مفهوم رضایت مشتری
رضایت مشتری از جمله اقدامات داخلی سازمان ها محسوب می شود که نمود جهت گیری آن ها به سمت ارضای خواسته های مشتری است و جهت ارتقای کیفیت محصولات و خدمات را نشان می دهد. به نظر ژورژان، رضایت مشتری حالتی است که مشتری احساس می کند که ویژگی های محصول منطبق بر انتظارات اوست. نارضایتی نیز حالتی است که در آن نواقص و معایب محصول موجب ناراحتی، شکایت و انتقاد مشتری می شود. در یک تعریف، رضایت مشتری حالت و واکنشی است که مصرف کننده و مشتری از مصرف یا خرید محصول ابراز می کند.
لینگنفلد، رضایت مشتری را از لحاظ روانشناختی، احساسی می داند که در نتیجه ی مقایسه ی بین محصولات دریافت شده با نیازها و خواسته های مشتریان و انتظارات اجتماعی در رابطه با محصول، حاصل می شود. بنابر تعریف راپ، رضایت مشتری به عنوان یک دیدگاه فردی تعریف می شود که از انجام مقایسه های دائمی بین عملکرد واقعی سازمان و عملکرد مورد انتظار مشتری ناشی می شود .تاپفر بیان می دارد که رضایتمندی مشتری به نوع فعالیت تجاری یک سازمان یا به موقعیت سازمان در بازار بستگی دارد. ریچارد الیور اعتقاد دارد که رضایتمندی مشتری یا عدم رضایت او از تفاوت بین انتظارات مشتری و کیفیتی که او دریافت کرده است حاصل می شود. به این ترتیب برای اندازه گیری رضایت مشتری می توان از رابطه زیر استفاده کرد:
رضایت مشتری=استنباط مشتری از کیفیت – انتظارات مشتری
در نظریه بازاریابی بر مبنای مشتری گرایی در دهه ی 1960، هدف تمرکز بر شناسایی خواسته های یک گروه از مشتریان و سپس بیشینه سازی میزان رضایت آنان از طریق عرضه محصول یا خدمت مناسب، مطرح شده بود. مطابق این رویکرد، رضایت مشتری هدف نهایی اقدامات بازاریابی سازمان می باشد. متأسفانه به نظر می رسد که در دهه 1990 بازاریابان در راستای تحقق اصل مشتری گرایی، به نوعی نزدیک بینی دچار گشته و به جای تمرکز بر تأمین منافع مشتری، توجه خود را بر مشخصات فیزیکی محصولات عرضه شده ، معطوف کرده اند. هر جا که این جهت گیری نادرست وجود داشته باشد، احتمال دارد که رضایت مشتری، الویت اصلی خود را در میان سیاست های کلیدی سازمان از دست بدهد. به طوری که یکی از بزرگان صنعت خودرو، هنری رویس، مؤسس کارخانجات خودروسازی رولز رویس که کیفیت محصولاتش زبانزد خاص و عام است، در سال 1906، طی بیاناتی پایبندی سازمان خویش را به اصل رضایت مشتری صراحتاً اینگونه اعلام نمود: « رغبت و اشتیاق ما برای جلب رضایت مشتری در شرکت خودروسازی رولز رویس در لحظه ای که مشتری ،خودرو را خریداری نموده و سند آن را تحویل می گیرد پایان نمی پذیرد. هدف نهایی ما آن است که خریدار محصولات رولز رویس در حین استفاده از خودرو، رضایتمندی را هر لحظه بیشتر از لحظه قبل با تمام وجود احساس کند». شرکت فروش تویوتا موتور نیز به طور مشابه، اهمیت اصل مشتری گرایی را در سازمان خویش اینگونه اذعان نموده است: «بنیاد تمامی برنامه های تجاری تویوتا در ایالات متحده ، کسب رضایت مشتریان به صورت تمام و کمال می باشد. رضایت مشتری، مهمترین فلسفه ی وجودی شرکت تویوتا به شمار می رود».
سازمان ها به منظور افزایش تعداد مشتریان خود، وفاداری آن ها ،درآمد، سود و افزایش سهم بازار و در نتیجه بقا، اقدام به بررسی میزان رضایت مشتری در کسب وکار خود می کنند. با آگاهی از ارتباط راهبردی بین رضایت مشتری و عملکرد کلی خدمات، رضایت مشتری در مفهوم بازاریابی یک امر حیاتی و یکی از موضوعات نظری و تجربی بسیار مهم برای اکثر بازاریابان و محققان در زمینه مشتری تلقی می گردد. رضایت مشتری برای سازمان هایی که آرزوی ایجاد مزیت رقابتی در دنیای فوق العاده رقابتی امروز را دارند، یک موضوع کلیدی است، به همین سبب تعداد زیادی پژوهش و سرمایه صرف شناسایی راه های درست ارزیابی رضایت مشتری در سطح کلان( ملی) و سطح خرد(سازمانی) شده و می شود.
انواع شاخص های رضایت مشتری
در چند سال اخیر ،شاخص های رضایت مشتری در کشورهای مختلف چه در بخش تولید و چه در بخش خدمات، در سطح ملی مورد ارزیابی و اندازه گیری قرار گرفته اند. نتایج حاصل از اندازه گیری رضایت مشتری به صورت ملی در بسیاری کشورها، راه را برای یافتن بهترین ها و متعالی ترین سازمان ها هموار ساخته است و معیارهای اتخاذ تصمیمات استراتژیک به منظور ارزیابی و بهبود وضعیت رقابتی را به سادگی فراهم نموده است .تدوین شاخص ملی رضایت مشتری چه در سطح خرد و چه در سطح کلان مزایای خود را برای کشورهای توسعه یافته به اثبات رسانده است. در سطح خرد هریک از مشتریان با استفاده از چنین شاخصی قادر به اخذ تصمیم مناسب در امر خرید کالاهای اساسی خویش می باشند و در سطح کلان، این شاخص تبدیل به شاخصی جهت ارزیابی وضعیت اقتصادی کل کشور در کنار سایر شاخص ها از جمله تولید ناخالص ملی شده است.
اولین شاخص ملی رضایت مشتری، سنجش رضایت مشتری سوئدی است که در سال 1989 پایه ریزی شد. در کشورهای توسعه یافته، تلاش فراوانی در بخش پژوهش و تحقیقات به منظور بهبود درک عملی از اندازه گیری رضایت مشتری صورت گرفته است. برای نمونه می توان به تحقیقات فورنل و همکارانش در زمینه ی ایجاد یک چارچوب جامع و نظام یافته برای تشریح عوامل مؤثر بر رضایت مشتری و شناسایی حاصل از آن اشاره نمود. بر پایه این تحقیقات وسیع بود که شاخص رضایت مشتری در آمریکا، بنیان نهاده شد. به دنبال پذیرش عمومی و درک اهمیت این شاخص در اروپا و آمریکا، کشورهای زیادی اقدام به تعیین این شاخص به صورت ملی نمودند از جمله این شاخص ها می توان به شاخص رضایت مشتری در اروپا، شاخص رضایت مشتری درسوئیس، شاخص رضایت مشتری در نروژ، شاخص رضایت مشتری درمالزی، شاخص رضایت مشتری درچین، شاخص رضایت مشتری در آفریقای جنوبی و شاخص رضایت مشتری در ترکیه اشاره نمود.
شاخص رضایت مشتری سوئدی
اولین شاخص ملی رضایت مشتری، شاخص رضایت مشتری سوئدی است که در سال 1989 پایه ریزی شد. این شاخص از نظر تاریخی تقریباً شامل 130 شرکت از 32 صنعت بزرگ سوئدی بوده است. این مدل شامل دو محرک اولیه از رضایت است : عملکرد(ارزش) درک شده و انتظارات مشتری. معمولاً عملکرد درک شده با ارزش درک شده معادل شمرده می شود.ارزش، شاخص رایجی است که مصرف کنندگان برای مقایسه ی مارک ها و طبقه بندی های مشابه به کار می برند. پیش بینی اساسی آن است که هر قدر ارزش درک شده افزایش یابد، به تبع آن رضایت افزایش یابد. محرک دیگر رضایت، آن است که تا چه حد انتظارات مشتری درباره محصول یا خدمات برآورده می شود. انتظارات مشتری به عنوان پیش بینی های
مشتری به جای استانداردها یا معیارهای هنجاری تعریف می شود. انتظارات ،رابطه مستقیمی با رضایت مشتری دارد برای اینکه آن ها به عنوان تکیه گاه شناختی در ارزیابی فرآیند به کار می روند. در حالیکه عملکرد درک شده بیشتر از تجربه ی اخیر ناشی می شود، انتظارات مشتریان، از تجربه ی مصرف قبلی مشتری درباره ی محصولات یا خدمات شرکت، همچنین آگهی و اطلاعات دهان به دهان ناشی می شود. به دلیل اینکه انتظارات ، توانایی شرکت برای تدارک دیدن عملکرد آینده را پیشگویی می کند، در مدل شاخص رضایت مشتری سوئدی، تأثیر مثبتی بر رضایت دارد. بالاخره انتظارات بایستی به طور مثبت با عملکرد (ارزش) درک شده ارتباط داشته باشد.
پیامدهای رضایت در مدل شاخص رضایت مشتری سوئدی، از تئوری معروف بازاریابی هیرشمن 1970 نشأت گرفته است. این تئوری موقعیت هایی را توصیف می کند که ارباب رجوع یا مشتری از محصولات و خدمات ارائه شده ی سازمان ناراضی می شود. سازمان برای خروج از این بن بست و فراهم نمودن رضایت به دو مکانیسم خروج و ابزار متوسل می شود. هر مشتری که خارج می گردد یا خریدش را از شرکت متوقف می کند یا شکایت خود را از عدم رضایت ابراز می کند، شرکت تلاش می کند که موقعیت را درک کند. به طور مشهود ، پیامدهای فوری افزایش رضایت، کاهش شکایات مشتری و افزایش وفاداری مشتری است. افزایش در رضایت بایستی میزان بروز شکایات را کاهش دهد، همچنین بایستی وفاداری مشتریان را افزایش دهد، که تمایل روانی مشتری برای خرید مجدد از تأمین کننده ی محصول یا خدمت خاص است. وفاداری، متغیر وابسته ی نهایی در مدل است، زیرا ارزش آن به عنوان شاخصی برای بقای مشتری و تداوم سودآوری است.
شاخص رضایت مشتری آمریکایی
شاخص رضایت مشتری آمریکایی، مقیاسی 100 امتیازی است که رضایت مشتریان خانوار در آمریکا را در مورد کالاها و خدمات رتبه بندی می کند. این شاخص در دانشکده بازرگانی دانشگاه میشیگان در سال 1994 طراحی شده و هر سال چهار بار به روز می شود . شاخص رضایت مشتری آمریکایی، نوع جدیدی از سنجش عملکرد بر مبنای بازار، برای شرکت ها، صنایع، بخش های اقتصادی و اقتصادهای ملی است. این شاخص، کیفیت کالاها و خدمات را به گونه ای که توسط مشتریان تجربه شده و مصرف می کنند، می سنجد. شاخص رضایت مشتری آمریکایی، سه ورودی دارد: کیفیت درک شده، ارزش درک شده و انتظارات مشتری. مشخصه اول ،رضایت کلی مشتریان، کیفیت یا عملکرد درک شده می باشد، که از ارزیابی بازار نشأت گرفته از تجربه ی مصرف اخیر است، و انتظار می رود که تأثیر مثبت و مستقیمی بر رضایت کلی مشتریان داشته باشد.
این پیش بینی، شهودی و مبنایی برای کل فعالیت های اقتصادی است. برای عملیاتی کردن سازه ی کیفیت درک شده، ادبیات کیفیت را با توصیف اولیه از دو ترکیب تجربه ی مصرف، استنباط می کنیم: 1) سفارشی کردن، یعنی درجه ای که شرکت نیازهای ناهماهنگ مشتری را طبق سفارش مشتری ارائه نماید،2)قابلیت اطمینان ، یعنی میزانی که محصول شرکت معتبر، استاندارد شده و عاری از عیب و نقص است. دومین مشخصه ی رضایت کلی مشتریان، ارزش درک شده یا سطح درک شده از کیفیت تولید در برابر قیمت پرداخت شده می باشد. اضافه شدن ارزش درک شده ،اطلاعات قیمت را به مدل ملحق کرده و قابلیت مقایسه ی نتایج شرکت ها، صنایع و بخش ها را افزایش می دهد .انتظار می رود که ارتباط مثبتی بین افزایش ارزش درک شده و رضایت مشتریان وجود داشته باشد. سومین مشخصه ی رضایت کلی مشتریان، انتظارات بازار سرویس گرفته است.
انتظارات بازار سرویس گرفته ، هم تجربه ی مصرف اولیه بازار سرویس گرفته از ارائه ی شرکت( که شامل اطلاعات غیر تجربی در دسترس از طریق منابعی از قبیل آگهی و ارتباطات توصیه ی زبانی) و هم پیش بینی توانایی عرضه کننده برای تحویل دادن کیفیت در آینده را نشان می دهد. سازه ی انتظارات ، ارتباط مستقیم و مثبتی با ارزیابی تجمعی عملکرد شرکت ، نظیر رضایت کلی مشتریان دارد. ضمناً، انتظارات بازار سرویس گرفته در زمان t توانایی شرکت برای ارضا نمودن بازارش در دوره زمانی آینده t+1,t+2,…,t+n را پیش بینی می کند. انتظارات مشتریان بایستی با کیفیت درک شده و نهایتاً با ارزش درک شده به طور مثبت در ارتباط باشد. دانش مشتریان باید به گونه ای باشد که انتظارات دقیقاً ،آینه ی کیفیت فعلی باشد. پیامدهای شاخص رضایت مشتری آمریکایی هم شامل شکایات مشتری و وفاداری مشتری می باشد.
شاخص رضایت مشتری اروپایی
تجارب موفقیت آمیز سوئد و آمریکا در تعیین شاخص رضایت مشتری، موجب شد تا سازمان های اروپایی همچون مؤسسه ی کیفیت اروپا و سازمان مدیریت کیفیت اروپا، تحت حمایت اتحادیه ی اروپایی اقدام به ایجاد شاخص رضایت مشتری در اروپا بنمایند.
شاخص رضایت مشتری اروپایی از لحاظ نظری تعدیل شده ی مدل شاخص رضایت مشتری آمریکایی است . در این مدل کیفیت درک شده به دو بخش تقسیم می شود: جزء سخت افزار ،به معنای کیفیت تولید است در حالیکه جزء نرم افزار با خدمت مرتبط است، مانند ضمانت های داده شده، خدمات پس از فروش. در اواسط بهار 2000، مؤسسه ی کیفیت اروپا تصمیم گرفت که برنامه ی شاخص رضایت مشتری اروپایی را رها کند، در نتیجه سازمان مدیریت کیفیت اروپا و سازمان بین المللی کانون مشتری، کل برنامه را برعهده گرفته و بررسی های منظمی از شاخص رضایت مشتری اروپایی انجام دادند. هدفشان فراتر از رضایت مشتریان بود و شامل ” نتایج مردم” و ” نتایج جامعه” مطابق با ابعاد ایجاد شده در مدل تعالی شاخص رضایت مشتری اروپایی بود.
شاخص رضایت مشتری ایرانی
بر اساس تئوری بازاریابی و تجربه ی عملی، شرکت ها بایستی برای راضی نگه داشتن مشتریان ،عملکردشان را بهبود دهند تا بتوانند در محیط کسب و کار به شدت رقابتی به مزیت رقابتی پایدار دست یابند. زیرا نتیجه ی اصلی رضایت مشتری، وفاداری مشتری است و شرکت ها با سهم زیادی از مشتریان وفادار به دلایل افزایش نرخ خرید مجدد، خریداران بالقوه زیاد، تمایل به قیمت های بالاتر، رفتار توصیه ای مثبت و هزینه های جایگزینی کم، سود می برند.
به علت نقش حیاتی رضایت مشتری و وفاداری ، تجزیه و تحلیل ارتباط این متغیرها به طور کلی پذیرفته شده است و بایستی در بین شرکت ها ،صنایع، بخش ها و ملل مقایسه گردند. با وجود این که ادبیات بازاریابی بر اهمیت بالقوه ی اعتماد برای وفاداری و رضایت مشتری تأکید دارد، ولی این عامل در شاخص های ملی وجود ندارد. اعتماد عامل مهمی برای افزایش وفاداری مشتری است. به نظر می آید که اگر یک گروه به گروه دیگری اعتماد کند ، نیات رفتاری مثبتی متقابلاً ایجاد می شود. بنابراین، وقتی مشتری به مارک تجاری اعتماد می کند مشتری احتمالاً گرایش مثبتی نسبت به مارک تجاری نشان خواهد داد.
برای اعتماد به مارک تجاری ،مشتریان بایستی نه تنها پیامدهای مثبت را درک کنند بلکه آن ها بایستی اعتقاد داشته باشند که این پیامدهای مثبت در آینده هم ادامه خواهد داشت. به هر حال ثابت شده که پیامد مثبت مارک تجاری موجب کسب رضایت خواهد شد. در نتیجه بایستی رابطه ی مثبتی بین رضایت مشتری و اعتماد وجود داشته باشد.
بر اساس مطالعات جانسون و دیگران ،داده های انتظارات مشتری بعد از خرید یا موقعی که رضایت سنجیده می شود،حاصل می گردد. آنچه واقعاً جمع آوری می شود درک مشتری از تصویر مارک تجاری شرکت است. ضمناً تصویر شرکت غالباً از طریق تجربه مصرف اخیر یا رضایت مشتری تحت تأثیر قرار خواهد گرفت، بنابراین پیامد تصویر شرکت بایستی به جای تحریک مشتری موجب رضایت مشتری باشد .تغییر عمده ی دیگر در مدل جانسون و دیگران ،جایگزینی رفتار شکایتی با رسیدگی به شکایات می باشد. رسیدگی به شکایات بایستی تأثیر مثبت و شکایات ضعیف رسیده شده باید تأثیر منفی روی رضایت داشته باشند. این مطلب در واقع ماهیت سیستم های مدیریت شکایات را منعکس می کند. بر اساس مطالعه ی آیدین و اٌزر و مطالعه ی جانسون، مدیریت شکایات قبل از بررسی های صورت گرفته از مشتری اتفاق می افتد، بنابراین رسیدگی به شکایات مشتری بایستی به جای پیامد رضایت مشتری به عنوان محرک رضایت مشتری در نظر گرفته شود.
پورتر، هزینه های جایگزینی را به عنوان هزینه هایی برای خریداران ناشی از جایگزین نمودن محصول یک عرضه کننده با عرضه کننده ی دیگرتعریف می کند. هزینه های جایگزینی شامل هزینه های مالی(هزینه ی پولی،هزینه ی از دست دادن منفعت)، هزینه های روانی(هزینه ی عدم اطمینان) و هزینه های طرز عمل (هزینه ی ارزیابی، هزینه ی یادگیری، هزینه ی راه اندازی) می باشد. براساس ادبیات ،هرچه رضایت مشتری و اعتماد مشتری به شرکت افزایش یابد ،هزینه های جایگزینی افزایش می یابد و هر چه هزینه های جایگزینی بیشتر گردد ، وفاداری مشتریان افزایش می یابد.
تحقیقات زیادی بر اهمیت تعهد به عنوان عامل کلیدی در ایجاد و حفظ ارتباط بلندمدت بین شرکای تجاری تأکید کرده اند. اکثر محققان تعهد را به عنوان سازه ی جهانی که نیت تداوم ارتباط را می سنجد ، مطالعه کرده اند. برخی محققان در 10 سال گذشته سعی کرده اند از یافته های روانشناسی اجتماعی بهره برده و تعهد را به عنوان سازه ای که از سه جزء ( عاطفی، محاسبه ای و هنجاری) تشکیل شده و محرک های مختلفی را برای تداوم ارتباط منعکس می کند، مطالعه کنند.
تحقیقات پیشین بر تعهد عاطفی و محاسبه ای تأکید داشته اند و به طور کلی در تحلیل هایشان ،تعهد هنجاری را به میان نیاورده اند. تعهد عاطفی یعنی این که مشتری بخاطر لذت بردن از ارتباط با شرکت،دوست داشتن شرکت و احساس تعلق به شرکت ارتباط خود با شرکت را حفظ می کند( پیوستگی به واسطه ی ارتباط و تعلق). تعهد محاسبه ای به این معنا است که مشتریان رابطه با شرکت را بخاطر هزینه های جایگزینی مورد انتظار یا فقدان جایگزین ،حفظ می کنند(پیوستگی به دلایل ابزاری). تعهد هنجاری به این معنا است که مشتریان فقط بخاطر اینکه احساس می کنند بایستی در شرکت بمانند رابطه شان را با شرکت حفظ می کنند(پیوستگی به واسطه ی نوعی الزام).
اعتماد، محرکی هم برای تعهد و هم برای ارتباطات موفق آمیز می باشد. اعتماد بر اساس رفتار گذشته می باشد و افراد را قادر می کند تا در مورد آینده تفکر کرده و در نتیجه به هم متعهد گردند. وقتی یک خریدار به فروشنده ای اعتماد می کند ،خریدار و فروشنده آمادگی بیشتری برای از دست دادن منافع کوتاه مدت به دلیل اعتقاد راسخ برای ارتباط بالقوه ی آینده دارند. خریدار وقتی متعهد می گردد، احساس آسیب پذیری بیشتری می کند، بنابراین خریداران تنها به عرضه کنندگانی متعهد می گردند که بتوانند به آن ها اغتماد کنند. مطالعات تجربی بسیاری تأثیر مثبت اعتماد بر تعهد که به عنوان جزء عاطفی تعهد مفهوم سازی شده بود را نشان داده اند.
تحقیقاتی که تعهد را به دو جزء عاطفی و محاسبه ای مفهوم سازی کرده اند تأثیر مثبت اعتماد بر تعهد عاطفی و تأثیر منفی اعتماد بر تعهد محاسبه ای را نشان داده اند. وقتی اعتماد بالاست احتمال تداوم ارتباط مشتریان با شرکت افزایش می یابد ، وقتی اعتماد پایین است تداوم ارتباط با شرکت به محاسبه ی هزینه های جایگزینی و تعهد محاسبه ای بستگی دارد. وقتی اعتماد افزایش می یابد دلایل کمتری برای تداوم ارتباط بر اساس تعهد محاسبه ای وجود دارد.دی رویتر و سمیجن که با سه جزء، تعهد را مفهوم سازی کرده بودند،تأثیر مثبت اعتماد بر تعهد هنجاری را در زمینه ی ارتباط کسب و کار بین المللی یافتند.
وفاداری به عنوان سازه ای که احتمال بازگشت مجدد خریداران و خرید مجدد آن ها را می سنجد، تعریف می شود. برخی از مؤلفان به مفهوم مشابهی به عنوان نیات رفتاری اشاره دارند که شامل تجدید پیمان، ارائه ی توصیه ها و افزایش حمایت است. محققان بر وجود تفاوت بین تعهد و وفاداری متفق القول نیستند. اکثر محققان اعتقاد دارند که این سازه ها به هم مرتبط هستند اما با این تفاوت که تعهد محرکی برای وفاداری است. وقتی بخواهیم تفاوت بین تعهد و وفاداری را بیان کنیم، می توانیم ذکر کنیم که تعهد عمدتاً شناختی است و به قدرت طرز برخورد اشاره دارد. از طرف دیگر وفاداری پاسخی رفتاری است که تابع فرایندهای روانی است.
تفاوت عمده بین وفاداری و تعهد این است که تعهد عمدتاً شامل محرک و طرز تلقی تداوم ارتباط است( این طرز تلقی از اجزای مختلفی تشکیل شده) در حالیکه وفاداری آمیزه ای از طرز تلقی و رفتار است و اغلب به عنوان حمایت مکرر و رفتار ارجاعی تعریف می گردد دی رویتر و همکاران و وتزلز و همکاران پی بردند که تعهد عاطفی و تعهد محاسبه ای به طور مثبت ، نیت خریداران به تداوم ارتباط را تحت تأثیر قرار می دهد. از سوی دیگر، فولرتون و گانریس پی بردند که تعهد عاطفی نیات مثبتی برای حفظ و تقویت ارتباط ایجاد می کند، تعهد محاسبه ای تأثیرات مغایری دارد.
می توان چنین توضیح داد که به واسطه ی ایجاد وابستگی ،خریداران احساس می کنند که در جستجو برای خارج شدن از شرایط فعلی، تحت فشارند. کومر و همکاران تصدیق کردند که تعهد عاطفی تأثیر مطلوب زیادی بر نیت ادامه ی ارتباط دارد. تعهد هنجاری به طور مثبت ولی با مقدار کمی، نیت ادامه ی ارتباط را تحت تأثیر قرار می دهد. در راستای تحقیقات انجام شده تأثیر مثبت تعهد عاطفی بر وفاداری نشان داده شد. در ارتباطاتی که مشتریان ارتباط را بخاطر آنکه سرویس دهنده را دوست داشته و از کار کردن با آن لذت می برند ادامه می دهند ، احتمال وفادار ماندن به سرویس دهنده بیشتر می گردد. همچنین تأثیر مثبت تعهد هنجاری بر وفاداری هم نشان داده شد.
در ارتباطاتی که مشتریان احساس می کنند که بایستی کار با سرویس دهنده را بخاطر التزام اخلاقی ادامه بدهند،به احتمال زیادی به سرویس دهنده وفادار می گردند.از طرف دیگر تأثیر منفی تعهد محاسبه ای بر وفاداری نشان داده شد. مشتریانی که به طور محاسبه ای متعهد شده اند ،حساسیت زیادی نسبت به تغییرات هزینه- منفعت در بازار دارند، بنابراین مشتریان با سطح بالایی از تعهد محاسبه ای تمایل نخواهند داشت که کلمات مصطلح مثبتی ادا کنند و نیات خریدشان را افزایش دهند. شایان ذکر است که پژوهشی درباره ی محرک های تعهد و اجزاء تعهد و ارزیابی اجزاء تعهد بر وفاداری مشتری از دیدگاه مشتریان در بخش خدمات شرکت های اروپای شرقی و اروپای مرکزی توسط کاتر و زبکر صورت گرفته است. در پژوهش آن ها بر اساس یافته های روانشناسی – اجتماعی تعهد به سه جزء تعهد عاطفی، محاسبه ای و هنجاری تقسیم شده است.
یافته های پژوهش نشان داده است که ارتباط مثبتی بین اعتماد و تعهد عاطفی وجود دارد و ارتباط منفی، بین اعتماد و تعهد محاسبه ای و ارتباط مثبت، بین اعتماد و تعهد هنجاری تأیید نشد. همچنین ارتباط مثبت بین رضایت و تعهد عاطفی و ارتباط منفی بین رضایت و تعهد محاسبه ای تأیید شد و ارتباط مثبت بین رضایت و تعهد هنجاری تأیید نگردید. بر اساس یافته های ا پژوهش آن ها ارتباط مثبت بین تعهد عاطفی و وفاداری تأیید شد و ارتباط مثبت بین تعهد هنجاری با وفاداری تأیید نشد و ارتباط بین تعهد محاسبه ای با وفاداری معنادار نبود. همچنین ارتباط مثبت بین تعهد عاطفی با تعهد هنجاری تأیید شد. با توجه به تمامی این عوامل و شاخص های رضایت مشتری مختلفی که وجود دارد، در نهایت شاخص رضایت مشتری ایرانی به صورت زیر پیش بینی و طراحی شد:
مهمترین اثرات رضایت مشتری بر فرایندهای سازمان
- کاهش مستمر هزینه ها و کوتاه شدن زمان چرخه های کاری به دلیل استفاده ی مؤثر از منابع
- بهبود نتایج عملیات و سازگاری و قابل پیش بینی شدن این نتایج(توصیه های بهبود)
- ایجاد امکان پرداخت به فرصت های متمرکز و اولویت بندی شده برای انجام عملیات بهبود
- افزایش توانایی ایجاد ارزش برای هر دو طرف
- انتقال اهمیت تأمین خواسته های مشتری و همچنین الزامات قانونی و مقررات به سازمان
- پایه گذاری خط مشی کیفیت
از نظر مؤسسه ،رضایت مشتری حاصل یک سیستم سه قسمتی است که عبارتند از: عملکردهای (فرایندها) مؤسسه، کارکنان مؤسسه که ارائه دهنده ی محصول یا خدمت هستند و انتظارات مشتری. اثربخشی این سیستم سه قسمتی بستگی به ادغام مناسب این قسمت ها با یکدیگر دارد. منطقه مشترک بین این سه قسمت بیانگر رضایت مشتری است.
منبع
نوروزی راغب، مریم (1393)، تأثیر کیفیت خدمات و بازاریابی رابطه مند بر وفاداری مشتریان، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی- داخلی، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید