مفهوم انگيزش چیست؟

با توجه به دلايل مختلف از جمله جهاني شدن، افزايش رقابت و هزينه هاي بالا مرتبط با اشتغال، سازمان ها مجبور به بهره برداري و مديريت منابع انساني خود در سطح مطلوب شده اند. کاتزن کان نشان داد که سازمانها در اين زمينه بايد به اين الزامات دست يابند :”مردم بايد نه تنها براي پيوستن به سازمان، بلکه براي باقي ماندن در آن سازمان جذب شود. مردم بايد وظايفي را که بخاطر آن استخدام شده اند را انجام دهند البته بايد اين کار را به شيوه اي قابل اعتماد  انجام دهند؛ و مردم بايد از اين عملکرد وابسته به نقش فراتر رفته و به شکل رفتار خلاقانه، خود انگيز و نوآورانه در محل کار متعهد بکار شوند”. در اين ديدگاه ممکن است اين سوال پرسيده شود : “دليل انجام ،آنچه توسط کارمند انجام مي شود ،چيست؟” و يا “چه چيز کارمندان را برانگيخته ميکند؟ ” .

انگيزش توسط مجموعه اي از روابط متغيرهاي مستقل/وابسته که توصيف گر جهت ، دامنه ، تداوم رفتار فرد ، مهارت ها ، وظيفه شناسي و محدوديتهاي محيط کار هستند اعمال . انگيزه در زمينه سازماني را چنين تعريف مي کند: “تمايل به اعمال سطوح بالايي از تلاش به سمت اهداف سازماني، مشروط به توانايي تلاش در جبران برخي از نياز هاي فردي است.”انگيزه، يک اصطلاح کلي است که زمينه مشترك بين نيازها، شناختها و هيجانها را مشخص ميکند که هر يک از اينها فرآيندي دروني است که رفتار را نيرومندانه هدايت ميکند. فرق بين انگيزه و نياز، شناخت يا هيجان صرفا به سطح تحليل آنها مربوط ميشود؛ يعني اينکه کلي باشند يا اختصاصي. مثلا، نيازها، شناختها و هيجانها انواع اختصاصي انگيزه ها هستند که به همراه رويدادهاي بيروني و محيطي به عنوان منابعي محسوب ميشوند که منجر به ايجاد انگيزش در انسان ميشوند و به رفتار انسان انرژي و جهت ميدهند .

از ديدگاه روانشناسي، براي انگيزش و انگيزه تعاريف مختلفي ارائه شده است ولي در عين حال همگي آنها يك سمت و سو دارند. گاهي انگيزش و انگيزه يكسان تلقي مي شوند و گاهي تعاريف جداگانه اي براي آنها ارائه ميگردد. انگيزش به معني جنبش و حركت و در واقع يك حالت دروني است كه رفتار انسان را انرژي بخشيده، فعال ساخته، به حركت درآورده و به سوي اهداف معيني هدايت ميكند. به عبارتي، انگيزش رفتار جستجو و تعقيب هدف و همچنين ارضاي نياز انسان است.

 معادل انگيزش كلمه Motivation مي باشد كه از كملة لاتين Movere ، به معني حركت كردن( to move) مشتق شده است. موتور( Motor) نيز از همين كلمه به دست آمده است. براي اصطلاح انگيزه مي توان از معادل انگليسي Motive استفاده كرد برخي روانشناسان ميان اين دو مفهوم تفاوت قائل شده است. طبق تعريف سيف، “انگيزش” به حالت هاي دروني يك موجود زنده (ارگانيسم) كه موجب هدايت رفتار او به سوي نوعي هدف مي شود،اشاره مي كند. نيرو و جهت، مفاهيم عمده انگيزش هستند. انگيزش عامل فعال ساز رفتار انسان است. براي اصطلاح «انگيزه » مي توان تعريفي دقيق تر از انگيزش داشت. انگيزه را مي توان به عنوان حالتي مشخص كه سبب ايجاد رفتاري معين مي شود، تعريف كرد. انگيزش عامل كلي مولد رفتار به حساب مي آيد؛ در حالي كه انگيزه را علت اختصاصي يك رفتار مشخص ميدانند. ابراهيم زاده، از انگيزه به عنوان يك عامل اساسي در يادگيري انسان ياد كرده و مي گويد انگيزه معلول عواملي دروني پيچيده اي است كه شايد تركيبي از تمايلات، نيازها، آرزوها و اهداف باشد.

روانشناسان معمولاً انگيزش را فرآيندي مي دانند كه در برانگيختن، جهت دادن و پايايي رفتار دخيل است.در كاربرد انگيزش بايد توجه داشت كه انگيزش «ساختاري فرضي » است يعني نمي توان به موازات آن به طور مستقيم انگيزش شخص را مشاهده كرد. تنها چيزي را كه مي توان ديد رفتار شخص و محيطي است كه در آن فعاليت مي كند. انگيزش رفتار شخص چيزي است كه ما برداشت ميكنيم. علاوه بر اين، انگيزش داراي كاربردي مفهومي است. در ضمن هميشه نمي توان انگيزه را يك مفهوم تبييني در توصيف رفتار دانست. انگيزش تنها يكي از مجموعه عوامل دخيل در تار و پود سازه هاي تعيين رفتار است. هرچند انگيزش عنصر مهمي در تعيين رفتار است؛ اما عنصر منحصر به فرد تعيين كنندة رفتار نيست و بروز رفتار در همه افراد داراي فرآيند واحدي نمي باشد.به اعتقاد زماني، انگيزش نيرويي است كه مي تواند انسان را به سمت يكي از گزيدار يا فعاليت هاي پيش روي هدايت كرده و مصروف دارد. در واقع انگيزش نوعي ميل نسبت به رسيدن به چيزي مشخص يا هدفي معين مي باشد. ولادفسكي عقيده دارد كه شش عامل شامل نگرش ها، نيازها، محرك هاي خارجي، عواطف، شايستگي و تقويت در انگيزش موثر است.

اهميت انگيزش در يادگيري کارمندان

انگيزش زيربناي رفتار انساني مي باشد يادگيري پايه و اساس رفتار هر فرد است. يادگيري منحصر به سنين خاصي نيست بلكه همه افراد براي ادامه حيات و هماهنگي و سازش با محيط خويش، مجبورند به طور مداوم مطالب و يا مهارت هاي جديدي فراگيرند بحث از يادگيري در واقع بحث از تكنولوژي رفتار يا مهندسي رفتار است. يعني روشن نمودن اين كه رفتاري را چگونه مي توان تغيير داد و از وضع موجود به وضع مطلوب درآورد. هدف نهايي هر فعاليت آموزشي اين است كه تغييرات مطلوب را در رفتار و تجارب فراگيران به وجود آورد و يادگيري چيزي جز پيدايش اين تغييرات نيست. توان يادگيري حاكي از آن است كه يادگيري نوعي توانايي ايجاد ميكند.

يادگيري را مي توان به شكل هاي گوناگون تعريف كرد. از جمله كسب اطلاعات و انديشه هاي تازه،عادت هاي مختلف، مهارت هاي متنوع و راه هاي گوناگون حل مسئله. معروف ترين تعريف براي يادگيري بيان مي دارد كه يادگيري فرآيند ايجاد تغيير نسبتاٌ پايدار، در رفتاري است كه حاصل تجربه مي باشد.ضرورت توجه به انگيزش از آن جا ناشي مي شود كه رابطه اي وثيق با اراده و تفكر مستقل داشته و از سوي ديگر با ذات، منش و شخصيت افراد مربوط بوده و مسأله اي انتزاعي مي باشد. تا آن حد كه در مباحث روان شناسي “انگيزش و هيجان” را با هم مي آورد، زيرا معلوم نيست چه عوامل ناخودآگاهي يك رفتار را به وجود مي آورندپذيرش تغييرات اجتماعي، شركت فعال در يادگيري، قبول مسئوليت هاي فردي و اجتماعي ، اعمال مديريت صحيح، توفيق در توليد و به طور كلي موفقيت در هر عمل و رفتاري به ميزان بسيار زيادي بستگي به انگيزش و تمايلي دارد كه در انسان به وجود آمده و بروز مي كند .

اما مفهوم انگيزش براي مديران از يك لحاظ مهم تر از هوش يا استعداد است؛ بدين معني كه مدير قدرت مانور براي افزايش هوش يا استعداد کارمندان ندارد، در حالي كه در ايجاد و به كارگيري انگيزش مي تواند نقش بسيار مهمي داشته باشد .در واقع اگر بنا باشد هوش يا استعداد افزايش يابد، ضروري است سازه هاي انگيزشي به كار گرفته شوند. زيرا تا آموزشگر، فراگيران را بر نياز به يادگيري آگاه نسازد، نمي تواند از هوش يا استعداد آنها در يادگيري بهره گيرد حتي مي توان ادعا نمود وقتي احساس نياز به يادگيري قوي باشد، روش آموزش اهميت چنداني ندارد؛ جايي كه انگيزه هاي قوي وجود دارند حتي روش هاي با كارايي پايين هم به طور مؤثر موفقيت را تضمين ميكنند.

بنا به تعريف، نياز به يك حالت كمبود يا نقصان در موجود زنده اشاره مي كند و سائق به انرژي يا تمايل حاصل از نياز گفته مي شود به بيان ديگر سائق عبارتست از يك محرك پايدار معمولاً با منشاء فيزيولوژيكي كه خواهان يك پاسخ سازگار است. در واقع سائق محرك است و انگيزش تمايل است؛ تمايل به فعاليت كه با يك سائق شروع شده و با يك سازگاري پايان مي پذيرد. مثلاً گرسنگي يك محرك است و رفتن به سمت غذا نوعي تمايل است. تمايلي براي حفظ بقا در زنده بودن. در اين رابطه تمايل بر محرك حاكم است يعني انگيزش بر سائق حاكم است و خود انگيزه تحت حكومت عقل است. در رابطه با اعمال رفتاري شروع با سائق است و هدايت با انگيزش. سائق ها تنها فيزيكي نيستند. شناخت و درك سائق هاي روانشناختي از نوع فيزيكي مشكل ترند و شناخت سائق اجتماعي از اين دو نوع مشكل تر مي باشد. جلوي تمايل را نمي توان گرفت ولي سائق ها را مي توان به نحوي به سمت و سوي دلخواه حركت داد تا تمايل ها مطلوبتر باشد. شناخت ظرفيت اين موضوع در آموزش کارمندان فوق العاده حائز اهميت است بايد خاطرنشان ساخت در بررسي رفتار شروع با سائق است و هدايت رفتار با انگيزش خواهد بود .

انواع انگيزش

انگيزش داراي دو جنبة مختلف دروني و بيروني است:

 انگيزش دروني : مؤثرترين نوع فعاليت آن است كه موضوع يادگيري براي افراد، مهم و معني بخش باشد. در اين صورت، يادگيري با پاداش همراه است. زيرا فعاليت نفساني براي فرد يادگيرنده جالب است و دلبستگي به كار ايجاد مي كند. در اين صورت يادگيري پايدارتر و تثبيت انگيزش بيشتر است . به بيان ديگر انگيزش دروني عبارت است از انگيزه هايي كه از درون خود فرد سرچشمه ميگيرند. براي مثال، رضايت از انجام موفقيت آميز يك عمل مي تواند انگيزه اي براي ادامه و استمرار آن عمل يا فعاليت باشد .اهميت اين نوع انگيزش در بزرگسالان بيشتر است.

انگيزش بروني : بعضي از موضوع هاي يادگيري، فاقد انگيزش دروني است. گاهي نيز محدوديت توانايي عقلي افراد و ناتواني آنها در درك نتايج نهايي موضوع يادگيري، مانع پيدايش انگيزش دروني ميشود. انگيزش را از آن نظر بيروني گفته اند كه به خود فعاليت تعلق ندارد ولي مي توان آن را داراي جنبه تصنعي دانست. اين نوع انگيزش عبارت است از انگيزه هايي كه ناشي از مشوق هاي بيروني است. براي مثال فرد براي دستيابي به يك جايزه خاص دست به اقداماتي مي زند .در اين رابطه بسياري از کارمندان خود محرك خويشند و به اين دليل در امر يادگيري شركت ميكنند كه مي خواهند، نه اين كه مجبور باشند. پرسنل معمولاً به اين دليل كه شخصاً براي شركت در برنامه هاي آموزشي داوطلب شد ه اند و بر خلاف بسياري از كودكان، عامل اجبار در تصميم گيريشان نقش كمتري دارد؛ معمولاً داراي انگيزه يادگيري قويتري هستند كه اين ناشي از انگيزة دروني بيشتر آنها است .

منبع

پاشاپور، حبيب(1394)، تاثير نتايج بازخورد عملکرد بر انگيزش، پايان نامه کارشناسي ارشد، مديريت، دانشگاه پیام نور

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0