مفاهیم ومبانی نشخوار فکری

 نشخوار فكري به عنوان افكاري مقاوم و عود كننده تعريف مي شود كه گرد يك موضوع معمول دور مي زند. اين افكار به طريق غيرارادي وارد آگاهي مي شوند و توجه را از موضوعات موردنظر و اهداف فعلي منحرف مي سازند‌ . مارتین و تسر،  نشخوار فکری را اصطلاحی کلی می دانند که به طبقه ی کاملی از افکار اشاره می کند که تمایل به تکرار دارند. الوی و همکاران،  نشخوار فکری را به عنوان تعبیر و تفسیر حوادث استرس زای زندگی می دانند و آن را نشخوار فکری واکنش به استرس معرفی می کنند. بر طبق تعاریف ذکر شده نشخوارهای فکری افکاری هستند که:

  • به حوادث یا ماهیت خلق افسرده مربوطند،
  • هدف مدار نبوده و افراد را به طرح و عمل خاصی راهنمایی نمی کنند،
  • زمانی که فرد دچار نشخوار فکری است از لحاظ اجتماعی با محیط همخوانی و مشارکت ندارد .

رابطه ي بين نشخوار فكري و افسردگي با باورهاي فراشناختي مثبت و منفي

اختلال افسردگي يكي از انواع اختلالات هيجاني است كه مؤلفه ي اصلي اندوه است. افراد مبتلا به افسردگي، خلق خود را به صورت غمگين و درمانده توصيف مي كنند. بي علاقگي يا فقدان احساس لذت تقريباً هميشه و دست كم تا اندازه اي وجود دارد و هيچ چيز توجه آنان را جلب نمي كند .كاهش انرژي، كاهش ميل جنسي، تغييرات رواني ـ حركتي، احساس بي ارزشي و نشخوار فكري از علائم ديگر اين بيماري است. در ميان اختلالات رواني كه از زمان هاي دور تاكنون گريبان گير افراد بشر بوده است، افسردگي شايع تر از انواع ديگر بيماري ها بوده است. عوامل بوجود آورنده ي اين بيماري را مي توان در سه زمينه ي ارثي (بوسيله ي انتقال ژنتيكي)، رواني و محيطي زندگي بررسي نمود .

در سال هاي اخير بررسي الگوهاي تفكر در اختلالات هيجاني و بررسي افكار ناخواسته و نقش آن در دوام اختلالات هيجاني، مورد توجه پژوهشگران زيادي قرار گرفته است. يكي از انواع افكار ناخواسته در اختلالات هيجاني، نشخوار فكري است. ديدگاه فراشناختي اختلالات هيجاني، نشخوار فكري را يكي از مؤلفه هاي اصلي در شروع و تداوم افسردگي مي داند. اين افكار منفعلانه بوده، جنبه ي تكراري دارند و بر علائم و نتايج علائم متمركز اند و مانع حل مسئله ناسازگارانه شده، به افزايش افكار منفي منتهي مي شوند .گرچه سركوب فكر يك شيوه ي معمول در اختلال افسردگي است، برخي از افراد افسرده هستند كه از روي تعهد، افكار منفي را نشخوار مي كنند. اين افراد معمولاً معتقدند كه نشخوار فكري درباره ي افكار منفي و احساسات منفي مي تواند به آن ها بصيرت بدهد و حل مسئله را تسهيل كند، در صورتي كه نشخوار فكري خلق را بدتر كرده، باعث نوسان فرد بين سركوبي فكر و نشخوار فكري مي شود . ولز و متيوس، بيان مي كنند كه افراد آسيب پذير هيجاني دربارة نشخوار فكري باورهايي دارند كه در گرايش آن ها به سمت انتخاب و درگير شدن در نشخوار فكري مهم است.

باورهاي فراشناختي  به دو دسته ي مثبت و منفي تقسيم مي شوند كه هركدام اثر خاص خود را بر افزايش نشخوار فكري دارند؛ مثلاً باور مثبت در مورد نشخوار فكري مي تواند اين باشد كه نشخوار فكري درباره ي گذشته به من كمك مي كند تا از اشتباهات بعدي پيشگيري كنم و باور منفي؛ مثلاً نشخوار فكري به ديوانگي خواهد انجاميد .در پژوهشي رابطه ي بين افسردگي و نشخوار فكري و باورهاي فراشناختي مثبت و منفي در مورد نشخوار فكري توسط بهرامي، قادرپور و مرزبان در سال 1388 در شهر اصفهان مورد بررسي و تحقيق قرار گرفت. در اين پژوهش نتايج زير بدست آمد:

  • بين افسردگي و نشخوار فكري كل آزمودني ها رابطه وجود دارد و اين رابطه شديد مي باشد.
  • بين نشخوار فكري و افسردگي با باورهاي فراشناخت مثبت رابطه وجود دارد. اگر رابطه ي بين نشخوار فكري و باور فراشناختي مثبت در مورد فوايد نشخوار فكري بيشتر باشد، نشخوار فكري و افسردگي بيشتر خواهد شد.
  • بين افسردگي و نشخوار فكري با باورهاي فراشناختي منفي مثل غيرقابل كنترل و مضر بودن نشخوار فكري رابطه وجود دارد. يعني با افزايش باورهاي فراشناختي منفي در مورد نتايج منفي استفاده از نشخوار فكري و غيرقابل كنترل بودن آن، خود نشخوارفكري و بالتبع آن افسردگي افزايش مي يابد.

نشخوار فكري، آغاز و دوام افسردگي

افسردگي به عنوان بيماري سرماخوردگي در ميان اختلالات روان پزشكي لقب گرفته است .اين استعاره به شيوع گسترده افسردگي اشاره دارد، احتمال خطر افسردگي عمده، در طول زندگي براي زنان 25% ـ 10% و براي مردان 12% ـ 5% است . خلق افسرده و احساس عدم لذت، نشانه های کلیدی افسردگی هستند. تقریبا همه بیماران افسرده، از کم شدن انرژی شکایت دارند. هشتاد درصد از بيماران نیز از مشکلات خواب شکایت دارند. کاهش اشتها، عدم تمرکز، احساس بی ارزشی، بلا تصمیمی، افکار مرتبط با مرگ یا تمایلات خودکشی نیز شایع هستند .آشفته كننده ترين علامت افسردگي كه به صورت بالقوه مهلك ترين آن ها نيز مي باشد، گرايش به ايده ها و رفتارهاي خودكشي است .با توجه به آن كه افسردگي، ناتوان كننده و غالباً مزمن و عود كننده است، شناخت عوامل خطر زا و مداخلة زود هنگام در آن اهميت دارد .در سال هاي اخير نشخوار فكري به عنوان يك مولفه ي مهم در افسردگي به طور فزاينده اي مورد توجه قرار گرفته است . مطالعات بسيار از رابطه ي تنگاتنگ بين افكار نشخواري و انواع مختلف اختلالات هيجاني حكايت مي كنند . رابطه ي افكار نشخواري با افسردگي نقطه شروع مهمي براي پرداختن به مفهوم نشخوار فكري بوده است.

 نظریه سبک های پاسخ

نولن ، هوكسما در نظريه ي سبك هاي پاسخ   به تبيين مفهوم نشخوار فكري در افسردگي پرداخته است. در نظريه ي سبك هاي پاسخ، تأثير دو نوع سبك پاسخي نشخواري و منحرف كننده ي حواس در خلق افسرده با يكديگر مقايسه شده اند.

سبك پاسخي نشخواري: پاسخ هاي نشخواري مي تواند به عنوان افكار تكرار شونده و رفتارهايي تعريف شود كه توجه فرد افسرده را بر علائم افسردگي، دلايل و پيامدهاي آن متمركز مي كند. براي نمونه، تمركز بر احساس بي انگيختگي ؛ احساس مي كنم دوست ندارم كاري انجام دهم ، تمركز براي يافتن دليل افسردگي ؛ چه اشتباهي از من سر زده كه چنين احساسي دارم و نگراني درباره ي پيامدهاي علائم ؛ وقتي چنين احساسي دارم نمي توانم كارهايم را انجام دهم.در اين نظريه تأكيد مي شود كه پاسخ هاي نشخواري نقطه ي مقابل حل مسئله ي مؤثر و ساختار يافته است، يعني مانع بروز رفتارهاي مؤثري مي شود كه مي توانند به درمان افسردگي كمك كنند .

سبك پاسخي منحرف كننده حواس : پاسخ هاي منحرف كننده ي حواس، به عنوان افكار يا رفتارهايي تعريف مي شوند كه به ذهن فرصت رهايي از علائم افسردگي را مي دهد و فرد را به سوي فعاليت هاي لذت بخش و خنثي سوق مي دهند. مانند، همكاري با دوستان در فعاليتي جمعي و يا پرداختن به سرگرمي اي كه نياز به تمركز دارد. پاسخ هاي منحرف كننده ي حواس مؤثر، رفتارهاي پر خطر و خود تخريب گر ؛ مانند استفاده از مواد مخدر، دعوا كردن، رانندگي با سرعت بالا، رفتارهاي پرخاشگرانه را شامل نمي شود كه فقط براي مدت كوتاهي ذهن را از تمركز بر روي مشكل دور مي كنند.

در نظريه ي سبك هاي پاسخ چنين استدلال شده است كه سبك پاسخي نشخواري، در مقايسه با سبك پاسخي منحرف كننده حواس با افزايش خلق افسرده رابطه دارد. اثر پاسخ هاي نشخواري بر خلق غمگين و اختلال افسردگي، با استفاده از مقياس پاسخ هاي نشخواري،  به فراواني از سوي پژوهشگران مختلف نشان داده شده است .يكي از مفروضه هاي ابتدايي در نظريه سبك هاي پاسخ براساس يافته هاي پژوهشي اوليه ، حاكي از آن بود كه افرادی که با سبک پاسخی به خلق افسرده واکنش نشان می دهند، نسبت به افرادي كه با پاسخ هاي منحرف كننده ي حواس به خلق افسرده ي خود واكنش نشان مي دهند، خلق افسرده ي طولاني تري را تجربه خواهند كرد.

 اما، نولن ,  هوکسما، ويسكو  و لامبرسكي ،  با جمع بندي يافته هاي پژوهشي از دهه 1990 به عنوان تجديد نظري در نظريه سبك هاي پاسخ، بيان مي كنند كه سبك پاسخي نشخواري، نمي تواند پيش بيني كننده مطمئني براي طول مدت اختلال افسردگي عمده باشد. به هر حال با توجه به پيشينه قابل توجه پژوهشي، اين ديدگاه كه نشخوار فكري مي تواند پيش بيني كننده مهمي براي علائم افسردگي و اختلال افسردگي باشد، ديدگاه نيرومندي است. نولن – هوکسما و همكاران؛  نتايج پژوهش هاي آينده نگري کرسک،  را ذکر می کنند که نشان می دهند، با کنترل سایر متغیرهای سهیم در افسردگی، افرادی که از سبک پاسخی نشخواری استفاده می کنند، بیشتر احتمال دارد در آینده به یک دوره بالینی افسردگی مبتلا شوند و اختلال افسردگی وخیم تر شود .

منبع

اعتمادی،شهرزاد(1394)، رابطه مقابله های مذهبی، سبک های حل مسئله و نشخوار فکری با سلامت روان والدین ،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی ارشد،دانشگاه خوارزمی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0