مفاهیم ومبانی سلامت روان
رشتهی روانشناسی سلامت شیوههای مختلف تاثیر رفتار بر سلامتی و بیماری را بررسی میکنند، به ویژه نحوهی تاثیر گذاری عوامل روانی بر تجربهی استرس و واکنشهای فیزیولوژیکی افراد به استرس را نیز بررسی میکند. نحوهی تاثیر گذاری عوامل روانی بر حفظ و ارتقاء سلامت و مقابله با بیماری و درد و نیز درمان آنها در این حوزه مطالعه و بررسی میشوند. آثار درد و بیماری بر عملکرد روانی و نحوهی تاثیر گذاری عوامل روانی بر واکنش افراد به توصیههای بهداشتی و پیامهای ارتقاء دهندهی سلامت نیز در این رشته مورد پژوهش قرار میگیرند. این عوامل روانی شامل محرکهای استرس زای محیطی، ویژگیهای شخصیتی و نفوذ اجتماعی اند که میتوانند با تاثیر بر پاسخهای فیزیولوژیکی بدن و رفتارهای بهداشتی بر ناخوشی و بیماری اثر بگذارند. مفهوم سلامت روانی نیز از نظر سازمان جهانی بهداشت چیزي فراتر از نبود اختلالهاي روانی و شامل :
- خوب بودن ذهنی،
- ادراك خودکارآمدي،
- استقلال و خودمختاري،
- کفایت و شایستگی،
- وابستگی میان نسلی و
- خودشکوفایی توانمنديهاي بالقوه فکري و هیجانی است.
اختلال رفتاري, روانی عبارت است از حالات قابل توجه بالینی که با تغییر در تفکر، خلق، هیجان یا رفتار مشخص و با ناراحتی و تشویش شخصی و یا اختلال کارکرد زندگی همراه باشد. این تغییرات در گستره هنجار جامعه قرار نمیگیرند و به صورت واضح غیرعادي و بیمارگونه و مداوم یا عودکننده هستند. با وجود این که سلامت روان مفهومیاست که خیلی وسیع از آن استفاده میشود، اما هنوز یک تعریف کلی که مورد قبول همه باشد از آن به دست نداده اند. هر فرد و یا گروهی یک تصور خاص از سلامت روان دارد. در صورتی که در مورد سلامت فیزیکی و جسمیچنین وضعی وجود ندارد. فرهنگ بزرگ روانشناسی لاروس، بهداشت روانی را چنین تعریف میکند: استعداد روان برای هماهنگ، خوشایند و موثر کار کردن، در موقعیتهای دشوار انعطاف پذیر بودن و برای بازیابی تعادل خود توانایی داشتن .
استرس روانی به سه مفهوم در نظر گرفته میشود. در یک رویکرد تمرکز بر محیط معطوف است و استرس به عنوان محرک توصیف شده است که شامل واقعه یا رشته ای از شرایط ویژه میشود. در دومین رویکرد، استرس به عنوان پاسخ در نظر گرفته میشود و تمرکز آن بر واکنش مردم به عوامل استرس زاست. از این دیدگاه مردم به تنشی که احساس میکنند استرس میگویند و رویکرد سوم استرس را فرآیندی میدانند که در عین آن که در بر گیرندهی استرس زاها و فرسایشها است، عامل دیگری را نیز به آن میافزایند و آن رابطهی میان فرد و محیط است. این فرآیند شامل تعاملها و تطابقهای دایم میان فرد و محیط است که هر یک بر دیگری اثر میگذارد و از دیگری اثر میپذیرد.در مبحث سلامت و بیماری دیدگاههای مختلفی در زمینه سلامت روانی مطرح شدهاند. در این بخش سه دیدگاه اساسی، نظریه سیستمها، رویکرد اکولوژیکی و مفهوم تعادل حیاتی به اختصار توضیح داده میشوند:
نظریه سیستمها
بر طبق این مدل انسان و مجموعه اعمال و رفتارش به عنوان یک سیستم تلقی میشود که دارای ابعاد گوناگون زیستی، روانی و اجتماعی است. این سیستم شامل سیستمهای فرعی دیگری است که رفتار انسان را حاصل تأثیر و تأثر درونداد و برونداد او میداند. طبق این مدل هر یک از عوامل زیستی، روانی و اجتماعی بر یکدیگر تأثیر گذاشته و از یکدیگر تأثیر میپذیرند و به همین ترتیب سیستمهای مختلف شناختی، رفتاری و اجتماعی در ارتباط با هم و در یک ارتباط متقابل با یکدیگر مورد بررسی و مطالعه قرار میگیرند. همچنین جامعه از دیدگاه نظریه سیستمها اهمیت خاصی داشته و مرکب از سیستمهای فرعی بسیاری از قبیل خانواده، گروهها، و محیط است. در این دیدگاه جامعه به عنوان یک سیستم در تعامل دائمیبا سیستمهای فرعی دیگری است. و تغییر در یک قسمت از آن تأثیر مستقیم و مهمیرا بر بخشهای دیگر جامعه بر جای میگذارد و هر گاه جنبهای از آن تغییر کند، اجزا دیگر در صدد اصلاح و جبران آن برمیآیند. بر این اساس تغییر در کارکرد جامعه میتواند از طریق مداخلات مستقیم یا غیرمستقیم انجام شده و سیستمهای فرعی دیگر را تحت تأثیر قرار دهد .
همچنین مدلی که لوی و همکارانش در سال 1972 در زمینه تأثیر استرس روی بیمار از لحاظ جنبههای زیستی، روانی و اجتماعی مطرح نمودهاند، مبنی بر نظریه سیستمها است. طبق این مدل هر گونه تغییر روانی و اجتماعی میتواند به عنوان یک عامل استرس یا یک محرک، پاسخهای زیستی غیراختصاصی را فرا خواند. محرک یا عامل استرسزا میتواند بر الگوی زیستی ـ روانی از پیش تهیه شده فرد، نحوه واکنش غدد درونریز ؛ مطابق با الگوی خاص خود و نیز بر کارکرد عوامل ژنتیکی و محیطی تأثیر بگذارد. این گرایش ذاتی برای ابراز واکنش، موجود زنده را در بسیاری از موقعیتهای زندگی برای پرداختن به برخی از فعالیتهای فیزیکی ؛مانند جنگ و گریز یاری میدهد. همچنین در بعضی موارد این واکنش میتواند ناسازگارانه باشد، مثلاً پاسخهای غیراختصاصی به استرس میتواند بر پیشرفت بیماری یابد کارکردی سیستمهای فیزیولوژیکی یا روان شناختی تأثیر بگذارد. اگر تحریک ادامه یابد، سبب بیماری شده و سیستمهای روانشناختی یا بدنی فرد را دچار اختلال نموده و مانع از انجام وظیفه اساسی آن میشود. در این مدل فرض بر این است که متغیرها با یکدیگر تعامل دارند ؛ متغیرهای بیرونی و درونی، فیزیولوژیکی یا روانشناختی و تعامل آنها تأثیر عواملی را که در پیشرفت یا ظهور بیماری نقش دارند، تعدیل میکنند. همچنین تعامل متغیرها میتواند فرآیند بیماری را تسهیل کند.
مدلی که توسط مینوچین و همکاران در سال 1975 مطرح شده است بر اساس نظریه سیستمهاست که تأثیر عواملی مانند ساخت روانی , اجتماعی خانواده ؛به ویژه استرس و تعارضات درون خانواده را از لحاظ پیدایش بیماریهای روان تنی کودکان مورد بررسی قرار میدهد. طبق این مدل، بیماری روان تنی در کودکان یک الگوی پیچیدهای از بازخورد را نشان میدهد که بیانگر باز بودن سیستمهای مدل خانوادگی است. طبق این مدل، الگوهای تعامل خانوادگی بیماریزا هستند و ممکن است شروع و ابقا فرآیندهای فیزیولوژیکی مربوط به یک اختلال خاص را تحتتأثیر قرار دهند. بنابراین، عملکرد این نشانههای روان تنی به عنوان یک مکانیزم تعادل حیاتی، تعاملات بدکارکردی خانوادگی را تنظیم میکند. مطابق این مدل، الگوهای تعاملی، توانایی خانواده را برای حل مشکل تقلیل میدهند.
رویکرد اکولوژیکی
رویکرد اکولوژیکی بر اساس تئوری سیستمها به مطالعه رفتار انسان میپردازد. اصطلاح اکولوژی برای اولین بار در سال 1869 توسط ارنست هگل؛ زیستشناس آلمانی به منظور مطالعه روابط بین موجود زنده و محیط پیرامونش مطرح شد و بدین معناست که مردم در جامعه و محیطشان با هم تأثیر متقابل دارند. به گونهای که یک تغییر در محیط درونی یا بیرونی، تعادل حیاتی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد.به تدریج مفهوم اکولوژی به طور گستردهای در علوم زیستشناسی و رفتاری پذیرفته شد و به عنوان رویکردی جهت مطالعه تأثیرات کلی محیط روی موجودات زنده مورد استفاده قرار گرفت.
در اکولوژی انسانی، که وابستگی و تأثیر و تأثر متقابل مردم با محیط مورد مطالعه قرار میگیرد، مردم به عنوان موجودات زنده دارای بُعد معنوی تلقی میشوند که مدام بر محیط پیرامون تأثیر میگذارند و از آن تأثیر میپذیرند. از دیدگاه اکولوژیکی، محیط شامل، محیط درونی و بیرونی است و هر گونه تغییری که در محیط ایجاد میشود، تعادل فرد را تحت تأثیر قرار میدهد. طبق این مدل عقیده بر این است که سلامتی ؛روانی و بیماری ؛ روانی تنها در چارچوب روابط متقابل بین فرد و محیط و تأثیر و تأثر متقابل بین آنها رخ میدهد بنابراین، همه مشکلات اساسی انسان به نحوه روابط او با موقعیت منحصر به فردش بستگی پیدا میکند. طبق این مدل، هنگامیکه انسان با حملهای علیه حفظ و بقا تعادل حیاتیاش مواجه میشود، منابع بالقوه قوی و نیرومند و یک سیستم حمایتی برای او تدارک میشود تا بقا و سلامتی او را تضمین نماید.
مفهوم تعادل حیاتی
اولین بار والتر کانن؛ در سال 1932 اصطلاح تعادل حیاتی را وضع کرد که منظور از آن حفظ حالت ثابت پایدار در درون موجود زنده است. تعادل حیاتی، تمایل به اعاده یا نگهداری حالت پایدار ترکیب مواد بدن یا حفظ ثبات نسبی آن دارد. مکانیزمهای دست اندرکار حفظ تعادل حیاتی بدن ممکن است زیست شیمیایی یا فیزیولوژی باشند ، تعادل حیاتی ایستا، یا ممکن است به صورت رفتارهای آموخته شده بغرنجی باشند که به آنها تعادل حیاتی پویا گفته میشود .
بعدها پاول و ان رایت ، مدلی را به نام مدل کاری استرس مطرح نمودند که شباهت زیادی به مفهوم تعادل حیاتی کانن دارد. این مدل دقیقاً حالتی را توصیف میکند که وقتی یک فرد یا سیستم در حالت عدم تعادل باشد میکوشد از طریق مکانیزمهایی مجدداً تعادل حیاتی خود را برقرار کند. این مدل یک چهارچوب جامع و یکپارچهای را به منظور فهم مشکلات مربوط به استرس عرضه میکند .
بر اساس این مدل، در یک فرد سالم تعادل بین نیروهای درونی و بیرونی برقرار است. و هر گاه عوامل درونی و بیرونی و روابط متقابل آنها تعادل حیاتی موجود زنده را بر هم زند، نشانههای بیماری در فرد یا سیستم بروز میکند. یعنی در این شرایط استرس مانند محرکی درونی و بیرونی موجود زنده را دستخوش تغییر و دگرگونی نموده و تعادل حیاتی را از بین میبرد و زمینه پیدایش بیماری را مهیا میسازد. محرک یا عامل استرس میتواند میکروب، ویروس، اختلال ژنتیکی، یک حادثه، و یا یک مشکل عاطفی باشد، و پاسخی که فرد به محرک یا عامل استرس میدهد میتواند به شکل پاسخهای جسمی، فکری، عاطفی و غیره بروز کند که حاصل تأثیر و تأثر متقابل بین سیستمهای سرشتی، محیطی و اجتماعی است.
مطابق این مدل، خواست یا نیازی که به فرد یا سیستم تحمیل میشود، یک حالت موقتی از عدم توازن و تعادل را به وجود میآورد. این خواستها کاملاً نتیجه نیروهای بیرونی که بر فرد یا سیستم وارد میشود نیست، بلکه بیشتر این خواستها یا نیازها، نتیجه تعامل بین نیروهای بیرونی و عوامل درونی است که بر فرد یا سیستم تحمیل میشود.
عوامل موثر در شکل گیری روانشناسی سلامت
روانشناسی سلامت رشته ای نسبتا جدید است. در سال 1973، انجمن روانشناسی آمریکا کار گروهی تشکیل داد تا ظرفیت روانشناسی را در پژوهش سلامت بررسی کند. هر چند گزارش نهایی این کار گروه در سال 1976، شواهد اندکی از این که روانشناسان موضوعات مرتبط با سلامت را بررسی کرده اند، به دست داد، اما این کار گروه خاطر نشان کرد که تاثیر عوامل روانی در سلامت چشمگیر بوده است. بنابراین این گزارش به تشکیل بخش روانشناسی سلامت در سال 1978 انجامید که هدف از آن تاسیس سازمان علمی، آموزشی و حرفه ای برای روانشناسان علاقه مند حوزه هایی در یک یا چند زمینهی مشترک از پزشکی و روانشناسی بود. تشکیل این بخش با شکل گیری مجلهی روانشناسی سلامت در سال 1982 ادامه یافت که در آن بسیاری از مقالههای پژوهشی مربوط به حوزهی روانشناسی سلامت منتشر میشود. بنابر این پنج عامل در شکل گیری روان شناسی سلامت موثر میباشد:
- در تغییر در ماهیت بیماریها
- ناتوانی مدل پزشکی زیستی در تبیین کامل سلامتی
- افزایش چشم گیر هزینههای مراقبت بهداشتی
- ظهور فناوری جدید
- تغییر در معنای سلامتی.
ملاکهای سلامت روان
اندیشمندان از زوایای گوناگون بر ویژگی هایی که به دست یابی و حفظ سلامت روان میانجامند تاکید ورزیده اند. سالیوان، بر این باور است که در سلامت روان، ارزش عمده بر کنش اجتماعی موثر قرار دارد. روان تحلیل گران سنتی بر آگاهی از انگیزههای ناهشیار و در پی آن خود مهارگری که بر آگاهی مبتنی است تاکید میکنند.فروم؛ ارتباطهای فرد با محیط اجتماعی، انسان نگری، آزادی و فرد گرایی را مورد تاکید قرار میدهند. پرلز، نیز پذیرش مسئولیت برای هدایت زندگی خود را مهم ترین ویژگی برای دست یابی به سلامت روان ذکر میکند. ونتیز؛ سلامت روان را وابسته به هفت ملاک میداند که عبارتند از:
- رفتار اجتماعی مناسب،
- رهایی از نگرانی و گناه،
- فقدان بیماری روانی،
- کفایت فردی و خود مهار گری،
- خویشتن پذیری و خودشکوفایی،
- توحید یافتگی و سازماندهی شخصیت،
- گشاده نگری و انعطاف پذیری.
علاوه بر ملاک هایی که برای سلامت روان از سوی برخی از اندیشمندان بر شمرده شد، در ذیل، به دیدگاه برخی از روانشناسان اشاره میشود: راجرز، در ارزیابی ادراکات خود واقعی و خود آرمانی خویشتن پذیری هدایت شده را یک شاخص مهم سلامت روانی میداند. مزلو، بر شکوفایی تواناییهای فردی به عنوان یک سازهی اساسی تاکید میکند. الیس، پذیرش خود، خرد پذیری و منعطف بودن را در سلامت روان مهم تلقی میکند. همانگونه که ملاحظه میشود با توجه به اختلاف دیدگاه اندیشمندان در زمینهی سلامت روان نمیتوان با قاطعیت از ملاکهای پذیرفته شدهی جهانی برای سلامت روان سخن گفت .
عوامل موثر بر سلامت روان
همه متخصصان متفق القول اند که سلامت روان در تحول شخصیت واحد نقشی بنیادین است. تصور تحول موزون انسان بدون وجود سلامت روان غیر ممکن است. بی شک، عوامل متعددی بر سلامت روان تاثیر میگذارند که فهرست کردن همهی آنها دشوار است؛ چرا که وجود تفاوتهای فردی ممکن است به تنوع در عوامل موثر بر سلامت روان بینجامد. با این حال، یافتههای حاصل از پژوهشها در زمینههای زیست شناسی و علوم اجتماعی، دانش ما را دربارهی عواملی که ممکن است سلامت روان را تحت تاثیر قرار دهند، وسعت بخشیده اند. به اعتقاد چاهن، برخی از الگوهای مهمیکه علت اختلالهای روانی را از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار میدهند، عبارتند از:
الگوی پزشکی بر نقش شرایط اندام وار گوناگون که میتواند کنش مغز را تحت تاثیر قرار داده، به اختلال روانی بینجامد، تاکید ورزیده است. الگوی روان تحلیل گری در وهلهی نخست، بر موقعیتهای تنش زایی که به وسیلهی ایجاد اضطراب، متضمن تهدیدی برای فرد است، متمرکز میشود. چنانچه فرد به طور موثر با موقعیت اضطرابی سازش حاصل کند، اضطراب حذف میشود و در صورتی که اضطراب و تنش ادامه یابد، فرد نوعا به مکانیزمهای دفاعی گوناگون، که سلامت روان وی را تحت تاثیر قرار میدهند، متوسل میشود. این الگو به تجارب آغازین گودکی در خانواده، که به وسیلهی هدایت نادرست والدین سرکوب شده است، اهمیت بسیار میدهد.
الگوی رفتاری نگری، یادگیری معیوب را عامل اساسی اختلال روانی میداند. سلامت روان , به طور گسترده ای توسط شکست در یادگیری رفتاریهای سازش یافتهی ضروری یا ناکامیدر تسلط یافتن بر موقعیتهای اجتماعی به طور موفقیت آمیز تحت تاثیر قرار میگیرد. ناگفته پیداست که رفتارهای سازش نایافته مانند سایر مهارت ها، از محیط آموخته میشوند.
الگوهای هستی نگر , انسانی نگر بر توقف یا تحریف تحول فرد به عنوان عامل اساسی که بر سلامت روان اثر میگذارد تاکید میکنند. این الگوها بر تقویت انگیزش و شکل گیری خود در فرد تاکید میکنند. چنانچه فرد مجالهای رشد فردی و خود شکوفایی را انکار کند، اضطراب، نا امیدی و ناکامیرا تجربه خواهد کرد که در نهایت به ناسازگاری وی خواهد انجامید. این الگو بیانگر این نکته است که انحراف از طبیعت انسانی که اساسا رو به توحید یافتگی و سازندگی دارد، به وسیلهی شرایط ناخوشایند محیطی موجب سازش نایافتگی میشود.الگوی بین فردی، نارضایی از روابط بین فردی را ریشهی سازش نایافته میداند. دیدگاه بین فرهنگی , اجتماعی بر نقش آسیب شناسی شرایط اجتماعی همچون فقر، تبعیض، فرقههای مختلف و خشونت به عنوان عوامل مهمیکه بر سلامت روان افراد در جامعه اثر میگذارند، تاکید میورزد.
همه گیر شناسی
بر پایه اظهار نظر سازمان جهانی بهداشت، در سال 1990 میلادي از ده بیماري که بیشترین میزان ناتوانی را در جهان سبب شده اند، پنج مورد آن مربوط به بیماريهاي روانی است ؛ افسردگی اساسی، سوءمصرف دارو و الکل، اختلال خلقی دو قطبی، اسکیزوفرنی و اختلال وسواسی, اجباري. بر پایه پیشبینیهای پژوهشگران بین المللی بار اختلال افسردگی، حوادث و سوانح، عوارض جنگ، خشونت و صدمه به خود از سال 1990 تا سال 2020 به ترتیب از رتبه چهارم به دوم، نهم به سوم :گفتنی است کشور ما درحال حاضر از این نظر در بدترین وضعیت است، شانزدهم به هشتم :احتمال افزایش این رتبه پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 و واکنشهاي پس از آن بیشتر شده است، نوزدهم به، دوازدهم و هفدهم به چهاردهم جابه جا میشود .
در جدیدترین پیش بینی WHO بار اختلال افسردگی از سال 2002 به سال 2030 میلادي در کشورهاي توسعه یافته از رتبه چهارم به رتبه نخست و در کشورهاي در حال توسعه از رتبه چهارم به رتبه دوم پس از ایدز است. از طرفي يكي از مهمترين حوزههای توسعه و ارتقاء سلامت در جوامع بخش بهداشت و درمان مي باشد كه ارتباط مستقيمي با سلامت افراد جامعه دارد و در اين بين كادر شاغل در اين بخش به ويژه گروه پرستاري به عنوان يك شغل پر استرس در نظر گرفته مي شود. بر اساس مطالعات انجام شده سالانه صدها هزار بيمار در دنيا مي ميرند كه مرگشان ناشي از اشتباهات پزشكي قابل پيشگيري است كه منشأ را مي توان وجود استرس در انجام فعاليتهای باليني سيستم مراقبتي بهداشتي دانست. ابتلا به استرس و تكرار اشتباهات مي تواند مانعي در راه دستيابي به اهداف بهداشتي محسوب شود. بسياري از حوادث ضمن كار بر اثر استرسهای شغلي اتفاق مي افتد .
منبع
رضازاده،سمیه(1394)، رابطه ابعاد شخصیتی(درونگرایی، برونگرایی)و سلامت روان با کمالگرایی در کارکنان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشکاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید