مفاهیم ومبانی منبع کنترل

جولین راتر، به خاطر  علاقه به بینش های آلفرد  آدلر درباره ماهیت انسان روان شناس شد و از دیدگاه آدلر، برای شناختن خود و خانواده اش استفاده کرد. او تصمیم داشت  نظریه پرداز یادگیری اجتماعی شود.  به دبنال توجیهاتی برای رفتار و شخصیت در بیرون و درن ارگانیزم  بود و می خواست تقویت کننده های برونی و فرایندهای شناختی درونی را بررسی کند. راتر در جریان یک برنامه پژوهشی گسترده دریافت که برخی افراد معتقدند تقویت کننده ها به اعمال خودشان بستگی دارد در حالی که دیگران باور دارند که تقویت کننده های آنها به وسیله دیگران و نیروهای  بیرونی کنترل می شوند او این مفهوم  را منبع کنترل نامید.

کنترل درونی در برابر  کنترل بیرونی

افرادی که به صورت شخصیت های دارای منبع کنترل درونی مشخص شده اند معتقدند تقویتی که دریافت می کنند تحت کنترل  رفتارها و نگرش های خود آنها قرار داد آنهایی که از شخصیت  دارای منبع کنترل بیرونی برخوردارند  تصور می کنند پاداش هایی را که دریافت می دارند دیگران، سرنوشت،  یا شانس کنترل می کنند به عبارت دیگر  آنها متقاعد شده اند که در رابطه با نیروهای بیرونی ناتوان هستند.به راحتی می توانید درک کنید  که منبع کنترل ما چه تاثیر عظیمی بر رفتار ما دارد.  افراد دارای منبع کنترل بیرونی که باور دارند رفتار و نگرش آنها بر تقویت  آنها بر تقویت کننده هایی که دریافت می کنند تاثیری ندارند، برای به خرج دادن تلاش جهت بهبود بخشیدن به شرایط خود، ارزشی قایل نیستند وقتی که آنها انتظار کنترل کردن رویدادهای حال و آینده  را ندارند چرا باید تلاش کنند؟

در مقابل، افراد دارای منبع کنترل درونی معتقدند که شرایط خود را کاملاً در اختیار داشته و مطابق با آن رفتار می کنند.  آنها در مقایسه با افراد دارای منبع کنترل بیرونی در تکالیف آزمایشگاهی در سطح بالاتری عمل می کنند. علاوه بر این این افراد کمتر پذیرای تلاش های دیگران برای تاثیرگذاشتن بر آنها هستند، برای مهارتهای خود ارزش زیادی قائل اند، و نسبت به  نشانه های محیطی که برای هدایت کردن رفتار استفاده می کنند، هوشیارتر هستند. آنها از اضطراب کمتر و عزت نفس بالاتر خبر می دهند، مسئولیت بیشتری را برای اعمالشان می پذیرند و از سلامت روانی و جسمانی  بیشتری برخوردارند.

ارزیابی منبع کنترل

راتر برای ارزیابی منبع کنترل،  پرسشنامه های خودسنجی را ابداع کرد، مقیاس درونی- بیرونی (L-E) ا ز 23 جمله گزینه – بایست تشکیل شده است آزمودنیها از هر جفت ماده ی آزمون  یکی را که بهتر آنها را توصیف می کند انتخاب می نماید. به راحتی می توان مشخص کرد که از هر جفت کدام گزینه منبع کنترل درونی یا بیرونی را نشان می دهد.  آزمون دیگر برای ارزیابی منبع کنترل مقیاس درونی- بیرونی نوویکی – استریکلند  برای کودکان  است. فرم بزرگسال  این مقیاس و مدل کرتونی آن برای استفاده ی کودکان پیش دبستانی نیز موجود است. مدل هایی از مقیاس L-E رفتارهای خاصی مانند رابطه بین منبع کنترل و عوامل مرتبط با رژیم گرفتن و کاهش وزن موفقیت آمیز را ارزیابی می کنند.

عوامل مرتبط بین منبع کنترل با تغذیه

تفاوت های سنی و جنسیتی : از نظر نمرات کلی در مقیاس  L-E بین آزمودنیهای مرد و زن بزرگسال در ایالات متحده تفاوت های معنی داری ثبت نشده است. با این حال مردان و زنان به برخی از مواد آزمون  به صورت متفاوتی پاسخ دادند.  در یک تحقیق، مردان در سئوال های مربوط به پیشرفت تحصیلی، منبع کنترل درونی  بیشتری از زنان نشان دادند.به نظر می رسد که منبع کنترل بیرونی در زنان بعد از طلاق افزایش می یابد و به دنبال آن برگشت به منبع  کنترل درونی وجود دارد. زنانی که مورد سوء استفاده ی جسمی قرار گرفته اند، منبع کنترل بیرونی نشان می دهند .

تفاوت های نژادی و اجتماعی- اقتصادی : در پژوهش اولیه با استفاده از مقیاس L-E تفاوت های نژادی و اجتماعی- اقتصادی معنی داری یافت شدند. به طور کلی، عملکرد  آزمون گروههای طبقه اجتماعی پایین و اقلیت  منبع کنترل بیرونی را نشان می داد. این در تحقیقی که روی کودکان  اجرا شد، تایید شده است معلوم است که کودکان  سیاه پوست طبقه  پایین بیشتر از کودکان سفید پوست طبقه پایین و متوسط یا کودکان  سیاه پوست طبقه متوسط جهت گیری بیرونی دارند . به طور کلی معلوم شده است که اسیایی ها بیشتر از آمریکاییها جهت گیری بیرونی دارند، یافته ای که ممکن است برحسب عقاید فرهنگی توجیه می شود در حالی که فرهنگ آمریکا برای متکی بودن به خود  و فردگرایی ارزش قایل است؛ فرهنگ آسیا بر اتکا بر جمع و وابستگی متقابل تاکید می ورزد. بنابراین، از نظر آسیایی ها، موفقیت بیشتر حاصل عوامل بیرونی در نظر گرفته می شود تا عوامل درونی. به نظر می رسد که هرچه آسیایی ها با آمریکایی ها تماس بیشتری برقرار کنند، بیشتر جهت گیری درونی  پیدا می کنند.

 تفاوت های رفتاری : افردی که جهت گیری درونی دارند احتمالاً  بیشتر از کسانی که جهت گیری بیرونی دارند به خیال پردازی درباره ی موفقیت و کمتر از آنها به خیال پردازی درباره ی شکست می پردازند. آنها در موقعیت های مختلف اطلاعات بیشتری را کسب و پردازش می کنند،  انتخاب شخصی بیشتری را تجربه  کرده و محبوب تر هستند.  علاوه بر این، افراد دارای منبع کنترل درونی مجذوب  کسانی می شوند که بتوانند آنها را به بازی بگیرند، عزت نفس بالاتری دارند، و به صورتی رفتار می کنند که از لحاظ اجتماعی  ماهرانه تر است .

 تفاوت درسلامت جسمانی: امکان دارد افرادی  که جهت گیری درونی دارند از افراد دارای جهت گیری بیرونی سالمتر باشند. پژوهش نشان داده است که افراد دارای جهت گیری درونی فشار خون پایین تر و حملات قلبی کمتری دارند . در صورتی که آنها به مشکلات قلبی مبتلا شوند بهتر از بیمارانی که جهت گیری  بیرونی دارند با کارکنان  بیمارستان همکاری کرده و زودتر مرخص می شوند. افرادی که جهت گیری درونی دارند بیشتر مراقب سلامتی خود هستند، به احتمال بیشتری از کمربند ایمنی استفاده نموده و سیگار را ترک می کنند. در مجموع به نظر بدیهی می رسد که افردی که فکر می کنند بر زندگی خود کنترل دارند به سلامتی خودشان بیشتر توجه دارند.

افراد دارای کنترل درونی

خود پنداره­ی افراد دارای کنترل درونی به گونه­ای است که هر اتفاق خوب یا بد را به خود نسبت می­دهند و خود را مسئول میدانند، به عبارت دیگر هر رویداد خوب یا بد را وابسته به خود می دانند، درو ن گرایان برای توجیه دست آوردهای زندگی خود، فعالیتها، عدم فعالیت، صفات و خصوصیات خود را بررسی می کنند. آ نها تقریباً همیشه نتیجه ی هر رویداد را به آ نچه کرده یا نکرد ه اند مربوط می­دانند.  این افراد معتقدند که می­توانند با تلا شهایشان امور را تغییر دهند. مثلا میتوانند در کار موفق شوند، ازدواج خوبی داشته باشند و به هدفهایشان برسند .

افراد درو نگر در موقعیتهای مختلف اطلاعات بسیاری کسب می کنند و یادگیری بیشتری دارند. بنابراین تمایل دارند در موقعی تهای مختلف تسلط بر خود را حفظ کنند. زیرا معتقدند که باید منبع رویدادهای شادی باشند که برای آ نها اتفاق میافتد. به طور کلی دروني، پویا تر و بیدارتر و بیشتر درگیرتلا شهایی می­شوند که از طریق آن زندگی خود را هدایت و کنترل کنند . این افراد برای قبول مسئولیت اعمال خود آمادگی بیشتری دارند. پیامد دیگر متغیر منبع کنترل، به راهبردهای تصمیم گیری مربوط میشود. درونیها تمایل دارند، راهبردهای خوب را نگه دارند و راهبردهایی که با شکست روبه رو میشوند، کنار بگذارند .

افراد دارای کنترل بیرونی:

این افراد عموماً باور دارند که زندگی آ نها توسط نیروهای خارج از خودشان مانند شانس، سرنوشت، یا رفتار سایرا فراد کنترل می­شود. افراد بیرونی معتقدند رفتارها یا مهارتهایشان در موفقیت یا عدم موفقیت آنها تأثیری ندارد و در کوشش برای بهبود موقعیت خود فاید های نمی­بینند. آنان به امکان کنترل خود در زمان حال یا آینده باور چندانی ندارند. پژوهش ها وجود دو نوع از افراد را نشان می­دهند: بیرونیهای دفاعی، که شدیداً رقابت طلب­اند، اما ظاهراً دیگران را برای شکست خود ملامت می کنند؛ و بیرونیهای غیرفعال که رقابت جو نیستند و معتقدند که زندگی آنان به طور کامل از سوی شانس و اقبال کنترل می­شود. بیرونیهای غیرفعال با نظریه­ی راتر مطابقت دارند و رفتار آنها دقیقاً همانگونه است که او پیش بینی کرده بود.

اما بیرونیهای دفاعی با این نظریه کمتر هماهنگی دارند. چون در نظریه ی راتر افراد بیرونی اهل تلاش نیستند. وقتی که موفقیت وابسته به کوششهای خود فرد نیست، چرا باید کوشش و رقابت کرد؟ به احتمال، چنین افرادی در وسط پیوستار درونیها و بیرونیها قرار دارند که موفقیتهارا به خود نسبت می­دهند، اما شکستها را به دیگران احتمالاً این افراد در موقعیتهایی که امکان شکست در آ نها زیاد است، تلاش و رقابت را رها می کنند.  پژوهشهای بیشتری باید برای روشن شدن وجود احتمالی این نوع کانون کنترل صورت گیرند.

پیوستارکانون کنترل 

ممکن است چنین تصور کنیم که کنترل درونی بالا بیانگر صفات جامعه پسند و کنترل بیرونی بالا نشانگر خصوصیات ناخوشایند است. در عمل کسانیکه  در آزمون مقیاس کنترل درونی بیرونی در هر دو جهت نمرات بسیار بالا می آورند، با احساسات و نتایج ناخوشایند همراهند. نمرات بیرونی بسیار بالا ممکن است با بی تفاوتی و ناامیدی ارتباط داشته باشد. به طوری که افراد باور کنند هیچ کنترلی بر محیطشان ندارند؛ در حالیکه نمرات درونی بسیار بالا به معنی آن خواهد بود که افراد مسئولیت هر اتفاقی را که برایشان پیش می آید، مانند تصادفات، ورشکستگی، فرزندان بزهکار و غیره می­پذیرند.  در قسمت قبل به افرادی هم اشاره کردیم که در صورت احتمال موفقیت، انگیزه پیدا می­کنند و به تلاش می پردازند، نمرات دو حد نهایی که به سمت کنترل درونی گرایش دارند، از همه مطلو­بترند .

 نوسان در پیوستار کا نون کنترل 

گفتیم این ادراک ناخودآگاه از ثبات نسبی برخوردار است.  این گفته بدان معناست که امکان تغییر و جابه جایی در روی این پیوستاروجود دارد.  راتر همواره تأکید کرده است که انتظارات کلی به شیب تعمیم اشاره دارند و تحت شرایط خاص، کسی که عموماً احساس کنترل درونی بالایی دارد، ممکن است به این باور برسد که پیامد رفتارش عمدتاً ناشی از شانس، یا رفتار افراد قدرتمند است . بررسیها نشان داده اند که کودکان، همزمان با رشد خود جهت گیری درونی پیدا می کنند. کنترل درونی از اواخر نوجوانی افزایش می­یابد و تا سنین پیری در همان سطح باقی می­ماند.این واقعیت را می­توان با نظریه­ی اخلاقی کلبرگ مقایسه­کرد که عملکرد افراد ابتدا براساس قوانین و نظارت اجتماعی است و در مراحل پایانی رشد خلاقی، افراد در مورد رفتارها بر اساس وجدان و احساس مسئولیت قضاوت می­کنند.

در زنان بیرونی بودن، پس از طلاق افزایش می­بابد و بعد از مدتی به درونی بودن می­گراید. زنانی که به وسیله ی همسران خود مورد بدرفتاری جسمانی قرار گرفته اند، در مقایسه با زنانی که مورد بدرفتاری قرار نگرفته اند، بیشتر به کانون کنترل بیرونی گرایش دارند. افراد طبقات پا یین اجتماع و کسانیکه  جزء گروههای اقلیت هستند؛به­استثنای شرقیهادارای جهت گیری بیرونی هستند. راتر معتقد است که هم موقعیت و هم مشخص، در احساسهای کنترل شخصی دخالت دارند. در احساسهای کنترل شخصی دخالت دارند. بنابراین کسی که در یک موقعیت، انتظار کلی برای موفقیت دارد ممکن است در موقعیتی دیگر، احساس کنترل شخصی کمی داشته باشد.

پی­آمدها و تأثیرات کانون­کنترل

بهداشت جسمانی: افراد درونی از نظر جسمی سالم­تر می باشند. آنان مستعد داشتن فشارخون پا یین تر و حمله های قلبی کم تری هستند و اگر دچار حمله ی قلبی شوند، با کارکنان بیمارستان بیشتر همکاری می­کنند و احتمالاً زودتر از بیماران بیرونی، از بیمارستان مرخص میشوند. آ نها نسبت به بهداشت خود محتاط­ترند و به احتمال بسیار در مقایسه با بیرونیها هنگام نشستن در اتومبیل بیشتر از کمربند ایمنی استفاده می کنند، بیشتر به ورزش می­پردازند و بیشتر سیگار را ترک می­کنند. مثلا پژوهشها نشان می­دهد که بیماران مسلول درو نگرا از شرایط خود، آگاهی بهتری دارند، برای حفظ سلامتی خود بیشتر نیرو صرف میکنند و در مقایسه با افراد برو نگرا بیشتر موفق می شوند.

سلامت روانی و هیجانات منفی: طبق نظریه راتر افراد مبتلابه اختلالهای عادت، باید منبع کنترل بیرونی داشته باشند. یعنی، آنها معتقدند که سرنوشت یا رفتار بوالهوسانه یا ناپایدار دیگران بر زندگی آنها حاکم است. آنها باور دارند که نمی توانند جلوی خودشان را از انجام دادن رفتارهای ناسالم بگیرند. پژوهشگران رابطه­ی بین عادتهای ناسالمی مانند سیگار کشیدن، مصرف الکل و خوردن نامعقول­راباکانون کنترل­بررسی­کرده­اند نتایج نشان دادکه افراد بیرونی بالا،اختلالهای عادت­بیشتری­داشتند.شواهدی در دست است که نشان میدهد افراد درونی از بهداشت روانی بهتری برخوردارند آنان کمتر دچار مسائل هیجانی می شوند و کمتر به الکل روی می آورند، آنان بین همسالان خود محبوب هستند و در موقعیتهایی که از میان شقوق مختلف باید دست به انتخاب بزنند، احساس انتخاب شخصی بیشتری دارند. آنان کمتر دچار اضطراب و نشانه های روانپزشکی می­شوندشولتز،اما بیرونیها عصبی، تحریک پذیر، مملو ازکینه، بی اعتماد و افسرده هستند و عزت نفس پایینی دارند. آ نها دنیا را خصمانه وخطرناک می­بینند و معتقدند که برای تغییر دادن اوضاع، کاری از دست آ نها بر نمی­آید.آنها همیشه در دریایی از دلسردیها غوطه می­خورند و معتقدند که نمی­توانند هیچ رویداد شادی آوری ایجاد کنند.

موفقیت و شکست: وقتی فردی بسیاردرونی، در آزمونی نمره کمی بگیرد، میگویدمن به اندازه کافی باهوش نیستم تا از عهد ه این آزمون برایم، من قدرت ذهنی لازم را برای این آزمون ندارم، فردی با کانون درونی غیرافراطی می­گوید: چون به انداز ه کافی مطالعه نکردم، شکست خوردم، تفسیر فرد از این رویدادبر عواملی متمرکز است که مربوط به او هستند وبنابراین می­تواند آنها را کنترل کند. درونیها در مدرسه و در آزمو نهای هنجارشده پیشرفت تحصیلی نمرات بالاتری می­گیرند. پژوهشها نشان داده است که این افراددر تکالیف آزمایشگاهی در سطح بالاتری عمل می­کنند، کمتر تحت تأثیر کوششهای دیگران قرار دارند و در مقابل تلاش دیگران برای ترغیب و اجبار مقاومتر، درک کننده­تر، کنجکاوتر و درپردازش اطلاعات کاراتر هستند،آ نها تمایل دارند راهبردهای خوب را نگهدارند و راهبردهایی را که با شکست روبه رو می­شوند، کنار بگذارند.

راتر از این مشاهده شگفت زده شد که افراد درونی بعد از شکستهای مکرر، انتظارات خود را کاهش ندادند. آ نها حتی بعد از چندین رفتار تقویت نشده، احساس کنترل شخصی زیاد را حفظ کردند. این گرایشهابه خصوص در موقعیتهایی وجود داشتندکه افرادکه مطمئن نبودند پیامد رفتارشان ناشی از مهارت آنها یا ­پیشامد تصادفی است. افراد بیرونی طبق مشاهدات راتر حتی بعداز تجربه کردن موفقیت، احساس کنترل شخصی خود را افزایش ندادند. آنان پیامدهای موفقیت آمیزخود را به صورت شانس یا تصادف توجیه کردند بیرونیها با این خطرروبه رو هستند که حتی پس از موفقیت روش خود راتغییر دهند و روشی را نگهدارند که شکست خورده درست مثل این است که آ نها به خود می­گویند خوب، این روش، این بار موفقیت آمیز نبوده است. احتمالا دفعه ی بعد موفقیت آمیز خواهد بود. گفته می­شود که بیرونیها از خطای ادراکی شر ط بندی رنج می­برند، مثلاً اگر کسی ده بار متوالی یک سکه را به هوا بیندازد و هر د ه بار شیر بیاید، بار یازدهم خواهد گفت که این بار خط خواهد آمد. در حالیکه  افراد تیپ درونی از خود خواهند پرسید که نکند هردو طرف سکه شیرباشد.

شکل­گیری­ کانون­کنترل:

راتر، معتقد است که افراد، کانون درونی وبیرونی را مانند سایر ویژگیهای شخصیت درطول رشد خود یاد میگیرند.شواهد حاکی از آن است که کانون کنترل دردوران کودکی آموخته می­شود. الگوی خاصی از رفتارهای والدین مسئول آموختن جهت­گیری درونی است. والدین این کودکان قویاً حمایت کننده­اند، پیشرفت را می ستایند)تقویت مثبت­(ودر انضباط خود ثابت قدم عمل می کنند. آنان از نظرنگرشی، اقتدار طلب نیستند. هرچه فرزندان آنان بزرگتر می­شوند، این والدین استقلال را بیشترتشویق می­کنند و این کار را با کمتر درگیر شدن درکار آنان عملی می­سازند. ادراک تعمیم یافته ی بیرونی، پیامدهای منفی بر رفتار و هیجانات فرد دارد. این ادراک حتی برسلامت جسمی و امکان موفقیت و پیشرفت هم تأ ثیری منفی دارد. پس باید برای افراد بیرونی کاری کرد. شرایط موقعیتی گاهی موجب تغییر کانون کنترل از درونی به بیرونی می­شود.

اگر تغییر از مثبت به منفی ممکن باشد، پس برعکس آن نیز امکان دارد. این ویژگی شخصیتی آموختنی است. پس امکان تغییر آن از طریق یادگیری مجدد وجود دارد. اماتغییر دادن رفتاری که در طول عمر آموخته شده،همیشه کار دشواری است. اگر عرصه­ی فرد درمقیاس درونی بودن،متوسط و در مقیاس بیرونی یا افراد معتقد به شانس بالاباشد، برای تغییر تلاش زیادی لازم است. شانس یا قدرت کسانی که می­خواهند شما را تحت کنترل خودداشته باشند بر شما تأثیری نخواهد داشت. اگرخودتان را گول میزنید که نمی توانید در موقعیت خود هیج تغییری به وجود آورید، کمی درنگ کنید. ابتدا کانون کنترل خود را بررسی کنید. برای این کار به روش پاسخگویی به وقایع و نوع تغییر آ نها توجه کنید، تا به حال باید سبک خاص خود را شناخته باشید.

این دانش و بینش به شما قدرتی میدهد تا بر زندگی مسلط شوید. اوّلین گام مهم پرداختن به این عامل درونی، همین دانش و بینش است. سپس به افرادی بیاندیشید که با شرایطی شبیه شما روبه­رو بود ه­اند و بر اثر روشهای خود توانسته­اند آنها راتغییر دهند. به دفعاتی فکر کنید که تلاشهای شما موفقیت آمیز بوده و از آ نها نتیجه گرفته­اید.اگر برخی امور به طور کامل خارج از کنترل ماست در عوض اعتماد به اینکه‌ تلاشهای ما می­تواند بارور باشد،راه را برای یک زندگی شاد،سالم و توأم با خوشبختی بازمی­نماید . یکی از راههای تغییر کانون کنترل، تعامل گروهی با افرادی است که دارای کانون کنترل سالمی هستند. درگروه، افراد از تجارب یکدیگر یاد می­گیرند و در موردشیو ه های عملکرد خود بازخورد دریافت می­کنند.

پرورش دادن منبع کنترل در کودکی

شواهد حاکی از آن هستند که منبع کنترل در کودکی آموخته می شود و مستقیماً با رفتار والدین ارتباط دارد.  عقاید کنترل بیرونی احتمالاً توسط کودکانی ابراز می شوند که در خانه های بدون الگوی نقش مردانه بزرگ شده اند در ضمن، عقاید کنترل بیرونی با تعداد خواهر- برادرها افزایش می یابد. یک پژوهشگر  نتیجه گرفت که کودکان در خانواده های بزرگ  تک والد که زنان سرپرستی آنها را بر عهده دارند به احتمال بیشتری منبع کنترل بیرونی را پروش می دهند . معلوم شده است والدین کودکانی که از منبع کنترل درونی برخوردارند بسیار مایت کننده بوده و آنها را برای موفقیت تحسین می کنند، و در روش انضباط خود با ثبات هستند. هنگامی که این کودکان بزرگتر می شوند، این والدین با ترغیب کردن استقلال، به تقویت  کردن جهت گیری درونی ادامه می دهند.

منبع

 مرادی،ماریا(1394)، رابطه سلامت روان و پایگاههای هویت  و منبع­کنترل با اختلالات تغذیه ای در زنان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0