مسئوليتهای صاحب فرايند يا مدير جديد در يک سازمان فرايند محورچیست؟

به طورکلی می توان مسئوليتهای صاحب فرايند يا مدير جديد در يک سازمان فرايند محور را به سه حوزه بزرگ تقسيم کرد:

طراحی : فرض کنيد که يک شرکت گروهی از افراد را آماده کرده است تا فرايند توليد يک فرآورده را به عهده گيرند. هرچند بايد آنها از اختيار کامل برخوردار و به دور از بوروکراسی پيچيده و دست و پاگير باشند، ولی يک نفر بايد به آنها چگونگی آغاز کار، گامهای ضروری و نظم اجرايی را نشان دهد. در روش فرايند محوری وجود اختيار به معناي هرج و مرج نيست و افراد نمی توانند کارها را تنها بدان گونه که خود می انديشند انجام دهند. بنابراين، وظيفه مدير يا به عبارت بهتر صاحبکار است که اعضای تيم را در راه انجام دادن کار راهنمايی کند. او مسئول آماده کردن طرح نخستين، طراحی فرآورده، آماده کردن اسناد و آموزش کارکنان درخصوص اجرای فرايند است. توجه داشته باشيد که برای طراحی مناسب فرايند، فرد بايد از زمينه های مهندسی و فنون آن برخوردار بوده و ابزار کار را نيز در اختيار داشته باشد. بدين ترتيب در اشغال سمتهــای مديريتی، تحصيلات ويژه نقش عمده ای پيدا می کند. ما نمی توانيم از هر فرد عادی انتظار داشته باشيم که به طراحی يک فرايند بپردازد.

 مربیگری: پس از آنکه کارکنان برپايه طرح فرايند آموزش يافتند، صاحبکار يا مدير همواره برای دادن کمکها و راهنمائيها در موقعيتهای دشوار در کنار آنها است. ممکن است هريک از کارکنان در بخشی از فرايند خبره باشند، ولی صاحبکار بر کل فرايند اشراف و آگاهی دارد. به عبارت ديگر، همه اعضا از فرايند تصويری دارند، ولی بزرگترين تصوير در نزد مدير يا صاحبکار است.يکی از وظايف مهم مدير پيشگيری از شکست کارهای تيمی است. تنها با نامگذاری، گروهي از افراد مستقل به يک تيم تبديل نمی شوند. اين کار به آموزش و يادگيری نياز دارد. هرچند که اعضای تيم بر اصول و هدفهای تعيين شده فرايند توافق داشته باشند، بازهم بنا به علل مختلف از قبيل تفاوتهای شخصيتی، ديدگاههای گوناگون، درجهت حساسيت و نگرانی افراد و… امکان بروز اختلاف وجود دارد.

تامین منابع و همراستایی: کارکنان عامل اجرای فرايند هستند و صاحبکار نماينده آن. وظيفه صاحبکار يا مدير تامين نيازهای مالی و ديگر منابع ازجمله ابزار وتسهيلات لازم برای عمليات فرايند است.گرچــه هرکدام از صاحبکاران فرايندها می کوشند تا پشتيبانی و نظر ديگران را برای فرايند خود به دست آورند، ولی از سوی ديگر بايستی هدف، کل سازمان باشد. کارکرد خوب يک فرايند کافی نيست، آنها بايد با همديگر کارايی داشته باشند و با اهداف کلی سازمان همراستا باشند.روشن است که دست صاحبکاران در طراحی و طراحی دوباره فرايند باز است و مربيگری و ارشاد اعضای تيم به عهده آنها است و نيز ايشانند که نمايندگی و دفاع از کارکنان را انجام می دهند. ولی صاحبکاران در انجام وظايف خود تنها نيستند و کارکنان بايد با ايشان همکاری کنند. صاحبکار از کليات فرايند آگاه است اما ريزه کاريها را نمی داند. بنابراين، بايد همواره در ارتباط تنگاتنگ با کارکنان باشد تا جريان پيشرفت امور اشکالهای احتمالی را بشناسد و در موقع لزوم، دگرگونيهای موردنياز را ايجاد کند.

منبع

باحور ،ناصر (1369)،بررسی تاثیر مدل سازی هدف گرای فرایندهای سازمانی با رویکرد تقسیم و غلبه در آموزش پرورش ،پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت ،دانشگاه آزاد اسلامی نراق

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0