مفهوم شناسی خلاقیت

واقعا خلاقیت چیست و مشخصات آن کدام است؟ آیا هر شیئی یا روش جدیدی که توسط فردی ابداع شود ثمره نوعی خلاقیت است؟ آیا ساختن اشکال گوناگون با وسایل بازی توسط کودکان نیز نوعی خلاقیت است؟ مگر نه این است که هر اختراعی نتیجه تکمیل یا ترکیب نتایج اکتشاف و یافته های علمی یا فنی قبل از خود است؟ خلاقیت از موضوعاتی است که در­باره­ی آن بحث فراوان شده است؛ بی آنکه مفهوم آن به درستی روشن شده باشد. کلمه «خلاقیت» در زمینه­ها و معانی مختلفی به کار برده می شود؛ تا آنجا که برخی از پژوهشگران آن را فاقد معنی مشخص  و دقیقی دانسته­اند عباراتی مثل «معلم خلاق»، «دانش آموز خلاق»، نقاش خلاق و … فراوان  به کار برده شده است.

اما خلاقیت در  ­مورد این افراد معنی یکسانی ندارد.  ممکن است منظور از معلم خلاق کسی است که درس را بهتر ارائه دهد، در صورتی­که نقاش خلاق به کسی اطلاق می­شود که سبک جدیدی را در نقاشی پایه گذاشته باشد؛ نه کسی که نقاشی هنرمندانه تری ارائه داده است. هم­چنین عبارت است از دانش آموز خلاق که معنی ثابتی ندارد و نظر درباره معانی آن با یکدیگر متفاوت است. پس می­توان نتیجه گرفت که خلاقیت در همگان وجود دارد، ولی خلاقیتی که در سطح جهانی قابل طرح باشد معمولاً با نبوغ همراه است.

تحقیق در­مورد خلاقیت و عناصر تشکیل دهنده­ی آن، بیش از یک قرن پیش، توسط دانشمندان علوم اجتماعی شروع شد، ولی انگیزه اساسی برای پژوهش بیشتر در سال 1950 توسط گلیفورد ایجاد گردید. گلیفورد خلاقیت را با تفکر واگرا(دست یافتن به رهیافت­های جدید برای حل مسئله) در مقابل تفکر همگرا ( دست یافتن به پاسخ صحیح) مترادف می­دانست. خلاقیت هم­­چون عدالت، دموکراسی و آزادی برای افراد، دارای معانی مختلف است، ولی یک عامل مشترک در همه خلاقیت­ها وجود دارد که عبارت است از:  پرداختن به عوامل جدیدی که عامل خلاقیت در آنها موجود بوده و به عنوان مجموع میراث فرهنگی عمل می­کنند؛ ولی آنچه که تازه است ترکیب این عوامل در الگویی جدید است.

دانشمندان خلاقیت را با تعابیر متعدد و متنوعی تعریف کرده­اند. به طوری­که گاهی هر تعریف فقط بیانگر یک بعد از ابعاد مهم فراگرد خلاقیت است؛ برای مثال هربرت فوکس معتقد است که فراگرد خلاقیت عبارت است از: هر نوع فراگرد تفکری که مسأله­ای را به طور مفید و بدیع حل کند. به اعتقاد جرج سیدل ،توانایی ربط دادن و وصل کردن موضوع­ها، صرف­نظر از اینکه در چه حوزه یا زمینه­هایی انجام گیرد، از مبانی بهره­گیری خلاق از ذهن استم.

الوانی و معمارزاده  به نقل قول از مورهد و گریین قائلند که:

خلاقیت فرایند تکامل بخشیدن به دیدگاه­های بدیع و تخیلی درباره موقعیت­های مختلف است. خلاقیت را فرایند ایجاد دیدگاه­های اصیل و تصوری روشن از موقعیت­ها دانسته­اند. از نظر آنها داشتن ذهنی آفریننده و مولد از راه تصور و به تصویر کشیدن موقعیت خلاقیت نام دارد و شاخص مهم آن فوری بودن ذهن در صورت دادن اشکال، پدیده­ها و حالات آن در ذهن است. آنها چهار کارکرد عمده برای ذهن خلاق قائل هستند:

  • پدید آوردن یک محصول یا خدمت جدید؛
  • پدید آوردن کاربردی جدید از یک محصول یا خدمت جدید؛
  • حل یک مسئله؛
  • حل یک منازعه.

در دنیای امروز خلاقیت و توانایی ایجاد فکر نو و ایده جدید اهمیت ویژه­ای دارد. خلاقیت در تعاریف و دیدگاه­های مختلف، متفاوت است. مفهوم خلاقیت برای سازمان­های موفق، مفهومی مهم، قابل درک، شناخته شده و کلید موفقیت و بقاء است. در تعاریف ارائه شده از خلاقیت روي ابعاد و جنبه هاي مختلفی تاکید شده است  لذا می­توان  نتیجه­گیري کرد که خلاقیت پدیده­اي چند بعدي، کثیرالوجه و یک کل، یکپارچه می­باشد.

منبع

سالاری، محدثه(1394)، رابطه میان خلاقیت مدیران و انگیزه کارکنان، پایان نامه کارشناسى ارشد، مدیریت دولتی، دانشگاه هرمزگان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0