مفهوم رقابت پذیری

رقابت پذیری یکی از مفاهیم مهم و کلیدی می باشد که در دو دهه اخیر توجه بسیاری از محققان و پژوهشگران مدیریت، اقتصاد و تجارت بین الملل را به خود جلب نموده است و برای آن تعاریف بسیاری از دیدگاه های گوناگون ارائه شده است. در این بخش ابتدا مروری بر این تعاریف خواهیم داشت و سپس رویکردها و عوامل موثر بر آن مورد بحث واقع خواهد شد.

تعریف رقابت پذیری      

   رقابت پذیری به معنای توانایی سازمان در جهت ماندگاری در کسب و کار و محافظت از سرمایه های سازمان، به دست آوردن ،بازگشت  سرمایه ها، و تضمین شغل ها در آینده می باشد.رقابت پذیری تعریف واحدی ندارد اما در تمامی تعریف های ارائه شده این وجوه مشترک در آنها دیده می شوند که رقابت پذیری قابلیت ها و توانمندی هایی است که یک شرکت، صنعت، منطقه و کشور از آن بهره مندند و می توانند آنها را حفظ کنند تا در صحنه بین المللی توانایی افزایش سهم بازار و سود دهی بالا برای یک دوره طولانی را داشته باشند . رقابت پذیری در بین شرکت ها یعنی امکان بدست آوردن موفقیت مناسب و پایدار در صنعت و بازاری که شرکت در آن فعالیت  می کند.

حال با توجه به چنین دیدگاهی هر چه شرکت ها توان بیشتری در بدست آوردن سهم بازار محصولی که تولید می کنند به دست آورند در نتیجه گوی سبقت را از دیگر رقبای خود می ربایند و در نتیجه این امر، شرکت ها رشد و پیشرفت خواهند کرد، کوهمن،رقابت پذیری را به عنوان توانایی اقتصادی بنگاه برای ثابت نگه داشتن سهم خود در بازارهای بین المللی یا افزایش سهم خود در بازار هر فعالیتی تعریف می کند که انجام می دهد. سهم بازار ،مقدار فروش شرکت دربردارنده موقعیت بازار شرکت و نیز اندازه نسبی شرکت می باشد. به عبارت دیگر، مقدار فروش شرکت می تواند نشان دهنده میزان نفوذ شرکت در بازار باشد و می تواند به طور غیر مستقیم دلالت بر شهرت، تشخیص، قابلیت های توزیع یا حتی کیفیت واقعی شرکت داشته باشد. اساساً، مقدار فروش شرکت حاکی از اندازه شرکت نسبت به دیگر رقبای بالقوه، بخش ها یا کل بازار می باشد. معمولاً این استنباط وجود دارد که هر چه سهم بازار ،مقدار فروش شرکت بیشتر باشد، آن شرکت موفق تر است .

هر چه تعداد رقبای تجاری در صنعت زیادتر باشد، شرکت برای به دست آوردن سهم فروش و تأمین مالی با تعداد رقبای بیشتری روبرو می شود. و برای تامین نیازهای خود مجبور به رقابت با تعداد بیشتری از شرکت ها می باشد. در نتیجه هر چه تعداد رقبا در صنعت بیشتر باشد رقابت در آن صنعت نیز شدت بیشتری پیدا می کند.تایسون 1993رقابت پذیری را توانایی در تولید کالا و خدمات قابل رقابت در بازارهای بین المللی می داند به طوریکه همزمان برای شهروندان استانداردهای زندگی پایدار و رو به رشدی را ایجاد نماید در حالیکه کروگمن 1994 رقابت پذیری را چیزی جز بهره وری نمی داند .چهار باغی 1994 رقابت پذیری را تعامل و بر هم کنش میان سطوح ارزش های مشتریان و سهامداران می دانند که در نهایت موجب بهبود قابلیت ها و ویژگی های سازمان در رقابت با دیگران در بازار می شود.از دیدگاه دانشکده کسب و کار هاروارد رقابت پذیری ملی معیاری است برای سنجش میزان توانایی یک کشور در ایجاد، تولید و ارائه خدمات در عرصه جهانی به گونه ای که نرخ بازگشت بالایی در منابع مصرفی را همراه خود داشته باشد.

OECD رقابت پذیری را توانایی یک کشور در بازار آزاد برای تولید محصول و ارائه خدمات می داند به گونه ای که همزمان با آن توسعه و حفظ درآمد واقعی شهروندان خود در دراز مدت را به همراه داشته باشد .بر اساس گزارش رقابت پذیری جهانی، رقابت پذیری جهانی توانایی یک کشور در تولید ثروت بیشتر در مقایسه با رقبایش در بازار جهانی می باشد .با توجه به تعاریف ارائه شده رقابت پذیری در اثر ترکیبی از دارایی ها و فرآیندها به وجود می آید که یا به صورت موهبتی می باشد (منابع طبیعی) و یا اینکه بشر آن را به وجود آورده است .

فرآیندها این دارایی ها را به سود و منفعت اقتصادی ناشی از فروش به مشتریان تبدیل می کند. پورتر بر تاثیر مشتریان و تأمین کنندگان با توجه به زنجیره ارزش بنگاه اشاره کرده است و مزیت رقابتی را بخشی از یک سیستم گسترده تر و در ارتباط با تأمین کنندگان و مشتریان و مصرف کنندگان نهایی می داند.تفاوت ها در ارائه تعاریف از رقابت پذیری و مزیت رقابتی ناشی از چند وجهی بودن این موضوع می باشد. به عنوان مثال کاربت ، بر جنبه های بازاریابی رقابت پذیری  و  ، گراپ  بر قابلیت های نوآوری بنگاه تأکید داشته اند.کاریانیسی و پوپسو ،نیز بر نقش تکنولوژی اطلاعات و ICT و تدارکات الکترونیکی کالا در افزایش بهره وری ملی و ارتقاء رقابت پذیری کشورهای اتحادیه اروپا تأکید کرده اند.

سطوح رقابت پذیری

رقابت پذیری مفهومی چند بعدی بوده که می تواند در دیدگاه های مختلف ملی، صنعت و سازمان مورد بررسی قرار گیرد. ریشه کلمه رقابت پذیری بر گرفته از واژه لاتین competitor است که به معنای رقابت در بازارهای تجاری می باشد. این واژه برای بیان توان اقتصادی واحد در مقابل رقبایش در بازارهای جهانی است که کالاها، خدمات، افراد، مهارت ها و ایده ها در سطوحی فراتر از مرزهای جغرافیایی عرضه می شوند .

در حال حاضر رقابت پذیری موضوعی محوری در سراسر دنیا محسوب شده و از آن به عنوان ابزاری جهت دستیابی به رشد اقتصادی مطلوب و توسعه پایدار قلمداد می شود. در اقتصاد بین المللی، رقابت پذیری را به صورت امکان به دست آوردن موقعیت مناسب و پایدار در بازارهای جهانی تعریف کرده اند. در عصری که جهانی شدن، فرآیندی رو به گسترش تلقی می شود، رقابت پذیری موضوعی مهم بین سیا ست گذاران در سطوح مختلف ملی، صنعت و سازمان به شمار می آید .

رقابت پذیری در سطح شرکت را می توان به صورت توان شرکت در طراحی، تولید و یا ارائه محصولاتی که در مقابل محصولات رقبا، دارای قیمتی پایین تر یا کیفیتی بالاتر در مقابل هزینه ای برابر باشد، تعریف نمود .در مورد رقابت پذیری صنایع نیز باید به این نکته اشاره نمود که یک صنعت در صورتی قادر به رقابت می باشد که سازمان های وابسته به آن، دارای توان رقابتی بالایی باشند .مک گاهان معتقد است که 36 درصد سود آوری بنگاه ها و صنایع به ویژگی ها و توانمندی هایشان بستگی دارد .از تعاریف و مطالب ارائه شده می توان این گونه استنباط کرد که رقابت پذیری در ارتباط سطوح مختلف بنگاه های اقتصادی منفرد تا مناطق جغرافیایی و حتی کشورها به کار رفته است که در هر کدام از سطوح به جنبه های مختلف رقابت پذیری توجه شده است.

 رقابت پذیری در سطح خرد

رقابت پذیری در سطح بنگاه به معنای توانایی حفظ وضعیت بنگاه در بازار می باشد. پورتر اعتقاد دارد که یک بنگاه با تکیه بر دارایی های خود رقابت پذیر نمی شود و عواملی نظیر تأمین کنندگان، مشتریان و فشارهای رقابتی ناشی از رقبا نیز بر آن تاثیر گذار می باشند .بنگاه ها برای اینکه رقابت پذیر باشند بایستی 4 فاکتور را به طور همزمان در وضعیت بهینه قرار دهند: هزینه کارایی، کیفیت، تنوع و قدرت پاسخگویی. به منظور افزایش در بهره وری این عوامل لازم است که اصلاحات اساسی در حوزه های سازماندهی تولید، سازماندهی توسعه محصول  و سازماندهی زنجیره ارزش صورت پذیرد .

رقابت پذیری در سطح میانی

در زمانی که توجه محققین به بررسی رقابت پذیری بین المللی معطوف شده بود تعدادی از مناطق محلی اقتصادی به صورت مجتمع های صنعتی با تکنولوژی پیشرفته شکل گرفت. در واقع تلاش دولتمردان منطقه ای و ملی در سطح جهان، در این مجتمع ها دستیابی به توسعه اقتصادی منطقه ای بود. ابزارهای به کار گرفته شده در این مناطق شامل پارک های فناوری، مراکز نوآوری، برنامه های آموزشی و پشتیبانی های مالیاتی و کمک های مالی مستقیم به بنگاه ها بود تا این مراکز کوچک تکنولوژی پیشرفته شروع به بازدهی تجاری نمایند.شاخص های اصلی در تعیین رقابت پذیری مناطق شامل ساختارهای اقتصادی منطقه (درآمد منطقه، میزان سرمایه گذاری داخلی و خارجی در منطقه، صادرات کالا و …) نیروی انسانی، موهبت ها و سیاست های حاکم بر منطقه می باشد.

رقابت پذیری در   کلان

بسیاری از تصمیمات متمرکز بر رقابت پذیری کشورها و ملت ها و همچنین مقایسه آن ها با هم بوده است. رقابت پذیری ملی را توانایی یک کشور در تولید کالا و خدماتی دانسته اند که قابلیت رقابت در بازارهای بین المللی را دارا می باشد و در عین حال درآمد شهروندان آن کشور را افزایش می دهد. به نظر شورای رقابت پذیری آمریکا استانداردهای سطح زندگی، تجارت، بهره وری و سرمایه گذاری از جمله شاخص های ارزیابی رقابت پذیری در سطح ملی می باشند. از این دیدگاه رقابت پذیری ملی هدف نهایی نیست بلکه یک وسیله برای دستیابی به افزایش سطح استاندارد زندگی تحت شرایط عادلانه و بازار آزاد؛تجارت، تولید و سرمایه گذاری  می باشد.

 منبع

مشهدی،امیر(1393)،تاثیررقابت بازاربرنوسانات سود شرکتها،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت صنعتی،مرکز آموزش عالی رجاء

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0