مشکلات رفتاری

 شناخت مشکلات و ناهنجاری های رفتاری از رشته هایی ست که اهمیت آن از نیمه دوم قرن حاضر شروع می شود ولی با این وجود این موضوع همیشه در طول تاریخ روانشناسی و روانپزشکی مورد بررسی بده و به طور مستمر ادامه داشته است . اما در سال های اخیر این موضوع اهمیت خود را بیشتر روی تحقیقات ، طبقه بندی، شناخت و علل ملاک ه ای تشخیص بنا نهاده است و کاربرد آن را به میان خانواده و آموزش و بالاخره راه های درمانی برده است .

علل سبب شناسی ؛ مشکلات رفتاری

محققین، مشکلات رفتاری را ناشی از علل مختلفی می داند که ما اکنون به طور کلی پنج نظریۀ آنان را دربارۀ علل مشکلات و یا اختلالات رفتاری دراین جان بیان می کنیم با این توضیح که روانشناسان و روان پزشکان با توجه به دیدگاه های مختلف ، هر کدام تکیه بیشتری روی یکی از علل دارند . و اینک نظریه ها :

نظریۀ عومل بیولوژیکی ؛ زیستی یا زیستی شناختی :

طرفداران این نظریه معتقدند که علل مشکلات رفتاری ، عومل ژنتیکی و زیستی شناختی می باشد. زیرا رابطۀ محکمی بین وضعیت جسم و رفتارها وجود دارد این گروه معتقدند که عامل زیستی حتی قبل از تولد اثرات خود را بر روان فرد باقی گذاشته است و یا در هنگام تولد و یا در دوران طفولیت بر روی کودک اثر داشته است . ریملند رابطۀ بین وضع شیمیایی بدن و رفتار نامناسب را علت و معلول می نامند و روزنتال تحقیقات خود را بر روی اثرات زمینه های ارثی و تحریکات محیطی انجام دهد و اثبات نموده که به طور مثال اختلال در غدد درون ریز، می تواند نقش اساسی در رفتار انسان ها باقی بگذارد . که بطور مثال می توان از فعال بودن غده تیروئید که ایجاد کننده رفتار هیجانی در کودکان است نام برد . اما شخص مذکور توضیح می دهد که این رفتار در صورتی آشکار می شود که عوامل محیطی به عنوان کمک کننده وجود داشته باشند.

آقای ریملند، به کمبود مواد غذایی ، ضربه های مغزی و بیماری های روانی والدین تکیه می کند. حال این سوال پیش می آید که اگر علت اصلی اختلالات رفتاری ،ارثی می باشد پس چگونه اغلب افرادی که اختلال در رفتار دارند هیچ علت ارگانیکی برای آنها پیدا نشده است ؟ طرفداران این نظریه پاسخ می دهند : چون هنوز علم بیولوژیک کامل نگشته تا جواب کلیه ویژگی های رفتاری را بدهند .

بطور کلی نظریات بیولوژیک ها به سه عامل اصلی اشاره می کند:

  •  نامنظمی غدد داخلی که گاهی در دوران حاملگی بر اثر فشارهای وارد شده بر جنین ، اثراتی در دوران بعدی سازندگی کودک دارد.
  •  فقدان بهداشت کافی در دوران قبل و بعد از تولد
  •  عدم تغذیه کافی قبل و بعد از تولد

مطالعات زیادی روی عوامل فوق انجام گرفته است یکی از موردهای مورد مطالعه بیماری اسکیزو فرنی بوده است . درمقایسه بین دوقلوهای یک تخمکی و دو تخمکی تحقیقات نشان داده است که نسبت  بیماری در بین دوقلوهای یک تخمکی و دو تخمکی تحقیقات نشان داده است که نسبت بیماری در بین دوقلوهای یک تخمکی بالات راز دو تخمکی ها بوده است . دلیل انتخاب مطالعه روی دوقلوها ، ایراداتی است که بر این نظریه وارد شده از جمله اینکه عوامل محیطی نقش عمده در بروز بیماری دارند که با مطالعه روی دوقلوها اولا محیط نسبتاً کنترل شده می باشد ثانیاً عامل ارث قابلیت بررسی صحیح تری دارد.

تحقیقاتی که کارلسون  و باس در سال 1966 انجام داده اند نتایج زیر را از اسکیزوفرنی به دست آورده اند:

  • نسبت ابتلا دراسکیزوفرنی جمعیت عادی کودکان بزرگتر خانوده که دارای عمه ، خاله یا دایی با سکیوفرنی بوده اند 4% تا 3% کودکانی که یکی از والدین آنها دچار بیماری اسکیزوفرنی بوده اند 16%
  • کودکانی که هر دو والد او دچار بیمار یاسکیزوفرنی هستند 68% تا 39%
  • دوقلوهای دو تخمکی 17% تا 3%
  • دوقلوهای یک تخمکی 86% تا 67%

اکنون رابطۀ علت و معلولی را در بیماری اسکیزوفرنی اثبات می کند ولی تحقیاقت سال های بعد حداکثر تا 50% همبستگی به دست آورده اند.

نظریه روانکاوی ( تحلیل روانی ):

طرفداران این نظریه علت رفتار نامناسب را عوامل درونی می دانند و معتقدند در صورت شناخت عامل، مشکل فرد حل می گردد. این گروه بنیاد نظریه خود را از فروید گرفته اند.فروید، معتقد است ساختار دستگاه روانی به سه حوزه تقسیم می شود:

  •  نهاد ( اید )
  •  خود ( ایگو)
  •  خودبرتر یا فرادخود ( سوپر ایگو )

نهاد یا اید به سیستمی اطلاق می شدکه با انسان متولد می شود و در مجموعۀ سیستم، عامل ارثی نقش دارد و اساس کار آن « لذت بردن » است و اید در تلاش رفع غرایز است که با خود به دنیا آورده است و قادر به کنترل آن نیست زیرا زندگی کودک و بقاء او ، به این سیستم بستگی دارد. وظیفه « من » یا « خود » یا ایگو حفاظت درمقابل « نهاد » است ایگو فشارهای بیرونی و تحریکات محیطی وارد بر « نهاد » را کاهش داده ، یا کنترل می کند و همچنین یادگیری ایجاد تغییرات مناسب به نفع « نهاد » را بر عهده دارد نقش لایگو در مقابل اید ، نهاد ، این است که اگر غریزه ای نتواند یا مناسبتی برای ابراز فعالیت نداشته باشد با جانشین سازی اصل واقعیت ، به جای اصل لذت ، یک رابطه متناسب بین محیط درونی و بیرونی به وجود می آورد.

بنابراین « خود » از « اصل واقعیت » پیروی می کند در حقیقت خود قاضی واقع بینی است که بین تمایلات نهاد و امکانات برآوردن آن از طرف محیط قضاوت می کند. سیستم «خود برتر » یا سوپرایگو در نتیجه یادگیری های اجتماعی حاصل می شود که والدین ، و ارزش های اجتماعی نقش مهمی در آن ایفاء می کنند . در سیستم « خود برتر » در واقع یک نوع منع و کنترل و تنبیه در مقابل خواسته های نهاد است و سعی در مخالفت با آن می کند و به وسیله آن کودک « نهاد » را درونی و مهار می کند. فراخود بخش وجدان اخلاقی را تشکیل می دهد و تلاش می کند شخصیت فرد تکامل یابد.  به نظر فروید اگر کودک نتواند مراحل فوق را درست طی کند دچار بیماری روانی می شود.

اهمیت دیگر نظریه فروید بر ضمین ناخودآگاه است او معتق است کلیه حوادث دوران کودکی در ضمیرنقش بسهت و ممکن است به ظاهر در اعملا روزمره بروز نکند ولی آن حدث به نحوی در رفتار و تصمیم گیری ها و حتی انتخاب شغل ظاهر می گردد. به همین جهت در روش روانکاوی به خواب مصنوعی مبادرت می ورزند تا با یادآوردن خاطرات به حل مشکل بپردازند . زیرا آنها معتقدند اگر علت کشف شود بیماری رفع می گردد .

نظریه رفتاری یا نظریه یادگیری :

این نظریه نقطه مقابل نظریه تحلیل روانی می باشد. این گروه معتقدند که رفتار نامناسب یا مشکل رفتاری به علت آموزش و یادگیری از محیط به تدریج به صورت تقریباً ثابت در رفتار فرد تجلی می کند، و هر رفتار نامناسبی نظیر رفتار مناسب از طریق تقویت کننده های مثبت و منفی و یا تنبیه از محیط کسب می شود .رفتار گرایان عموماً از طبقه بندی کردن و نام گذاری بر روی کودکان مشکل دار، اجتناب می کنند. زیرا معتقدند هر نوع نام گذاری به عنوان یک عامل منفی باعث اثرات نامطلوب درکودک می شود . یکی از طرفداران این نظریه مک میلن در سال 1973 فرضیه های زیر را در مورد اختلالات رفتاری بیان می کند.

  •  بیشتر رفتارهای نامناسب شبیه رفتارهای مناسب از محیط کسب می شوند .
  •  آنچه در رفتار کدک ظاهر می شود مشابه آن چیزی است که در محیط اطراف کودک قرار دارد.
  •  با استفاده از روش های تقویت کننده می توان تغییر در رفتار ایجاد نمود .
  •  علتی که باعث ادامه یک رفتار نامناسب می شود گاهی درست عکس علت ایجاد کننده است .
  •  رفتار را می توان شبیه یک جعبه سیاه دانست که محرکات از خارج و محیط وارد آن شده و فرد هم به منزله  یک جعبه آنها را در درون خود با توجه به تجربیات ، تجزیه و تحلیل می نماید و سپس پاسخ از فرد  .جعبه. خارج می شود .

البته طرفداران این نظریه اعتراف دارند که علت بعضی از انحرافات رفتاری تحریکات بیولوژیکی می باشد و محیط و اجتماع در ثبوت آن رفتار تاثیر به سزایی دارند . برای مثال ممکن است کودکی بعد از یک حادثه دچار ضربه مغزی شود و رفتاری انحرافی از خود نشان بدهد، اما والدین و اطرافیان او از قبیل معلم و خواهران و برادران و دوستان می توانند نقش اشای در شدت یا کاهش آن رفتار داشته باشند . طرفداران این نظریه منشاء علت رفتار نامناسب را علت ادامه یک رفتار نمی داند مثلا کشیدن سیگار در یک کودک 10 ساله  به علت آموزش غلط خانواده و دوستان می باشد و در سن 17 سالگی جوان برای بزرگ جلوه دادن خود به این عمل دست می زند ولی هر دو فرد در سنین بالا به علت معتاد شدن به مزه تنباکو و عمل روشن نمودن و کشیدن سیگار به ادامه رفتار غلط می پردازند . در حالی که با دو علت متفاوت اعتیاد شروع شده بود .

زیرا دیگر نقش والدین در این رفتار غلط برای ادامه موثر نیست و یا نوجوان دیگر برای بزرگ جلوه دادن خود، هب ادامه رفتار نامناسب نمی پردازد . در واقع دیگر نیازها ، جای علت اولبه را گرفته است . عامل دیگر نقش اساسی محیط در رفتار است به طور مثال اگر کودکی درخواندن اشکال دارد یکی از دلایل زیر می تواند نقش عمده داشته باشد :

  1. اول : خانواده کودک به خواندن اهمیت نمی دهند و انگیزه کافی جهت تشویق به خواندن ایجاد نمی کنند.
  2. دوم : وجود دو زبانه بدن برای مکالمه مثلا خانواده ترک زبان هستد و درمدرسه فارسی آموزش می دهند.
  3. سوم : عدم پیشرفت در بخش های اولیه کتاب به دلیل آموزش نامناسب معلم

چهارم:تعارضات بین شاگردان ودیگرهمکلاسیها که باعث عدم گرایش کودک بمدرسه،کلاس ومطالعه می شود پنجم : ضعف بینایی یا شنوایی که از طرف مدرسه و اولیاء به آن توجه نشده است . در حالتی استثنایی ممکن است هر پنج عامل یا بیش از یک عامل باعث نقض کودک در خواندن شود . رفتاریون به دلایل فوق، جستجو کردن و یافتن علت را ، نامناسب و یاتلاف کردن وقت می دانند و آنها معتقدندکه باید به دنبال راه های درمانی و اصلاح رفتار برویم ، تنها نباید وقت را صرف پرداختن به علت ها نمود زیرا در طول این مدت به تثبیت رفتار نامناسب پرداخته ایم و حالا بیاید فرض کنیم علت را پیدا نمودیم آیا میتوان مطمئن بود که با بیان یا کشف علت مشکل حل می شود، آیا ادامۀ رفتار، هنوز به دلیل منشاء اولیۀ ایجاد کننده آن است؟ که پاسخ این گروه در مقابل سوالات فوق منفی ست . از طرفی معلمین که باید نقش عده را در اصلاح رفتار داشته باشند از طریق کتاب ها و آموزش های کوتاه مدت قادر نیستند با کلیۀ مشکلات به علت یابی درمورد هر شاگرد بپردازند. زیرا تجربیات نشان داده است که برای کشف علت به تخصص ویژه و ساعت های متمادی وقت نیاز است و برنامه آموزشی درمدرسه چنین فرصتی را برای معلمین نمی تواند منظور نماید .

نظریه بوم شناسی ، اکولوژیکال و جامعه شناسی :

این نظریه به علت اهمیت دادن به شرایط محیط طبیعی یک فرد واثراتی که جامعه بر رفتار دارند مورد بررسی قرار می گیرد . این گروه مخالف بر چسب زدن وطبقه بندی نمودن کودکان و نوجومانان به عنوان افراد مشکل دارد می باشند زیرا معتقدند عوامل و فشارهای اجتماعی است که در شخصیت فرد اثر می گذارد . طرفداران این نظریه علت دوری کردن از طبقه بندی را توجه به یک ویژگی و غفلت از مجموعه رفتارهای کودک یا نوجوان تلقی می نماید .

اجتماعیون بین دو گروه از افراد مشکل دارد و بدون مشکل تمایز قائل می شوند .دستۀ اول که قوانین اجتماعی را بطور کامل دنبال می کنند. و مطابق ضوابط و مقررات رفتار می نمایند و دسته دوم قوانین اجتماعی را شکسته و به آن احترام نمی گذارند ( منحرفین ) که این گروه باز خود نیز دارای دوگروه دیگر می باشد گروه اول در نتیجه تقلید از منحرفین اصلی به عمل خلاف دست می زنند و نوعی تقلید کورکورانه انجام می دهند ولی دسته دوم با آگاهی به عمل مبادرت می ورزند در دسته اول، انحراف ضعیف تر و ترس و نگران از لکه دار شدن نام و شهرت وجود دارد و همچنین ترس از طرد اجتماع برا یاو مطرح می باشد در حالیکه در دسته دوم در منحرفین چنین ویژگی هایی مشاهده نمی شود .

البته هر دو گروه دارای همان نیازهای افراد عادی هستند که شرایط محیط زیستی نتوانسته است امکانات لازم را برای آنها فراهم نماید پس دلیلی برای طبقه بندی آنها وجود ندارد. انتقاد دیگر آنها بر طبقه بندی مشکلات این است که : برنامه ریزان آموزشی، برنامه های جداگانه از کودکان عادی را برای این گروه تنظیم نمایند ،باعث مشکلات فراوان تر آنها نمی شود؟ و آنها خود را به تدریج از جامعه مجزا نموده و به علت ریختن آبرو و حیثیت به اعمال شدیدتر جهت جبران شکست خود، دست نخواهند برد؟ آنها معتقدند باید این گروه از کودکان و نوجوانان را در همان جمع کودکان عادی به اصطلاح رفتار وادار نمود .

اما طرفداران طبقه بندی کردن کودکان معتقدند که با جدا کردن آنها می توان برنامه ریزی های ویژه ای را برای اصلاح رفتار، ترتیب داد. شکستن قوانین از طرف دانش آومزان ، به نظر اجماعیون ، عدم هماهنگی مقررات و ضوابط انضباطی با ویژه گی های شخصیتی کودکان است که درهر صورت به نوعی اعمال خلاف بیرونی یا درونی خودنمایی می کند . از همه مهم تر آنکه جامعه امادگی پذیرش افراد مشکل دار را ندارد، به طور مثال اگر فردی دستش بشکند و یا زخمی شود یا دچار بیماری  جسمی گردد همه با او احساس همدردی نموده و سعی در رفع آن و درمان می کنند ولی اما آیا افراد دردمند روانی هم به همان میزان از همدلی جامعه برخودار می گردند؟ آیا جامعه تا چه حد خود را مسئول درمان و حل مشکل آنها می داند ؟ بنابراین وقتی که جامعه به این افراد بهایی آنچنان نمیدهد آنها هم به قانون شکنی دست میزنندتا شادی بنحوی افراد اجتماع را بهمدردی خود وادار نمایند.

یکی از طرفداران این نظریه دورکیم می باشد . او نظریه آنومی ( ناپیروی ) را مطرح می کند. به نظر او فشارهای اجتماعی نقش اساسی در مشکلات رفتاری دارند . به عقیده ورکیم تغییرات سریع اجتماعی نظریه تغییرات صنعتی سرعت تغییرات اجتماعی ناشی از صنایع و گستردگی شهرها و قطع ارتباطات عاطفی وانسانی در جامعۀ امروز باعث گسیختگی فرد و عدم شناخت افراد از یکدیگر می شود و باعث به خطر افتادن سلامت روانی افراد می گردد .

به نظر او کودکان امروز دچار سردرگمی هستند و والدین و جامعه و افراد بالغ اطراف او به علت گرفتاری های زندگی صنعتی و ماشینی ، قدرت راهنمایی و هدایت را از دست داده اند و کودک چون خود را در یک خلاء رها شده می بیند پس مجبور می شود خود تصمیم های نهایی را انجام دهد . از طرف دیگر او می بیند که هنوز نقش او در جامعه مشخص نیست . تغییرات محیط آموزشی ،خانه ، همسایگان همگی دست به یکدیگر داده و هر روز او را گسیخته از محیط بار می آورند و به تدریج او را دچا رطرد شدگی، تنفر، بی اعتمادی و یا دیگر شکل های بیماری های روانی می گردانند بهرحال ،این نظریه تکیه بر آسیب های اجتماعی فرد می کند این افراد یک جامعه دچار عارضه روانی یا مشکل نمی شوند؟ و از طرفی در این نظریه ، نظریه اکولوژی یا بوم شناسی است ، معتقد است کودک دنیای امروز در نقطه مقابل محیط قرار دارد .

او نظریه رفتارگراها و تحلیل روانی را که به علت یابی و درما می پردزند رد می کند به نظراو محرکات محیطی در روی موقعیت کودک و اطرافیان اثر گذاشته و این محرکات کلیه واکنش ها و فعالیت های کودک و اطرافیان اثر گذاشته و این محرکات کلیه واکنش ها و فعالیت های کودک را تحت الشعاع خود قرار می دهند. و از طرفی مد اخلاتی که اطرافیان در روی نوع رفتارهای کودک انجام می دهد باعث می گردد که شکل حقیقی رفتار مختل شود . این تضاد دائمی بین کودک و اطرافیان باعث سرگشتگی درواکنش های صحیح شده و کودک را دچار رفتار نامناسب و ناسازگار می گرداند.در این نظریه سعی می شود رفتار کودک را با محیط تطبیق دهند بدون آن که به کمیت روش های اصلاح رفتار و چگونگی این تطابق اشاره کنند .

نظریه متقابل :

طرفداران این نظریه انتقاد شدیدی بر مجموعه نظریه ها داشته و بیان می کنند اگر هر فردی به کتابخان  ها و کتابفروشی ها برود مقدار بی شماری کتاب در مورد تربیت کودکان و نظریات مختلف در مورد چگونگی برخودر با کودکان و رشد نوجوانان و یماری های ذهنی غیره می بیند ولی هیچ کدام به آنها نمی گوید که چه راهی واقعاً حل کننده مشکلات است و تنها یک سری نظریات دست و پاگیر که باعث جلوگیری از شناخت واقعیت ها می شود، درمقابل او قرار می گیرد این گروه معتقدند که کودک باید آزاد گذاشته شود تا عقاید ونظریات خود را بیان نماید و با واقعیت های زندگی به صورت مستقیم روبرو گردد .

آن ها عقیده دارند برنامه های آموزشی باید به نحوی طراحی گردد تا کودک با زندگی حقیقی دست و پنجه نرم کند و خود به تدریج به راه حل های صحیح برسد در حالی که برنامه های آموزشی او را از روبرو شدن با زندگی واقعی دور می کند از طرفی کلیه برنامه ها به وسله افراد بزرگسال تهیه می شود بدون آن که خواسته های واقعی سنی کودکان و نوجونان مد نظر قرار داشته باشدو یا شناخت کافی از آنها به دست آورده باشند . این مسئله است که باعث شده تا کودکان و نوجوانان به تدریج خود را ا زجاعه بزرگسالان دور نموده و به مقررات پابند نگردند .

این گروه نظریات فروید را به شدت رد می کنند، زیرا به نظر آنه نظریه فروید، کاربرد عمی و تجربی نداشته است . همچنین آنها نظریات رفتاریون را مورد انتقاد قرار می دهند . به نظر آنها رفتاریون مطابق با خواسته های بشر عمل نکرده اند. اساس نظریه آنها به نقش « اراده » انسان در برخوردهای اجتماعی می باشد. زیرا در هر موقعیتی انسان می تواند با تصمیم و اراده تغییراتی در محیط زیستی – اجتماعی خود به وجود آورد

منبع

یادگاری،محمدعلی(1393)، ناسازگاری های زناشویی با مشکلات رفتاری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی استان هرمزگان

ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0