مفاهیم ومبانی سلامت روان

مفهوم سلامت روانی در واقع جنبه ای از مفهوم کلی سلامتی است. سازمان بهداشت جهانی سلامتی را چنین تعریف می کند: «حالت سلامتی کامل فیزیکی، روانی و اجتماعی نه فقدان بیماری یا ناتوانی» برخی چنین تصور کرده اند که نقطه مقابل سلامت روانی بیماری روانی است، در حالی که این چنین نیست و مفهوم سلامتی روانی بسیار گسترده تر از این است. کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فکر و روان را چنین تعریف می‌نماید: سلامت روانی عبارت است از علامت فکری، قابلیت برقراری رابطه هماهنگ و موزون با دیگران، تدریس به اصطلاح محیط فردی و اجتماعی، حل تضادها و مشکلات و تمایلات فردی به طور منطقی، عاقلانه و مناسب.

شخصیت هر فرد الگوی خاص و منحصر به فردی است که در آن خصوصیات مختلف فرد در ارتباط با یکدیگر عمل می کنند. بنابراین آثار و میزان سازگاری فرد بستگی تمام به درجه کیفیت تعادل و انسجام این مجموعه خصوصیات در او خواهد داشت. بدیهی است که سازگاری کامل وجود ندارد و سازگاری کاملاً نسبی است، بدین معنا که برخی از خصوصیات و ویژگی های خلقی و رفتاری را متخصصان و روان شناسان علت ناسازگاری فردی و مشکلات شخصیتی تشخیص می دهند. به طور کلی می توان گفت که سازگاری مطلوب در زندگی، هنگامی است که بین آنچه فرد راجع به خود فکر می کند، با آنچه دیگران درباره ی او فکر می کنند تا حد قابل ملاحظه ای توافق منطقی وجود داشته باشد. هرگاه این توافق و هماهنگی وجود نداشته باشد، فرد واکنش های جانشین را که ممکن است از نظر اجتماعی مورد تأیید نباشد، اختیار می کند.

از سوی دیگر دوران تحصیل، دوران سرنوشت ساز و شخصیت ساز فرد محسوب می شود. دانش آموزان در این سال ها تجارب مختلفی کسب می کنند و واکنش های گوناگونی را از سوی دیگران دریافت می نمایند و مطابق قضاوت های دیگران و برداشت های خود از واکنش های دیگران به تصور ثابتی درباره ی خود می رسند و ضمن آن دانش آموزان با تشکیل یک مفهوم خود مثبت یا منفی به صورت فردی با اطمینان، دارای عزت نفس پایین، ناسازگار و مضطرب در می آیند. همه ی این ویژگی های شخصیتی که شالوده سلامت روانی یا بیماری روانی فرد را می ریزد در سال های تحصیل در مدرسه شکل می گیرد. لذا دوران تحصیل نقش کلیدی در سلامت روان افراد دارد و ضرورت رعایت اصولی که از طرف روان شناسان پیشنهاد می شود بیش از پیش آشکار می گردد. هدف اصلی سلامت روانی کمک به همه افراد در رسیدن به زندگی کامل تر، شادتر، هماهنگ تر و مؤثرتر است و موضوع سلامت روانی به درک و شناخت فرد از خود و دیگران ارتباط دارد و شامل توانایی های ذهنی و بالقوه فرد، رضایت و خشنودی از هیجانات و عواطف مثبت و کنترل هیجانات منفی است. به نظر می آید برنامه های سلامت روانی در جامعه و مدرسه باید دو وظیفه ی مهم را به انجام رساند:

  1. باید در حد امکان شرایطی را که مانع گسترش سلامت روان است از بین برده، و اثر موانعی را که قابل تغییر نیست، کاهش دهد.
  2. باید زمینه های رشد و خودشکوفایی افراد را فراهم آورد تا آنان بتوانند مسائل و مشکلات را که در زندگی به ناچار با آنان مواجه می شوند برطرف سازند و یا با آن سازگاری یابند.

با توجه به پیچیدگی های روان و دشواری شناخت انسان، به طور کلی، تعاریف متعددی از سلامت روان ارائه شده است که در این جا برخی از آن ها را ذکر می نماییم. فرهنگ روان شناسی لاروس، بهداشت روانی ( سلامت روانی) را چنین تعریف می کند: « استعداد روان برای هماهنگ، خوشایند و مؤثر کارکردن، برای موقعیت های دشوار انعطاف پذیر بودن و برای بازیابی تعادل خود، توانایی داشتن». در سال های اخیر، انجمن کانادایی بهداشت روان، بهداشت روانی را در سه قسمت تعریف کرده است:

  1. نگرش های مربوط به خود
  2. نگرش های مربوط به دیگران
  3. نگرش های مربوط به زندگی

جدول: تعریف سه قسمت انجمن بهداشت روان کانادا از بهداشت روانی

* نگرش های مربوط به خود*

تسلط بر هیجان های خود

آگاهی از ضعف های خود

رضایت از خوشی های ساده

* نگرش های مربوط به دیگران*

علاقه به دوستی های طولانی و صمیمی

احساس تعلق به یک گروه

احساس مسئولیت در مقابل محیط انسانی و مادی

* نگرش های مربوط به زندگی*

پذیرش مسئولیت ها

ذوق توسعه امکانات و علائق خود

توانایی اخذ تصمیمات شخصی

ذوق خوب کار کردن

هوگان سه تعریف عمده از سلامت روان ارائه نموده است.

  1. سلامت روانی، به معنای خودآگاهی یا فقدان خودفریبی حل تعارضات و کشمکش های درونی و پذیرش، پیروی از سرنوشت و تقدیر بشریت گفته می شود.
  2. سلامت روانی، به معنای خودشکوفایی و تحقق خود می باشد. یعنی به عمل رساندن توانایی های ذاتی و درونی فرد.
  3. سلامت روانی، حدودی است که فرد توانسته است با «شبکه روابط اجتماعی پایدار» به صورت یکپارچه در آید.

پاتن معتقد است که سلامت روانی را بایستی به منزله توانایی افراد برای دست یابی به اهدافی که برای خود در نظر گرفته است، تعریف نمود.

ویژگی های سازگاری وسلامت روان

نوابی نژاد بیان می دارد: فرد سازگار و سالم از نظر شخصیتی و روانی، فردی است که صفات و ویژگی های گوناگون او با یکدیگر در تعامل و در ارتباط اند. در این باره روان شناسان چندین ویژگی شخصیتی را به عنوان اشکال مختلف منش و سلوک رفتار در افراد با سازگاری مطلوب ارائه می دهند که مهم ترین آنها عبارتند از:

  1. فرد سازگار، تمایل و توانایی مسئولیت پذیری متناسب با سن و مرحله ی رشد خود را داراست.
  2. فرد سازگار، موانعی را که بر سر راه موفقیت خود می بیند، نخست به خوبی می شناسد، و پس از شناخت کافی از این که این موانع واقعی یاتخیلی است، به رفع آنها اقدام می کند.
  3. فرد سازگار، در حالت های تعارض، ناراحتی، ناکامی و نگرانی سعی می کند بر احساسات و هیجانات خود غلبه کند، تصمیمات درست اتخاذ نماید.
  4. فرد سازگار سعی می کند از شکست های خود عبرت بگیرد، به جای آن که پیوسته به عذر تراشی و دلیل تراشی بپردازد.
  5. فرد سازگار، به موقعیت هایی که موقتاً نامطبوع، اما در نهایت مفید و سازنده است، پاسخ مثبت می دهد.
  6. فرد سازگار، زمانی که تغییر وضعیت و عوامل به وجود آورنده ی ناراحتی ها از توان و قدرت او خارج است، سعی می کند واقعیت را بپذیرد و درد و ناکامی عاطفی را تحمل کند.
  7. فرد سازگار، به خوبی می داند که کسی که با خود دائماً در ستیز و مبارزه است، از توان اندکی برای مقابله با موانع خارجی در زندگی برخوردار است.

نظریه های سلامت روانی

تاکنون نظریه های بسیاری که در آنها سلامت روان مورد توجه قرار گرفته است، ارائه گردیده است که در ذیل به معروف ترین آنها اشاره ای گذرا شده است:

  • دیدگاه پزشکی:

سلامت روان از دیدگاه پزشکی عدم وجود بیماری روانی حساب می‌آید. براساس این طریق هر اختلافی که در تعادل هیجانی و عاطفی به صورت اختلال در انطباق و یا در عملکرد بدنی به دلیل عوامل ژنتیکی، شیمیایی، زیست‌شناسی و روان‌شناختی و یا عوامل فرهنگی-اجتماعی به وجود آید، بیماری روانی قلمداد می‌گردد.

  • دیدگاه روان‌کاوی:

فروید نشانه سلامت روانی و تعادل و هماهنگی بین من، و من برتر و همچنین سطوح خودآگاهی و با خود آگاهی می‌داند و به هم خوردن این تعادل را بیماری تلقی می‌کند.وی فردی را دارای سلامت روانی می‌داند که مراحل رشد را با موفقیت گذرانده و در هیچ یک از مراحل رشد تثبیت نشده باشد.به نظر برخی نتوان کاروان سلامت روانی زمانی تضمین می‌شود که من با واقعیت سازگار شود، همچنین تکانه های غریزی نهاد به کنترل درآید. برخی جوان، نیز از قابلیت سازگاری فراتر می‌روند می‌گویند که فرد باید بتواند بین سه آثار شخصیت (نهاد-من- من برتر) تعادل برقرار کند. اگه بین من برتر و نهاد تعارض به وجود آید، بیماری روانی ظاهر خواهد شد.

  • نظریه ویلیام گلاسر:

انسان سالم از روانی، بنا بر نظریه گلاسر کسی است که دارای ویژگی‌ها زیر باشد:

  1. واقعیت را انکار نکند و درد و رنج را با انکار کردن نادیده نگیرد، است که با رویدادها و امور به‌صورت واقع‌گرایانه روبرو شود.
  2. هویت موفق داشته باشد. یعنی هم عشق و محبت بورزد و هم دریافت کند، همه احساس ارزشمندی کند و هم دیگران این احساس او را تأیید کنند.
  3. مسئولیت زندگی و رفتارش را بپذیرد و به شکل مسئولانه رفتار کند. پذیرش مسئولیت کامل‌تری نشانه سلامت روانی است. توجه او به لذت دراز مدت تر، منطقی‌تر و منطبق با واقعیت باشد و به زمان حال و آینده تأکید کند نه برگذشته و تأکید او بر آینده نیز جنبه درون نگری داشته باشد نه به صورت خیال‌پردازی باشد.

واقعیت درمانی گلاسر نیز پس از: قبول واقعیت، قضاوت در درستی یا نادرستی رفتار و پذیرش مسئولیت بر رفتار و اعمال استوار است و چنانچه در شخص این سه اصل تحقق یابد نشانگر سلامت و شناختی است.

  • نظریه موری

طبق دیدگاه موری فرد سالم از ساختار روانی خویش آگاهی لازم را دارد. همچنین وی علاوه بر اینکه بین نیازهای مختلف اش تعارضی ندارد از انواع نیازها نیز به نفع مقتضی استفاده می‌کند. در انسان سالم و به هنجار بین فرامن و من آرمانی فاصله زیادی وجود ندارد. موری عقیده دارد که در انسان سالم ابتدا نهاد فرامن و آنگاه من به ترتیب نقش عمده‌ای را ایفا می‌کنند با نظارت خردمندانه من و مواظبت فرامن تکانه های نهاد به صورت قابل قبول ارضا می‌شوند به عقیده موری تمام انسان‌ها با شدت و ضعف متفاوت دچار عقده هستند اما فقط عقده‌های افراطی و شدید موجب ناهنجاری و بیماری می شوند. وی معتقد است که خلاقیت مهم‌ترین ویژگی سلامت روانی است.

  • نظریه الیس:

از نظریه الیس ویژگی‌های افرادی که دارای سلامت روانی هستند عبارتند از : نفع شخصی، رغبت اجتماعی، خود درمانی، تحمل، انعطاف‌پذیری، پذیرش خود و خطر نمودن .

  • نظریه لونیسون:

لونیسون و همکاران معتقدند که سلامت روانی عبارت است از اینکه اولاً فرد که احساسی نسبت به خود و دیگران و دنیای اطراف دارد.  ثانیاً به چگونگی سازگاری فرد و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویش ارتباط دارد.

  • نظریه جاهورا

جاهورا در تأیید سلامت روانی می‌گوید: سلامت روانی عبارت است از واکنش‌های مطلوب، متناسب و مستمر شخصیت انسان در موقعیت‌های مختلف که راهنمای تحولات رفتاری خود در برابر ناراحتی‌ها و فشارهای درونی و بیرونی باشد.

  • نظریه آلتمن

آلتمن برای بررسی تأثیر عوامل فشار زای روانی محیطی بر سلامت روانی انسان، از الگوی تعادل استفاده کرده است. اعتقاد او شرایط محیطی باید طوری باشد که سطح بهینه تحریک  در محیط موجب شود تا افراد بتوانند با موفقیت به ارائه بهترین مقابله و پاسخ بپردازند. اعتقاد او ارگانیسم هنگامی می‌تواند عملکرد خوبی داشته باشد که در شرایط نسبتاً متعادل اقدام به عمل نماید و البته بایستی به خاطر داشته باشید که پیدایش این نظریه تحت تأثیر نظریه‌های قبلی انگیزش و هیجانی بوده است.

  • نظریه راجزر:

راجرز یکی از انسان گرایان مشهود است. او از سلامت دوانی مفهوم دیگری را ارائه نموده است. این مفهوم رشد اگزیستانیسالیستی (فلسفه اصالت موجودی) نام دارد و در فرضیه تمایل بنیادی انسان به خود شکوفایی استوار است. از طرف دیگر توانایی خود شکوفایی به محیط وابسته است، محیطی که رشد فرد را ممکن می‌سازد و برای و احساس پذیرفته شدن نامشروط، محبوبیت نامشروط و ارزشمندی فراهم می‌آورد. طبق تبیین رامرز، بیماری روانی بر اثر پذیرفته شدن بعضی رفتارها به وجود می‌آید. در واقع رفتارها پذیرفته نمی‌شود و همگی رفتار را مورد تأیید قرار نمی‌گیرند. این عدم پذیرش بین تأثیری که شخص از خود دارد (خویشتن پنداری) در تصویری که واقعیت برای او فراهم می‌آورد انحراف ایجاد می‌کند.

  • نظریه پاتن

پاتن معتقد است که سلامت قوانین را بایستی به منزله توانایی افراد برای دستیابی به اهدافی که برای خود در نظر گرفته‌اند تعریف کرد.

  • نظریه کينزبرگ

کينزبرگ در مورد سلامت روانی می‌گوید بر خود تسلط و مهر عدم ارتباط صحیح با محیط، بخصوص در سه فضای مهم زندگی، عشق، کار، تفریح، یعنی استعداد یافتن و ادامه کار، داشتن خانواده ایجاد محیط خانوادگی دل پسند، اجتناب از مسائلی که پیامدهای قانونی دارد، لذت بردن از زندگی و استفاده صحیح از فرصت‌ها، ملاک تعادل و سلامت روان است و به طور کلی چنین استبداد می‌شود که سلامت قوانین محلی است برای بهزیستی و رفاه اجتماعی که تمام زوایای زندگی از محیط خانه گرفته تا مدرسه، دانشگاه، محیط کار و نظایر آن را در بر می‌گیرد و آنچه بیش از حد مورد نظر است احترام به شخصیت و حیثیت انسانی است و تا هنگامی که این تعادل برقرار نشود سلامت روانی حاصل می‌شود.

  • نظریه هورنای

به عقیده هورنای انسان برخوردار از سلامت روان دارای این ویژگی ها است: احساس عدم امنیت نمی کند، لذا فاقد پرخاشگری و خودشیفتگی است، قدرتمندی نیازهای دهگانه در او خفیف است و به دلیل آگاهی از « خود واقعی اش» واستعداد بالقوه ی خود تسلیم محض محیط اجتماعی و فرهنگی نیست، بلکه ابتکار و شخصیت خودش را عهده دار می شود. خودشناسی و کوشش برای تحقق استعدادهای فطری و ذاتی وظیفه ی اخلاقی و امتیاز معنوی شخصیت سالم است و هدف او کمال است. انسان سالم خودآگاهی دارد و از خود واقعی و استعدادهایش کم و بیش آگاه است و خودش بسیاری از مشکلات زندگی را حل می کند، لذا به دیگران وابستگی ندارد .

  • نظریه آلپورت

آلپورت نتیجه ی پژوهش های مربوط به سلامت روان شناختی را در شش معیار خلاصه کرده است که این معیارها عبارتند از: گسترش خویشتن یا مبادله و معاوضه، احساس همدردی، امنیت عاطفی، هوش کنشی، بینش به خویشتن و جهت مندی. اگرچه فرد نمی تواند تمام این ویژگی ها را به دست آورد، اما این ویژگی ها روی هم رفته معنای روان شناختی را از دیدگاه آلپورت روشن می سازد.

  • نظریه الیس

الیس در پیدایش بیماری عاطفی یا سلامت روان شناختی هر سه عامل «فیزیولوژیکی، اجتماعی و روان شناختی» را مورد توجه قرار می دهد.بنا به عقیده ی الیس انسان ها تا حدود زیادی در پیدایش اختلالات روانی خودشان سهیم هستند. به علاوه، انسان استعداد و آمادگی پریشانی و اضطراب را دارد و این آمادگی او، تحت تأثیر شرایط فرهنگی و اجتماعی قرار می گیرد. ماهیت انسان هم منطقی و عقلانی و هم غیرمنطقی و غیرعقلانی است. رفتار غیرعقلانی انسان تحت تأثیر یادگیری و آموزش های اولیه ای است که انسان آمادگی زیست شناختی آن را در آن دوران دارد. دیگر این که، تفکر می تواند موجب سلامتی یا بیماری انسان بشود. انسان مسئول رفتار خودش است و در مقابل رویدادهای محیطی حالت اتصالی ندارد. انسان ذاتاً نوع دوستی و همیاری اجتماعی دارد و به دیگران عشق می ورزد. به طور خلاصه ویژگی های سلامت روان شناختی از دیدگاه الیس عبارتند از: عشق ورزیدن به دیگران، نداشتن معیار مطلق برای درست یا غلط، نسبت ندادن شکست ها به عوامل بیرونی، انجام وظایف محوله، فکر کردن به حال و وضعیت موجود یعنی این جا اکنون.

منبع

هنری عزیز، فاطمه(1392)، تاثيرآموزش مدیریت استرس بر افزایش سلامت روانی، پایان نامه کارشناسی ارشد، روانشناسي عمومی، دانشگاه پیام نور

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0