مفهوم عملکرد تحصیلی

در دنیای امروز بیش از هر چیز، کسب دانش و مهارت برای ادامه زندگی ضروری است و شاید یکی از مهم ترین عوامل تعیین کننده کیفیت زندگی انسان ها، میزان برخورداری از دانش و آموزش است. اشتغال به تحصیل یکی از مهم‌ترین بخش‌های زندگی برای تعداد زیادی از افراد جامعه یعنی دانش آموزان و دانشجویان می باشد. از سویی فرد باید از نظر وجوه کلی زندگی موفق و کارآمد باشد تا بتواند عملکرد تحصیلی خوبی داشته باشد. در واقع دانش و مهارت کلی در زندگی در کنار دانش و مهارت مربوط به تحصیل برای موفقیت و پیشرفت تحصیلی لازم و ضروری می‌باشند .

با توجه به این که بالا بردن عملکرد تحصیلی دانش آموزان یکی از اهداف مهم آموزش و پرورش  است، سرمایه گذاری در این زمینه، جزء وظایف ضروری مسئولین امر تلقی می شود، چنانکه عدم توجه به این مساله، نتایج نامطلوبی را برای دست اندرکاران آموزش و پرورش و دانش آموزان در پی خواهد داشت و نوعی اتلاف در آموزش به حساب می‌آید. زیرا دانش آموزی که عملکرد تحصیلی پایین ( افت تحصیلی ) دارد به هدف های تعلیم و تربیت آن دوره تحصیلی دست نیافته است و آن چه نگران کننده تر می باشد این موضوع است که بسیاری از دانش آموزان توانایی بالقوه برای موفقیت و پیشرفت عملکردی بهتر را دارند، ولی دچار افت و شکست می شوند .

بنابراین برای حل این مساله (افت تحصیلی) و افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان، باید عوامل مختلفی را که در عملکرد تحصیلی موثر می باشند، مورد بررسی قرار داد و با استفاده از شیوه های کارآمد و مفید، موجبات بهبود پیشرفت و عملکرد تحصیلی را فراهم نمود. پیش بینی و تعبیر عملکرد تحصیلی و کشف عواملی که به موفقیت تحصیلی و پایداری دانش آموزان مربوط است، موضوعاتی هستند که بیشترین اهمیت را در آموزش و پرورش دارند . عملکرد تحصیلی پیش بینی کننده عملکرد فرد در دیگر سطوح آموزشی و یا پی آمدهای شغلی نظیر عملکرد در مقاطع کاری و دریافت حقوق است .عوامل تاثیر گذار بر عملکرد تحصیلی عبارت است از : انگیزش، تاثیرات هیجانی، مهارت های مطالعه، برنامه ریزی، کنترل پیامد تحصیلی و خودکارآمدپنداری.

انگیزشیکی از عوامل تاثیر گذار بر عملکرد تحصیلی، انگیزش می باشد. انگیزش به عنوان یکی از التزامات تحصیلی محسوب می شود که به نشانگان رفتاری، هیجانی، شناختی دانش آموز و وابستگی او به تحصیل ارجاع داده می‎شود .کاملا واضح است دانش آموزانی که انگیزه ای برای موفقیت ندارند، سخت کوش و پر تلاش نخواهند بود. در حقیقت تعدادی از محققان بیان داشته اند که علاوه بر تاثیر مستقیم انگیزش بر پیشرفت تحصیلی، تعدادی از عوامل از طریق تاثیر انگیزش بر پیشرفت تحصیلی تاثیرگذار می‌باشند. در هر حال فهم و درک انگیزش دانش‎آموزان ساده و آسان نیست.

یکی از نظریه های قابل قبول در مورد انگیزش، نظریه اهداف می باشد. در این نظریه فرض شده که دو نوع انگیزش برای پیشرفت کردن وجود دارد. دانش آموزان با اهداف عملکرد محور ،  تمایل به اثبات کردن شایستگی‎هایشان از طریق گرفتن نمره خوب یا عملکرد خوب در مقایسه با دانش آموزان دیگر دارند. از طرف دیگر دانش آموزان با اهداف تکلیف محور، از طریق گرایش به افزایش دانش در یک موضوع یا لذت بردن از یادگیری، برانگیخته می شوند. تحقیقات نشان می دهد دانش آموزانی با اهداف تکلیف محور، به اتخاذ تکالیف چالش برانگیز و راهبردهای شناختی تمایل بیشتری دارند و احتمالا به طور اساسی، هم در مدرسه و هم به عنوان یادگیرنده، با نشاط تر می باشند .

محققان، علاوه بر این اهداف، تعدادی از اهداف را در دانش آموزان شناسایی کرده اند که سومین جهت گیری اهداف تحصیلی، اجتناب از کار می باشد. جایی که دانش آموزان سعی می کنند، میزان تلاش شان بر تکالیف را کاهش دهند . همچنین دانش آموزان اهداف اجتماعی دارند که بر انگیزش آنها به موازات اهداف تحصیلی شان تاثیر گذار می باشد. “آندرمن”، چهار نوع از اهداف اجتماعی را شرح داد که شامل تایید اجتماعی، پذیرش اجتماعی، همبستگی اجتماعی و منافع اجتماعی می باشد. تحقیقات با روش کیفی بیان داشته اند که جهت گیری اجتماعی با پیشرفت تحصیلی در ارتباط می باشد. ولی متاسفانه بیشتر تحقیقات صرفا بر جهت گیری های قبلی متمرکز هستند. “داوسون” عنوان کردند که بسیاری از مطالعات برای شناسایی انگیزش دانش آموزان، از رویکردهای پیشین بهره برده اند. در حالی که این روش ها از زمانی که به حیطه و توصیف اهداف محدود شده است، بی‌نتیجه می باشد. آنها در عوض لیستی از اهداف را از طریق مصاحبه و مشاهده دانش آموزان تهیه کرده و سپس نتایج آن را طبقه بندی نمودند و اظهار داشتند که دانش آموزان ویژگی هایی از چهار نوع جهت گیری متفاوت از اهداف را نشان دادند که شامل : اجتناب از کار، وابستگی اجتماعی، مسئولیت اجتماعی و علاقه اجتماعی می باشد.دانش آموزانی که تلاش می کنند از کار و تکلیف اجتناب نمایند اغلب معلمان، تکالیف آنها را کامل مي‌کنند و یا اینکه از دانش آموزان دیگر کپی می کنند و یا به طور ساده رفتارهای بی تکلیفی را بر عهده می گیرند.

در حالی که جهت گیری وابستگی اجتماعی برای عادت های کار و تکلیف دانش آموزان، زیان‌آور می‌باشد، دانش آموزان در این تحقیق بیان داشتند که کار با کمک گروه همسالان، یک حسی از تعلق و وابستگی به وجود می‎آورد و فعالیت آنها اثر بخش تر می شود و احساس مثبت نسبت به یادگیری افزایش می یابد. فقط گاهی اوقات فعالیت داشتن با دیگر دانش آموزان منجر به بی تکلیفی می گردد. دانش آموزان با جهت‌گیری مسئولیت اجتماعی، از طریق تمایل به تحقق بخشیدن به انتظارات نقش شان، برانگیخته می شوند. که شامل انتظارات والدین، معلمان و گروه همسالان می باشد. مانند مشارکت در فعالیت های فوق برنامه ، همکاری با هم کلاسی ها و رفتار مسئولانه هنگام اداره یک موقعیت، که باعث احساس عزت نفس و رضایت و هیجان در دانش آموزان خواهد شد وقتی که آنها به انتظاراتشان پاسخ می دهند. دانش آموزان با جهت گیری علاقه اجتماعی، برای کسب موفقیت، با این هدف که می توانند به دیگران کمک کنند، به طور جدی و سخت فعالیت می کنند. بنابراین این جهت گیری ها نشان می دهد که پیشرفت تحصیلی هم یک پیامد و هم یک مقدمه برای رفتار اجتماعی می باشد. به طور کلی “داوسون” بیان داشت که شاید محققان به طور نادرست بر اهداف عملکرد محور و تکلیف محور متمرکز می شوند، در حالی که دانش آموزان بیشترین علاقه را در مواجهه با اهداف اجتماعی در سطح مدارس دارند .

علاوه بر اهداف، بسیاری از عوامل دیگر در انگیزش دانش آموزان مشارکت دارد. نظریه خود مختاری (خود تصمیم گیری) بیان می دارد که ضروری است دانش آموزان حسی از شایستگی ، تعلق و استقلال را تجربه نمایند. شایستگی صرفا شامل این نیست که برای انجام تکالیف مختلف، دانش و آگاهی داشته باشیم، بلکه باور داشتن به توانایی و شایستگی نیز ضروری و ملزوم است . تعلق به ارتباطی که از طریق گروه همسالان شکل می گیرد، ارجاع داده می‌شود و استقلال شامل به انجام رساندن و کنترل کردن تکالیف و وظایف می باشد. در نتیجه دانش آموزان نیاز دارند که با همسالانشان در ارتباط باشند زیرا در این دوران احساسی از هویت در حال رشد کردن است و توانایی های شناختی افزایش خواهند یافت .”رایان” اهمیت تعلق، به ویژه تاثیر گروه همسالان بر انگیزش را مورد بررسی قرار داد. وی افزود، برای نوجوانان، روابط با همسالان با اهمیت تر می باشد زیرا زمان بیشتری را با دوستانشان صرف می کنند و روابط عمیق‌تر و بسته‌تری را از قبل شکل می دهند. در این مطالعه، انگیزش و پیشرفت دانش آموزان در آغاز و پایان سال اول متوسطه مورد ارزیابی قرار گرفت و برای شناسایی گروه همسالان، از تحلیل شبکه اجتماعی استفاده نمود.

تاثیرات هیجانی( اضطراب امتحان) و عملکرد تحصیلی

همچنین اضطراب امتحان یک موقعیت برانگیختگی هیجانی است که در نتیجه تغییرات هیجانی، فیزیولوژیکی و عقلانی رخ می دهد و از کاربرد موثر اطلاعات آموخته شده قبلی، جلوگیری می کند .”اسپیل برگر” تصریح می نماید که اضطراب امتحان از دو مولفه تشکیل شده است : ” تشویش ” که یک اضطراب شناختی مربوط به عملکرد است. ” هیجانات” که برانگیختگی سیستم عصبی خودکار در ارزیابی موقعیت ها می‌باشد. علاوه بر این، اضطراب امتحان یک متاثر کننده هیجانی منفی بر موفقیت و نگرش دانش آموزان نسبت به درس است. مطالعات نشان می دهد که رابطه ای بین مولفه هیجانات و عملکرد وجود ندارد، در حالی که یک رابطه منفی بین تشویش و نگرانی و عملکرد امتحان وجود دارد. جنبه شناختی اضطراب امتحان در دانش آموزان به شرح زیر است: شکست در درس، گرفتن نمره پایین، تفکر در این زمینه که دیگر دانش آموزان با گرفتن نمره خوب، پیشرفت می کنند، سرزنش خود به دلیل اینکه به اندازه کافی مطالعه نکردن، تفکر در مورد اینکه همه چیز را فراموش کرده اند، تفکر در مورد اینکه خانواده هایشان را ناامید خواهند کرد و اینکه آنها قادر به جبران نمرات کم نیستند .

در هر حال، توافق هایی کلی در تحقیقات تجربی، در مورد ارتباط بین اضطراب امتحان و عملکرد تحصیلی پایین ، وجود دارد.”همبر” در مطالعات فرا تحلیلی از 126 دانش آموز آمریکایی و اروپایی، یک همبستگی منفی 21r=- بین اضطراب امتحان و عملکرد تحصیلی یافت. که بر اساس مطالعات تجربی، واضح است که اضطراب امتحان با کاهش معدل نمرات دانش آموزان (GPA) در ارتباط هستند. همچنین مطالعات به طور پیوسته نشان می دهند که دانش آموزان دختر به طور معناداری، اضطراب امتحان بالاتری نسبت به دانش آموزان پسر دارند. و بر اساس مطالعات انجام شده، شکست تحصیلی با سطح بالایی از اضطراب امتحان در ارتباط می باشد و دانش آموزانی با اضطراب امتحان بالا، در خواندن و پاسخ دادن به سوالات امتحانی، سازماندهی افکارشان و بیان افکارشان با استفاده از کلمات مناسب، مشکل دارند. بنابراین اضطراب امتحان یک مشکل عمده برای بسیاری از دانش آموزان در سراسر زندگی تحصیلی می‌باشد.

برنامه ریزی

برنامه‌ریزی پیشنهاداتی را برای مدیریت زمان مطالعه و استفاده بهینه از ساعات شبانه روز، فراهم می‌کند. و بر اهمیت سازماندهی و کاربرد زمان به طور کارآمد و موثر تاکید دارد. و موجب مسئولیت پذیری دانش آموزان در قبال یادگیری شان می شود. همچنین برنامه ریزی همه جانبه مطالعه ، برای مرتفع کردن نیازها و درخواست های آموزشی دانش‌آموزان در طول سال تحصیلی، پیشرفت و ایجاد انگیزه، لازم و ضروری می باشد. بنابراین تنظیم زمان مطالعه باعث افزایش موفقیت های تحصیلی شده و فرصت های بیشتری را برای فعالیت های مورد علاقه ایجاد می کند و این طور نمی‌شود که دانش آموز برای یک موضوع یا فعالیتی زمان زیادی وقت صرف کند و برای فعالیت دیگری، وقت کم بیاورد. ضمن آنکه هیچ گاه دچار بلاتکلیفی و سردرگمی نیز نخواهد شد.

مهارت های مطالعه

شناسایی روش های یادگیری و مطالعه ثمربخش در پیشرفت زندگی تحصیلی دانش آموزان، بسیار مهم می باشد و اهمیت ایجاد عادت های مطالعه انعطاف پذیر، باید با دقت فراوان مورد تاکید قرار گیرد. “کریستنسون” و “آندرسون”، بر اهمیت مهارت های مطالعه در فراهم نمودن امکانات برای فارغ التحصیل شدن از مدرسه با پیشرفت قابل توجه، تاکید دارند. مهارت های مطالعه تحت موضوعاتی چون برنامه ریزی زمان (گذراندن زمان به طور کارآمد)، سازماندهی فضای مطالعه، خواندن نتیجه بخش، گوش دادن فعال، یادداشت برداری، نوشتن اثربخش، یادگیری فعال، انجام تکالیف و آمادگی برای امتحان، مطرح می شود.

همچنین ضروری می باشد که عادت هایی از یادگیری خود مدیریتی را در جهان در حال تغییر امروزی انطباق دهیم زیرا که دانش و معلومات در مسیر گسترش مهارت های خود مطالعه ای در حال حرکت است که فاکتورهای مهم آن فرایند یادگیری و شایستگی دانش آموزان در مهارت های مطالعه، می باشد که این مهارت ها به طور موثر بر پیشرفت در مدرسه و زندگی بعد از تحصیل تاثیر خواهد داشت. بنابراین دانش آموزانی که روش های یادگیری و مطالعه مناسب را گسترش نمی دهند، در انگیزش برای یادگیری و برنامه‌ریزی فرایند یادگیری و ارزیابی کلی آنها، ناکارآمد خواهند بود و این ناکارآمدی بر پیشرفت دانش آموزان در طول تحصیل و بعد از تحصیل، به طور منفی تاثیر خواهد داشت. همچنین برخی از دانش آموزان ممکن است علی رغم اختصاص زمان کافی برای مطالعه، دچار شکست شوند که دلیل اصلی آن، عدم کسب مهارت های مطالعه موثر و مفید است. علاوه بر این، دانش آموزانی که مهارت‌های مطالعه مناسب را در مدرسه کسب می کنند، نگرش مثبتی را نسبت به مدرسه و یادگیری انتخابی به عنوان یک هدف، رشد می‌دهند. ضمن اینکه موفقیت کسب شده بعد از مطالعه مفید موجب اطمینان خاطر و تشویق دانش آموزان در جهت تغییر دیدگاه شان نسبت به مطالعه، به عنوان یک فعالیت لذت بخش، خواهد شد.

فقدان کنترل پیامد

تحقیقات متعدد نشان می دهد، دانش آموزانی که موفقیت خود را به عوامل کنترل پذیر نسبت می دهند در مقایسه با دانش آموزانی که موفقیت خود را به عوامل کنترل ناپذیر و تصادفی نسبت می دهند، قادرند از راهبردهای مناسب‌تر یادگیری همچون برنامه ریزی، استفاده کنند و موفقیت تحصیلی بالاتری را نشان  دهند. بنابراین دانش آموزان می‌توانند از طریق افزایش راهبردهای مقابله ای به تغییر نگرش خود در زمینه کنترل پذیری پیامدهای مربوط به عملکرد تحصیلی بپردازند. تاثیر پذیری آن از طریق راهبردهای یادگیری از جمله برنامه ریزی و تعدیل هیجانات می‌باشد. این فرایند بدین شکل صورت می گیرد که هر چه فرد به زمان امتحانات نزدیک تر شود در صورت به کارگیری راهبرد برنامه ریزی می تواند فقدان کنترل پیامد را کاهش دهد.

منبع

کیوانی ،مریم(1392)، تاثیر راهبردهای سازماندهی- برنامه ریزی بر بهبود عملکرد تحصیلی، پایان نامه کارشناسی ارشد ، رشته مشاوره ، دانشگاه علامه طباطبایی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0