معنویت چیست؟

معنویت یک ثروت فوق العاده و یک ساخت متفاوت است که نمی توانید آنرا با یک تعریف ساده توضیح دهید. این مشکلات درهر دو نوع تحقیق کیفی و کمی تجربه شده است که نمی توانید درمقابل تعریف ساده اندازه گیری ساده و معرفی ساده از زندگی افراد دیگران را تعریف کنید. معنویت به عنوان یکی از ابعاد انسانیت شامل آگاهی و خود شناسی می شود.

این واژه درقرن هیجده و نوزده رو به افول گذاشت و تنها درقرن بیستم دوباره درمعنای اصلی دینی یا عبادی خود اشکار گشت.این واژه که عمدتا نویسندگان فرانسوی آنرا دوباره رواج دادند، به تدریج درمجموعه ای گسترده از صورت های ویژه به کاررفت .بعلت عدم شناخت کافی از معنای معنویت گستردگی معنای معنویت با ارزش است. الکینز و همکارانش ، سال 2004 چندین بعد مهم از معنویت را تعریف کرده اند که این ابعاد عبارتند از:

  •  درک معنا و مفهوم زندگی
  •  داشتن احساس تقدس از زندگی
  •  بهبود تعامل در ارزش های مادی
  •  داشتن چشم اندازی برای بهبود جهان

مک دونالد و فریدمن، تعارف متعدد از معنویت را مرور کرده و چندین بعد متداول دراین خصوص را ارائه کرده اند. براساس این مطالعات این ابعاد عبارتنداز:

  •  تمرکز به هدف غایی
  •  آگاهی و بهبود سطوح چندگانه هوشیاری
  •  تجربه کردن ارزش و قداست زندگی
  •  متعالی شدن به سوی یک کل، فراتر رفتن از خود.

بیلوتا ، معتقد است معنویت نیاز فراتر رفتن از خود درزندگی روزمره و یکپارچه شدن با کسی غیر از خودمان است. به گفته جانسون این آگاهی منجر به تجربه ای می شود که فراتر از خودمان است .وگان، بعضی از خصوصیات معنویت را چنین عنوان کرده است:

  •  بالاترین سطح رشد درزمینه های مختلف شناختی اخلاقی، هیجانی بین فرد را دربرمی گیرد.
  •  یکی از حوزه های رشدی مجزا می باشد.
  •  بیشتر به عنوان نگرش مطرح است.
  •  شامل تجربه های اوج می شود.

معنویت و مذهب

درباره رابطه دین و معنویت دو دیدگاه وجود دارد، دیدگاه اول سه حالت متصور است. برخی معنویت و دین را یکی دانسته و جدایی آنرا غیرممکن می دانند برخی دیگر معنویت را اعم از دین و قلمرو معنویت را بیشتر از دین می انگارند و سرانجام برخی دیگر دین را اعم از معنویت و حوزه و قلمرو آن را گسترده تر می دانند در دیدگاه دوم بین معنویت و دین هیچ رابطه ای وجود ندارد و جدایی این دو مقوله ممکن شده،بنابراین در دیدگاه اول فردی معنوی تر است که دیندارتر باشد اما در دیدگاه دوم فرد می واند معنوی باشد بدون آنکه دیندار باشد.

شواهد نشان می دهد که تلاش های زیادی درجهت ترسیم کردن معنویت صورت گرفته است این تلاش ها به دنبال تمایز قائل شدن بین مفهوم معنویت و مذهب است اغلب نظریه پردازان این تفکر را دنبال کرده و مطرح نموده اند که درحالی که معنویت لازمه مذهب باشد مذهب لازمه معنویت نیست بسیاری از تحقیقات از این نتایج پشتیبانی نموده اند .با وجود همپوشانی بین مذهب و معنویت درخصوص تمایز بین این رو اتفاق نظر وجود دارد.مذهب به روی اعتقادات و شعائر متمرکز است و معنویت اشاره به تجربیات شخصی از جهان غیرمادی و معنا دارد .

لچر، همچنین بین مذهب و معنویت تمایز قائل شده است او ادعا کرده است که معنویت یک تجربه است درحالی که مذهب این تجربه را به صورت یک عقیده تبدیل می کند او دریافته است که مذهب براساس فرهنگ و سنن متفاوت است درحالی که معنویت به عنوان پتانسیلی درهر انسان وجود دارد تا درهر لحظه کاملا هوشیار و حساس باشد. که معنویت از همه اینها فراتر است.

از دیدگاه راجرز ، پدید بنجامین  و لماین ، متفقا” بیان کرده اند که: معنویت شامل همه چیز و همه کس می شود و جامع است این معنویت سالم از نظر وون عبارت است از: از نظر روان شناختی، معنویت سالم خاص آزادی فرد استقلال عزت نفس و همین طور مسئولیت اجتماعی اوست.معنویت سالم انسانیت را انکار نمی کند و به منع یا انکار احساسات نمی پردازد.

به نظر وی، معنویت سالم بطور بالقوه درهرشخصی وجود دارد. معنویت سالم ریشه در تجارب دارد و می تواند شامل خصوصیات ذیل باشد: اصالت ها، و رها کردن گذشته مواجه شدنی با هراسی ها، بینش و بخشش، عشق و همدردی، جامعه پذیری آگاه بودن، صلح و آزادی .تفکرات توسط کاپف، پشتیبانی شده است او مطرح کرده است که معنویت به هیچ نوع با ظاهر مشخص از مذهب وابسته نمی باشد. معنویت جزء لاینفک هرانسانی است . امادنت و همکاران، براساس مرور و تحلیل مقالات پژوهشی در رابطه با معنویت درمحیط کار،نتیجه گیری کردند که بین مذهب و معنویت رابطه وجود  دارد.

منبع

کاشانی مطلق،موژان(1393)، رابطه میان هوش معنوی وخودکنترلی دانشجویان،پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی،دانشگاه پیام نور تهران

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0