مفهوم شخصیت
بدون شک یکی از مباحث اصلی و بنیادی علم روانشناسی ویژگیهای شخصیتی میباشد. همه آدمیان از حیث داشتن شخصیت ؛ به معنی وسیع رواشناسی با یکدیگر همانندند، یعنی هر کس شخصیتی دارد.ولی این شخصیت یا خویشتن در همه یکسان نیست، بلکه در هر کس به صورتی خاص میباشد که او را از دیگران متمایز میسازد.تفاوتهایی که افراد آدمیبا یکدیگر دارند به حدی است که نمیتوان از میان آنان حتی دو نفر را پیدا کرد از هر لحاظ شبیه به هم باشند.هر انسان و رویدادی در نوع خود منحصر به فرد است.با وجود این بین بسیاری از رویدادهای زندگی آنها آن قدر شباهت وجود دارد که بتوان نکات مشترکی را در نظر گرفت و درست همین الگوهای رفتاری است که روانشناسان شخصیت در پی درک آنند.
آن ویژگی که میتواند به ما کمک کند تا خود و دیگران را بهتر بشناسیم را اصطلاح شخصیت نامیده میشود شاید کمتر واژهای بتوان یافت که بهاندازهی شخصیت برای همگان آشنا و در عین حال معنیدار، ولی تعریف آن بسیار پیچیده و بغرنج باشد، اولین اقداماتی که در زمینه شناخت ساختار شخصیت صورت میگیرد، بر محور اقداماتی میچرخد که در زمینه شناسایی و تشخیص خصوصیات همیشگی است و نشاندهنده رفتار او میباشد هنگامیکه این خصوصیات در موارد متعدد ابراز گردد، آنها را خصوصیت یا ویژگی مینامند . اصطلاح شخصیت مفهومیوسیع و گسترده دارد و نمیتوان تعریف قاطعی از آن ارائه داد.هنگامیکه در زندگی روزانه کوشش میکنیم، تا شخصی را واقعا بشناسیم بیدرنگ با شمار زیادی از صفات و رفتارهای وی روبرو میشویم.در مطالعه شخصیت ناگزیر باید تعدادی از صفات را برگزینیم،چنین گزینشی به طور مسلم برای هر کس با دیگری متفاوت خواهد بود.
در ادامه به چند مورد از تعاریف شخصیت اشاره میپردازیم:
اصطلاح شخصیت در برابر کلمه personalize فرانسوی یا personality انگلیسی بکار رفته و این کلمات خود از لغت persona لاتین مشتق شده است.و آن به معنی نقابی است که بازیگران تئاتر یونان و روم قدیم به صورت خود میگذاشتند تا چهره دلخواه خود را بهتر نشان دهند.در روانشناسی و روانپزشکی نیز مفهوم شخصیت مجموعهای تفکیک ناپذیر آن چنان خصایص بدنی و نفسانی است که شناخت دوستان نزدیک شخص یا به عبارت دیگر آن نقاب یا ماسکی است که فرد برای سازش با محیط که در حقیقت نوعی بازیگری در صحنه زندگی است به چهره خود نهاده است و در نهایت شخصیت مجموعه افکار ،هیجانات،و رفتارهایی است که شیوه ی انطباق ما با دنیا را نشان میدهد.
- شلدون ،پویا بودن شخصیت را در تعریف خود مطرح نموده و چنین عنوان میکند: به سازمان یافتگی جنبههای ادراکی، عاطفی، انگیزشی و بدنی فرد را شخصیت گویند.
- کتل، از محتوای شخصیت خارج شده و جنبههای کاربردی شخصیت را در تعریف خود عنوان میکند .شخصیت چیزی است که به ما اجازه ميدهد پیشبینی کنیم که شخص در یک موقعیت معین چه خواهد کرد، یعنی چه عملی از او ناشی خواهد شد.
- شخصیت مجموعهای از ویژگیهای جمسی و روانی و رفتاریست که هر فرد را از دیگری متمایز میکند .
تعریف دیگر شخصیت عبارت است از: مجموعه خصوصیات و صفات مشخصه فرد که او را از دیگران متمایز نموده و در امر انگیزش به کار و رفتارهای وی در سازمان اهمیت دارد. با مطالعه شخصیت افراد، خصوصیاتی که بر اساس آن، فردی دیگر متمایز میگردد، روشن میشود.در حقیقت، تعریف شخصیت از دیدگاه هر دانشمند یا هر مکتب و گروهی به نظریه و تئوری خاص آن بستگی دارد.البته میتوان بر اساس تعاریف فوق، تعریف نسبتا جامعی از شخصیت بدین صورت ارایه داد که: شخصیت عبارت است از مجموعه ای سازمان یافته و متشکل از خصوصیات نسبتأ ثابت و پایدار که یک فرد را از افراد دیگر متمایز میسازد.
اصطلاح شخصیت به معنای سبک یک فرد است بدون آنکه درباره آن کوچکترین قضاوت ارزشی داشته باشیم و از زشتی، زیبایی، بدی، خوبی، درستی و نادرستی آن صحبت به میان آوریم باید بگوییم هر فرد سبک خود یعنی شخصیت خاص خود را دارد که از او انسانی واحد و منحصر به فرد میسازد شاید بهتر باشد بگوییم: همانطور که انسانها از نظر خطوط چهره، تن صدا، لباس پوشیدن حرکت کردن و واکنش در مقابل محرکهای داخلی و خارجی دارند با یکدیگر تفاوت دارند از نظر سبک یعنی شخصیت نیز با یکدیگر تفاوت دارند بنابرین میتوان گفت که شخصیت شیوهی خاص بودن است .تعریف ویژگی شخصیت از دیدگاه هر دانشمند یا مکتب یا گروهی به بستگی دارد. لیکن تعریف نسبتأ جامع چنین است:شخصیت عبارت است از مجموعهای سازمان یافته و واحدی متشکل از خصوصیات نسبتأ پایدار و مداوم که سبب تمایز فرد از دیگران میشود.فروم معتقد است که شخصیت مجموع کیفیتهای موروثی و اکتسابی است که خصوصیات فرد بوده و او را منحصر به فرد میکند .
منبع
واعظی،سارا(1394)، رابطه بین ویژگیهای شخصیتی و تفکر انتقادی با صلاحیت اجتماعی در دانشجویان، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید