مفاهیم مدیریت دانش

 نوآوری

امروزه با پيچيدگي رقابت، نوآوري به عنوان یکی از مزيت هاي اصلي براي حيات شركت ها محسوب مي شود. همه سازمان ها براي بقا نيازمند ايد‌ه هاي نو و بديع هستند. ايده هاي نو و بديع همچون روحي در كالبد سازمان دميده مي شود و آن را از نيستي و فنا نجات مي دهد. ظهور نوآوري دانش نه تنها سازمان ها را قادر مي سازد نسبت به رقبا مزيت رقابتي.به دست آورند بلکه ابزار سودمندي را براي ارتقاي عملکردسازماني ارائه مي كند. دانش به عنوان منبع عمده براي نوآوري وبهره وري سازماني از اهميت فوق العاده اي برخوردار است. هدف عمده مديريت دانش ايجاد و سازماندهي محيطي است كه در آن افراد دانش خود را توسعه داده، با يكديگر تبادل نموده، دانش ديگران را با دانش خود تركيب كرده ونهايتاً آن را به كار بندند. كاربرد دانش به نوبه خود به نوآوري در سازمان منجر خواهد شد، از اين رو است كه مديريت دانش غالباً به عنوان منبع و مرجع اصلي نوآوري شناخته شده است و از الزامات اساسی فرآیند نوآوری در سازمان محسوب می شود .

دانش

دانش، شامل حقایق و باورها، مفاهیم و اندیشه ها، قضاوت ها و انتظارات، متدولوژي ؛ روش شناسی  یا علم اصول و نحوه انجام فنون است .دانش ایده‌ها، فهم‌ها و درس‌هاي آموخته شده ما در طول زمان است. درس‌ها و ایده‌هایی که باکنار هم نهادن اطلاعات دریافتی از منابع مختلف و درگذر زمان به آن دست یافته‌ایم .اضافه کردن درك و حافظه به اطلاعات، موجب توسعه طبیعی پس از اطلاعات می‌گردد. خلاصه سازي هر چه بیشتر ؛ انباشت اطلاعات اولیه به دانش منجر می‌شود. دانش را در این حالت می توان بینشهاي حاصل از اطلاعات و داد‌ه هایی تعریف کرد که می‌تواند به روشهاي مختلف و در شرایط گوناگون موثر و قابل تقسیم باشد. دانش به حداقل رساندن جمع آوري وخواندن اطلاعات است، نه افزایش دسترسی به اطلاعات. دانش کارآمد کمک می‌کند تا اطلاعات و داده هاي ناخواسته حذف شوند. دانش یک ادراك و فهم است که از طریق تجربه، استدلال، درك مستقیم و یادگیري حاصل می‌شود .

مفاهیم مدیریت دانش

در راستای تعريف مديريت دانش تاكنون تعاريف زيادي صورت گرفته است كه مختصراً در ذيل به آن ها اشاره مي‌گردد.پرز ؛ معتقد است: مديريت دانش عبارت است از گردآوري دانش، قابليت هاي عقلاني وتجربيات افراد يك سازمان وايجاد قابليت بازيابي براي آن ها به عنوان يك سرمايه سازمان.سازمان‌ها با توسعه و تجدید ساختار دانش قبلی و کنونی با روشهاي مختلف به خلق واقعیت‌ها و مفاهیم جدید می‌پردازند. ایجاد دانش فرآیند مهمی است که در آن انگیزه، تلقین، تجربه و شانس، نقش مهمی ایفا میکنند .

معیار ارزیابی در مفید بودن دانش معمولا مشخص نیست. در عین حال، اگر سازمانی دانش را در کارها و فعالیتهاي رایج خود مفید دانست، باید ترتیبی اتخاذ نماید که گروه‌هاي کاري بتوانند به سنجش و ارزیابی دانش بپردازند .مدیریت دانش ارتقاي یک رویکرد جامع براي شناسایی، تسخیر، بازیافتن، تسهیم و ارزشیابی یک سرمایه اطلاعاتی سازمان است. این سرمایه اطلاعاتی ممکن است، داده ها، اسناد، خط مشی و رویه ها باشد. در کل مدیریت دانش فرآیندي است که طی آن سازمان به تولید ثروت از دانش و یا سرمایه فکري خود می‌پردازد .

مدیریت دانش با تبدیل سرمایه هاي انسانی خود به دارایی‌هاي فکري سازمان یافته، براي سازمان ایجاد ارزش می کند .مدیریت دانش، به کارگیري سرمایه فکري براي تفوق سازمان در رقابت با سازمان هاي همتا، همچنین پاسخ هاي نوآورانه اي براي چالش‌هاي جدید و اهرمی براي عمل و یک میانجی است .

عناصر مدیریت دانش

عناصر مدیریت دانش عبارتند از:

  • فرد: کارگر دانشی، واحد اصلی ایجاد، ذخیره و استفاده از دانش در سازمان است.
  • گروه: شبکه ها  ؛ رسمی و غیر رسمی،  از نظر دانش، سرمایه مهمی هستند که معمولا غیر عینی هستند. گروه‌ها متشکل از کارکنانی هستند دارای تجربیات مشترک که معمولا سرمایه فزاینده‌ای از دانش را به وجود می‌آورند.
  • سازمان: کل سازمان می‌تواند به صورت نهادی نگریسته شود، که نتایج مجموعه‌ای از دانش را تجسم می‌بخشد .

اصول مدیت دانش

مدیریت دانش خود به خود در سازمان ها شکل نمی‌گیرد و زمینه و مهارت هاي خاصی را می‌طلبد بعضی از سازمان ها ممکن است وظیفه اجراي مدیریت دانش را به کارکنان یا مدیران خود تفویض کنند. البته این تعامل و به کارگیري نیروها در این امر می تواند اثر بخشی را بالا ببرد. درزیر به مواردي از اصول مدیریت دانش اشاره می‌شود:

  • سرمایه گذاری: دانش یک دارایی محسوب می‌شود که برای اثربخشی آن باید در بخش‌های دیگر آن نیز سرمایه گذاری کرد. به عنوان مثال سرمایه گذاری در بحث آموزش کارکنان.
  • رابطه میان انسان و تکنولوژی: اطلاعات و داده ها ازطریق انسان‌ها به رایانه داده شده و رایانه سریعا آن را پردازش می کند. حال این داده‌ها در ذهن انسان است که به رایانه انتقال داده می‌شود. از آنجا که دانش مبتنی برداده‌ها و اطلاعات است این دو در ارتباط با هم می‌توانند موثر باشند.
  • مدیران دانشی: مدیران با ارزش گذاشتن بر دانش افراد می‌توانند دانش نهفته را جذب کنند.
  • دستیابی به دانش: دانش را باید به کار گرفت و در فرآیندهای سازمانی وارد کرد، به گونه‌ای که منجر به بهبود عملکرد سازمانی شود.

چهار عامل ذکر شده در بالا جزء  مهمترین اصول در مدیریت دانش به حساب می‌آیند، حال آنکه عوامل دیگری از قبیل آموزش، مدیریت کنترل زمان بر بودن، ثمر بخش بودن، نگاه فرآیندی داشتن به مدیریت دانش نه نگاه ابزاری به آن، نیز اهمیت دارند. با توجه به همه این موارد می توان گفت که مدیریت دانش به تعهد دراز مدت از جانب مدیران ارشد، کارکنان متعهد و آموزش دیده و در نهایت به استفاده مناسب از فن آوري اطلاعات نیازدارد .

منبع

قلی زاده،زینب(1393)، ارتباط میان مولفه های مدیریت دانش با نوآوری سازمان،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت بازرگانی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0