یک واحد نمونه از سازمان که بتواند منعکس کننده کل سازمان باشد انتخاب شده و در یک دوره آزمایشی نظام مدیریت عملکرد برای آن پیاده­سازی و اجرا شود تا نقاط ضعف و ایرادات احتمالی آن مشخص گردد. سپس تحلیل نتایج انجام می­شود و در نهایت این نتایج تثبیت و به کل سازمان تعمیم داده می­شود.مراحل اجرای آزمایشی نظام مدیریت عملکرد عبارتند از:

  • انتخاب یک واحد نمونه در سازمان که بتواند منعکس کننده کل سازمان باشد؛
  • توجیه ویژه و خلاصه نظام مدیریت عملکرد برای واحد نمونه؛
  • تعیین محدوده زمانی برای اجرای آزمایشی؛
  • اجرای نظام­ نامه­ها و گردش کارهای تدوین شده؛
  • جمع­آوری داده­ها و تحلیل و نتیجه­گیری؛
  • تدوین نتایج به دست آمده؛
  • تثبیت نتایج و تعمیم نتایج به کل سازمان و توصیه به اجرای نظام مدیریت عملکرد در کل سازمان.
  1. مرحله به کارگیری نتایج مدیریت عملکرد

آن­چه به نظام مدیریت عملکرد مشروعیت می­دهد و لزوم آن را در سازمان بیان می­کند به کارگیری نتایج حاصل از آن است. اگر از نتایج به دست آمده از مدیریت عملکرد به خوبی استفاده نشود، پس از مدتی بی­تفاوتی و بی­اعتقادی به نظام مستولی و اثرات بسیار نامطلوبی برای سازمان به دنبال دارد. بنابراین استفاده از نتایج ارزیابی عملکرد به مقدار زیادی می­تواند در اصلاح افراد، فرآیندها، روش­ها و عملکرد سازمان مؤثر باشد. بر این اساس، مدیران و دست­اندرکاران سازمان­ها می­توانند از نتایج و دستاوردهای مدیریت عملکرد در مقوله­های زیر بهره­برداری کنند:

  • در پرورش منابع انسانی از طریق شناخت نقاط ضعف و نارسائی­ها و تبدیل آن­ها به نقاط قوت؛
  • تعیین نیازهای آموزشی و یا اصلاح استانداردهای آموزشی مورد نیاز درسازمان؛
  • متعادل کردن سطح ذهنیت خود و کارکنان سازمان؛
  • ایجاد بستر کار گروهی و مشارکت عملی در سازمان؛
  • ترمیم انگیزه­های درونی جهت کار بهتر و بیشتر در منابع انسانی .
  1. مرحله بازنگری و اصلاح مدیریت عملکرد

نظام مدیریت عملکرد یک نظام پویاست و بر این اساس لازم است در درون نظام مدیریت عملکرد مکانیزمی طراحی شود که به صورت فرآیندی و دائمی نقاط ضعف و نارسایی­های نظام مدیریت عملکرد را شناسایی و نسبت به رفع آنان گام بردارد. پویا نگهداشتن نظام مدیریت عملکرد با مکانیسم­های زیر امکان­پذیر می­شود.

  • نظرخواهی منظم و در فاصله­های زمانی مشخص از وضعیت نظام مدیریت عملکرد؛
  • انجام به موقع و جدی ارزیابی عملکرد در سازمان؛
  • به روز کردن عوامل و مؤلفه­های ارزیابی عملکرد متناسب با شرایط جدید سازمان؛
  • حاکم کردن ارزیابی چند جانبه.

عوامل مؤثر بر عملکرد کارکنان

برای ارتقاء عملکرد و بهبود رفتارهای کارکنان، به نحوی که به موفقیت سازمان منجر شود باید عوامل مؤثر بر عملکرد و رفتار را بشناسیم و آن­ها را مدیریت کنیم. بعضی از مهم­ترین عوامل اثرگذار بر عملکرد کارکنان سازمان­ها عبارتند از:

  1. استعداد

استعداد یک آمادگی زمینه­ای در افراد برای موفقیت در بعضی نقش­ها و شغل­هاست. استعداد را در سنین بزرگسالی فقط می­توان کشف کرد. پرورش داد، به فعلیت درآورد و در مسیر مناسب به کار انداخت. یکی از وظایف حساس و تعیین کننده مدیران در مسیر ارتقاء عملکرد کارکنان این است که استعدادهای آنان را جستجو و کشف کنند و وظایف و نقش­های را به نحوی به کارکنان تخصیص دهند که حداکثر تناسب ممکن بین آن­ها تأمین شود.

  1. دانش و مهارت

دانش و مهارت، برخلاف استعداد، حتی در سنین بزرگسالی قابل یادگیری است. دانش و مهارت مکمل استعداد است و عملکرد افراد در مشاغل و وظایف محوله را به نحوی محسوس بهبود می­بخشد. آموزش و توسعه دانش و مهارت­های کارکنان از مهم­ترین تواناساز­های سازمان­هاست. در همه مدل­های جامع تعالی سازمانی، سهم زیادی برای آموزش کارکنان به عنوان یک تواناساز مهم که بر عملکرد کارکنان و از طریق آن­ها بر عملکرد و تعالی سازمان­ها مؤثر است در نظر گرفته شده است.

  1. فرصت

همه­ ما برای نمایش دادن استعدادها و توانائی­هایمان و برای استفاده مؤثر از دانش و مهارت نیاز به فرصت و مجال داریم. این فرصت هم از جنس زمان است، به این معنی که کارکنان نیاز به وقت کافی دارند تا عملکردهای مورد نظر را بروز دهند و هم از جنس اختیار است، به این معنی که باید به کارکنان اعتماد کرد و به آن­ها اختیارات لازم را (متناسب با مسئولیت­ها و صلاحیت­هایشان) تفویض کرد.

  1. منابع و امکانات

منابع و امکانات، تجهیزات و ابراز و اطلاعات، چنان­چه به میزان لازم و کافی و با کیفیت و در زمان مناسب در اختیار کارکنان قرار گیرد می­تواند تسهیل­گر رفتارها و عملکردهای مطلوب آن­ها باشد.

  1. انگیزه

انگیزه و اشتیاق برای انجام کار و دستیابی به اهداف به ویژه در سازمان­های ایرانی، از مهم­ترین عوامل تعیین کننده سطح کم و کیف عملکرد کارکنان است. انگیزه­ها، چرایی رفتار هستند. اگر انگیزه کارکنان برای انجام کاری پایین باشد، عملکرد آن­ها درست مشابه وقتی فاقد استعداد یا دانش و مهارت کافی باشند، لطمه خواهد خورد. انسان نیازهای متنوع و متفاوتی دارد. برخی از این نیازها اقتصادی و برخی اجتماعی هستند. کارکنان به حقوق و مزایای کافی، ایمنی و امنیت، عضویت در گروه، احترام، رشد و شکوفائی، احساس هویت، احساس انصاف، و … نیاز دارند و فراهم کردن ترکیب متوازنی از این نیازها، می­تواند بر انگیزه کارکنان در مسیر تحقق اهداف و اجرای برنامه­ها بیفزاید.

  1. هدف و برنامه

هدف (هم در زندگی شخصی و هم در زندگی شغلی) می­تواند تلاش، انرژی و انگیزه افراد را متمرکز و به این ترتیب بر سرعت و موفقیت آن­ها بیفزاید. فقدان هدف یا فقدان اهداف روشن و صریح موجب پراکنده شدن انرژی و منابع می­شود. وقتی اهداف روشن باشد، تخصیص منابع براساس اولویت انجام می­شود، انگیزه­ها افزایش می­یابد، می­توان از تطابق یا مغایرت اقدامات و این که آیا در مسیر دستیابی به اهداف هستند اطمینان پیدا کرد و کنترل­های لازم را به عمل آورد. وقتی در مورد یک هدف بین مدیر و کارمند توافق صورت گیرد و آن هدیه به هدف مشترک آن­ها تبدیل می­شود اهداف چالشی­تری امکان تحقق می­یابند. هدف باید برای کارمند معنی­دار و ارزشمند باشد، او باید از تحقق اهداف احساس موفقیت کند، با تحقق اهداف احساس افتخار کند و در منافع ناشی از رسیدن به اهداف سهیم باشد.

  1. مثبت­اندیشی، پایداری و پشتکار

پشتکار و مثبت اندیشی کمک می­کند تا کارکنان در مسیر اجرای برنامه­ها و دستیابی به اهداف، کار را با انرژی و اشتیاق آغاز کنند، ادامه دهند و به سرانجام برسانند. افرادی که مثبت اندیش نیستند و پشتکار لازم را ندارند معمولاً کارها را خوب شروع می­کنند، اما خوب به سرانجام نمی­رسانند. زندگی شخصی و شغلی چنین افرادی پر از کارهای ناتمام و پروژه­های شکست خورده است. علاوه بر عوامل هفت­گانه مؤثر بر عملکرد، عوامل دیگری هم مثل نظم و انضباط، اراده و عزم جدی، برخوردار بودن از الگوهای عملی، نیاز به موفقیت و … هم از عواملی هستند که دستیابی به سطوح بالای عملکرد را تأمین و تضمین می­کنند. وظیفه هر مدیر این است که از طریق کشف و استفاده مناسب از استعدادهای کارکنان، فراهم آوردن فرصت­های آموزش و یادگیری برای آن­ها، تأمین ابزار و تفویض اختیار، ایجاد، حفظ و تقویت انگیزه و توجه به فراهم بودن و فراهم ماندن سایر عوامل، شرایط را برای تحقق سطوح بالاتری از عملکرد و موفقیت از سوی کارکنان ایجاد نماید.

منبع

میهن خواه، عبدالغنی(1394)، ارتباط مدیریت عملکرد با اهداف استراتژیک، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت دولتی، دانشگاه سیستان بلوچستان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0